شواهد قرآنی موحد بودن حضرت ابراهیم چیست؟ (پرسش)
شواهد قرآنی موحد بودن حضرت ابراهیم چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ پیامبران |
مدخل بالاتر | حضرت ابراهیم |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
شواهد قرآنی موحد بودن حضرت ابراهیم چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث پیامبران است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی پیامبران مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین انواری در کتاب «نور عصمت بر سیمای نبوت» در اینباره گفته است:
«شواهد درونی: در آیات مورد بحث، چند شاهد مطرح است:
- مترتب شدن احتجاج بر مشاهده ملکوت: پیش از بازگویی مناظره، خداوند میفرماید: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ[۱]؛ سپس نفی ربوبیت اجرام یادشده و اظهار برائت از پرستش ستاره، ماه و خورشید را با «فاء» نتیجه، بر مشاهده ملکوت مترتب میسازد: فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ * فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ[۲]. عطف با «فاء» بدین معناست که نتیجه نشان دادن ملکوت به حضرت ابراهیم (ع) همان استدلال جدلی و مبارزه فکری او با شرک و گروههای گوناگون مشرک بود. بر پایه سیاق این آیات، حضرت ابراهیم (ع) در سه دوره دیدن ستاره، ماه و خورشید، هرگز به ربوبیت آنها اعتقاد نداشت تا در دوره چهارم، مشاهده ملکوت نصیبش شود و خداپرست گردد؛ بلکه ظاهر آیات و ترتیب ذکری آنها گویای این است که این مناظرهها با ارائه و مشاهده ملکوت همراه بودند و آن حضرت پیش از اینکه در احتجاج با مشرکان از این اجرام سماوی سخن به میان آورد، ملکوت آنها را دیده بود و به وحدانیت خدای سبحان در همه ابعاد خالقیت، ربوبیت و... یقین داشت: وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ[۳]. او پیش از دیدار و احتجاج با صابئان، در مبارزه فکری با بت پرستان، الوهیت غیرخدا و تعدد الهه را با صراحت نفی کرد و با تأکید فراوان، آزر و قوم او را در گمراهی آشکار خواند: أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ[۴]. بر این اساس، سخنان به ظاهر شرک آمیز آن حضرت، نه از روی عقیده، بلکه بر اساس جدال احسن و بهرهگیری از شیوه مؤثر در ساکت کردن خصم بود؛ یعنی نخست، همراهی فرضی بود و سپس جدایی با دلیل؛
- پیوستگی آیات: از تعبیر حضرت ابراهیم (ع) که در دیدن ستاره، ماه و خورشید، وقتی نوبت به خورشید رسید، خطاب به قومش فرمود: قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ[۵]، برداشت میشود که هر یک از این گفتارها در یک گردهمایی و در کشاکش مبارزه جدی فکری۔ عقیدتی با مشرکان بوده و آن حضرت با تدبیر عالمانهاش کوشیده است تا مقدمات را به گونهای فراهم آورد که در پایان این مبارزه، پیروزی فکری و غلبه علمی را از آن خود سازد. هیچ مفسر دقیق و منصفی این آیات و تعابیر را گویای تردید فردی نمیداند که میخواهد خود به حقیقت برسد. حضرت ابراهیم (ع) که با منطق استوارش در این مبارزه علمی پیروز شد و ربوبیت اجرام یادشده و نیز باورهای مشرکان را باطل کرد، در پایان، سخنی بر زبان راند که پیشاپیش به آن ایمان داشت: إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۶]. نتیجه با دقت در پیوستگی و انسجام این فصل از آیات[۷] به خوبی روشن میشود که بر اساس ظاهر قرآن جملات یاد شده برای جدال احسناند، نه باور شخصی، و این ظاهر، حجت است.
شواهد بیرونی: ابراهیم (ع) در همه عمر سراسر افتخارش، موحدی حنیف بوده است و ادلهای بر آن دلالت دارد:
- فطرت توحیدی: در جای خود ثابت شده است که همه انبیا، به ویژه انبیای اولوالعزم، در همه عمر بر همان فطرت توحیدی بودهاند که بر آن آفریده شدهاند و شرک حتی لحظهای در قلب پاکشان راه نیافته است. قرآن بر فطرت توحیدی آن حضرت چنین مهر تأیید میزند: إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ[۸].
- یقین به حقایق: سراسر عالم، نشانههای خداوند است. افزون بر این، گاه آیات آفاقی و انفسی، از جانب خدای سبحان به گروههای شایسته نشان داده میشود تا در پرتو آن، حق بودن خدای سبحان برایشان روشن شود: سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ...[۹]. بیتردید حضرت ابراهیم خلیل (ع) که ملکوت نظام آفرینش را دیده و دارای یقین بود، با آیات الهی عالمانه رفتار میکرد و سراسر جهان، به ویژه ستاره، ماه و خورشید را نشانه حق میدانست. آیات آفاق و انفس را خدا بر او نمایان کرده بود و با همه چیز، خدا را میدید، پس چگونه میتوان گفت او در آغاز مشرک بود و در دوران شک و تحقیق، ستاره، ماه و خورشید را خدای خود میدانست؟
- گواه بر وحدانیت خدا: حضرت ابراهیم (ع) پیش از آغاز احتجاج با مشرکان، معارف توحید را میدانست: وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ[۱۰]. «رشد برخلاف غی، راه یافتن به حقایق است. رشد آن حضرت در این بود که با فطرت خود به توحید و دیگر معارف حق دست یافت و از اضافه شدن رشد به ضمیر رُشْدَهُچنین برداشت میشود که این امر از ویژگیهای او بوده و وی لیاقت رسیدن به این مقام را داشته است. جمله وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ کنایه از این است که ما به این ویژگی او آگاه بودیم؛ یعنی ما به او آنچه لیاقت داشت، عطا نمودیم»[۱۱].
- نتیجهگیری توحیدی: اگر حضرت ابراهیم (ع) گفتار یاد شده را در حال شک و تحقیق و بدون نگاه به افکار و عقاید مردم زمانهاش و تنها در تلاش برای اثبات توحید در عقیده خودش گفته باشد، طبق قاعده، نباید با ابطال ربوبیت چند جرم آسمانی، ربوبیت همه خدایان را نفی کند و توحید را نتیجه بگیرد. یعنی اگر آن حضرت در حال شک به سر میبرد، چرا با ابطال ربوبیت چند ستاره بلافاصله به توحید اقرار میکند؛ بلکه باید همچنان منتظر بماند و ببیند آیا خدایان دیگری هستند یا نه؟.... نقل احتجاج با گروههای چهارگانه مشرک، با سرآمد "نشان دادن ملکوت" بیان میگردد: وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ.... بنابراین مناظرههای حضرت ابراهیم (ع) همه بر پایه یقین و شهود ملکوت استوار بود، نه شک و حدس و خیال. همچنین احتجاجهای علمی و مبارزات عملی او با سرآغاز برخورداری از "قلب سلیم" بازگو شده است در این سری از آیات که به بیان ویژگیها و برنامههای آن حضرت پرداخته شده، این آیه اولین آیه است و دیگر آیات پس از آن قرار دارد]: إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ[۱۲] تا همگان بدانند قلب مطهر او از هرگونه شرک و ایمان به غیر خدا پیراسته است. قلب سلیم به تعبیر معصومان (ع) قلبی است که از هرگونه شرک و شک پاک باشد و جز خدا در آن نباشد...[۱۳]. «قَالَ الصَّادِقُ (ع): الْقَلْبُ السَّلِيمُ الَّذِي يَلْقَى رَبَّهُ وَ لَيْسَ فِيهِ أَحَدٌ سِوَاهُ»[۱۴]؛ «قلب سلیم آن است که به ملاقات پروردگار میرود و جز او کسی در آن قلب نیست»»[۱۵].
پانویس
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ «و چون شب بر او چادر افکند ستارهای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمیدارم * آنگاه چون ماه را تابان دید گفت: این پروردگار من است و چون فرو شد گفت: اگر پروردگارم مرا رهنمایی نکند بیگمان از گروه گمراهان خواهم بود» سوره انعام، آیه ۷۶-۷۷.
- ↑ «و اینگونه ما گستره آسمانها و زمین را به ابراهیم مینمایانیم و (چنین میکنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.
- ↑ «و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتها را به خدایی میگزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری مییابم» سوره انعام، آیه ۷۴.
- ↑ «هنگامی که خورشید را درخشان دید گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و چون غروب کرد گفت: ای قوم من! من از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بیزارم» سوره انعام، آیه ۷۸.
- ↑ «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
- ↑ ر.ک: سوره انعام، آیه ۷۴-۸۳.
- ↑ «من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آوردهام که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۹.
- ↑ «به زودی نشانههای خویش را در گسترههای بیرون و پیکرههای درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.
- ↑ «و بیگمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۲۹۶.
- ↑ «که دلی پاک را نزد پروردگار خود آورد» سوره صافات، آیه ۸۴.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، تحقیق احمد قدسی، ج۲۶، ص۹۴-۱۰۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، باب الاخلاص، ص۲۴.
- ↑ انواری، جعفر، نور عصمت بر سیمای نبوت ص ۱۹۲-۱۹۶.