فضیل بن عیاض تمیمی یربوعی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

فضیل بن عیاض بن مسعود در سرزمین خراسان بزرگ، در شهر سمرقند به دنیا آمد و در اَبیورد، شهری میان سرخسِ ایران ونَسای ترکمنستان رشد کرد.

در جوانی که هنوز انسانی بریده از خانواده و به دور از آنان بود و با راه زنی در منطقه‌ای میان ابیورد و سرخس روزگار سپری می‌‌کرد، دل‌باخته دختری شد. از این رو تاریکی شب را مغتنم شمرده، بر فراز دیوار خانه آن دختر شد تا به کام دل برسد که ندای راز ونیازهای شب زنده داری را شنید که می‌‌خواند: أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ[۱].

فُضیل به خود آمد و چنین اندیشید که گویا این آیه مخاطبی جز او ندارد. بر خود لرزید و گفت: چرا، خدایا! آن زمان فرا رسیده است و... بازگشت....

بدین ترتیب انسانی غرق در مرداب گناه که می‌‌رفت تا ننگی دیگر بر سیاه کاری‌های خود بیفزاید، توفیق یافت تا کلام خدا را با گوش جان بشنود و آن گونه به تهذیب و پیراستن پیدا و پنهانِ خود بپردازد؛ لذا از آن پس برگذشته خود می‌‌گریست و درکنج عزلت، به بندگی خدا، تلاوت قرآن و راز و نیاز شبانه می‌‌پرداخت، به این امید که در شمار پاکان درآید و این چنین بود که او را نمونه بارز توبه و انابه خواندند و درباره وی سخن‌ها گفتند. وی در جوانی[۲] وارد کوفه شد و در آن شهر حدیث شنید و نوشت. نجاشی او را دارای نسخه و کتابی از روایت‌های امام صادق(ع) می داند، امّا شیخ طوسی از ذکر آن در فهرست خود غفلت کرده است.

رجالیون اهل سنّت متفقاً او را - که از راویان طبقه هشتم است - معتبر دانسته‌اند؛ برخی تصدیق و گروهی دیگر توثیق‌اش کرده‌اند. که از این جمع می‌‌توان از افرادی چون: ابن سعد، عجلی، ابوحاتم، ابن حبّان، نسائی، دارقطنی، ذهبی و ابن حجر نام برد.

از میان رجال شناسان شیعی، علامه حلی و ابن داوود نیز فضیل را توثیق کرده‌اند، اما او را در قسم دوم کتاب خود، در شمار افرادی که بر آنان اعتماد ندارند نام برده‌اند! شیخ طوسی او را در شمار صحابیان امام صادق(ع) نام برده است. وی از امام صادق(ع)، سفیان ثوری، اعمش، محمد بن اسحاق بن یسار، محمد بن عجلان و دیگران روایت کرده است و بشر حافی، هارون الرشید خلیفه عبّاسی، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، عبداللّه بن مبارک، عبدالرحمن بن مهدی بصری، شافعی، یحیی بن سعید قطان و بسیاری دیگر، از او روایت کرده‌اند.

همه نویسندگان صحاح اهل سنت جز ابن ماجه و نیز نویسندگان الکافی، تفسیر قمی و من لایحضره الفقیه احادیث او را - که به گفته ابن سعد و ابن حجر، فردی کثیر الروایه بوده است - ثبت کرده‌اند[۳]. وی از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: (همانا مؤمن غبطه می‌‌خورد، امّا حسد نمی‌ورزد، بر خلاف انسان دورو که حسد می‌‌ورزد و غبطه نمی‌خورد[۴].

فضیل به منظور عبادت، به مکّه هجرت کرد و سرانجام در روزگار هارون الرشید و در هشتاد وچند سالگی، در روز اول و به نقلی دهم ماه محرّمِ سال ۱۸۷ ﻫ.ق درگذشت[۵] و آرامگاه او مَزار مردم شد. ابن حبّان گفته است که آن مَزار را در مکّه بارها زیارت کرده است.[۶]

منابع

پانویس

  1. «آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دل‌هاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟» سوره حدید، آیه ۱۶.
  2. ابن سعد ورود او به شهر کوفه را در سال‌های پیری‌اش دانسته است.
  3. تفسیر قمی ۱/ ۲۰۰؛ الکافی ۴/ ۲۹۰ ح ۳؛ من لا یحضره الفقیه ۲/ ۲۹۲/ ح ۱۴۴۴ و صحیح بخاری ۶/ ۲۶۹۲/ ح ۶۹۶۲.
  4. الکافی ۲/ ۳۰۷.
  5. الطبقات الکبری ۵/ ۵۰۰؛ تاریخ خلیفه ۳۷۵و کتاب التاریخ الکبیر ۷/ ۱۲۳.
  6. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 102.