عبدالله بن احمد بلخی حنفی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

ابوالقاسم عبدالله بن احمد محمود بلخی کعبی از قبیله بنی کعب بود و در سال ۲۷۳ هجری در بلخ چشم به جهان گشود. [۱] پس از گذر از کودکی، به تحصیل دانش روی آورد. علم کلام را از ابوالحسین خیاط فرا گرفت. [۲] استادان دیگر او مشخص نیست. بلخی یکی از کاتبان احمد بن سهل بن هاشم مروزی از فرمانروایان بزرگ سامانیان و حاکم بلخ بود که مأمور سرکوب حسین بن علی مرورودی شد که در نیشابور طغیان کرده بود. احمد بن سهل چنین کرد؛ ولی نصر سامانی به وعده‌های خود به مرورودی عمل نکرد؛ ازاین رو خود احمد بن سهل در سال ۳۰۶ هجری بر امیر نصر شورید. نصر، لشکری برای سرکوبی احمد فرستاد و احمد بن سهل در مرو مکان گرفت؛ اما شکست خورد و اسیر شد. [۳] به گفته آغا بزرگ طهرانی، کعبی وزیر مروزی بوده است. وی به نقل از معجم الادبا می‌‌گوید چون احمد بن سهل مروزی حاکم بلخ شد، از ابوزید احمد بن سهل بلخی خواست وزارت او را بپذیرد؛ ولی او نپذیرفت. بنابراین عبدالله بن احمد بن محمود بلخی را به وزارت برگزید، [۴] طبیعتاً بلخی نیز در مرو و به همراه احمد بن سهل به اسارت درآمد؛ اما علی بن عیسی بن جراح، وزیر امیر نصر با نفوذ خود او را رهانید.

ابوالقاسم کعبی که از رؤسا و بزرگان تفکر اعتزالی بود، زمانی در مجلس ابواحمد یحیی بن علی که محل اجتماع متکلمین بود، حضور یافت و مورد تعظیم و تکریم حاضران قرار گرفت و با فردی یهودی در باب نسخ شرع به مناظره نشست. [۵] در این زمان، عقیده اشعری بر جامعه حاکم شده بود و چون بلخی معتقد بود خداوند متعال دارای اراده نیست و همه افعال و کارهایی که واقع می‌‌شود، بدون خواست و اراده الهی است، [۶] از سوی عالمان اشعری به کفر متهم شد. به همین دلیل برخی رجال‌شناسان، او را غیرموثق دانسته‌اند. در مقابل، بزرگانی همانند ابوحیان توحیدی به توصیف و تمجید او پرداخته و او را عالمی امانتدار و محدثی موثق قلمداد کرده‌اند. [۷] وی از متکلمان معتزلۀ بغداد (برحسب خبر خطیب بغدادی)[۸] و از متکلمان و مفسران شیعه (برحسب استنباط‍ آقا بزرگ تهرانی[۹] و خبر دائرة المعارف تشیّع)[۱۰]

میان بلخی و خانواده محمد بن عمران مرزبانی رابطه و دوستی وجود داشت و زمانی که به بغداد رفت، به خانه پدر مرزبانی وارد شد و پس از بازگشت، کتاب‌هایش را برای آنان فرستاد و این دوستی میان او و مرزبانی باقی ماند. [۱۱] کعبی مدتی طولانی در بغداد زندگی کرد. بنا به داده‌های نجاشی، از کتابی که حسن بن موسی نوبختی دارد به دست می‌‌آید که این دو با یکدیگر جلسات بحث و مناظره داشته‌اند. [۱۲] ظاهراً پس از اینکه در خراسان دچار مشکلاتی شد، به بغداد رفت؛ اما در اواخر عمر به زادگاه خود بازگشت و در اول شعبان سال ۳۰۹[۱۳] یا ۳۱۹ هجری بدرود حیات گفت. [۱۴]

ابوالقاسم بلخی آثار متعدد و متنوعی داشته که عبارت‌اند از: المقالات که به آن عیون المسائل والجوابات را افزوده، الغرر والنوادر، کیفیه الاستدلال بالشاهد علی الغائب، الجدل وآداب اهله و تصحیح علله، السنة والجماعه، المجالس الکبیر، المجالس الصغیر، نقض کتاب الخلیل علی برغوث، الکتاب الثانی علی ابی علی (الجبائی) فی الجنه، مسایل الخجندی فیما خالف فیه اباعلی، تأیید مقالة ابی الهذیل فی الحر، المضاهات علی برغوث، التفسیر الکبیر للقرآن[۱۵]، فصول الخطاب فی النقض علی رجل تنبأ بخراسان، النهایة فی الاصلح علی ابی علی، ابوعبداللّه محمد بن عمر صیمری در دفاع از ابوعلی جبایی بر این کتاب ردیه نوشته است. الکلام فی الامة (احتمالاً الامامة) علی ابن قبه، النقض علی محمد بن زکریا الرازی فی العلم الالهی، [۱۶] الطعن علی المحدثین، نوشته‌ای با عنوان باب ذک االمعتزله، [۱۷] تجریدالجدل، التهذیب فی الجدل، تحفه الوزرا، اوائل الادلة فی اصول الدین، قبول الاخبار فی معرفة الرجال، الاسماء والاحکام، محاسن آل طاهر، مفاخر خراسان، الامامه، و المسترشد در باب امامت. [۱۸]

گفتنی است میان ابوالقاسم بلخی و ابن قبه شیعه مذهب، مناظرات مکتوبی روی داد و در نقض کتاب‌ها و نظرهای یکدیگر کتاب‌هایی نوشتند که برای آگاهی بیشتر به شرح حال ابن قبه مراجعه شود. حاجی خلیفه نام او را به اشتباه، احمد بن عبدالله آورده و کتاب الفتاوی را نیز از آثار او دانسته است. [۱۹] در پی او، اسماعیل پاشا و کحاله نیز این اشتباه را تکرار کرده‌اند [۲۰].[۲۱]

منابع

  1. جمعی از پژوهشگران، فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی ج۱

پانویس

  1. الاعلام ۴ / ۶۶.
  2. لسان المیزان ۳ / ۲۵۵.
  3. زین الاخبار ۳۳۴.
  4. الذریعه ۴ / ۲۵۳ پاورقی.
  5. الفهرست (الندیم) ۲۱۹.
  6. وفیات الاعیان ۳ / ۴۵.
  7. لسان المیزان ۳ / ۲۵۵.
  8. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۹، ص۳۸۴.
  9. ر. ک: آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج۴، ص۳۱۰، رقم ۱۳۱۷، پاورقی.
  10. صدر حاج سید جوادی، دائرة المعارف تشیع، ج۴، ص۴۹۵. برای آگاهی از برخی خصوصیات وی نیز ر. ک: داوودی، طبقات المفسرین، ج۱، ص۲۲۲ و ۲۲۳، رقم ۲۱۶؛ نویهض، معجم المفسرین، ج۱، ص۳۰۳؛ حاج خلیفة، کشف الظنون، ج۱، ص۴۴۱.
  11. تاریخ بغداد ۹ / ۳۹۲.
  12. رجال (النجاشی) ۱ / ۱۸۱.
  13. الفهرست (الندیم) ۲۱۹.
  14. تاریخ بغداد ۹ / ۳۲۹.
  15. ابن ندیم، الفهرست، ص۲۱۹.
  16. الفهرست (الندیم) ۲۱۹.
  17. الاعلام ۴ / ۶۶.
  18. هدیه العارفین ۱ / ۴۴۴.
  19. کشف الظنون ۱ / ۴۵ و ۳۴۴ و ۲ / ۱۲۲۰ و ۱۳۹۹.
  20. هدیه العارفین ۱ / ۴۷؛ معجم المؤلفین ۱ / ۲۸۶.
  21. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج۲ ص۲۳۱-۲۳۲.