فلاح در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
فلاح در لغت و اصطلاح به چه معناست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل اصلیفلاح (رستگاری)
تعداد پاسخ۱ پاسخ

فلاح در لغت و اصطلاح به چه معناست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث امامت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.

پاسخ نخست

محمد تقی فیاض‌بخش

آقایان محمد تقی فیاض‌بخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در این‌باره گفته‌‌اند:

«اصل در ریشه فلاح، به دو معنای شکافتن و دیگری، سعادتمندی و بقاء همراه با خوشی و رضایت‌مندی است. به همین دلیل است که برزگر، "فلاح" نامیده شده است؛ زیرا برای کاشتن دانه، زمین را شخم می‌زند و رضایتمندانه منتظر به بارنشستن محصول تلاش خود است[۱]. این لغت، هنگامی که در معنای سعادت معنوی انسان به کار می‌رود، به معنای شکافتن حجاب‌های عالم ماده و عبوراز موانع نفس اماره وطیّ طریق به سوی حیات طیبه انسانی است[۲].

فلاح در اصطلاح قرآنی: در جهان‌بینی قرآنی، نگاه به انسان، منحصر در حیات مادی نیست. او موجودی ذومراتب است که تنها مرتبه حیات مادی‌اش در عالم دنیا می‌باشد و حیات حقیقی او در عوالم بالاتر شکل می‌گیرد. نسبت آن عوالم به عالم دنیا، نسبت باطن به ظاهر و روح به جسد است. در نتیجه، سعادت حقیقی انسان در جهان‌بینی قرآنی، رستگاری است که دنیا و آخرت او را تأمین نماید.

بنابراین، فلاح در قرآن به معنای رستگاری در عالم آخرت و بقای دائمی با طیب عیش اخروی است. با توجه به آنچه پیرامون مراتب عالم و حقیقت انسان در سایر برهان‌ها اشاره شد، می‌توان معنای جامعی را برای فلاح انسانی بین این دو معنا بیان کرد؛ به این ترتیب که: اگر اصل در معنای فلاح، شکافتن موانع و رسیدن به باطن شیء باشد، در مورد انسان، فلاح یعنی شکافتن موانع و حجاب‌های عالم دنیا و برداشتن توجه از لذائذ دنیوی و اهتمام به فطرت انسانی و تحصیل لذت‌های اخروی و معنوی[۳]؛ چنان‌که خداوند برجسته‌ترین صفات انسان‌های مُفلِح را، رجوع و توبه و انابه دائمی به خداوند و یقین به آخرت و تزکیه نفس از تعلقات دنیوی و تقوا و عبور از تنگ‌نظری دنیابینی به بلندنظری آخرت‌نگری و توجه به حیات دائمی و حقیقی انسان بیان می‌دارد»[۴]

منبع‌شناسی جامع امامت

پانویس

  1. مقاییس اللغة (ط. مکتب الاعلام الإسلامی، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۴، ص۴۵۰.
  2. مفردات ألفاظ القرآن (ط. دار القلم - الدار الشامیة، ۱۴۱۲ ه.ق)، ص۶۴۴.
  3. بیان مرحوم علامه طباطبایی در المیزان اشاره به این معنا دارد: إن الفلاح هو السعادة سميت به لأن فيها الظفر و إدراك البغية بشق الموانع الحائلة دون المطلوب. و هذا معنى جامع ينطبق على موارد الاستعمال كقوله: قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ و قوله: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا، و قوله: إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ إلى غير ذلك من الموارد. (المیزان فی تفسیر القرآن (ط. مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ ه.ق)، ج۷، ص۴۶).
  4. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۳ ص ۲۰.