سیمایی را که روایات از اوضاع جهان در زمان ظهور ترسیم میکنند بهویژه از منطقه ظهور آن حضرت مانند: "یمن، حجاز، ایران، عراق، شام، فلسطین، مصر و مغرب... سیمایی است کامل که بسیاری از حوادث بزرگ و کوچک و نامهای اشخاص و اماکن را دربر میگیرد. روایات حاکی از این است که انقلاب و حرکت ظهور حضرت، بعد از فراهم شدن مقدّمات و آمادگیهای منطقهای و جهانی، از مکه آغاز میشود و طبق بیان روایات، در سطح جهانی نبردی سخت میان رومیان -غربیها- و ترکان و یا هواداران آنها -که ظاهرا روسها باشند- به وجود میآید، تا جایی که به جنگ جهانی منجر میگردد. اما در سطح منطقه دو حکومت هوادار حضرت مهدی (ع) در ایران و یمن تشکیل خواهد شد... که یاران ایرانی آن حضرت، مدتی قبل از ظهور، حکومت خویش را تأسیس نموده و درگیر جنگی طولانی میشوند که سرانجام در آن پیروز میگردند.
اندکزمانی پیش از ظهور آن بزرگوار، در میان ایرانیان دو شخصیت، با عنوان سید خراسانی، رهبر سیاسی، و شعیب بن صالح، رهبر نظامی ظاهر شده و ایرانیان تحت رهبری این دو تن، نقش مهمی را در حرکت ظهور آن حضرت ایفاء خواهند نمود.
اما یاران یمنی وی، قیام و انقلاب آنان چند ماه پیش از ظهور حضرت بوده و ظاهرا ایشان در سامان بخشیدن به خلأ سیاسی که در حجاز به وجود میآید همکاری مینمایند. علت به وجود آمدن این خلأ سیاسی حجاز، این است که شاه نابخردی از خاندان فلان! -که آخرین پادشاه حجاز میباشد- کشته شده و بر سر جانشینی او اختلاف به وجود میآید، بهگونهای که این اختلاف تا ظهور مهدی (ع) ادامه خواهد یافت. در این هنگام نشانههای ظهور حضرت آشکار شده و شاید بزرگترین نشانه آن، ندای آسمانی است که به نام او در بیست و سوم ماه رمضان شنیده میشود. طبق روایات پس از این ندای آسمانی، حضرت بهطور سرّی با برخی از یاران و هواداران خود ارتباط برقرار مینماید. درباره حضرت، در سراسر جهان سخن بسیار به میان آمده و نام وی زبانزد همگان گشته، و محبّتش در دلها جای میگیرد.
دشمنان وی از ظهور آن حضرت سخت بیمناک شده و از اینرو برای دست یافتن به او تلاش میکنند... در میان مردم شایع میشود که آن حضرت در مدینه منوره اقامت گزیده، و حکومت حجاز یا نیروهای خارجی، جهت کنترل اوضاع داخلی حجاز، و پایان دادن به کشمکش قبائل با حکومت وقت، لشکریان سفیانی را از سوریه به یاری میطلبند. این سپاه وارد مدینه شده و به هرمرد هاشمی که دست یابند او را دستگیر میکنند. بسیاری از آنان و شیعیان آنها را کشته و بقیه را به زندان میافکنند. سپس آن حضرت در شهر مکه با بعضی از یاران خود تماس میگیرد... تا اینکه قیام و حرکت مقدس خویش را در شب دهم محرم بعد از نماز عشاء از حرم شریف مکی آغاز میکند. آنگاه نخستین سخنرانی خود را برای مردم مکه ایراد میفرماید که دشمنان وی سعی در ترور آن حضرت دارند، اما یاران آن حضرت با در میان گرفتن آن بزرگوار، دشمنان را متفرق ساخته، و نخست بر مسجد الحرام و سپس بر مکه تسلّط مییابند. در صبح روز دهم محرّم، حضرت مهدی (ع) پیام خود را به زبانهای مختلف به تمام جهان ابلاغ میکند و ملل دنیا را به یاری خویش دعوت کرده، اعلام میدارد که در مکه خواهد ماند، تا معجزهای که جدّ گرامیاش حضرت مصطفی (ص) وعده فرموده، و آن فرورفتن لشکریان سفیانی به زمین است -که برای درهم شکستن حرکت آن حضرت راهی مکه میشوند- به وقوع پیوندد. پس از اندکزمانی، معجزه وعده داده شده در مورد سپاه سفیانی -که در مسیر مکه به حرکت درآمده- اتفاق میافتد. آن حضرت پس از این معجزه، با سپاه خود که بیش از ده هزار نفر است از مکه رهسپار مدینه میشود و پس از نبرد با نیروهای دشمن، مدینه را آزاد ساخته و با آزادسازی دو حرم مکه و مدینه، فتح حجاز و تسلط بر منطقه خاتمه مییابد.
در برخی از روایات آمده است که آن حضرت، پس از پیروزی بر حجاز راهی جنوب ایران میشود و در آنجا با سپاه ایران و تودههای مردم آن سامان به رهبری خراسانی و شعیب بن صالح برمیخورد. آنان با وی بیعت کرده و با قوای دشمن در بصره به پیکار میپردازند که سرانجام به پیروزی آشکاری دست مییابند. سپس امام وارد عراق گردیده و اوضاع داخلی آنجا را پاکسازی میکند و با درگیری با بقایای نیروهای سفیانی آنها را شکست داده و به قتل میرساند. انگاه عراق را مرکز حکومت و کوفه را پایتخت خود قرار میدهد و بدینسان یمن، حجاز، ایران و عراق یکپارچه تحت فرمانروایی آن حضرت درمیآید.
از روایات برمیآید: نخستین جنگی که حضرت پس از فتح عراق به آن اقدام میکند جنگ با ترکان است که آنها را شکست میدهد. امام پس از تجهیز، سپاه بزرگش را راهی قدس میگرداند، در این هنگام با سپاه سفیانی درگیر نبردی سخت میشوند، نبردی که محورهای ساحلی آن از عکا در فلسطین گرفته تا انطاکیه در ترکیه و در داخل از طبریه -شهر و دریاچهای است در فلسطین- تا دمشق و قدس را فرا میگیرد... . در این هنگام خشم الهی بر نیروهای سفیانی و یهودی و رومی فرود آمده و به دستمسلمانان کشته میشوند و مسلمانان پیروزمندانه وارد قدس میگردند. غریبان مسیحی وقتی مواجه با شکست یهودیان به دست باکفایت حضرت میشوند، خشمگین شده و علیه حضرت اعلان جنگ میکنند؛ ولی ناگاه حضرت مسیح (ع) از آسمان قدس فرود آمده و با سخنان خویش جهانیان و بهویژه مسیحیان را مورد خطاب قرار میدهد. فرود آمدن حضرت مسیح (ع) برای جهان نشانهای است که موجب شادی مسلمانان و ملتهای مسیحی خواهد گردید.
بسیاری از غربیها به آیین اسلام گرویده و حضرت مهدی (ع) را مورد حمایت و تأیید خویش قرار میدهند. اما رومیان به جهت اینکه حضرت مسیح (ع) موج همبستگی مردمی در میان ملتها ایجاد کرده، وحشتزده شده و در یک هجوم ناگهانی با نزدیک به یک میلیون سرباز به سرزمین شام و فلسطین یورش میآورند. در این یورش، نیروهای اسلام رویارویی آنها قرار گرفته و حضرت مسیح (ع) موضع خود را با حضرت مهدی (ع) هماهنگ اعلام کرده و پشت سر وی در قدس نماز میگذارد. نبرد با رومیان روی میدهد و شکستی سخت متوجه رومیان میگردد. پس از این، دروازههای پیروزی جهت فتح کردن اروپا و غرب مسیحیت، به روی آن حضرت گشوده میشود.
پس از فتح غرب توسط حضرت و درآمدن آن تحت فرمانروایی آن حضرت و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت مسیح (ع) رحلت نموده و حضرت مهدی (ع) و مسلمانان بر پیکر او نماز گزارده و او را در جوار مزار شریف مادرش -در قدس- به خاک میسپارد. پس از فتح جهان توسط آن حضرت و یکپارچگی تمام دولتهای جهان به صورت یک حکومت اسلامی، حضرت برای تعالی بخشیدن و شکوفایی زندگی مادی و رفاه همگان قیام نموده و جهت گسترش فرهنگ و دانش مردم میکوشد.
در زمان حضرت، پای ساکنان زمین به سوی ساکنان کرات گشوده میشود. بعد از آن شماری از پیامبران و امامان (ع) به زمین باز خواهند گشت و تا هرزمان که اراده حقتعالی باشد، فرمانروایی خواهند نمود و این امر از نشانههای رستاخیز و مقدّمات آن است. به نظر میرسد که جنبش دجّال ملعون و فتنه و آشوب او یک حرکت انحرافی و بهرهگیری از پیشرفت علوم باشد که در زمان حضرت، جامعه بشری به آن دست مییابد. دجّال از روشهای پیشرفته، برای فریب جوانان پسر و دختر و زنان -که بیشتر پیروان او را تشکیل میدهند- استفاده میکند. از اینرو موجی از فتنه و آشوب به وجود میآورد که مردم فریبکاریهای او را باور میکنند، اما حضرت مهدی (ع) نیرنگهای وی را آشکار ساخته و به زندگی او و هوادارنش خاتمه میدهد.
این دورنمایی کلی از حرکت و انقلاب جهانی حضرت مهدی (ع) بود[۱][۲].