دشنام در لغت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در کتاب‌های لغت «سبّ» (دشنام) به معنای قطع کردن است از آنجا که دشنام موجب پاره کردن و از بین رفتن آبرو می‌شود؛ لذا آن را سب نامیده‌اند: "و أصل السبّ القطع، ثمّ صار السبّ شتما، لأنّ الشتم خرق الأعراض‏"[۱]. تقریبا اهل لغت، همه اتفاق نظر دارند که معنای لغوی سب همان قطع کردن و بریدن است. ابن اثیر در النهایه، شتم و سب را یکی دانسته است، ابن منظور افریقی در لسان العرب، قطع، بریدن و ننگ و عار را از معانی سب آورده است، شیخ انصاری در مکاسب ضمن ارجاع به عرف در معنا و مفهوم سب به نقل از جامع المقاصد می‌نویسد: سبّ گفتن کلمه و نسبت دادن چیزی به شخصی است که کسرشان به حساب آید، مانند کلمه پست (و ضیع) و امثال آن، غزالی در احیاء علوم الدین می‌نویسد: تعریف و حقیقت سب عبارت است از گفتن چیزهای زشت یا جمله‌های صریح بی‌پرده و بدون کنایه و رمز. در دایرة المعارف تشیع آمده است: «سب به معنای دشنام، فحش و ناسزا گفتن به دیگری است».

فحش، هر سخن و عمل زشت را گویند. هر کلام ناپسندی که از حد فراتر رود و بیهوده و یاوه محسوب گردد فحش و فاحشه نامیده می‌شود[۲].

منابع

پانویس

  1. التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۱۱.
  2. برهانی، محمد جواد، سیره اجتماعی پیامبر اعظم، ص ۱۴۸.