شاس بن قیس

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از شأس بن قیس)

مقدمه

شأس فرزند قیس بن عبادة بن زهیر از تیره بنی‌عطیّة بن زید بن قیس، از بزرگان قبیله اوس در جاهلیت بود[۱]. ابن اسحاق او را از یهودیان بنی‌قینقاع و در شمار دشمنان اسلام یاد کرده است[۲]؛ همچنین او را از سرشناسان یهود مدینه[۳]، فردی کهنسال که بیشتر عمر خود را در زمان جاهلیت گذرانده بود، کینه‌توز، حسود و نسبت به مسلمانان سرسخت در کفر وصف کرده‌اند[۴].

از زندگی او اطلاع دیگری در دست نیست؛ اما برخی مفسران در تفسیر برخی آیات قرآن کریم از وی نام برده‌اند:

  1. خداوند در آیه إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ[۵] از کافرانی سخن گفته که بر کفر خود اصرار می‌ورزند و انذار یا عدم انذار از عذاب الهی بر آنها اثری ندارد و موجب ایمان آوردنشان نمی‌شود. از مفسران، ابن جماعه طبق قولی، نزول این آیه را در باره کسانی مانند شأس بن قیس از سران یهود دانسته است[۶]. البته مفسران در شأن نزول این آیه، مصادیق گوناگونی مانند کافران قریش در مکه، سران یهود پیرامون مدینه[۷]و منافقان اوس و خزرج را ذکر کرده‌اند [۸]
  2. بنا به نقلی از زید بن اسلم، شأس بن قیس بر گروهی از اصحاب پیامبر (ص) از اوس و خزرج عبور کرد که صمیمانه با یکدیگر گفت‌وگو می‌کردند. وی که از تبدیل دشمنی آنان در جاهلیت به صمیمیت پس از اسلام بسیار خشمگین بود، جوانی از یهود را برانگیخت و او نیز با یادآوری خاطره‌های تلخ این دو قبیله، مانند نبرد بُعاث، به فتنه‌انگیزی پرداخت. هنگامی که پیامبر (ص) از ماجرا مطلع شد، نزد ایشان رفت و خطاب به این گروه از صحابه با این پرسش که "آیا در زمانی که هنوز من میان شما هستم و به اسلام هدایت شده‌اید به جاهلیت بازمی‌گردید" آنان را از کردار خود پشیمان کرد و بدین ترتیب نقشه اختلاف‌افکنانه شأس بن قیس به شکست انجامید[۹]. به نقل عکرمه، در پی این اقدام تفرقه‌افکنانه، آیه يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ[۱۰] در باره شأس بن قیس و یارانش نازل شد. برخی نیز نزول آیه قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ[۱۱] را در باره شأس[۱۲] و آیه بعدی را درباره اوس بن قیظی و جبار بن صخر خزرجی دانسته‌اند که متأثر از فردی یهودی با دامن زدن به اختلافات در صدد جنگ برآمدند[۱۳] خداوند با مخاطب قرار دادن اهل کتاب و پرسش از آنان، از چرایی کفر آنان به آیات خدا، ناظر بودن خدا بر اعمال آنان و بازداشتن آنان از منحرف ساختن اهل ایمان با وجود اذعان به زشتی کار خود، سخن می‌گوید و به اهل ایمان هشدار می‌دهد در صورت اطاعت از اهل کتاب، آنان شما را به کفر بازمی‌گردانند. برخی نیز نزول آیه ۱۰۰ را در باره انصار و یهودیان.[۱۴] و مراد از فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ را شأس بن قیس و یارانش دانسته‌اند[۱۵]
  3. برخی مفسران، مقصود از مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ در آیه يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ[۱۶] را تنی چند از جمله شأس بن قیس دانسته‌اند[۱۷]. خداوند در این آیه، به برخی اقدامات یهودیان، از جمله فرستادن جاسوس برای شنیدن سخنان پیامبر (ص) جهت کسب دستاویزی برای تکذیب، پذیرش بخشی از سخنان پیامبر (ص) که مطابق دلخواه آنان است و نپذیرفتن دیگر دستورات و درخواست داوری از پیامبر (ص)با اهداف خاص اشاره می‌کند. برخی مفسران، شأس بن قیس را جاسوس یهودیان خیبر شناسانده‌اند [۱۸]
  4. بنابر نقل ابن عباس، شأس بن قیس همراه شماری از یهودیان، نزد پیامبر (ص) رفت و ضمن معرفی خود به عنوان احبار و اشراف یهود، ادعا کردند اگر ما از تو پیروی کنیم همه یهود تابع تو خواهند شد و با ما مخالفتی نخواهند داشت[۱۹]. آنان همچنین گفتند میان ما و برخی دیگر اختلافی است که برای داوری نزد تو خواهیم آمد و چنانچه به سود ما حکم کنی به تو خواهیم گروید و بدین گونه درصدد همراه ساختن پیامبر (ص) با هواهای خود بودند که آن حضرت درخواست ایشان را نپذیرفت[۲۰]. در پی آن آیه وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ[۲۱] نازل شد و ضمن برحذر داشتن رسول خدا (ص) از پیروی خواسته‌های یهود، به آن حضرت فرمان داد میان آنان براساس آنچه خداوند نازل کرده حکم کند و از ورود به فتنه آنان برحذر باشد.
  5. خداوند در آیه وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[۲۲]، برخلاف یهود که به وی نسبت بخل داده و گفته‌اند: "دست خدا بسته است"، دست خود را گشوده شناسانده که هر گونه بخواهد می‌بخشد. در نقلی از ابن عباس، این آیه در پاسخ شأس بن قیس فرود آمد که خداوند را بخیل وصف کرد[۲۳]
  6. به نقل از ابن عباس، شماری از یهودیان از جمله شأس در پاسخ دعوت پیامبر اکرم (ص) به اسلام، مواردی همچون بی‌اعتقادی پیامبر (ص) به پسر خدا بودن عُزَیْر را از موانع ایمان خود برشمردند[۲۴]. در پی آن آیه وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ[۲۵] نازل شد و چنین باوری را انحراف از حق و همانند باور کافران پیشین دانست و آنان را به جهت داشتن چنین باورهایی نکوهش کرد[۲۶]
  7. خداوند در آیات وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَيَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَّكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَيُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ مِنكُمْ وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَكُمْ لِيُرْضُوكُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن يُرْضُوهُ إِن كَانُواْ مُؤْمِنِينَ أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّهُ مَن يُحَادِدِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدًا فِيهَا ذَلِكَ الْخِزْيُ الْعَظِيمُ [۲۷] به کسانی اشاره می‌کند که با سخنان ناروای خود پیامبر (ص) را می‌آزردند و سخنانی ضد پیامبر (ص)می‌گفتند؛ اما هنگامی که به آنها گوشزد می‌شد ممکن است آن حضرت از این سخنان آگاه شود، می‌گفتند ما نزد وی سوگند یاد می‌کنیم که چنین نگفته‌ایم، زیرا وی خوش‌باور است. برخی، شأس بن قیس را از این افراد دانسته‌اند [۲۸]
  8. به گفته برخی مفسران متأخر، پس از شکست مشرکان در جنگ احزاب، یهود بنی‌قریظه، که برخلاف پیمانشان با پیامبر (ص)، مشرکان را همراهی کرده بودند، شأس بن قیس را برای مصالحه نزد پیامبر (ص)فرستادند تا مجازاتی همچون اخراج بنی‌نضیر از سرزمینشان برای آنان در نظر گیرد؛ اما آن حضرت درخواست آنان را رد کرد و سرانجام قرار شد در این باره به داوری سعد بن معاذ اوسی رضایت دهند [۲۹] آیات وَأَنزَلَ الَّذِينَ ظَاهَرُوهُم مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن صَيَاصِيهِمْ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِيقًا وَأَوْرَثَكُمْ أَرْضَهُمْ وَدِيَارَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ وَأَرْضًا لَّمْ تَطَؤُوهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرًا [۳۰] از فرجام این طایفه از یهود (اخراج از قلعه‌هایشان، ایجاد رعب، اسارت و تعلق گرفتن زمین‌ها و خانه‌ها و اموالشان به مسلمانان) سخن می‌گویند.[۳۱].

منابع

پانویس

  1. جمهرة انساب العرب، ص۳۴۶؛ المفصل، ج۷، ص۱۳۷.
  2. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶ - ۳۹۷.
  3. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴؛ المفصل، ج۷، ص۱۳۷.
  4. جامع البیان، ج۳، ص۳۲؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۵.
  5. «بی‌گمان بر کافران برابر است، چه بیمشان دهی یا بیمشان ندهی، ایمان نمی‌آورند» سوره بقره، آیه ۶.
  6. غرر التبیان، ص۱۹۶.
  7. غرر التبیان، ص۱۹۶.
  8. جامع البیان، ج۱، ص۱۵۹.
  9. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۶ - ۳۹۷؛ الکشاف، ج۱، ص ۳۹۳.
  10. «ای مؤمنان! اگر از دسته‌ای از کسانی که به آنان کتاب داده شده است فرمانبرداری کنید شما را پس از ایمانتان به کفر باز می‌گردانند» سوره آل عمران، آیه ۱۰۰.
  11. «بگو: ای اهل کتاب! چرا مؤمنان را از راه خداوند باز می‌دارید و آن را با آنکه خود (به درستی آن) گواهید کژ می‌خواهید و خداوند از آنچه می‌کنید غافل نیست» سوره آل عمران، آیه ۹۹.
  12. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷ - ۱۷۸؛ عیون الاثر، ج۱، ص۲۴۷.
  13. جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸؛ اسد الغابه، ج۱، ص۱۷۷.
  14. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷؛ جامع البیان، ج۴، ص۳۲ - ۳۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۷۱۶ - ۷۱۸.
  15. اسباب النزول، ص۱۲۰؛ زاد المسیر، ج۱، ص۳۱۰؛ غرر التبیان، ص۲۲۷.
  16. «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب می‌ورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان می‌گفتند ایمان آورده‌ایم در حالی که دل‌هاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش می‌سپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامده‌اند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از جایگاه آنها پس و پیش می‌کنند؛ (به همدیگر) می‌گویند اگر به شما این (حکمی که ما می‌خواهیم از سوی پیامبر) داده شد بپذیرید و اگر داده نشد، (از او) دوری گزینید- و از تو در برابر خداوند، برای کسی که عذاب وی را بخواهد، هیچ‌گاه کاری ساخته نیست- آنان کسانی هستند که خداوند نخواسته است دل‌هایشان را پاکیزه گرداند؛ در این جهان، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره مائده، آیه ۴۱.
  17. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.
  18. تفسیر مقاتل، ج۱، ص۴۷۴.
  19. اسباب النزول، ص ۲۰۰؛ الکشاف، ج ۱، ص ۶۴۰؛ روض الجنان، ج ۶، ص ۳۷۹ - ۳۸۰.
  20. السیرة النبویه، ج۲، ص۳۹۷ - ۳۹۸؛ اسباب النزول، ص ۲۰۰؛ تفسیر ثعلبی، ج۴، ص۷۵.
  21. «و در میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و از خواسته‌های آنان پیروی مکن و از آنان بپرهیز مبادا تو را در برخی از آنچه خداوند به سوی تو فرو فرستاده است به فتنه اندازند و اگر رو برتابند بدان که خداوند جز این نمی‌خواهد که آنان را به برخی از گناهانشان گرفتار سازد و بی‌گمان بسیاری از مردم نافرمانند» سوره مائده، آیه ۴۹.
  22. «و یهودیان گفتند که دست خداوند بسته است، دستشان بسته باد و بر آنچه گفته‌اند لعنت بر ایشان باد بلکه دست‌های او باز است و هرگونه بخواهد می‌بخشد و بی‌گمان آنچه به سوی تو از سوی پروردگارت فرو فرستاده شده است بر سرکشی و کفر بسیاری از آنان می‌افزاید؛ و میان آنان تا رستخیز دشمنی و کینه‌جویی افکندیم؛ هر بار که آتشی را برای جنگ بر افروختند خداوند آن را خاموش گردانید؛ و در زمین به تباهی می‌کوشند و خداوند تبهکاران را دوست نمی‌دارد» سوره مائده، آیه ۶۴.
  23. تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۱۳۳.
  24. تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰؛ التبیان، ج۵، ص۲۰۵؛ مجمع البیان، ج۵، ص۳۶.
  25. «یهودیان گفتند عزیر پسر خداوند است و مسیحیان گفتند: مسیح پسر خداوند است؛ این گفتار، سر زبان آنهاست که با گفته کافران پیشین همانندی می‌کند؛ خداوندشان بکشاد! چگونه (از حقّ) باز گردانیده می‌شوند؟» سوره توبه، آیه ۳۰.
  26. جامع البیان، ج۱۰، ص۱۴۲؛ تفسیر ابن أبی حاتم، ج۶، ص۱۷۸۱؛ تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰.
  27. «و برخی از ایشان کسانی هستند که پیغمبر را آزار می‌کنند و می‌گویند او خوش‌باور است؛ بگو سخن نیوش خوبی برای شماست که به خداوند ایمان و مؤمنان را باور دارد و برای آن دسته از شما که ایمان آورده‌اند رحمت است و برای آن کسان که به فرستاده خداوند آزار می‌رسانند برای شما به خداوند سوگند می‌خورند تا خرسندتان گردانند در حالی که اگر مؤمنند سزاوارتر است خداوند و پیامبرش را خرسند گردانند آیا ندانسته‌اند که هر کس با خداوند و پیامبرش دشمنی ورزد بی‌گمان آتش دوزخ او راست در حالی که در آن جاودان خواهد بود؛ خواری سترگ این است» سوره توبه، آیه ۶۱-۶۳.
  28. مجمع البیان، ج۵، ص۶۸.
  29. التحریر و التنویر، ج۲۱، ص۲۳۰ - ۲۳۱.
  30. «و کسانی از اهل کتاب را که پشتیبان ایشان بودند از دژهای آنان فرود آورد و در دل‌هاشان هراس افکند، (چنانکه) دسته‌ای را می‌کشتید و دسته‌ای (دیگر) را اسیر می‌گرفتید و زمین و خانه‌ها و دارایی‌هایشان را و سرزمینی را که بر آن گام ننهاده بودید به شما وانهاد و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره احزاب، آیه ۲۶-۲۷.
  31. شریعت‌جو، منیره، مقاله «شاس بن قیس»، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۵.