پرش به محتوا

اهل حدیث در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری'
جز (جایگزینی متن - 'جمع آوری' به 'جمع‌آوری')
خط ۱۲: خط ۱۲:
پیامبر اکرم {{صل}} نیز به [[یاران]] خود سفارش می‌‌کردند تا برای [[حفظ]] سخنان آن [[حضرت]] آنها را بنویسند<ref>سنن ترمذی، ج۹، ص۲۷۳ و سنن الدارمی، ج۱، ص۱۳۶</ref>.عده ای از [[صحابه]] نیز چنین می‌‌کردند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۳، ح۱۱۰</ref> در مقابل عده ای از [[قریش]] با نوشته شدن احادیث [[مخالفت]] می‌‌کردند<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> به همین دلیل [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در ردّ سخنان [[مخالفین]] [[کتابت حدیث]] که می‌‌گفتند: [[پیامبر]] بشری است که در حال [[رضایت]] و [[خشم]] سخن می‌‌گوید فرمود: من جز [[حق]] نمی‌گویم<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵ و المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> پیامبر {{صل}} در آخرین [[روز]] [[زندگی]] خویش قلم و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند تا مسلمانان بعد از ایشان [[گمراه]] نشوند، [[عمر بن خطاب]] گفت: [[کتاب خدا]] برای ما کافی است و مانع [[نوشتن]] آن حضرت شدند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۴، ح۱۱۱</ref>.
پیامبر اکرم {{صل}} نیز به [[یاران]] خود سفارش می‌‌کردند تا برای [[حفظ]] سخنان آن [[حضرت]] آنها را بنویسند<ref>سنن ترمذی، ج۹، ص۲۷۳ و سنن الدارمی، ج۱، ص۱۳۶</ref>.عده ای از [[صحابه]] نیز چنین می‌‌کردند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۳، ح۱۱۰</ref> در مقابل عده ای از [[قریش]] با نوشته شدن احادیث [[مخالفت]] می‌‌کردند<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> به همین دلیل [[پیامبر اعظم]] {{صل}} در ردّ سخنان [[مخالفین]] [[کتابت حدیث]] که می‌‌گفتند: [[پیامبر]] بشری است که در حال [[رضایت]] و [[خشم]] سخن می‌‌گوید فرمود: من جز [[حق]] نمی‌گویم<ref>مسند احمد بن حنبل، ج۲، ص۳۹۵ و المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۱۰۶</ref> پیامبر {{صل}} در آخرین [[روز]] [[زندگی]] خویش قلم و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند تا مسلمانان بعد از ایشان [[گمراه]] نشوند، [[عمر بن خطاب]] گفت: [[کتاب خدا]] برای ما کافی است و مانع [[نوشتن]] آن حضرت شدند<ref>صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹۴، ح۱۱۱</ref>.


بعد از [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} نه تنها نوشتن و [[نقل احادیث]] ممنوع شد، بلکه برخی از [[احادیث]] نوشته شده توسط [[ابوبکر]]، سوزانده شد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵ و معالم المدرستین، ج۱، ص۲۵۴</ref> و بعد از او نیز [[عمر بن خطاب]] سه نفر از [[صحابه]] یعنی [[ابن مسعود]]، [[ابودرداء]] و [[ابومسعود انصاری]] را به [[جرم]] [[نقل احادیث]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[زندانی]] کرد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵</ref> و احادیث جمع آوری شده را سوزاند<ref>طبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۴۰ و تقیید العلم، ص۵۲</ref>.
بعد از [[وفات پیامبر اکرم]] {{صل}} نه تنها نوشتن و [[نقل احادیث]] ممنوع شد، بلکه برخی از [[احادیث]] نوشته شده توسط [[ابوبکر]]، سوزانده شد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۵ و معالم المدرستین، ج۱، ص۲۵۴</ref> و بعد از او نیز [[عمر بن خطاب]] سه نفر از [[صحابه]] یعنی [[ابن مسعود]]، [[ابودرداء]] و [[ابومسعود انصاری]] را به [[جرم]] [[نقل احادیث]] از [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[زندانی]] کرد<ref>تذکرة الحفاظ، ج۱، ص۷۵</ref> و احادیث جمع‌آوری شده را سوزاند<ref>طبقات ابن سعد، ج۵، ص۱۴۰ و تقیید العلم، ص۵۲</ref>.


این [[شیوه رفتار]] با احادیث [[پیامبر]] {{صل}} در دوره [[خلفای سه گانه]] و دستور به [[جعل حدیث]] در عصر [[معاویه]] و جانشینانش<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۱، ص۶۷</ref> و ورود داستان‌ها و افسانه‌های سایر [[اقوام]] و [[ادیان]] در پیکره [[جامعه اسلامی]]، به ظاهر در آغاز [[قرن دوم هجری]] یعنی با به [[قدرت]] رسیدن [[عمر بن عبد العزیز]] در سال ۹۹ هـ. ق<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۱</ref> به پایان رسید و [[پیروان]] [[مکتب خلفا]] نیز [[تصمیم]] گرفتند همانند [[پیروان مکتب اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به جمع آوری احادیث [[اقدام]] کنند، این کار با دستور عمربن [[عبدالعزیز]] به کارگزارانش در [[مدینه]] و سایر [[شهرها]] آغاز شد<ref>فتح الباری، ج۱، ص۱۹۴</ref> و عده ای عهده دار جمع آوری و نقل احادیث پیامبر {{صل}} شدند و به دلیل اهتمام به این کار به تدریج نام [[اصحاب]] [[حدیث]] و [[اهل حدیث]] به خود گرفتند. و در [[حقیقت]] این نام مختص [[فرقه]] خاصی نمی‌شد<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ص۹</ref> و همه مسلمانانی که در این زمینه کار می‌‌کردند به این نام خوانده می‌‌شدند.
این [[شیوه رفتار]] با احادیث [[پیامبر]] {{صل}} در دوره [[خلفای سه گانه]] و دستور به [[جعل حدیث]] در عصر [[معاویه]] و جانشینانش<ref>بحوث فی الملل والنحل، ج۱، ص۶۷</ref> و ورود داستان‌ها و افسانه‌های سایر [[اقوام]] و [[ادیان]] در پیکره [[جامعه اسلامی]]، به ظاهر در آغاز [[قرن دوم هجری]] یعنی با به [[قدرت]] رسیدن [[عمر بن عبد العزیز]] در سال ۹۹ هـ. ق<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۰۱</ref> به پایان رسید و [[پیروان]] [[مکتب خلفا]] نیز [[تصمیم]] گرفتند همانند [[پیروان مکتب اهل بیت]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به جمع‌آوری احادیث [[اقدام]] کنند، این کار با دستور عمربن [[عبدالعزیز]] به کارگزارانش در [[مدینه]] و سایر [[شهرها]] آغاز شد<ref>فتح الباری، ج۱، ص۱۹۴</ref> و عده ای عهده دار جمع‌آوری و نقل احادیث پیامبر {{صل}} شدند و به دلیل اهتمام به این کار به تدریج نام [[اصحاب]] [[حدیث]] و [[اهل حدیث]] به خود گرفتند. و در [[حقیقت]] این نام مختص [[فرقه]] خاصی نمی‌شد<ref>اعتقاد اهل السنة شرح اصحاب الحدیث، ص۹</ref> و همه مسلمانانی که در این زمینه کار می‌‌کردند به این نام خوانده می‌‌شدند.


برخی از افراد مهم [[اهل سنت]] در این زمینه عبارتند از: [[زکریا بن ابوزایده]]، [[عبدالملک بن جریح]]، [[محمد بن اسحاق]]، [[معمر بن راشد]]، [[سعید بن ابوعروبه]]، [[سعید بن ابوعوانه]]، [[اوزاعی]]، [[ابن ابوذیب]]، [[ربیع بن صبیح]]، [[سفیان ثوری]]، [[حماد بن ابوسلمه]]، [[لیس بن سعد]]، [[عبداللّه بن مبارک]]، [[هیثم بن بشیر]]، [[زیاد بکائی]]، [[ولید بن مسلم]]، [[وکیع بن جراح]]، [[عبداللّه بن وهب]]، [[سفیان عینیه]]،<ref>السنة النبویة، مکانتها عوامل بقائها وتدوینها، ص۱۱۴</ref>.
برخی از افراد مهم [[اهل سنت]] در این زمینه عبارتند از: [[زکریا بن ابوزایده]]، [[عبدالملک بن جریح]]، [[محمد بن اسحاق]]، [[معمر بن راشد]]، [[سعید بن ابوعروبه]]، [[سعید بن ابوعوانه]]، [[اوزاعی]]، [[ابن ابوذیب]]، [[ربیع بن صبیح]]، [[سفیان ثوری]]، [[حماد بن ابوسلمه]]، [[لیس بن سعد]]، [[عبداللّه بن مبارک]]، [[هیثم بن بشیر]]، [[زیاد بکائی]]، [[ولید بن مسلم]]، [[وکیع بن جراح]]، [[عبداللّه بن وهب]]، [[سفیان عینیه]]،<ref>السنة النبویة، مکانتها عوامل بقائها وتدوینها، ص۱۱۴</ref>.
خط ۴۱: خط ۴۱:
شیوه خاص اهل حدیث در مباحث [[کلامی]] بعد از [[احمد بن حنبل]]، به صورت [[فرقه]] کلامی استمرار یافت و با سایر گروه‌های کلامی به خصوص [[معتزله]]، [[درگیری‌ها]] و چالش‌های زیادی پیدا کرد، به همین دلیل در اوائل [[قرن چهارم]]، سه نفر برای [[عقلانی]] کردن شیوه ظاهر گرایانه اهل حدیث و مقابله با شیوه معتزله، به تألیف کتاب و رساله [[اقدام]] کردند.
شیوه خاص اهل حدیث در مباحث [[کلامی]] بعد از [[احمد بن حنبل]]، به صورت [[فرقه]] کلامی استمرار یافت و با سایر گروه‌های کلامی به خصوص [[معتزله]]، [[درگیری‌ها]] و چالش‌های زیادی پیدا کرد، به همین دلیل در اوائل [[قرن چهارم]]، سه نفر برای [[عقلانی]] کردن شیوه ظاهر گرایانه اهل حدیث و مقابله با شیوه معتزله، به تألیف کتاب و رساله [[اقدام]] کردند.


اولین فرد از اشخاص یاد شده، [[ابوالحسن اشعری]] بود که در [[عراق]] و [[بین النهرین]] [[ظهور]] کرد<ref>الاعلام، ج۴، ص۴، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۳، ص۲۸۴</ref>. وی بعد از [[کناره‌گیری]] از معتزله با [[نوشتن]] کتاب الابانة عن أصول الدیانه کلیات [[عقاید]] اهل حدیث را جمع آوری کرد<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۱۸ تا ۲۶</ref> ولی شیوه او به صورت کامل، مورد پسند اهل حدیث واقع نشد<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۹۰</ref> و بعدها [[پیروان]] وی به دلیل اختلاف با اهل حدیث در مسائلی چون: [[صفات ذات]]، [[حدوث و قدم]] [[کلام]] [[اللّه]] و [[افعال]] [[بندگان]]، فرقه کلامی جدیدی شده و [[اشاعره]] نامیده شدند و [[مکتب کلامی]] آنها [[مکتب]] [[اشعریه]] خوانده شد.<ref>الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۵ تا ص۱۱۵ و نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۷ تا ۱۶۸</ref>.
اولین فرد از اشخاص یاد شده، [[ابوالحسن اشعری]] بود که در [[عراق]] و [[بین النهرین]] [[ظهور]] کرد<ref>الاعلام، ج۴، ص۴، وفیات الاعیان وانباء ابناء الزمان، ج۳، ص۲۸۴</ref>. وی بعد از [[کناره‌گیری]] از معتزله با [[نوشتن]] کتاب الابانة عن أصول الدیانه کلیات [[عقاید]] اهل حدیث را جمع‌آوری کرد<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۱۸ تا ۲۶</ref> ولی شیوه او به صورت کامل، مورد پسند اهل حدیث واقع نشد<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱۵، ص۹۰</ref> و بعدها [[پیروان]] وی به دلیل اختلاف با اهل حدیث در مسائلی چون: [[صفات ذات]]، [[حدوث و قدم]] [[کلام]] [[اللّه]] و [[افعال]] [[بندگان]]، فرقه کلامی جدیدی شده و [[اشاعره]] نامیده شدند و [[مکتب کلامی]] آنها [[مکتب]] [[اشعریه]] خوانده شد.<ref>الملل والنحل، ج۱، ص۱۰۵ تا ص۱۱۵ و نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۵۷ تا ۱۶۸</ref>.


دومین شخص [[ابومنصور ماتریدی]] بود که در [[ماوراء النهر]] [[ظهور]] کرد<ref>تاج التراجم فی طبقات الحنفیه، ج۱، ص۲۰ و الاعلام، ج۷، ص۱۹</ref> و سعی در مقابله با [[معتزله]] و مستدل کردن آراء [[کلامی]] [[اهل حدیث]] داشت، ولی وی نیز تنها در بین حنفی‌ها که به دلیل [[تبعیت]] از آراء [[فقهی]] [[ابوحنیفه]] از [[اهل رأی]] به حساب می‌‌آمدند، طرفدارانی پیدا کرد و سبک کلامی او که نسبت به اهل حدیث و اشعریه بهای بیشتری به [[عقل]] می‌‌داد<ref>تاریخ مذاهب اسلامی، ص۲۹۴</ref> و از [[تشبیه]] و [[تجسیم]] دوری می‌‌کرد،<ref>تاریخ مذاهب اسلامی، ص۳۰۳ تا ۳۰۶</ref> [[فرقه]] [[ماتریدیه]] نامیده شد. و شاید بتوان ادعا کرد که ماتریدیه [[احیاء]] کننده آراء کلامی [[اصحاب]] [[رأی]] در مقابل اهل حدیث بود.
دومین شخص [[ابومنصور ماتریدی]] بود که در [[ماوراء النهر]] [[ظهور]] کرد<ref>تاج التراجم فی طبقات الحنفیه، ج۱، ص۲۰ و الاعلام، ج۷، ص۱۹</ref> و سعی در مقابله با [[معتزله]] و مستدل کردن آراء [[کلامی]] [[اهل حدیث]] داشت، ولی وی نیز تنها در بین حنفی‌ها که به دلیل [[تبعیت]] از آراء [[فقهی]] [[ابوحنیفه]] از [[اهل رأی]] به حساب می‌‌آمدند، طرفدارانی پیدا کرد و سبک کلامی او که نسبت به اهل حدیث و اشعریه بهای بیشتری به [[عقل]] می‌‌داد<ref>تاریخ مذاهب اسلامی، ص۲۹۴</ref> و از [[تشبیه]] و [[تجسیم]] دوری می‌‌کرد،<ref>تاریخ مذاهب اسلامی، ص۳۰۳ تا ۳۰۶</ref> [[فرقه]] [[ماتریدیه]] نامیده شد. و شاید بتوان ادعا کرد که ماتریدیه [[احیاء]] کننده آراء کلامی [[اصحاب]] [[رأی]] در مقابل اهل حدیث بود.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش