جایگاه بیعت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ (پرسش)
جایگاه بیعت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
جایگاه بیعت در فقه سیاسی چگونه ترسیم شده است؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | بیعت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین ابوالفضل شکوری در کتاب «فقه سیاسی اسلام» در اینباره گفته است:
«بیعت، تعهد ایمانی افراد مردم با پیامبر و یا امام معصوم و یا نایب او، به منظور التزام اطاعت از دستورات ایشان در موضوعات اجتماعی و سیاسی، بر اساس قوانین اسلامی است. در واقع بیعتکننده، رأی به رهبری و امامت بیعت شونده میدهد و این کار را براساس عقیده دینی خود انجام میدهد ولذا در بیعتکننده، بلوغ و عقل شرط است اما جنسیت تأثیری ندارد؛ یعنی هم زنان باید بیعت کنند و هم مردان.
رهبر و امام نیز برای خدا و دین او از مردم بیعت میگیرد؛ یعنی در برابر مردم ملتزم میشود که دین خدا و قوانین الهی را مبنا و اساس کار برنامههای خود قرار بدهد. مادامی که امام در این خط است شکستن بیعت و نقض آن، حرام است و بیعتشکن، گناهکار و مجرم میباشد و اصطلاحاً “ناکث” نامیده میشود که جمع آن “ناکثین” است.
علت نامگذاری دار و دسته منحرف طلحه و زبیر نیز به این نام، همین مطلب است؛ چون طلحه و زبیر، ابتدا با امام علی (ع) بیعت کردند و سپس خیانت کرده و “نکث بیعت” نمودند (بیعت خود را شکستند) و با همیاری عایشه، جنگ جمل را در عراق علیه حکومت حق علی (ع) راه انداختند و از آن به بعد معروف به “ناکثین” شدند؛ چون “تناکث” به معنای هم پیمان شدن و عهد بستن است و “نکث” به معنای شکستن آن»[۱]
پانویس
- ↑ شکوری، ابوالفضل، فقه سیاسی اسلام، ص ۲۳۴.