ماء

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ...[۱]. زمانی که فرعون حضرت موسی را تهدید کرد حضرت موسی سرزمین مصر را به سوی مدین ترک کرد. وقتی به اطراف و نزدیکی مدین رسید «کم کم دورنمای مدین در افق نمایان شد و موجی از آرامش بر قلب او نشست نزدیک شهر شد اجتماع گروهی نظر او را به خود جلب کرد به زودی فهمید اینها انسان‌هایی هستند که برای آب دادن به گوسفندان، اطراف چاه آب اجتماع کرده‌اند هنگامی که موسی در کنار چاه آب مدین قرار گرفت گروهی از مردم را در آنجا دید که چار پایان خود را از آب چاه سیراب می‌کنند»[۲]. «چون کارشان پایان پذیرفت سنگ بزرگی بر سر چاه نهاده و آن را بستند سپس چند دختر که نمی‌توانستند سنگ را جابه‌جا کنند از آب گل آلود گوسفندان خود را سیراب کردند. موسی از آنان پرسید چرا گوسفندان خود را با آب گل آلود سیراب می‌کنید؟ آنان گفتند ما دختران شعیب هستیم و هفت خواهر می‌باشیم که بعضی به علت خردسالی در خانه هستند و ما برای شبانی گوسفندان وی با گله آمده‌ایم. موسی چون چنین شنید به سوی سنگ رفت و آن را به راحتی برداشت و با دلوی که در آنجا بود مقداری آب کشید و گوسفندانشان را دوباره آب داد»[۳]. این چاه در «اطراف شهر مدین» در سرزمین فعلی فلسطین قرار دارد.[۴]

منابع

پانویس

  1. «و چون به آب مدین رسید.».. سوره قصص، آیه ۲۳.
  2. تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۶۷.
  3. قصه‌های قرآن، ص۱۵۴.
  4. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۶۹۸.