عدالت قضایی در سیره معصوم
عدالت قضایی
زرهی از غنایم جنگ جمل مفقود شده بود. مشخص شد که مردی مسیحی[۱] و به نقلی یهودی[۲] آن را دزدیده است. حضرت علی (ع) مدعی زره شد؛ ولی مرد متهم این ادعا را رد کرد. حضرت به عنوان رهبر جهان اسلام از او به دادگاه شکایت کرد. قاضی دادگاه شریح بود. او از علی (ع) شاهد خواست. وقتی حضرت قنبر را به عنوان یکی از شهود معرفی کرد، چون برده بود، شریح گواهی او را نپذیرفت و در نتیجه به نفع آن مرد غیرمسلمان حکم داد[۳]. در کتب اربعه ادامه ماجرا ذکر نشده است. حضرت به مرد یهودی فرمود: زرهت را بردار[۴]. مرد چند قدمی رفت، سپس برگشت و گفت: من گواهی میدهم که این داوری پیامبران است. امیرالمؤمنین مرا نزد قاضی خود آورد و قاضی علیه او حکم داد. گواهی میدهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد (ص) بندۀ خدا و فرستاده اوست. به خدا سوگند، این زره توست ای امیرالمؤمنین[۵].[۶]
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۸۷.
- ↑ ابن حمدون، التذکرة الحمدونیه، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۷، ص۳۸۵؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۰۹؛ شیخ طوسی، الإستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۳، ص۳۴؛ همو، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۲۷۳.
- ↑ ابن حمدون، التذکرة الحمدونیه، ج۱، ص۴۱۲.
- ↑ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۸۷.
- ↑ ذاکری، علی اکبر، سیره فرهنگی و اجتماعی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه، ص۱۶۴.