مخیریق
موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد
مقدمه
«مخیریق یهودی» که از احبار یهودیهای مدینه بود، چون شنید که در جنگ احد، امر بر پیامبر(ص) سخت شده است، به یهودیهای مدینه گفت: والله أنكم لتعلمون أن محمد(ص) نبي و أن نصره عليكم حق؛ «قسم به خدا، شما میدانید محمد(ص) پیامبر خداست و یاری او بر شما واجب است». شمشیر خود را برداشت و از مدینه به یاری پیامبر(ص) آمد و گفت: «اگر من کشته شدم، تمام اموال من مال محمد(ص) است، هر کجا که میخواهد صرف نماید».
هر چه یهودیها به او گفتند: امروز روز شنبه است و کار بر ما روا نیست، گوش نداد و خود را به احد رسانید و در راه اسلام شهید شد، پیامبر(ص) در مورد او فرمود «مخیریق بهترین یهودیهای مدینه بود». آری مخیریق یهودی حتی یک نماز هم نخواند ولی بهشتی شد. پس از مدتی که از دفن شهدای احد گذشته بود، سیل آمد و قبر بعضی از آنها را خراب کرد. بدن بعضی از شهدای احد آشکار شد، دیدند بدن وی ابداً تغییر نکرده، و چون بر صورت او ضربتی وارد آمده بود، دست خود را بر پیشانیاش گذاشته بود، چون دست او را از پیشانی جدا نمودند، خون جاری شد، دست او را دو مرتبه بر پیشانیاش گذاشتند، خون قطع گردید[۱]. از جابر نقل شده است، که چهل و شش سال بعد از دفن پدرش در احد، چون قبر او را سیل خراب نمود، دید گویا پدرش در خواب است و ابداً خاک در او اثر نکرده و کفن او مثل روز اول است و روی پاهای او که علف ریخته بودند، هنوز سبز است[۲].[۳].
منابع
پانویس
- ↑ پرسش و پاسخ در مدینه منوره، ج۲، علی عطایی اصفهانی، ۱۳۸۴، چاپ بعثت.
- ↑ پرسش و پاسخ در مدینه منوره، ج۲، علی عطایی اصفهانی، ۱۳۸۴، چاپ بعثت، به نقل از سفینة البحار.
- ↑ تونهای، مجتبی، محمدنامه، ص ۸۵۳.