قوم یونس
مقدمه
قرآن کریم بسیار کوتاه و گذرا ضمن بیان داستان حضرت یونس (ع) به قصه قوم یونس (ع) اشاره کرده است. در مجموع چنین استفاده میشود که او از قوم خویش خشمگین و ناراضی بود ﴿وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا﴾[۱] و رفتار قوم، ایشان را بسیار بیتاب کرد؛ تا آنجا که قوم خود را رها کرد و به جانب دریا (احتمالاً دریای مدیترانه) روآورد.
در قاموس کتاب مقدس آمده است: "خداوند وی را مأمور کرد تا ضد نینوا نبوت کند آن حضرت بسیار کوشید از این مأموریت استعفا دهد. بنابراین از (یافا) به کشتی سوار شد و به قصد (ترشیش) حرکت کرد که حتیالامکان به طرف دیگر فرار کند؛ اما به طوفان عظیمی مبتلا و به حسب خواهش خودش به دریا انداخته شد و اعجازاً ماهی عظیمی وی را ببلعید. پس از سه روز، ماهی وی را به ساحلی افکند که احتمال دارد به (صیدون) نزدیک بوده است. ثانیاً خطاب رسید برخیز و به نینوا برو! فوراً اطاعت کرد".
براساس قصص اسلامی، حضرت یونس (ع) زمانی که دید مردم نینوا سخنان وی را نمیپذیرند و همچنان به بتپرستی و گمراهی خود ادامه میدهند، خشمگین شد و در کشتی نشست تا از آن قوم گمراه دور شود.
قصهنویسان طبق کتاب یونس - که در مجموعه تورات موجود است - گفتهاند: چون نشانههای عذاب پدیدار شد، پادشاه نینوا پلاس پوشید و دستور داد کودکان و بچههای حیوانات را از مادرانشان جدا کردند. نینوا یکپارچه گریه و زاری شد. خدای تعالی بر آنان ترحم و بلا را از ایشان دور کرد. یونس (ع) از اینکه انذارش را بینتیجه دید، رنجیدهخاطر شد و از شهر نینوا بیرون رفت و در بیابان به انتظار وقوع حوادث نشست.
نویسنده کتاب اعلام القرآن درباره کلمه "ذوالنون" احتمال میدهد به معنای "صاحب نینوا" باشد [۲].[۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ «و یونس را (یاد کن) هنگامی که خشمناک راه خویش در پیش گرفت» سوره انبیاء، آیه ۸۷.
- ↑ خزائلی، محمد، اعلام القرآن، صفحه ۶۸۷؛ هاکس، جیمز;قاموس کتاب مقدس;صفحه ۹۷۶؛ قرشی بنابی، علی اکبر، ۱۳۰۷ -;قاموس قرآن;جلد۷;صفحه ۲۷۵؛ دراسات تاریخیة من القرآن الکریم;جلد۴;صفحه ۱۷۵
- ↑ فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۳۸۸۳.