زنان در غیبت صغری
مقدمه
در دوران سخت غیبت صغری، در روزهایی که شیعیان پس از دویست و شصت سال با یک آزمایش بزرگ روبهرو بودند و میبایست با غیبت امام خو کنند، یک زن بهعنوان مفزع و پناه معرفی میشود و آن مادر بزرگوار امام حسن عسکری (ع) است. در این دوره، اگرچه امام هادی و امام حسن عسکری (ع)، زمینه غیبت را از پیش فراهم کرده بودند و شخصیتهای مورد اعتمادی همانند عثمان بن سعید عمری و پسرش محمد بن عثمان را بهعنوان وکیل معرفی کرده بودند، به دلایلی از موقعیت مادر امام حسن عسکری (ع)، معروف به "جدّه" استفاده شد و وی پناه شیعه معروف گردید. از گفتوگوی احمد بن ابراهیم با "حکیمه" دختر امام جواد (ع) برمیآید که پس از گذشت دو سال از رحلت امام حسن عسکری (ع)، همچنان بسیاری از کارها به دست مادر بزرگوار امام حسن عسکری (ع) انجام میشده است، ولی در حقیقت از طرف حضرت حجة بن الحسن (ع) و به فرمان آن حضرت صورت گرفته است. شیخ صدوق، از احمد بن ابراهیم نقل کرده است که در سال ٢٦٢ ق. بر حکیمه دختر امام جواد (ع) وارد شدم و از پس پرده با وی سخن گفتم و از او درباره اعتقادش به امامان پرسیدم. او همه آنها را یکایک شمرد و آنگاه حجة بن الحسن بن علی را نیز نام برد... .
از او پرسیدم: این فرزند کجاست؟ گفت: در پس پرده غیب است. گفتم پس شیعه به چه کسی پناه ببرد؟ گفت: به جدّه، مادر امام حسن عسکری (ع). سپس افزود: این دستور از سوی امام حسن عسکری (ع) و به پیروی از امام حسین (ع) صورت گرفته است. زیرا امام حسین (ع) در ظاهر برای حفظ جان فرزندش امام سجاد (ع) به خواهرش زینب کبری (س) وصیت کرد و در نتیجه تا مدتی هرآنچه از امام زین العابدین (ع) صادر میشد به حضرت زینب (س) نسبت داده میشد تا امر پنهان باشد و حساسیتها نسبت به امام سجاد (ع) کمتر شود. این امتیاز برای جدّه باقی بود تا آنکه کسانی مانند "عثمان بن سعید" و دیگر سفرا و نایبان خاص امام زمان (ع) در بین شیعیان شناخته شدند و منزلت یافتند. پس از شهادت امام عسکری (ع) یک بانو نظر دستگاه خلافت بنی عباس را نسبت به تعقیب امام زمان تغییر داد. نوشتهاند پس از گزارش جعفر کذّاب، که در خانه امام حسن عسکری (ع)، فرزند خردسالی از آن حضرت باقی مانده است، انها به خانه امام هجوم بردند و پس از دستگیری صیقل (یکی از کنیزان امام) فرزند خردسال را از او مطالبه کردند. او نخست انکار کرد و آنگاه برای اینکه موضوع برای آنها پوشیده ماند، گفت: من حامله هستم. از اینرو آن کنیز را به دست "أبی الشوارب" قاضی وقت، سپردند تا از او مراقبت کند. در مدتی که صیقل زیر نظر قاضی نگهداری میشد، دستگاه خلافت با مرگ عبید بن خاقانی و شورش صاحب الزنج روبهرو شد و صیقل از وضعیت آشفته سود جست و فرار کرد[۱].[۲]
منابع
پانویس
- ↑ نشریه موعود، شماره ۲۷، ص ۷۴.
- ↑ تونهای، مجتبی، موعودنامه، ص۳۸۶.