علم غابر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

براساس برخی روایات، علوم ائمه (ع) به سه دسته‌ "ماضی و غابر و حادث" تقسیم شده است و احتمال دارد علم غابر همان آثاری باشد که از پیامبر (ص) به ائمه (ع) به ارث رسیده است و یا اینکه ممکن است از مجموع روایات چنین برداشت نمود که: معلومات ائمه (ع) ـ که از قبل در لوح سینه‌ آنان و یا در جای دیگری ثبت شده است‌ ـ برخی از این معلومات، در عالم خارج تحقق یافته و برخی دیگر هنوز زمان تحقق آن فرا نرسیده است.

مقدمه

برخی از روایات علوم ائمه (ع) را در سه دسته‌ "ماضی و غابر و حادث" جمع کرده و برخی دیگر از روایات در سه دسته‌ "غابر و مزبور و حادث". بیان دقیق تفاوت این دسته‌بندی‌ها و اینکه آیا همه‌ این روایات یک حقیقت را بیان می‌کند یا خیر؟، قابل بررسی است، این احتمال وجود دارد که علم غابر و مزبور همان آثاری باشد که از پیامبر (ص) به ائمه (ع) به ارث رسیده است.

از مجموع روایات ممکن است استفاده نمود که: معلومات ائمه هدی (ع) ـ‌ که از قبل در لوح سینه‌ آنان و یا در جای دیگری ثبت شده است‌ ـ برخی از این معلومات، در عالم خارج تحقق یافته و برخی دیگر هنوز زمان تحقق آن فرا نرسیده است. در قبال این امر، إفاضات دائمی الهی است که همیشه رو به إزدیاد است، از این قسم تعبیر به "علم حادث" شده است[۱].

روایات و علم غابر

براساس روایات علم غابر عبارت است از علمی که نوشته شده است: امام کاظم (ع)، در چگونگی عالم شدن ائمه (ع) می‌فرماید: "علم، به سه وجه به ما می‌رسد: گذشته، آینده و حادث. امّا علم گذشته، علمی است که تفسیر شده و علم آینده، علم مزبور و علم مکتوب است و امّا علم حادث، چیزی است که در قلب انداخته و در گوش خوانده می‌شود. و بهترین علم ما همین است و پیامبری بعد از پیامبر ما وجود ندارد[۲]. نکت (افتادن در قلب) و نقر (خواندن در گوش)، از خصوصیات ائمه (ع) است. ابوالخیر می‌گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: من از عبدالله بن حسن سؤال کردم، او گمان می‌کند امام، در بین شما (اهل بیت) نیست! فرمود: قسم به خدا ای پسر نجاشی! به درستی که از ماست آنکه علم به قلب او انداخته می‌شود و به گوش او خوانده می‌شود و ملائکه با او مصافحه می‌کنند[۳]. امام رضا (ع) نیز روایت امام صادق (ع) را بدین صورت تفسیر می‌کند: "غابر، علمی است که از سابق بوده و مزبور، علمی است که در آینده به ما می‌رسد و افتادن در قلب، الهام است و کوبیدن در گوش، از سوی ملک است[۴].[۵]

همچنین از ائمه (ع) چنین رسیده است که علم چند گونه است علم غابر و مزبور و نکت در قلب و نقر در گوش پس علم غابر علمی است که گذشته است و علم مزبور علمی است تحقق آن باقی مانده است و نکت الهام است و نقر سخن فرشته است[۶].

با توجه به روایات فوق که می‌فرماید «نقر» از سوی ملک صورت می‌گیرد، می‌توان نتیجه گرفت که «نقر» معادل تحدیث است. در روایات دیگر، تصریح شده علم برتر ائمه (ع)، علمی است که هر صبح و شام و هر ساعت به ائمه (ع) تحدیث می‌شود[۷]؛ لذا امام کاظم (ع) در مورد «نقر» می‌فرماید: «وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا» و بعد از اشاره به اینکه «نقر» از سوی ملک است، تأکید می‌فرمایند: «وَ لاَ نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا». این تأکید، به لحاظ آن است که تحدیث به معنای وحی شریعت نیست. مرحوم علّامه مجلسی می‌نویسد: "اگر چنانچه از قول امام (ع)، توهم ادعای نبوّت (توسط ائمه) ایجاد شود؛ چرا که مردم خیال می‌کنند اِخبار از ملک، مخصوص انبیاست ـ امام (ع) این توهم را نفی کرده به واسطه این که فرموده: «پیامبری بعد از پیامبر ما نیست» و آن به خاطر فرق بین نبیّ و محدّث است که نبیّ، ملک را هنگام القای حکم می‌بیند و محدّث به واسطه اسماع، از مسئله آگاه می‌شود و ملک را نمی‌بیند و حکم شرع به او القاء می‌شود"[۸].[۹]

پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. وبگاه آشتی با خرد
  2. «مَبْلَغُ عِلْمِنَا ثَلاَثُ وُجُوهٍ مَاضٍ وَ غَابِرٌ وَ حَادِثٌ فَأَمَّا اَلْمَاضِي فَمُفَسَّرٌ وَ أَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَزْبُورٌ وَ أَمَّا اَلْحَادِثُ فَقَذْفٌ فِي اَلْقُلُوبِ وَ نَقْرٌ فِي اَلْأَسْمَاعِ وَ هُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنَا وَ لاَ نَبِيَّ بَعْدَ نَبِيِّنَا»غ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  3. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِاللهِ (ع): إِنِّي سَأَلْتُ عَبْدَاللهِ بْنَ اَلْحَسَنِ فَزَعَمَ أَنْ لَيْسَ فِيكُمْ إِمَامٌ، قَالَ: بَلَى واللهِ يَا ابْنَ اَلنَّجَاشِيِّ! إِنَّ فِينَا لَمَنْ يُنْكَتُ فِي قَلْبِهِ وَيُنْقَرُ فِي أُذُنِهِ وَتُصَافِحُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  4. «فَأَمَّا اَلْغَابِرُ فَمَا تَقَدَّمَ مِنْ عِلْمِنَا وَ أَمَّا اَلْمَزْبُورُ فَمَا يَأْتِينَا وَ أَمَّا اَلنَّكْتُ فِي اَلْقُلُوبِ فَإِلْهَامٌ وَ أَمَّا اَلنَّقْرُ فِي اَلْأَسْمَاعِ فَإِنَّهُ مِنَ اَلْمَلَكِ»؛ بصائر الدرجات، ص ۳۱۸.
  5. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
  6. وبگاه آشتی با خرد
  7. الکافى، ج ۱، ص ۲۲۹.
  8. مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۳۷.
  9. غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.