هدایت به امر الهی: تفاوت میان نسخهها
←نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ===نقد ادلۀ هدایت به امر(رکن پنجم)=== | ||
====نقد دلیل درون متنی==== | |||
*ادلّه درون متن و برون متنی برای اثبات معنای امامت، به هدایت به امر تکوینی با مناقشههایی روبروست. از جمله: | *ادلّه درون متن و برون متنی برای اثبات معنای امامت، به هدایت به امر تکوینی با مناقشههایی روبروست. از جمله: | ||
#این دلیل که امامت را منحصر در دو معنا کنیم؛ یا به معنای نبوّت و رسالت با صِرف هدایت تشریعی از طریق وحی و یا به معنای هدایت تکوینی، استوار نیست، بلکه میتوان برای آن واسطه در نظر گرفت و امامت را به معنای هدایت تشریعی ولی نه از طریق وحی رسالی بلکه از طریق تفویض دین معنا کرد که در اخبار فراوان آمده است. از جملۀ این روایات با سند صحیح از امام صادق (علیهالسلام) است که میفرماید: «إن الله عزّ وجلّ أدّب نبیّه علی محبّته فقال: «إِنکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» ثمّ فَوَّض إلیه فقال عزّ وجلّ: «وما آتاکُم الرسولُ فخُذوه وما نهاکم عنهُ فانتَهُوا» و قال عزّ وجلّ: «ومَنْ یطِعِ الرّسولَ فقَد أطاعَ الله»... ؛» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 265</ref>. برخی از حدیث پژوهان، اخبار تفویض دین را صحیحه متواتره<ref>مجلسی، محمدتقی، ج 2، ص 20 </ref> و برخی از دین پژوهان و فقها، تفویض دین به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را اجماع شیعه و ضروری مذهب میدانند. <ref>نک. شبر، عبدالله، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، ج 1، ص 369 </ref> تفویض دین به رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) از شئون امامت ایشان به شمار میآید.<ref>برای توضیح بیشتر، نک: نجارزادگان، فتح الله، مقاله خلق عظیم و تفویض دین، مجله مقالات و بررسیها، دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ش 84</ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:116.</ref> | #این دلیل که امامت را منحصر در دو معنا کنیم؛ یا به معنای نبوّت و رسالت با صِرف هدایت تشریعی از طریق وحی و یا به معنای هدایت تکوینی، استوار نیست، بلکه میتوان برای آن واسطه در نظر گرفت و امامت را به معنای هدایت تشریعی ولی نه از طریق وحی رسالی بلکه از طریق تفویض دین معنا کرد که در اخبار فراوان آمده است. از جملۀ این روایات با سند صحیح از امام صادق (علیهالسلام) است که میفرماید: «إن الله عزّ وجلّ أدّب نبیّه علی محبّته فقال: «إِنکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» ثمّ فَوَّض إلیه فقال عزّ وجلّ: «وما آتاکُم الرسولُ فخُذوه وما نهاکم عنهُ فانتَهُوا» و قال عزّ وجلّ: «ومَنْ یطِعِ الرّسولَ فقَد أطاعَ الله»... ؛» <ref>کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص 265</ref>. برخی از حدیث پژوهان، اخبار تفویض دین را صحیحه متواتره<ref>مجلسی، محمدتقی، ج 2، ص 20 </ref> و برخی از دین پژوهان و فقها، تفویض دین به رسول خدا (صلیالله علیه و آله) را اجماع شیعه و ضروری مذهب میدانند. <ref>نک. شبر، عبدالله، مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار، ج 1، ص 369 </ref> تفویض دین به رسول اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) از شئون امامت ایشان به شمار میآید.<ref>برای توضیح بیشتر، نک: نجارزادگان، فتح الله، مقاله خلق عظیم و تفویض دین، مجله مقالات و بررسیها، دانشکده الهیات دانشگاه تهران، ش 84</ref>. <ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:116.</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۷: | ||
#از تقابل بین کارکرد امامان نار و نور در روایات و در آیات قرآن که میفرماید: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 73</ref> و «وَجَعَلْناهُم أَئِمَّةً یَدْعُونَ إَلَی النّارِ ...»<ref>سورۀ قصص، آیۀ 41</ref> میتوان استفاده کرد که مراد از هدایت به امر، هدایت باطنی نیست چون ائمۀ نار که به آتش دعوت میکنند، با هدایت باطنی تکوینی چنین امری را انجام نمیدهند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | #از تقابل بین کارکرد امامان نار و نور در روایات و در آیات قرآن که میفرماید: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا...»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 73</ref> و «وَجَعَلْناهُم أَئِمَّةً یَدْعُونَ إَلَی النّارِ ...»<ref>سورۀ قصص، آیۀ 41</ref> میتوان استفاده کرد که مراد از هدایت به امر، هدایت باطنی نیست چون ائمۀ نار که به آتش دعوت میکنند، با هدایت باطنی تکوینی چنین امری را انجام نمیدهند.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | ||
#چرا انبیایی که به مقام امامت نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون «صالحان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 86</ref>، «نعمت داده شدگان»<ref>سورۀ نساء، آیۀ 69</ref>، «خاشعان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 90</ref>و... برخوردارند؛ نمیتوانند در دلها تصرف تکوینی کنند؟ آیا برای انبیا ملکوت عالَم از جمله ملکوت دلها منکشف نیست؟! آیا خود حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان نبوّت، به مشاهده ملکوت بار نیافتند؟! قرآن کریم پس از آنکه احتجاج حضرت ابراهیم را با آزر بیان میدارد، میفرماید: «وَکَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْموقِنینَ»<ref>سورۀ انعام، آیۀ 75</ref> این احتجاج در زمان نبوّت ایشان بوده است. آیا برای تصرّف در باطن دلها که برای آنان منکشف است، نیاز به جعل خاص مقام امامت از ناحیۀ حقتعالی دارد؟ با آنکه مقتضی برای این تصرف موجود است و دلیلی بر وجود مانع در دست نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | #چرا انبیایی که به مقام امامت نرسیدهاند با آن که از اوصافی والا همچون «صالحان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 86</ref>، «نعمت داده شدگان»<ref>سورۀ نساء، آیۀ 69</ref>، «خاشعان»<ref>سورۀ انبیاء، آیۀ 90</ref>و... برخوردارند؛ نمیتوانند در دلها تصرف تکوینی کنند؟ آیا برای انبیا ملکوت عالَم از جمله ملکوت دلها منکشف نیست؟! آیا خود حضرت ابراهیم (علیهالسلام) در زمان نبوّت، به مشاهده ملکوت بار نیافتند؟! قرآن کریم پس از آنکه احتجاج حضرت ابراهیم را با آزر بیان میدارد، میفرماید: «وَکَذلِکَ نُری إِبْراهیمَ مَلَکُوتَ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَلِیَکُونَ مِنَ الْموقِنینَ»<ref>سورۀ انعام، آیۀ 75</ref> این احتجاج در زمان نبوّت ایشان بوده است. آیا برای تصرّف در باطن دلها که برای آنان منکشف است، نیاز به جعل خاص مقام امامت از ناحیۀ حقتعالی دارد؟ با آنکه مقتضی برای این تصرف موجود است و دلیلی بر وجود مانع در دست نیست.<ref>[[فتحالله نجارزادگان|نجارزادگان، فتحالله]]، [[بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر (مقاله)|بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب امامت به معنای هدایت به امر]]، [[پژوهشهای قرآن و حدیث (نشریه)|دوفصلنامه پژوهشهای قرآن و حدیث]]، ص:117.</ref> | ||
====نقد دلیل برون متنی==== | |||
==نتیجه گیری== | ==نتیجه گیری== |