صحیفة علی بن ابی طلحة عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

این کتاب که اخیراً با تحقیق راشد عبدالمنعم الرجال در قاهره چاپ شده است، نه تألیف ابن عباس است و نه تألیف علی بن ابی طلحة، بلکه محقق نامبرده برحسب آنچه خود اظهار داشته، روایاتی را که در تفسیر آیات از طریق علی بن ابی طلحه از ابن عباس در کتب تفسیر و غیر آن، پراکنده نقل شده، جمع‌آوری و به ترتیب آیات قرآن تنظیم کرده و به صورت این کتاب درآورده است. وی گفته است: سخن احمد بن حنبل درباره صحیفه مشهور علی بن ابی طلحه در تفسیر "بمصر صحيفة في التفسير رواها على بن ابي طلحة و لو رحل رجل فيها الی مصر قاصداً ما كان کثیراً"[۱] مرا به بحث از این مرد و از صحیفه‌اش که از عبد الله بن عباس روایت کرده است، وادار نمود[۲]. چون آن صحیفه‌ای که احمد بن حنبل به آن اشاره کرده، از بین رفته و کتابخانه‌ها از آن خالی بوده، درصدد برآمده است که اجزای آن را در مظّان صحیحش از کتاب‌های تفسیر و حدیث جستجو و جمع‌آوری کند، و بالاخره این کتاب موجود را از حدود ۳۲ کتاب جمع‌آوری کرده است[۳].

در این کتاب که آغاز آن از سوره بقره است، به صورت موجز و مزجی کلماتی از قرآن معنا شده است. در مواردی تخصیص عموم آیه‌ای به آیه دیگر[۴]، احکام مستفاد از آیه یا متناسب با آن[۵] و شأن یا سبب نزولی برای آیات[۶] نیز بیان شده و تا سورۀ فلق ادامه یافته است. در مورد تفسیر سوره حمد و ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اول سوره بقره مطلبی در آن ذکر نشده است. با ذکر معنایی برای «الم» ابتدای سوره بقره، آغاز شده و جمله‌های اول آن چنین است: "قوله تعالی «الم» قال هو قسم اقسم الله به و هو من اسماء الله؛ قوله تعالی: «یُؤْمِنُونَ‌«قال: یصدقون، قوله تعالی: ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۷] قال: زکات اموالهم"[۸]

[در تفسیر] قول خدای متعال «الم» گفته است: آن قسمی است که خدا به آن سوگند یاد کرده است و آن از نام‌های خداست. در تفسیر قول خدای متعال «یؤمنون» گفته است: تصدیق می‌کنند و در تفسیر قول خدای متعال ﴿وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ[۹] گفته است: زکات مال‌هایشان است فاعل قال‌ها ظاهراً ابن عباس می‌باشد. در متن، سندی ذکر نکرده ولی در ذیل صفحات، کتابی را که این جمله از آن نقل شده همراه با سندی که در آن کتاب آمده، ذکر کرده است.

درباره علی بن ابی طلحه که این جمله‌ها را به‌واسطه او از ابن عباس نقل کرده‌اند، گفته‌اند: «از ابن عباس تفسیر نشنیده است»[۱۰] و برخی پاسخ داده‌اند که چون واسطه بین او و ابن عباس شناخته شده و ثقه بوده است، نشنیدن علی بن ابی طلحه از ابن عباس ضرری ندارد. محقق نامبرده رأی دیگری را در پاسخ آن ذکر کرده و آن این است که بگوییم ابن عباس خودش تفسیرش را نوشته بوده و علی بن ابی طلحه آن تفسیر مکتوب را از او روایت کرده است، و در پایان می‌گوید: خلاصۀ مطلب این است که این صحیفه یکی از صحیفه‌های ابن عباس است که یا خودش آن را نوشته یا بر شاگردانش املا کرده است و علی بن ابی طلحه بدون اینکه او را ملاقات کند، آن را از او روایت کرده است[۱۱].

سیوطی نیز قسمت عمده‌ای از آنچه را در این کتاب در معنای مفردات قرآن کریم آمده است، در اتقان در بحث شناخت غریب (واژه‌های دشوار) قرآن از طریق ابی حاتم و ابن جریر از عبد الله بن صالح از معاویة بن صالح از علی بن ابی طلحه از ابن عباس نقل کرده و پیش از نقل آن گفته است: بهترین مرجع برای شناخت غریب قرآن مطالبی می‌باشد که از ابن عباس و شاگردانش از طریق معتبر ثابت شده است؛ زیرا با سندهای صحیح و معتبر مطالبی که تفسیر غریب قرآن را فراگیرد، از آنان وارد شده است. من آنچه از آن مطالب را که از طریق ابن ابی طلحه به‌خصوص از ابن عباس نقل شده، در اینجا می‌آورم؛ زیرا این طریق صحیح‌ترین طریق از ابن عباس است و بخاری در صحیحش نیز به آن اعتماد کرده است[۱۲].

گرچه از سخن احمد بن حنبل وجود صحیفه‌ای برای علی بن ابی طلحه و اهمیت آن فهمیده می‌شود و کلام سیوطی نیز گویای آن است که مطالب ابن عباس و شاگردانش در فهم معنای مفردات قرآن بهترین مرجع می‌باشد و طریق ابن ابی طلحه از ابن عباس صحیح‌ترین طریق است و همۀ مطالب کتاب موجود نیز از طریق ابن ابی طلحه از ابن عباس نقل شده است، ولی در مورد این کتاب به دو نکته باید توجه شود:

  1. کتاب موجود که به نام «صحیفة علی بن ابی طلحة عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم» موسوم شده غیر از صحیفه‌ای است که احمد بن حنبل از آن خبر داده است. آن صحیفه بر فرض وجود، کتابی بوده که علی بن ابی طلحه آن را روایت کرده است و حتی از سخن احمد به دست نمی‌آید که آن را از ابن عباس روایت کرده باشد. این کتاب، مجموعه روایاتی است که از طریق علی بن ابی طلحه از ابن عباس نقل و از حدود سی و چند کتاب جمع‌آوری شده است و هیچ شاهدی نیست که در آن کتاب‌ها این روایات را از آن صحیفه نقل کرده باشند تا بتوان گفت اجزای آن صحیفه که در کتاب‌ها پراکنده بوده، در این کتاب جمع‌آوری شده است؛ بنابراین، ذکر سخن احمد در پشت جلد این کتاب - به‌گونه‌ای که موهم آن است که این کتاب همان صحیفه می‌باشد - کاری نادرست و یک نحوه تدلیس[۱۳] است. شاید مؤلف قصد تدلیس نداشته و با تصور اینکه روایت پراکنده در این کتاب‌ها اجزای همان صحیفه است، این کتاب را همان صحیفه دانسته و سخن احمد دربارۀ آن صحیفه را در پشت جلد این کتاب آورده است.
  2. سند مطالبی که در متن این کتاب آمده، در ذیل صفحات ذکر شده و برحسب آن سندها همه آن مطالب از طریق علی بن ابی طلحه که در نظر سیوطی صحیح‌ترین طریق‌ها می‌باشد، از ابن عباس نقل شده است. مشکل نشنیدن علی بن ابی طلحه از ابن عباس را نیز به گونه‌ای که نقل شد، حل کرده‌اند، ولی در عین‌ حال صدور این مطالب از ابن عباس برای ما ثابت نیست؛ زیرا با چشم‌پوشی از اختلافی که در وثاقت علی بن ابی طلحه و برخی دیگر از رجال سند هست [۱۴] و ضعف جوابی که از شنیدن ابن ابی طلحه از ابن عباس داده‌اند و تعلیقی[۱۵] که در بعضی از سندهای مزبور مشاهده می‌شود، صحت آن طریق و وثاقت راویان آن از طریق معتبر برای ما ثابت نشده است. گفتۀ سیوطی و امثال او نیز برای اثبات آن کافی نیست، مگر در صورتی که از گفتۀ آنان، هرچند به ضمیمۀ قراین، علم یا اطمینان به وثاقت راویان و صحت آن طریق حاصل شود که چنین اطمینانی برای ما حاصل نشده است؛ بنابراین، نمی‌توان مطالب این کتاب را از ابن عباس دانسته و به‌عنوان تفسیر ابن عباس مورد استفاده قرار داد و تنها می‌توان برای تأیید به‌عنوان رأیی که صاحب آن ناشناخته و احتمال دارد ابن عباس باشد، مورد استفاده قرار داد.[۱۶]

منابع

پانویس

  1. در مصر صحیفه‌ای در تفسیر وجود دارد که علی بن ابی طلحه آن را روایت کرده است. اگر کسی به قصد دست یافتن به آن به مصر سفر کند زیاد نمی‌باشد. سیوطی در اتقان ج۲، ص۱۲۳۰ در نوع هشتادم در طبقات مفسران این کلام را از احمد بن حنبل نقل کرده است و گفته است: اسنده ابو جعفر النحاس فی ناسخه.
  2. راشد، صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۵ (المقدمة).
  3. ر. ک: صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۶ و ۷ و ۵۹-۶۱.
  4. ر. ک: صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۱۰۵، ذیل آیه ۲۲۱ بقره، رقم ۹۴.
  5. ر. ک: صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۹۹، ذیل آیه ۱۹۶ بقره، رقم ۷۰-۷۴.
  6. ر. ک: صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۹۳، ذیل آیه ۱۷۸ بقره، رقم ۵۲ و ص۹۶.
  7. «و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.
  8. صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۷۷ و ۸۸.
  9. «و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.
  10. مزی، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۴۹۱؛ راشد؛ صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۲۵-۲۶؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۹۸.
  11. راشد، صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۴۶-۴۷. در صفحۀ ۲۷ در پایان بررسی رجال صحیفه در شرح‌حال علی بن ابی طلحه گفته است: "و خلاصة ذلک انه یمکن القول ان التفسیر الذی رواه علی بن ابی طلحة عن ابن عباس و هو ما یعرف بصحیفة علی بن ابی طلحة هو من تدوین ابن عباس، و قد رواه علی بن ابی طلحة عنه بطریق الوجادة".
  12. ر. ک: سیوطی، الاتقان، ج۱، ص۳۵۵-۳۸۱ النوع السادس و الثلاثون فی معرفة غریبه.
  13. در لغت، تدلیس را به پنهان کردن عیب متاع بر خریدار (صفی‌پور، منتهی الارب، ج۱، ص۲۸۲) و در اصطلاح علم حدیث، تدلیس در سند را به مخفی کردن عیبی که در سند است، معنا کرده‌اند و نوعی از آن این است که راوی از معاصر خود چیزی را که از او نشنیده است، به وجهی روایت کند که موهم شنیدن آن از او باشد (ر. ک: مامقانی، مقباس الهدایة، ج۱، ص۳۷۶، ۳۷۷).
  14. ر. ک: راشد، صحیفة علی بن ابی طلحة، ص۳۶، ۳۷، ۲۸ و ۲۹.
  15. برخی از سندهایی که در ذیل صفحات ذکر کرده، معلّق است؛ یعنی از ابتدای سند بعضی راویان حذف شده‌اند، گرچه در مواردی علاوه بر سند معلّق، سند کاملی نیز از کتاب دیگر نقل شده است، ولی در مواردی تنها به سند معلّق اکتفا شده است. نمونه آن را در صحیفه، ص۸۰، رقم ۱۱، ذیل آیه ۲۰ بقره و ص۸۲، رقم ۱۷، ذیل آیۀ ۴۳ بقره و ص۹۱، رقم ۴۷ ذیل آیۀ ۱۵۸ بقره بنگرید. معنای معلّق را در قواعد فی علوم الحدیث تهانوی، ص۳۹ بنگرید.
  16. بابایی، علی اکبر، تاریخ تفسیر قرآن، ص ۲۸۹-۲۹۲.