معاویة بن عمار بجلی دهنی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

معاویة بن عمار بن معاویه از موالی و هم پیمان (بنی دُهْنی) (فرزندان دهن بن معاویة بن اسلم) شاخه‌ای از (بجیله) قبیله بزرگ و نامی یمن بود. او در کوفه می‌‌زیست و با خرید وفروش (سابِری) (گونه‌ای پوشش) گذران زندگی می‌‌کرد.

به غیر از آن چه گفتیم، دیگر ویژگی‌های زندگی او را غباری سنگین از چند گانگی گزارش‌هایِ ترجمه نگاران و رجالیون فرا گرفته است.

نجاشی نخستین رجالی شیعی است که پدر بزرگ او را (خَبّاب) نامیده است و اکثریت مطلق رجالیون شیعیِ پس از او نیز چنین کرده‌اند،[۱] در حالی که رجالیون اهل سنّت عموماً نام پدر بزرگ او را (معاویه) دانسته‌اند![۲].

جز سمعانی و ابن داوود که (ابومعاویه) را کنیه عمّار دانسته‌اند،[۳] کسانی دیگر چون: ابن ابی‌حاتم، سید محسن امین، میرزا محمد استرآبادی و ابن حجر، کنیه پدر بزرگ او را ابو معاویه بر شمرده‌اند.

نیز نجاشی به گونه‌ای مبهم و نارسا به شرح حال او پرداخته است و روشن نیست که کنیه‌ها و فرزندانی که از آنها نام می‌‌برد، از آنِ معاویه است یا پدرش عمّار! از این رو، سیّد محسن امین این عبارت‌ها را به گونه‌ای فهمیده است و نویسنده (جامع الرواة) به گونه دیگر. ابن داوود نیز همه سخنان نجاشی را به روشنی - و شاید به دلیل ناتوانی - تفسیر نکرده است!.

به هر تقدیر، آن چه که پذیرفتنی‌تر است و قراینی نیز آن را تأیید می‌‌کند، این است که وی سه فرزند به نام‌های: قاسم، حکیم، و محمّد داشته که برخی از آنها در شمار راویان حدیث‌اند.

پدرش عمّار که از راویان حدیث بوده است، نزد رجالیون اهل سنّت نیز توثیق شده و همه آنها وی را راوی شیعه مذهب دانسته‌اند و از برخی روایات کافی چنین برمی آید که عمّار مورد توجه و عنایت امام صادق(ع) بوده است.

معاویة بن عمار از راویان طبقه هشتم است. نجاشی او را توثیق و از او تمجید بسیار کرده است. رجالیون شیعیِ پس از نجاشی نیز از او نام برده‌اند.[۴] از میان رجالیون اهل سنّت، ابن حبّان او را توثیق و ابن حجر و ذهبی تصدیق‌اش کرده‌اند. نسائی و ابن معین او را بلا اشکال دانسته‌اند. ابوحاتم نیز روایت‌های او را شایسته نوشتن خوانده است.

شیخ طوسی و برقی او را از صحابیان امام صادق(ع) خوانده‌اند. با آنکه شیخ مفید روایت او از امام باقر(ع) را در ارشاد، نقل و نجاشی به روایت او از امام کاظم(ع) نیز اشاره کرده است، لیکن نه شیخ طوسی و نه برقی او را در شمار راویان آن دو امام بزرگوار نام نبرده‌اند[۵]. وی افزون بر امام باقر(ع) امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) از پدرش عمّار و راویانی دیگر چون ابو بصیر، ابو حمزه ثمالی زید شحّام و ابو زبیر مکّی روایت کرده است و راویانی چون: احمد بن مفضل، اسماعیل بن ابان، صالح بن عبداللّه، معبد بن راشد، ابن ابی عمیر، حسن بن محبوب، حسن بن علی بن فضّال و یونس بن عبدالرحمن از او روایت کرده‌اند.

از وی در کتاب‌های حدیثی شیعه (کتب اربعه و کامل الزیارات) - ۹۶۴ حدیث با عنوان (معایة بن عمّار) نقل کرده‌اند. افزون بر این، مسلم، نسائی، ابو داوود در کتاب المسائل و بخاری در کتاب خلق افعال العباد نیز از او روایت نقل کرده‌اند. وی از امام صادق(ع) روایت کرده است که: رسول خدا(ص) فرمود: (نیکی به همسایگان، شهرها را آباد و عمرها را دیرپا می‌‌کند)[۶]. وی سرانجام در سال ۱۷۵ ﻫ.ق درگذشت[۷] و خواهر زاده‌اش یونس بن یعقوب بر او نمازگزارد[۸].[۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. در برخی از کتاب‌های رجال شیعه (جناب) و (حباب) هردو آمده است. از عبارت منهج المقال (ص ۲۴۲) و نیز از حواشی آقا وحید بهبهانی بر آن، چنین بر می‌‌آید که (جناب) همان (معاویه) است. در یکی از این حاشیه‌ها (حباب) نیز آمده است.
  2. تنها ابن حجر در (تهذیب التهذیب) و (تقریب التهذیب) پس از آنکه نام پدر بزرگ او را (معاویه) ثبت کرده، (صالح) و (حبّان) را هم به عنوان احتمال در ثبت نام پدر بزرگ او آورده است و ما از آنجا که دانش مندان اهل سنّت در ضبط ویژگی‌های راویان ماهرترند (اعیان الشیعه ۷/ ۲۹۲) پدر بزرگ او را در عنوان این نوشتار کوتاه (معاویه) ثبت کرده ایم.
  3. ناگفته نماند که ذهبی نیز می‌‌گوید: برخی (ابومعاویه) را کنیه پدر او دانسته‌اند، ر.ک: میزان الاعتدال.
  4. علاّمه حلّی، ابن داوود و برخی دیگر از علی بن احمد عقیقی نقل کرده‌اند که معاویه بن عمّار ضعیف العقل و در عین حال، به لحاظ نقل حدیث، مورد اطمینان بود. آیة اللّه خوئی این سخن را رد و مامقانی آن را توجیه کرده و شوشتری اساساً آن را داری گونه ای تصحیف دانسته است.
  5. ناگفته نماند که ابن داوود او را از صحابیان امام کاظم(ع)نیز دانسته است که شاید در این باره به گفته نجاشی اعتماد کرده باشد.
  6. الکافی ۲/ ۶۶۸.
  7. رجال نجاشی ش ۱۰۹۷؛ خلاصة الاقوال ۱۶۶؛ رجال ابن داوود ۳۵۰. گفتنی است که نسخه‌های موجود از رجال کشّی (ش ۵۵۷)، مرگ معاویه را در ۱۷۵ سالگی خوانده. میرداماد در کنار این سخن، سکوت کرده امّا محمّد بن فیض کاشانی در (نضد الایضاح) (پاورقی فهرست طوسی، چاپ دانشگاهِ مشهد، ص۳۳۳) او را در گذشته به سال ۱۷۵ ه. ق، در ۱۷۵ سالگی دانسته است!. مامقانی، شوشتری، آیة اللّه خوئی و شیخ عبدالنبی جزائری هر یک به گونه ای سخن کشّی را رد کرده، نسخه حاضر از رجال او را یا تصحیف شده، یا شامل حذف عبارت ویا آمیخته با غلطِ نسخه بردار دانسته‌اند.
  8. رجال کشّی/ ش ۷۲۲.
  9. عزیزی، رستگار، بیات، راویان مشترک، ج۲، ص 134.