عروة بن ابیالجعد
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
دانشمندان در باره نام پدر، نسب و علّت شهرت او نظریههای متفاوتی ارائه کردهاند. در این میان، آن چه میتوان گفت آن است که او (عروه بارقی) است و شهرت او بیشتر به دلیل داستانی است که بدان اشاره خواهیم کرد و بیشتر جنبههای زندگی او از دید شرح حال نگاران مستور مانده است.
او در کوفه ساکن شد و پس از چندی به مدائن و از آنجا به (بَرازُ الروز) در یک منزلی نهروان رفت و به عنوان مرزبان در آنجا ماند. وی همان کسی است که رسول خدا(ص) دیناری بدو داد تا برای حضرت گوسفندی بخرد. او با همان مبلغ دو گوسفند خرید و یکی را به دیناری فروخت و در نتیجه، هم گوسفند مطلوب رسول خدا(ص) را آورد و هم یک دینار را. رسول خدا(ص) پس از شنیدن شرح ماجرا، عمل او را تأیید و درباره او دعا فرمود.
شوشتری با توجّه به این که نظیر همین دعا در باره اشخاص دیگری نیز نقل شده، در این که شخصیّت واقعی این داستان که در بحثهای فقهی مربوط به (بیع فضولی) از آن بسیار استفاده میشود، چه کسی بوده است، تردید امّا آیة اللّه خوئی تعدّد نام افراد را بر تعدّد وقایع حمل کرده است.
بنابر گزارش ابن حجر، عروه اوّلین قصّهگو در شهر کوفه بوده است. در فتوحات روزگار ابو بکر در منطقه شام و به سرکردگی خالد بن ولید حضور داشت و عمر قبل آنکه شریح را قاضی کوفه کند، او را همراه سلیمان بن ربیعه برای تصدی امر قضا به کوفه فرستاد.
در روزگار عثمان و به امر او، ابتدا به کوفه و سپس همراه عدّه ای از بزرگان کوفه که از کارهای خلیفه انتقاد میکردند، به شام و سپس به حِمْص تبعید شد.
رجالیون شیعی و سنّی در باره شخصیّت روایی او که از صحابه است، مطلب قابل ملاحظه ای نگفتهاند، هر چند که اهل سنت همه صحابه را عادل میدانند. شیخ طوسی و دیگر رجالیون شیعی، به ذکر نام او در شمار صحابه رسول خدا(ص) بسنده کردهاند. وی از رسول خدا(ص)، سعد بن ابی وقّاص و عمر بن خطاب روایت کرده است و سماک بن حرب، شبیب بن غرقده، شریح بن هانی، شعبی، ابو اسحاق سبیعی و دیگران از او روایت کردهاند.
بر خلاف آنها که شمار روایات او را تنها سه مورد دانستهاند، نووی مدّعی است که او سیزده روایت از رسول خدا(ص) نقل کرده است که مسلم و بخاری بر یک مورد از آنها اتّفاق دارند.
احادیث او را نویسندگان صحاح شش گانه و برخی از منابع شیعه نقل کردهاند[۱].
دانشمندان به تاریخ درگذشت او تصریحی نکردهاند. تنها ذهبی او را در شمار درگذشتگان سالهای ۶۱ - ۷۰ ﻫ.ق یاد کرده است[۲].[۳]