مبوأ صدق

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ...[۱]. مفسران مُبَوَّأَ صِدْقٍ را جایگاه درست و دلخواه و منزلگاه صدق معرفی کرده‌اند. «تعبیر به مُبَوَّأَ صِدْقٍ: «منزلگاه راستین» ممکن است اشاره به این باشد که خداوند به وعده خود نسبت به بنی اسرائیل وفا کرد و آنها را به سرزمین موعود بازگرداند»[۲].

برخی از علما و بزرگان می‌نویسند: «وقتی چیزی را به صدق اضافه کنند مثل وعده صدق... برای دلالت بر آن است که لوازم معنی و آثاری که از آن شییء مطلوبست راستی و از روی صداقت در آن وجود داشته باشد... بنابراین عبارت مُبَوَّأَ صِدْقٍ دلالت بر آن دارد که خدا به بنی اسرائیل منزلگاهی داده بود که همه منظورهایی که انسان از یک مسکن دارد مثل خوبی آب و هوا و زمین پر برکت و وفور نعمت و استقرار و آرامش و چیز‌های دیگر در آنجا یافت می‌شد»[۳].[۴]

موقعیت جغرافیایی مُبَوَّأَ صِدْقٍ

در بررسی تفاسیر مفسران موقعیت جغرافیایی مُبَوَّأَ صِدْقٍ به شرح زیر عنوان شده است:

  1. سرزمین موعود
  2. شام و فلسطین
  3. شام و بیت المقدس
  4. مصر
  5. شام و مصر

برخی از بزرگان و علما گفته است: «بعضی گفته‌اند: مراد از این جایگاه مصر است که بنی اسرائیل وارد آن شده و خانه‌هایی اختیار کردند ولی این مطلبی است که قرآن ذکر نکرده و علاوه اگر دوباره وارد مصر شده باشند به طور مستمر در آنجا استقرار نیافتند و لفظ آیه مساعد آن نیست که جایگاهی با این شأن و خصوصیت مُبَوَّأَ صِدْقٍ نامیده شود»[۵]. برخی از علما با آوردن مضامینی از سوره شعرا گفته است: «مانعی ندارد که هم سرزمین مصر منظور باشد و هم اراضی شام و فلسطین»[۶]. به نظر نگارنده منظور از جایگاه در این آیه «شام و مصر» می‌باشد.[۷]

منابع

پانویس

  1. «و به یقین ما بنی اسرائیل را در جایگاهی سزاوار جای دادیم و به آنان از چیزهای پاکیزه روزی بخشیدیم و به اختلاف رو نیاوردند مگر آنگاه که به دانش دست یافتند؛ بی‌گمان پروردگارت روز رستخیز در آنچه اختلاف می‌ورزیدند میان آنان داوری خواهد کرد» سوره یونس، آیه ۹۳.
  2. تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۶۱.
  3. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۰.
  4. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۷۰۰.
  5. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج۱۰، ص۱۹۱.
  6. آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱، ص۴۶۲.
  7. فرزانه، محرم، اماکن جغرافیایی در قرآن، ص ۷۰۱.