فسق در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

خروج از طاعت[۱]، ترک امر الهی و میل به معصیت[۲] و خارج‌شدن از چارچوب شرع. فسق اعم از کفر است[۳]. اصل آن به معنای برهنه شدن و از پوست درآمدن خرما[۴].

﴿وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا[۵].

عده‌ای خروج از حدود قوانین و قواعد عقلی، طبیعی و اخلاقی را نیز "فسق" گفته‌اند[۶]. اوصاف رذیله مانند بخل، حسد، تکبّر و طمع زمانی که صریح و واضح باشند، صاحب آنها "فاسق" خوانده می‌شود. "لقب زشت" نیز مفهوم دیگری است که از این اصطلاح ریشه گرفته و در قرآن کریم از آن به‌شدت نهی شده است؛ زیرا به آبرو و حیثیت افراد و مؤمنان مربوط است: ﴿بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ[۷].

فسق و فسوق گاهی صفت فردی است و گاهی وصف یک جامعه قرار می‌گیرد و در قرآن کریم اقوامی به این وصف خوانده شده اند: ﴿فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ[۸].

در طبقه‌بندی اندیشمندان مسلمان از دولت‌ها و جوامع مختلف، "فسق" و رویگردانی از احکام الهی محور تشکیل "مدینه فاسقه" در مقابل "مدینه فاضله" قرار گرفته است. بنا بر تعریف فارابی، "مدینه فاسقه" جامعه‌ای است که اهل آن فضیلت و سعادت را می‌شناسند، ولی بر خلاف آن عمل می‌کنند و چنین مدینه‌ای به سعادت نخواهد رسید[۹].[۱۰]

منابع

پانویس

  1. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۵۰۲.
  2. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۵، ص۸۲.
  3. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۳۶.
  4. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۸۸؛ محمود سرمدی، «فسق»، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۵۸۴.
  5. «و چون بر آن شویم که (مردم) شهری را نابود گردانیم به کامروایان آن فرمان می‌دهیم و در آن نافرمانی می‌ورزند» سوره اسراء، آیه ۱۶.
  6. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۸۹.
  7. «پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است» سوره حجرات، آیه ۱۱.
  8. «و دستت را در گریبان کن تا سپید (و نورانی) بی‌هیچ آسیب (و بیماری) بیرون آید؛ با نه نشانه به سوی فرعون و قومش (روی آور) که آنان قومی نافرمانند» سوره نمل، آیه ۱۲.
  9. محمد بن محمد فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ص۲۱.
  10. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۴۳-۴۴۴.