پرش به محتوا

بنی‌ثقیف در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


== تعاملات [[بنی ثقیف]] و [[حکومت بنی امیه]] ==
== تعاملات [[بنی ثقیف]] و [[حکومت بنی امیه]] ==
[[ثقفیان]] با توجه به [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه شان با بنی‌عبدشمس، از ارکان مهم [[حکومت بنی‌امیه]] به شمار می‌آمدند. آنان به [[روزگار]] [[عثمان]] بیش از هر [[زمان]] دیگر به [[دستگاه خلافت]] نزدیک شدند و از نزدیک‌ترین حامیان آن گشتند و حتی یکی از [[رجال]] آنان به نام [[مغیرة بن اخنس]] در جریان محاصرۀ عثمان کشته شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸.</ref> اینان پس از استقرار [[دولت]] [[بنی امیه]]، با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهم، به ویژه [[حکومت]] ولایاتی چون [[عراق]] که می‌توانست همواره برای [[امویان]] خطرآفرین باشد، [[توانایی]] خود را در [[حفظ]] و [[تحکیم]] پایه‌های [[حکومت امویان]] و [[مبارزه]] با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و [[بنی‌هاشم]] و [[دوستداران]] آنان به کار بستند. [[مغیرة بن شعبه]] از جمله این افراد بود که تا پایان [[عمر]] خویش، در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۱۳؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> وی در ایام [[حکومت علی]]{{ع}}، در [[حمایت]] از [[معاویه]]، از هیچ عملی برای مبارزه با آن [[حضرت]] فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۹.</ref> از دیگر رجال متنفذ ثقیف می‌‌توان به نام [[حجاج بن یوسف ثقفی]] و [[یوسف بن عمر ثقفی]] اشاره کرد. حتی [[زیاد بن ابیه]] -عامل معاویه بر عراق-، و کسی که معاویه مدعی [[برادری]] با او بود، نیز، از حیث فِراشی که در آن [[تولد]] یافته بود، منتسب به قبیلۀ ثقیف بود. <ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۱۹؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص‌۲۵۵.</ref> حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ سهم‌ عظیمی‌ در تثبیت‌ و استحکام‌ خلافت‌ امویان‌ داشت‌. وی با آغاز دوران [[حکومت مروانیان]]، به [[سال ۷۲ هجری]] در سن ۳۰ سالگی [[مأمور]] [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] در [[حجاز]] گردید. [[حجاج]] در [[ذی‌حجه]] این سال، با [[محاصره ابن زبیر]] در [[مسجدالحرام]]، و در پی به منجنیق بستن [[کعبه]] و ویرانی آن، پس از شش ماه و هفده [[روز]]، به [[حکومت]] زبیریان در [[سال ۷۳ هجری]] خاتمه داد و سپس [[حاکم مکه]] و [[مدینه]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۶۷-۱۶۸؛ یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref> وی به [[سال ۷۵ هجری]] عهده‌دار حکومت [[عراق]]<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۵۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۶۵.</ref> گردید و در [[سال ۷۸ هجری]] علاوه بر حکومت عراق، حکومت مناطقی گسترده‌ای چون [[خراسان]] و سیستان نیز به او سپرده شد.<ref> ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۵۹.</ref> تا این که در [[سال ۹۵ هجری]] در سن ۵۳ سالگی<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱-۲۶۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref> در حالی که هزاران تن در زندان‌های او [[محبوس]] بودند و بیش از این تعداد نیز بر اثر اقدامات او کشته شده بودند،<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۴۰.</ref> مُرد. <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[فرزندان‌]] و اعقاب‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ نیز در ادوار مختلف [[تاریخ]]، از بزرگان‌ دولت‌ اموی‌ در [[حجاز]] و شام‌ و بعدها در اندلس‌ بودند. <ref>ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، مقاله ثقیف، علی پورصفر قصابی نژاد، ج۱، ص۴۲۶۳.</ref>
[[ثقفیان]] با توجه به [[روابط]] و هم‌پیمانی دیرینه شان با بنی‌عبدشمس، از ارکان مهم [[حکومت بنی‌امیه]] به شمار می‌آمدند. آنان به [[روزگار]] [[عثمان]] بیش از هر [[زمان]] دیگر به [[دستگاه خلافت]] نزدیک شدند و از نزدیک‌ترین حامیان آن گشتند و حتی یکی از [[رجال]] آنان به نام [[مغیرة بن اخنس]] در جریان محاصرۀ عثمان کشته شد.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۶۸.</ref> اینان پس از استقرار [[دولت]] [[بنی امیه]]، با [[تصدی]] مسؤولیت‌های مهم، به ویژه [[حکومت]] ولایاتی چون [[عراق]] که می‌توانست همواره برای [[امویان]] خطرآفرین باشد، [[توانایی]] خود را در [[حفظ]] و [[تحکیم]] پایه‌های [[حکومت امویان]] و [[مبارزه]] با [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} و [[بنی‌هاشم]] و [[دوستداران]] آنان به کار بستند. [[مغیرة بن شعبه]] از جمله این افراد بود که تا پایان [[عمر]] خویش، در [[حکومت معاویه]] نقشی فعال داشت.<ref> ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۱۳؛ ابن قتیبه، الامامه و السیاسه، ج۱، ص۱۸۷.</ref> وی در ایام [[حکومت علی]]{{ع}}، در [[حمایت]] از [[معاویه]]، از هیچ عملی برای مبارزه با آن [[حضرت]] فرو‌گذار نکرد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۹.</ref> از دیگر رجال متنفذ ثقیف می‌‌توان به نام [[حجاج بن یوسف ثقفی]] و [[یوسف بن عمر ثقفی]] اشاره کرد. حتی [[زیاد بن ابیه]] -عامل معاویه بر عراق-، و کسی که معاویه مدعی [[برادری]] با او بود، نیز، از حیث فِراشی که در آن [[تولد]] یافته بود، منتسب به قبیلۀ ثقیف بود. <ref> ابن کلبی، جمهرة النسب، ص۳۸۹؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۱۹؛ کشی، معرفة الرجال‌، ج۱، ص‌۲۵۵.</ref> حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ سهم‌ عظیمی‌ در تثبیت‌ و استحکام‌ خلافت‌ امویان‌ داشت‌. وی با آغاز دوران [[حکومت مروانیان]]، به سال ۷۲ هجری در سن ۳۰ سالگی [[مأمور]] [[سرکوب]] [[قیام]] [[عبدالله بن زبیر]] در [[حجاز]] گردید. [[حجاج]] در [[ذی‌حجه]] این سال، با [[محاصره ابن زبیر]] در [[مسجدالحرام]]، و در پی به منجنیق بستن [[کعبه]] و ویرانی آن، پس از شش ماه و هفده [[روز]]، به [[حکومت]] زبیریان در سال ۷۳ هجری خاتمه داد و سپس [[حاکم مکه]] و [[مدینه]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۱۶۷-۱۶۸؛ یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۷، ص۱۱۶-۱۱۸.</ref> وی به سال ۷۵ هجری عهده‌دار حکومت [[عراق]]<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۵۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۰، ص۲۶۵.</ref> گردید و در سال ۷۸ هجری علاوه بر حکومت عراق، حکومت مناطقی گسترده‌ای چون [[خراسان]] و سیستان نیز به او سپرده شد.<ref> ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۵۹.</ref> تا این که در سال ۹۵ هجری در سن ۵۳ سالگی<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۱-۲۶۴؛ ابن حبان، الثقات، ج۲، ص۳۱۷؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۱۲، ص۱۹۸.</ref> در حالی که هزاران تن در زندان‌های او [[محبوس]] بودند و بیش از این تعداد نیز بر اثر اقدامات او کشته شده بودند،<ref> یعقوبی، البلدان، ص۲۶۳؛ مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج۶، ص۴۰.</ref> مُرد. <ref> حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت، مقاله ثقیف، سید علی خیرخواه‌علوی.</ref> [[فرزندان‌]] و اعقاب‌ حجاج‌ بن‌ یوسف‌ ثقفی‌ نیز در ادوار مختلف [[تاریخ]]، از بزرگان‌ دولت‌ اموی‌ در [[حجاز]] و شام‌ و بعدها در اندلس‌ بودند. <ref>ر. ک. دانشنامه جهان اسلام، مقاله ثقیف، علی پورصفر قصابی نژاد، ج۱، ص۴۲۶۳.</ref>


[[یوسف بن عمر ثقفی]] هم از دیگر فعالان [[سیاسی]] در ایام [[حکومت امویان]] بود. وی در حکومت [[هشام بن عبدالملک]] به [[سال ۱۰۶ هجری]] نخست [[حکمران]] [[یمن]] و سپس در [[سال ۱۲۰ هجری]] به حکومت عراق [[منصوب]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۴۰.</ref> او در این ایام، [[قیام زید بن علی]] را [[سرکوب]] کرد و وی را به [[شهادت]] رساند<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.</ref> و در [[زمان]] حکمرانی‌اش، سخت‌گیری‌هایی را علیه [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[اعمال]] نمود.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۳۷.</ref> یوسف در [[حکومت]] [[یزید بن ولید]] نیز، [[ولایت]] [[عراق]] را برای مدتی کوتاه در دست داشت.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶، ص۱۴۵.</ref> [[بنی ثقیف]] در [[روزگار]] [[بنی امیه]]، به ویژه در ایام [[امارت]] [[یوسف بن عمر]] و [[حجاج]]، [[رجال]] قبیلۀ خود را در عراق برکشیدند و جنگجویان ثقفی نیز، آنچه در توان داشتند، برای [[حمایت]] از این امرا به کار گرفتند.<ref> مثلاً نک‌: کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>[[رشد]] [[ثقیف]] در عراق به گونه‌ای بود که در اواخر سدۀ نخست [[هجری]]، رجالشان همراه با مردانی از [[قریش]] و [[انصار]]، اشراف این [[سرزمین]] را تشکیل می‌‌دادند.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۷۴.</ref> در اواخر سدۀ نخست هجری، فاتحان ثقیف، بار دیگر با بنی امیه [[هم‌داستان]] شدند. رجالی چون محمد بن قاسم ثقفی جهت فتح سند، به سوی [[هند]] گُسیل شدند و موفقیت‌هایی در امر [[فتوحات]] کسب نمودند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۶۶، ۱۷۲، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص‌۵۳۶-۵۳۷.</ref>  
[[یوسف بن عمر ثقفی]] هم از دیگر فعالان [[سیاسی]] در ایام [[حکومت امویان]] بود. وی در حکومت [[هشام بن عبدالملک]] به سال ۱۰۶ هجری نخست [[حکمران]] [[یمن]] و سپس در سال ۱۲۰ هجری به حکومت عراق [[منصوب]] شد.<ref> خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۴۰.</ref> او در این ایام، [[قیام زید بن علی]] را [[سرکوب]] کرد و وی را به [[شهادت]] رساند<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۲۱۱.</ref> و در [[زمان]] حکمرانی‌اش، سخت‌گیری‌هایی را علیه [[دوستداران]] [[اهل بیت]]{{ع}} [[اعمال]] نمود.<ref> دینوری، الاخبار الطوال، ص۳۳۷.</ref> یوسف در [[حکومت]] [[یزید بن ولید]] نیز، [[ولایت]] [[عراق]] را برای مدتی کوتاه در دست داشت.<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶، ص۱۴۵.</ref> [[بنی ثقیف]] در [[روزگار]] [[بنی امیه]]، به ویژه در ایام [[امارت]] [[یوسف بن عمر]] و [[حجاج]]، [[رجال]] قبیلۀ خود را در عراق برکشیدند و جنگجویان ثقفی نیز، آنچه در توان داشتند، برای [[حمایت]] از این امرا به کار گرفتند.<ref> مثلاً نک‌: کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۵۱.</ref>[[رشد]] [[ثقیف]] در عراق به گونه‌ای بود که در اواخر سدۀ نخست [[هجری]]، رجالشان همراه با مردانی از [[قریش]] و [[انصار]]، اشراف این [[سرزمین]] را تشکیل می‌‌دادند.<ref> طبری، تاریخ، ج۵، ص۵۷۴.</ref> در اواخر سدۀ نخست هجری، فاتحان ثقیف، بار دیگر با بنی امیه [[هم‌داستان]] شدند. رجالی چون محمد بن قاسم ثقفی جهت فتح سند، به سوی [[هند]] گُسیل شدند و موفقیت‌هایی در امر [[فتوحات]] کسب نمودند.<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۶۶، ۱۷۲، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۴، ص‌۵۳۶-۵۳۷.</ref>  


در جریان [[فتح اندلس]] نیز، مردانی از این [[قوم]] نقش آفریدند که [[حر بن عبدالرحمان ثقفی]] –از [[فرماندهان]] بزرگ این فتح- از آن جمله‌اند.<ref> مقری، نفح الطیب، ج۱، ص‌۲۳۵، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص‌۴۸۹.</ref>‌  
در جریان [[فتح اندلس]] نیز، مردانی از این [[قوم]] نقش آفریدند که [[حر بن عبدالرحمان ثقفی]] –از [[فرماندهان]] بزرگ این فتح- از آن جمله‌اند.<ref> مقری، نفح الطیب، ج۱، ص‌۲۳۵، جم‌؛ ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص‌۴۸۹.</ref>‌  
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش