حسن بن شاذان واسطی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از حسن بن شاذان)

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

آشنایی اجمالی

الحسن بن شاذان الواسطی[۱]، در سند یک روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از روضه الکافی واقع شده است:

«الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمِ بْنِ أَبِي سَلَمَةَ عَنِ الْحَسَنِ[۲] بْنِ شَاذَانَ الْوَاسِطِيِّ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) أَشْكُو جَفَاءَ أَهْلِ وَاسِطٍ وَ حَمْلَهُمْ عَلَيَّ وَ كَانَتْ عِصَابَةٌ مِنَ الْعُثْمَانِيَّةِ تُؤْذِينِي فَوَقَّعَ بِخَطِّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخَذَ مِيثَاقَ أَوْلِيَائِنَا عَلَى الصَّبْرِ فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ ﴿فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ[۳] فَلَوْ قَدْ قَامَ سَيِّدُ الْخَلْقِ لَقَالُوا: ﴿يَا وَيْلَنَا مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ[۴]»[۵].[۶]

شرح حال راوی

در هیچ کدام از کتب رجالی متقدم شیعه از راوی یاد نشده؛ لکن در کتب رجالی معاصر، به استناد وقوع آن در سند روایت روضه الکافی ذکر شده است.

محقق شوشتری تصریح کرده[۷] که راوی مذکور با الحسن بن شاذان الواسطی متحد است که در رجال اهل سنت با همین عنوان و با عنوان الحسن بن خلف بن شاذان و الحسن بن خلف بن زیاد ذکر شده[۸] و بعضی هم این اتحاد را محتمل دانسته‌اند[۹] و این احتمال را یکسانی طبقه تأیید می‌کند؛ زیرا رجالیان اهل سنت تصریح کردند که الحسن بن شاذان واسطی در سال ۲۴۶ هجری قمری وفات[۱۰] و در سند روضه الکافی از امام رضا(ع) و در بعضی اسناد دیگر با یک واسطه از امام هادی(ع) روایت کرده است[۱۱].[۱۲]

طبقه راوی

تاریخ ولادت راوی مشخص نیست؛ ولی تاریخ وفاتش را سال ۲۴۶ هجری قمری ثبت کرده‌اند[۱۳] و در اسناد روایات هم از امام رضا(ع) و با یک واسطه از امام هادی(ع) روایت کرده است -چنان که گذشت- و براین اساس، در زمره راویان طبقه هفتم قرار می‌گیرد.[۱۴]

مذهب راوی

رجالیان سنی هیچ به مذهب راوی اشاره‌ای نکرده‌اند و از مضمون روایت روضه الکافی، امامی بودن ایشان استفاده می‌شود.[۱۵]

استادان و شاگردان راوی

مزی از رجالیان سنی، استادان و شاگردان حسن بن شاذان واسطی را این گونه فهرست کرده و نوشته است: روي عن: إسحاق بن يوسف الأزرق، و حرمي بن عمارة بن أبي حفصة، و أبي أسامة حماد بن أسامة و أبي عاصم الضحاك بن مخلد النبيل، و عبدالرحمن بن مهدي، و عبدالصمد بن عبد الوارث، و عبدالوهاب بن عبدالمجيد الثقفي، و محمد بن أبي عدي، و محمد بن فضيل، و معاذ بن معاذ العنبري، و هشام بن خالد الدمشقي -و هو من أقرانه- و يحيي بن سعيد القطان، و يزيد بن هارون، يعقوب بن إبراهيم بن سعد، و أبي سلمة الخواص، و أبي معاوية الضرير. روي عنه: البخاري، و أحمد بن أصرم بن خزيمة المزني، و أبوبكر أحمد بن عمرو بن عبدالخالق البزار، و أحمد بن الوليد البغدادي، و بقي بن مخلد الأندلسي، و جعفر بن أحمد بن سنان القطان الواسطي، و الحسين بن إسماعيل المحاملي، و أبو عروبة الحسين بن محمد بن الحراني، و أبوبكر عبدالله بن محمد بن أبي الدنيا، و علي بن العباس البجلي المقانعي، و عمر بن أيوب السقطي، و عمر بن محمد بن بجير السمرقندي، و القاسم بن إسماعيل المحاملي، و القاسم بن موسي بن الحسن بن موسي الأشيب، و أبو العباس محمد بن أحمد بن سليمان الهروي و أبوبكر محمد بن أحمد بن معدان بن راشد الأصبهاني، و أبو حاتم محمد بن إدريس الرازي، و محمد بن عبدالله بن سليمان الحضرمي، و محمد بن عبدالله بن وهب بن حمدان الدينوري، و محمد بن هارون بن حميد بن المجدر، و أبو عيسي موسي بن علي ابن موسي الختلي، و يحيي بن محمد بن صاعد، و يوسف بن يعقوب الواسطي المقرئ[۱۶].[۱۷]

جایگاه حدیثی راوی

در رجال اهل سنت از راوی با تعابیر "وكان محدثاً من أحفظ الناس"[۱۸]، شیخ، ثقة [۱۹]، "ثقة تكلم فيه"[۲۰] "ولا أعلم له حديثاً منکراً" [۲۱] یاد شده است.

آیة الله خویی نوشته است: و فیها[۲۲] دلالة علی حسن الرجل، لکنها ضعیفة بمحمد بن سالم بن أبی سلمة علی أنه قد مر غیر مرة: أن لا یمکن الإستدلال بحسن الرجل أو وثاقته بروایة نفسه[۲۳].[۲۴]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: منهج المقال، ج۴، ص۶۸، ش۴۵۷؛ جامع الرواه، ج۱، ص۲۰۳، ش۱۶۳۰؛ تنقیح المقال، ج۱۹، ص۳۰۴، ش۵۲۲۷؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۲۶۰، ش۱۹۱۳؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۲، ص۴۰۴، ش۳۵۷۸؛ معجم الرجال الحدیث، ج۵، ص۳۴۸، ش۲۸۷۰؛ الجامع فی الرجال، ج۳، ص۱۶۷، (ش ۳۳۴۷) و ۲۸۶، (ش ۳۶۹۷). ب. منابع سنی: التاریخ الصغیر، ج۲، ص۳۵۴؛ الجرح و التعدیل، ج۳، ص۱۷، ش۶۶؛ الثقات، ج۸، ص۱۲۷۴؛ الکامل، ج۲، ص۳۳۴، ش۴۶۹؛ تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۱۶، ش۳۸۱۹؛ الکاشف، ج۱، ص۳۲۴، ش۱۰۲۶؛ تاریخ الإسلام، ج۱۸، ص۲۲۳؛ میزان الإعتدال، ج۱، ص۴۹۴، ش۱۸۶۱؛ المغنی فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۴۸، ش۱۴۱۰؛ تقریب التهذیب، ج۱، ص۲۰۳، ش۱۲۴۱؛ تهذیب التهذیب، ج۲، ص۲۳۹، ش۴۹۹؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۳۸، ش۱۲۲۶.
  2. نام راوی در بعضی نسخه‌ها الحسین (الوافی، ج۵، ص۷۶۱، ح۲۹۹۸) و در بیشتر موارد، الحسن ثبت شده است. (ر.ک: تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۸۱؛ البرهان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۵۷۹، ح۸۹۳۴؛ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۸۹، ح۸۷؛ تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۳۸۸، ح۶۲؛ سفینة البحار، ج۵، ص۲۲).
  3. پس برای (رسیدن) فرمان پروردگارت شکیبایی پیشه کن و چون همراه ماهی (یونس) مباش آنگاه که بانگ برداشت در حالی که اندوهگین بود سوره قلم، آیه ۴۸.
  4. می‌گویند: وای بر ما چه کسی ما را از خوابگاه‌هامان برانگیخت؟ این همان است که (خداوند) بخشنده وعده کرده است و پیامبران درست گفته‌اند سوره یس، آیه ۵۲.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۱، ص۸۵.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 521-522.
  7. قاموس الرجال، ج۳، ص۲۶۰، ش۱۹۱۳.
  8. تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۳۸-۱۴۰، ش۱۲۲۶: الحسن بن خلف بن شاذان بن زیاد الواسطی، أبو علی البزاز، و قد ینسب إلی جده... و ذکره أبو حاتم بن حبان فی کتاب الثقات لکنه ذکره فی موضعین، فقال: الحسن بن شاذان الواسطی، یروی عن أبی عاصم و أهل البصرة، روی عنه أهل العراق. ثم قال بعده بقلیل: الحسن بن خلف الواسطی یروی عن یزید بن هارون، و إسحاق الأزرق، حدثنا عنه أحمد بن محمد بن الأزهر. و الصحیح أنهما واحد والله أعلم.
  9. الجامع فی الرجال، ج۳، ص۱۶۷، (ش ۳۳۴۷) و ۲۸۶، (ش ۳۶۹۷).
  10. در بحث طبقه راوی خواهد آمد.
  11. طب الأئمه(ع)، ص۵۱: «الْحَسَنُ بْنُ شَاذَانَ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ(ع) قَالَ: خَيْرُ الْأَشْيَاءِ لِحُمَّى الرِّبْعِ أَنْ يُؤْكَلَ فِي يَوْمِهَا الْفَالُوذَجُ الْمَعْمُولُ بِالْعَسَلِ وَ يُكْثَرُ زَعْفَرَانُهُ وَ لَا يُؤْكَلُ فِي يَوْمِهَا غَيْرُهُ».
  12. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 522-523.
  13. تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۱۶؛ تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۴۰، ش۱۲۲۶: مات الحسن بن شاذان الواسطی ببغداد سنة ست و أربعین و مائتین.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 523.
  15. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 523.
  16. تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۴۰، ش۱۲۲۶.
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 523-525.
  18. تاریخ بغداد، ج۱۴، ص۱۴۳.
  19. تهذیب الکمال، ج۶، ص۱۴۰، ش۱۲۲۶: قال أبو حاتم: شیخ. و قال أبوبکر الخطیب: کان ثقة. و ذکره أبو حاتم بن حبان فی کتاب الثقات.
  20. المغنی فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۲۴۸، ش۱۴۱۰.
  21. میزان الإعتدال، ج۱، ص۴۹۴، ش۱۸۶۱.
  22. روایت روضه الکافی.
  23. معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۳۴۸، ش۲۸۷۰.
  24. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 525.