اهل حدیث در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
گروه و جریانی در میان [[اهل سنت]] که عهده دار گردآوری، [[آموزش]] و گسترش [[احادیث]] بودند و با استناد به ظاهر احادیث درباره [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] نظر میدادند و استفاده کنندگان از روشهای استدلالی [[عقلی]] در زمینه [[فقه]] و [[کلام]] را [[نکوهش]] میکردند. | گروه و جریانی در میان [[اهل سنت]] که عهده دار گردآوری، [[آموزش]] و گسترش [[احادیث]] بودند و با استناد به ظاهر احادیث درباره [[مسائل اعتقادی]] و [[فقهی]] نظر میدادند و استفاده کنندگان از روشهای استدلالی [[عقلی]] در زمینه [[فقه]] و [[کلام]] را [[نکوهش]] میکردند. | ||
[[حدیث نبوی]] در میان [[مسلمانان]] جایگاه والایی دارد، این جایگاه والا قبل از هر چیز از [[قرآن کریم]] سرچشمه میگیرد؛ زیرا به [[حکم]] صریح [[قرآن]] باید آن چه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بیان میکند را بپذیرند {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | [[حدیث نبوی]] در میان [[مسلمانان]] جایگاه والایی دارد، این جایگاه والا قبل از هر چیز از [[قرآن کریم]] سرچشمه میگیرد؛ زیرا به [[حکم]] صریح [[قرآن]] باید آن چه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} بیان میکند را بپذیرند {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«آنچه خداوند از (داراییهای) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما میدهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز میدارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>. | ||
پیامبر اکرم{{صل}} نیز به [[یاران]] خود سفارش میکردند تا برای [[حفظ]] سخنان آن [[حضرت]] آنها را بنویسند<ref>سنن ترمذی، ج۹، ص۲۷۳ و سنن الدارمی، ج۱، ص۱۳۶</ref>.عده ای از [[صحابه]] نیز چنین میکردند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۳، ح۱۱۰</ref> در مقابل عده ای از [[قریش]] با نوشته شدن احادیث [[مخالفت]] میکردند<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> به همین دلیل [[پیامبر اعظم]]{{صل}} در ردّ سخنان [[مخالفین]] [[کتابت حدیث]] که میگفتند: [[پیامبر]] بشری است که در حال [[رضایت]] و [[خشم]] سخن میگوید فرمود: من جز [[حق]] نمیگویم<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵ و المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> پیامبر{{صل}} در آخرین [[روز]] [[زندگی]] خویش قلم و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند تا مسلمانان بعد از ایشان [[گمراه]] نشوند، [[عمر بن خطاب]] گفت: [[کتاب خدا]] برای ما کافی است و مانع [[نوشتن]] آن حضرت شدند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۴، ح۱۱۱</ref>. | پیامبر اکرم {{صل}} نیز به [[یاران]] خود سفارش میکردند تا برای [[حفظ]] سخنان آن [[حضرت]] آنها را بنویسند<ref>سنن ترمذی، ج۹، ص۲۷۳ و سنن الدارمی، ج۱، ص۱۳۶</ref>.عده ای از [[صحابه]] نیز چنین میکردند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۳، ح۱۱۰</ref> در مقابل عده ای از [[قریش]] با نوشته شدن احادیث [[مخالفت]] میکردند<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> به همین دلیل [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در ردّ سخنان [[مخالفین]] [[کتابت حدیث]] که میگفتند: [[پیامبر]] بشری است که در حال [[رضایت]] و [[خشم]] سخن میگوید فرمود: من جز [[حق]] نمیگویم<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵ و المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> پیامبر {{صل}} در آخرین [[روز]] [[زندگی]] خویش قلم و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند تا مسلمانان بعد از ایشان [[گمراه]] نشوند، [[عمر بن خطاب]] گفت: [[کتاب خدا]] برای ما کافی است و مانع [[نوشتن]] آن حضرت شدند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۴، ح۱۱۱</ref>. | ||
بعد از [[وفات پیامبر اکرم]]{{صل}} نه تنها نوشتن و [[نقل احادیث]] ممنوع شد، بلکه برخی از [[احادیث]] نوشته شده توسط [[ابوبکر]]، سوزانده شد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵ و معالم المدرستین، ج۱، ص۲۵۴</ref> و بعد از او نیز [[عمر بن خطاب]] سه نفر از [[صحابه]] یعنی [[ابن مسعود]]، [[ابودرداء]] و [[ابومسعود انصاری]] را به [[جرم]] [[نقل احادیث]] از [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[زندانی]] کرد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵</ref> و احادیث جمع آوری شده را سوزاند<ref>طبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۴۰ و تقیید العلم، ص۵۲</ref>. | بعد از [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} نه تنها نوشتن و [[نقل احادیث]] ممنوع شد، بلکه برخی از [[احادیث]] نوشته شده توسط [[ابوبکر]]، سوزانده شد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵ و معالم المدرستین، ج۱، ص۲۵۴</ref> و بعد از او نیز [[عمر بن خطاب]] سه نفر از [[صحابه]] یعنی [[ابن مسعود]]، [[ابودرداء]] و [[ابومسعود انصاری]] را به [[جرم]] [[نقل احادیث]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[زندانی]] کرد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵</ref> و احادیث جمع آوری شده را سوزاند<ref>طبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۴۰ و تقیید العلم، ص۵۲</ref>. | ||
این [[شیوه رفتار]] با احادیث [[پیامبر]]{{صل}} در دوره [[خلفای سه گانه]] و دستور به [[جعل حدیث]] در عصر [[معاویه]] و جانشینانش<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۱، ص۶۷</ref> و ورود داستانها و افسانههای سایر [[اقوام]] و [[ادیان]] در پیکره [[جامعه اسلامی]]، به ظاهر در آغاز [[قرن دوم هجری]] یعنی با به [[قدرت]] رسیدن [[عمر بن عبد العزیز]] در سال ۹۹ هـ. ق<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۱</ref> به پایان رسید و [[پیروان]] [[مکتب خلفا]] نیز [[تصمیم]] گرفتند همانند [[پیروان مکتب اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} به جمع آوری احادیث [[اقدام]] کنند، این کار با دستور عمربن [[عبدالعزیز]] به کارگزارانش در [[مدینه]] و سایر [[شهرها]] آغاز شد<ref>فتح الباری، ج۱، ص۱۹۴</ref> و عده ای عهده دار جمع آوری و نقل احادیث پیامبر{{صل}} شدند و به دلیل اهتمام به این کار به تدریج نام [[اصحاب]] [[حدیث]] و [[اهل حدیث]] به خود گرفتند. و در [[حقیقت]] این نام مختص [[فرقه]] خاصی نمیشد<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ص۹</ref> و همه مسلمانانی که در این زمینه کار میکردند به این نام خوانده میشدند. | این [[شیوه رفتار]] با احادیث [[پیامبر]] {{صل}} در دوره [[خلفای سه گانه]] و دستور به [[جعل حدیث]] در عصر [[معاویه]] و جانشینانش<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۱، ص۶۷</ref> و ورود داستانها و افسانههای سایر [[اقوام]] و [[ادیان]] در پیکره [[جامعه اسلامی]]، به ظاهر در آغاز [[قرن دوم هجری]] یعنی با به [[قدرت]] رسیدن [[عمر بن عبد العزیز]] در سال ۹۹ هـ. ق<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۱</ref> به پایان رسید و [[پیروان]] [[مکتب خلفا]] نیز [[تصمیم]] گرفتند همانند [[پیروان مکتب اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به جمع آوری احادیث [[اقدام]] کنند، این کار با دستور عمربن [[عبدالعزیز]] به کارگزارانش در [[مدینه]] و سایر [[شهرها]] آغاز شد<ref>فتح الباری، ج۱، ص۱۹۴</ref> و عده ای عهده دار جمع آوری و نقل احادیث پیامبر {{صل}} شدند و به دلیل اهتمام به این کار به تدریج نام [[اصحاب]] [[حدیث]] و [[اهل حدیث]] به خود گرفتند. و در [[حقیقت]] این نام مختص [[فرقه]] خاصی نمیشد<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ص۹</ref> و همه مسلمانانی که در این زمینه کار میکردند به این نام خوانده میشدند. | ||
برخی از افراد مهم [[اهل سنت]] در این زمینه عبارتند از: [[زکریا بن ابوزایده]]، [[عبدالملک بن جریح]]، [[محمد بن اسحاق]]، [[معمر بن راشد]]، [[سعید بن ابوعروبه]]، [[سعید بن ابوعوانه]]، [[اوزاعی]]، [[ابن ابوذیب]]، [[ربیع بن صبیح]]، [[سفیان ثوری]]، [[حماد بن ابوسلمه]]، [[لیس بن سعد]]، [[عبداللّه بن مبارک]]، [[هیثم بن بشیر]]، [[زیاد بکائی]]، [[ولید بن مسلم]]، [[وکیع بن جراح]]، [[عبداللّه بن وهب]]، [[سفیان عینیه]]،<ref>السنة النبویة، مکانتها عوامل بقائها وتدوینها، ص۱۱۴</ref>. | برخی از افراد مهم [[اهل سنت]] در این زمینه عبارتند از: [[زکریا بن ابوزایده]]، [[عبدالملک بن جریح]]، [[محمد بن اسحاق]]، [[معمر بن راشد]]، [[سعید بن ابوعروبه]]، [[سعید بن ابوعوانه]]، [[اوزاعی]]، [[ابن ابوذیب]]، [[ربیع بن صبیح]]، [[سفیان ثوری]]، [[حماد بن ابوسلمه]]، [[لیس بن سعد]]، [[عبداللّه بن مبارک]]، [[هیثم بن بشیر]]، [[زیاد بکائی]]، [[ولید بن مسلم]]، [[وکیع بن جراح]]، [[عبداللّه بن وهب]]، [[سفیان عینیه]]،<ref>السنة النبویة، مکانتها عوامل بقائها وتدوینها، ص۱۱۴</ref>. | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
آراء خاص [[اهل حدیث]] را که با آنها شناخته میشوند میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد: | آراء خاص [[اهل حدیث]] را که با آنها شناخته میشوند میتوان در موارد ذیل خلاصه کرد: | ||
# اهل حدیث [[صفات خبری]] را به همان معنای ظاهری و بدون [[تأویل]] حمل میکنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و [[خداوند]] را به [[صفات انسانی]] [[تشبیه]] نمیکنند<ref>اعتقاد فرق المسلمین والمشرکین، ص۶۶</ref>، و میگویند: خداوند صورت دارد [[بلا]] کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانه، ج۱، ص۲۲</ref>، و همچنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۱</ref>،و قلبهای [[مؤمنان]] در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح۲۶۵۵۴ والتوحید ابن خزیمه، ص۷۴</ref>، هر کس [[گمان]] کند اسمهای خداوند غیر از او هستند، [[گمراه]] است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۲۲</ref>، [[کلام الهی]] مخلوق نیست و قدیم است<ref>سنن ابوداود، ج۱۲، ص۳۴۸، ح ۴۱۱۲ و اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۰</ref>. [[قرآن]] کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هر کس بگوید قرآن مخلوق است [[کافر]] است<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج۱، ص۶۶ و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیه، ص۳۲۷</ref>. | # اهل حدیث [[صفات خبری]] را به همان معنای ظاهری و بدون [[تأویل]] حمل میکنند، ولی برای آن صفات، کیفیت قائل نشده و [[خداوند]] را به [[صفات انسانی]] [[تشبیه]] نمیکنند<ref>اعتقاد فرق المسلمین والمشرکین، ص۶۶</ref>، و میگویند: خداوند صورت دارد [[بلا]] کیف<ref>الابانة عن اصول الدیانه، ج۱، ص۲۲</ref>، و همچنین دو دست و چشم دارد، ولی بدون کیف<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۱</ref>،و قلبهای [[مؤمنان]] در بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد<ref>صحیح مسلم، ح۲۶۵۵۴ والتوحید ابن خزیمه، ص۷۴</ref>، هر کس [[گمان]] کند اسمهای خداوند غیر از او هستند، [[گمراه]] است<ref>الابانة عن اصول الدیانة، ج۱، ص۲۲</ref>، [[کلام الهی]] مخلوق نیست و قدیم است<ref>سنن ابوداود، ج۱۲، ص۳۴۸، ح ۴۱۱۲ و اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۰</ref>. [[قرآن]] کلام الهی است و غیر مخلوق بوده و هر کس بگوید قرآن مخلوق است [[کافر]] است<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ج۱، ص۶۶ و شرح الطحاویة فی العقیدة السلفیه، ص۳۲۷</ref>. | ||
#آنان [[اعتقاد]] به [[قضاء و قدر]] را مساوی با اعتقاد به [[جبر]] میدانند و آن را لازمه [[اعتقاد به توحید]] میشمارند و میگویند: غیر از خداوند خالقی نیست و [[اعمال]] [[بندگان]] مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۱و اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۱</ref>، و خداوند به مؤمنان [[توفیق]] [[اطاعت]] داده آنها را [[هدایت]] میکند و کافر را گمراه میکند و اگر آنها را هم هدایت میکرد، هدایت میشدند، ولی خواست که آنها کافر باشند. | # آنان [[اعتقاد]] به [[قضاء و قدر]] را مساوی با اعتقاد به [[جبر]] میدانند و آن را لازمه [[اعتقاد به توحید]] میشمارند و میگویند: غیر از خداوند خالقی نیست و [[اعمال]] [[بندگان]] مخلوق و مقدور خداوند است<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۱و اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۱</ref>، و خداوند به مؤمنان [[توفیق]] [[اطاعت]] داده آنها را [[هدایت]] میکند و کافر را گمراه میکند و اگر آنها را هم هدایت میکرد، هدایت میشدند، ولی خواست که آنها کافر باشند. | ||
# اهل حدیث میگویند: مؤمنان خداوند را در [[آخرت]] با چشم میبینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده میشود<ref>صحیح | # اهل حدیث میگویند: مؤمنان خداوند را در [[آخرت]] با چشم میبینند همان گونه که ماه شب چهاردهم دیده میشود<ref>صحیح بخاری، ح۶۸۸۲، سنن ابوداود، ج۱۲، ص۳۳۸، ح ۴۱۰۴و اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۴</ref> ولی [[کافران]] نمیتوانند او را ببینند<ref>التوحید ابن خزیمه، ص۱۵۶</ref>. | ||
# [[ایمان]] قول و عمل است و زیادی و نقصان دارد<ref>سنن ابوداود، ج۱۲، ص۲۸۸، اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۵ و اصول السنة، ص۳۴</ref>. | # [[ایمان]] قول و عمل است و زیادی و نقصان دارد<ref>سنن ابوداود، ج۱۲، ص۲۸۸، اعتقاد ائمة الحدیث، ص۱۵ و اصول السنة، ص۳۴</ref>. | ||
# [[احمد بن حنبل]]، هر کس را که با [[پیامبر]] هم نشین بوده صحابومی داند اگر چه یک [[روز]] یا یک [[ساعت]] باشد<ref>اصول السنة، ص۴۰</ref>. | # [[احمد بن حنبل]]، هر کس را که با [[پیامبر]] هم نشین بوده صحابومی داند اگر چه یک [[روز]] یا یک [[ساعت]] باشد<ref>اصول السنة، ص۴۰</ref>. | ||
#از دیدگاه [[اهل حدیث]]، [[امام]] بعد از [[پیامبر]] به ترتیب [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و بعد از سه تن [[حضرت]] [[علی بن ابوطالب]]{{ع}} است<ref>اعتقاد ائمة الحدیث، ص۲۴ و اصول السنة، ص۳۶</ref> ومعتقدند که در [[فضیلت]] نیز این ترتیب رعایت میشود و به ترتیب [[خلافت]] بر همدیگر فضیلت دارند<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص۴۸۵</ref>. البته برخی در [[تفضیل]] عثمان بر [[حضرت علی]]{{ع}} [[اختلاف]] دارند<ref>الفرق بین الفرق، ص۲۷۲</ref>. | # از دیدگاه [[اهل حدیث]]، [[امام]] بعد از [[پیامبر]] به ترتیب [[ابوبکر]]، [[عمر]]، [[عثمان]] و بعد از سه تن [[حضرت]] [[علی بن ابوطالب]] {{ع}} است<ref>اعتقاد ائمة الحدیث، ص۲۴ و اصول السنة، ص۳۶</ref> ومعتقدند که در [[فضیلت]] نیز این ترتیب رعایت میشود و به ترتیب [[خلافت]] بر همدیگر فضیلت دارند<ref>شرح العقیدة الطحاویه، ص۴۸۵</ref>. البته برخی در [[تفضیل]] عثمان بر [[حضرت علی]] {{ع}} [[اختلاف]] دارند<ref>الفرق بین الفرق، ص۲۷۲</ref>. | ||
# [[نماز جمعه]] و [[جماعت]] را پشت سر هر شخص [[نیکوکار]] و فاجری میتوان خواند<ref>مقالات الاسلامیین، ص۷۳ و شرح العقیدة الطحاویه، ص۳۷۳</ref> و پرداخت [[صدقات]]، [[مالیات]]، [[خراج]]، فیء و [[غنائم]] به [[امیران]] و [[والیان]]، [[واجب]] است چه به [[عدالت]] [[رفتار]] کنند چه به [[ظلم و جور]]. | # [[نماز جمعه]] و [[جماعت]] را پشت سر هر شخص [[نیکوکار]] و فاجری میتوان خواند<ref>مقالات الاسلامیین، ص۷۳ و شرح العقیدة الطحاویه، ص۳۷۳</ref> و پرداخت [[صدقات]]، [[مالیات]]، [[خراج]]، فیء و [[غنائم]] به [[امیران]] و [[والیان]]، [[واجب]] است چه به [[عدالت]] [[رفتار]] کنند چه به [[ظلم و جور]]. | ||
# [[اطاعت]] و [[انقیاد]] از [[ولی امر]] واجب است و نباید از [[فرمانبرداری]] آنها دست کشید یا با [[شمشیر]] بر علیه او [[قیام]] کرد.<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۳</ref>. | # [[اطاعت]] و [[انقیاد]] از [[ولی امر]] واجب است و نباید از [[فرمانبرداری]] آنها دست کشید یا با [[شمشیر]] بر علیه او [[قیام]] کرد.<ref>مقالات الاسلامیین واختلاف المصلین، ص۷۳</ref>. |