موالی قوم در فقه سیاسی
مقدمه
موالی قوم، به مسلمانان غیر عرب گفته میشد که به لحاظ نسب، جزو قبیلهای نبودند، لکن به وسیله عقد و یا آزاد شدن توسط قبیلهای، به عنوان دوستان آن قبیله به شمار میآمدند؛ نظیر زید بن حارثه، اسامة بن زید، بلال حبشی، سلمان فارسی و...[۱]. رسول خدا (ص) در این مورد فرمود: «مَوْلَى الْقَوْمِ مِنْهُمْ»[۲]. در صدر اسلام، هیچ مسلمانی با موالی قوم، بدون حضور آن قوم پیمان نمیبست. و این امر یکی از موادّ پیمان عمومی بود که رسول خدا (ص) در سال نخست هجرت، میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان یثرب برقرار کرد[۳]، و نیز از طریق پیمان موالی، عدهای را به عنوان دوستان خود برگزید که میتوان به زید بن حارثه، سلمان فارسی و اسامة بن زید اشاره کرد. موالیان از نظر اجتماعی، پس از عربهای مسلمان قرار داشتند؛ مانند تازه مسلمانان عراق و خراسان که برای استفاده از امتیاز عدم پرداخت مالیات، دهکدههای خود را که در آن کشاورزی میکردند رها کرده و به سوی شهرها شتافتند. این مسلمانان، جزو موالیان اقوام آن مناطق شدند؛ ولی همواره از تبعیض و فاصله طبقاتی بین آنها واعراب ناراضی بودند. گرچه در علوم و هنرهای زیبا مهارتی خاص داشتند که این تبعیضات ناروا، خود عاملی شد در جهت شکلگیری نهضت شعوبیه[۴]. بنی امیه، موالی را "الحمراء" نامیدهاند[۵].[۶]
منابع
پانویس
- ↑ جمل من انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۷؛ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ صحیح بخاری، کتاب مناقب، ص۱۴؛ مسند احمد، ج۳، ص۴۴۸؛ سیره ابن هشام، ج۳، ص۷۷.
- ↑ سیره ابن هشام، ج۲، ص۵۰۱؛ الاموال، ص۱۲۵ و ۲۰۲؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۱۱۰.
- ↑ الامام علی صوت العدالة الانسانیه، ج۶، ص۶۱۰؛ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۹۲؛ وفیات الاعیان، ج۱، ص۸۳؛ الاغانی، ج۹، ص۳۶ و ۱۲۰.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۲، ص۳۲۹.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۷۲.