لال
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
یکی از روشهای دعوت در همه ادیان الهی استفاده از تمثیل و تشبیه به امور محسوس و ملموس است. در دستهای از آیات کسانی به لال (بکم) بودن در برابر حقایق تشبیه شده و ساکت و بیتفاوت بودن، کنایه از بیزبانی مذمت شده است. حال منظور از آن لال بودن، انسانهایی است که ندای حق را نمیشنوند و به آن پاسخ نمیدهند. این گروه چند دسته هستند، عدهای همانند بهایم کر و لال و کور هستند، یا مدّعی ایمان هستند، در صورت عدم التزام به اطاعت از خدا و پیامبر همچون بدترین جنبندگان کر و لال و فاقد تعقل توصیف شدهاند.
- ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ﴾[۱].
- ﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۲]. نکته: ﴿وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾ این آیه تمثیل کوتاه و سریعی برای نمایاندن حد دریافت آن آدم نمایان و پیروان گامهای شیطان و گذشتگان نادان است. - اگر ﴿الَّذِي يَنْعِقُ﴾- اشاره به چوپان و کنایه از دریافت بانگ رهبران و پیمبران باشد، تمثیل از کافران چشم و گوش بسته، در مجموع این مثل است - نه تشبیه فرد به فرد و جمع به جمع: مثل آنان در تأثیر و دریافت نداء و دعوت پیمبران و رهبران - چون چوپانی است که همی بانگ “هی هی” زند به گوسفندی که جز خواندن و راندن و بانگی نمیشنود - از بانگ پیمبران و یا نداء قرآن جز نعیقی در نمییابد - سوق به آب و علف نه محتوا و مقاصد برتر- مگر گوسفند از هی هی چوپان بیش از این میفهمد و نیات و مقاصد چوپان را در مییابد که میخواهد از گرگش برهاند یا به سوی مذبحش میراند؟. ظاهر این است که تمثیل مجموع کافران از تابع و متبوع ﴿الَّذِينَ كَفَرُوا﴾ به مجموع چوپان و گوسفندان یا غرابان ﴿الَّذِي يَنْعِقُ﴾ است: آن کافران متبوع و تابع در تفاهم و گفتگوی میان خود چون غرابهای سیاهند که به همنوع یا جفت خود بانگ میدهند، و جز دعاء و ندایی در میان خود ندارند و نمیشنوند - گوش و چشم و زبانشان بسته شده: ﴿صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ﴾ چون نیروهای چشم و گوش و زبان انسانی خود را به کار نبرده گرفتار جمود و مسخ شدهاند استعداد عقلی آنها هم از حرکت باز مانده: ﴿فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۳].
- ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۴].
- ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ * وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ * إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾[۵].
نکات
در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
- خداوند میگوید: تکذیب کنندگان آیات ما ﴿وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا﴾ کر و لالهایی هستند ﴿صُمٌّ وَبُكْمٌ﴾ در ظلمت و تاریکی قرار گرفتهاند ﴿فِي الظُّلُمَاتِ﴾ نه گوش شنوایی دارند که حقایق را بشنوند، و نه زبان حقگویی که اگر حقیقتی را درک کردند برای دیگران بازگو کنند. کرها عموماً کسانی بودند که از بزرگان خود کورکورانه تقلید میکردند، و این تقلید به حدی رسیده بود که دیگر گوش شنوایی برایشان نگذاشت تا دعوت حق را بشنوند، و گنگها همان بزرگانی بودند که مردم گوش به فرمان آنان بودند، به طوری که اگر مردم را به حق دعوت میکردند مردم میپذیرفتند، و لکن در عین اینکه میدانستند دعوت به توحید صحیح و دعوت به شرک باطل است، با این حال به خاطر عناد و گردنکشی از گفتن حق و اعتراف به آن و همچنین از شهادت دادن بر آن لال شدند، و این دو طایفه – چنانکه گفتیم - هر دو مشترکند در اینکه در ظلمتی قرار دارند که حق در آن دیده نمیشود، و اشخاص بینا و شنوای دیگر هم نمیتوانند با اشارتهای خود آنان را هوشیار و بینا سازند[۶]؛
- خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت خدا و پیامبرش کنید ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ﴾ و هیچ گاه از اطاعت فرمان او روی گردان نشوید در حالی که سخنان او و اوامر و نواهیش را میشنوید ﴿وَلَا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنْتُمْ تَسْمَعُونَ﴾و همانند کسانی نباشید که میگفتند شنیدیم ولی در حقیقت نمیشنیدند ﴿وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ﴾ از آنجا که گفتار بدون عمل و شنیدن بدون ترتیب اثر یکی از بزرگترین بلاهای جوامع انسانی و سرچشمه انواع بدبختیهاست، بدترین جنبندگان نزد خدا افرادی هستند ﴿إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ﴾که نه گوش شنوا دارند و نه زبان گویا، ﴿الصُّمُّ الْبُكْمُ﴾ و نه عقل و درک، کر و لال و بیعقلند ﴿الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ﴾ از آنجا که قرآن کتاب عمل است نه یک کتاب تشریفاتی همه جا روی نتایج تکیه میکند، در این آیه نیز کسانی که ظاهراً گوشهای سالم دارند ولی در مسیر شنیدن آیات خدا و سخنان حق و برنامههای سعادتبخش نیستند، آنها را فاقد گوش میداند و کسانی که زبان سالمی دارند امّا مهر سکوت بر لب زده نه دفاعی از حق میکنند و نه مبارزهای با ظلم و فساد نه ارشاد جاهل و نه امر به معروف و نه نهی از منکر و نه دعوت به راه حق بلکه این نعمت بزرگ خدا را در مسیر بیهودهگویی یا تملق و چاپلوسی در برابر صاحبان زر و زور و یا تحریف حق و تقویت باطل به کار میگیرند همچون افراد لال و گنگ میداند و آنان که از نعمت هوش و عقل بهرهمندند اما درست نمیاندیشند همچون دیوانگان میشمرد[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ «کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمیگردند» سوره بقره، آیه ۱۸.
- ↑ «و داستان کافران، چون داستان کسی است که حیوانی را بانگ میکند که جز فراخواندن و آوایی نمیشنود؛ (اینان) کرند، لالند، نابینایند، از اینرو خرد نمیورزند» سوره بقره، آیه ۱۷۱.
- ↑ پرتوی از قرآن، ج۲، ص۴۲.
- ↑ «و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکیهایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا مینهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست میدارد» سوره انعام، آیه ۳۹.
- ↑ «ای مؤمنان! از خداوند و پیامبر او فرمان برید و در حالی که سخن او را میشنوید از او رو مگردانید * و چون کسانی نباشید که گفتند: شنیدیم با آنکه نمیشنیدند * بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمیورزند» سوره انفال، آیه ۲۰-۲۲.
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۱۹.
- ↑ برگزیده تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۴۱.
- ↑ سعیدیانفر و ایازی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۲، ص ۵۷۴.