جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

وی پسر عموی مغیرة بن شعبه و پسر برادر عروة بن مسعود[۱] و کنیه او «ابو فراس» است. پیش از مسلمان شدنش در طائف ساکن بود و شغل معلمی داشت[۲]. بخاری به سند خود از زیاد بن جبیر گفته است: وی در فتوحات زمان عمر شرکت داشت[۳]، ولی کسی از صحابه‌‌نگاران او را در شمار صحابه نیاورده است، در حالی که همه ثقفی‌ها در زمان رسول خدا a مسلمان شدند و در حجة الوداع حضور یافتند؛ بنابراین، وی باید صحابی باشد. ابن حجر[۴] با توجه به دو ملاک و قاعده کلی جبیر بن حیه را صحابی دانسته است: نخست آنکه همه ثقفی‌ها در عهد رسول خدا a مسلمان شدند و در حجة الوداع بودند و دیگر آنکه آنان در فتوحات نیز شرکت داشتند. به نظر ابن حجر[۵]، کسی که در فتوحات شرکت کرده، سنی از او گذشته و ناچار باید رسول خدا a را دیده باشد. ابن حجر با توجه به این دو ملاک، به ابو موسی مادینی که نخست جبیر را در شمار صحابه آورده و برای او روایت نیز نقل کرده، ولی روایت را مُرسل و او را از تابعین دانسته، انتقاد کرده و گفته است: مرسل بودن روایت او نزد من، دلیل بر صحابی نبودن او نیست. برخلاف ابن حجر، دیگر منابع در صحابی بودن او تردید کرده یا او را تابعی دانسته‌اند. ابن سعد[۶] وی را در طبقه دوم از تابعین بصره آورده است. افزون بر این، هیچ کدام از ملاک‌های ابن حجر برای صحابی بودن شخصی کافی نیست. ممکن است همه ثقفی‌ها مسلمان شده باشند، ولی برخی از آنان رسول خدا a را ندیده باشند؛ چنان که ممکن است در فتوحات شرکت کرده باشند و باز رسول خدا a را ندیده باشند، چنان که عده‌ای از مخضرمین چنین بوده‌اند.

جبیر پس از فتوحات به عراق رفت و کاتب دیوان شد. سپس زیاد بن ابی او را به ولایت اصفهان گماشت و او در خلافت عبدالملک شأنی والا یافت[۷] و در همان ایام درگذشت[۸]. زیاد، عاصم و عبید الله فرزندان جبیر در بصره ساکن شدند[۹] و در آنجا جماعتی با نام جبیریون به جبیر بن حیه منسوب بودند[۱۰].

از جمله روایات جبیر این است که می‌گوید: هنگامی که رسول خدا a می‌خواست یکی از دختران خود را شوهر دهد، پشت پرده‌ای که دختر آنجا بود می‌آمد و می‌فرمود: فلان آقا از فلان خانم یاد می‌کرد. اگر آن دختر سخن می‌گفت یا اعتراض می‌کرد، او را به خواستگار نمی‌داد، ولی اگر ساکت بود، او را شوهر می‌داد[۱۱]. در منابع دیگر، این روایت از طریق ابوهریره از عایشه[۱۲] نقل شده و ابن عدی[۱۳] آن را ضعیف دانسته است و منابع دیگر در اینکه جبیر از طریق مغیرة بن شعبه روایت نقل کرده است، اتفاق نظر دارند[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.
  2. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.
  3. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه ج۱، ص۴۰۶.
  4. الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.
  5. الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری ج۷، ص۱۴۰.
  7. ابن حبان، محمد، مشاهیر علماء الأمصار، ج۱، ص۳۰۷؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.
  8. ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۸.
  9. ابوالشیخ انصاری، ابن حیان، ج۱، ص۳۰۷؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.
  10. زبیدی، محمد بن محمد مرتضی، تاج العروس، ج۳، ص۸۶.
  11. بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۷، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۵.
  12. احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۶، ص۷۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۷۷.
  13. ابن عدی، ابواحمد بن عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۵۳.
  14. ر. ک: ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۱، ص۴۷۵؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۲، ص۲۴۸؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۴، ص۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۴۳۰.
  15. محمدی، رمضان، مقاله «جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.