جز
جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
جز (جایگزینی متن - 'داود' به 'داوود') |
||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
[[امیرمؤمنان]] {{ع}} درباره [[زندگی]] چند ساله خود با [[فاطمه]] {{س}} میفرماید: "به [[خدا]] قسم، او را خشمناک نکرده و بر کاری مجبورش نساختم تا آنکه [[خداوند عزوجل]] او را به سوی خود برد و او نیز مرا [[خشمگین]] نساخت و از من [[نافرمانی]] نکرد و هرگاه به او نگاه میکردم [[غم]] و غصههایم برطرف میشد"<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | [[امیرمؤمنان]] {{ع}} درباره [[زندگی]] چند ساله خود با [[فاطمه]] {{س}} میفرماید: "به [[خدا]] قسم، او را خشمناک نکرده و بر کاری مجبورش نساختم تا آنکه [[خداوند عزوجل]] او را به سوی خود برد و او نیز مرا [[خشمگین]] نساخت و از من [[نافرمانی]] نکرد و هرگاه به او نگاه میکردم [[غم]] و غصههایم برطرف میشد"<ref>کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۷۳؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴.</ref>. | ||
اولین ثمره این پیوند [[الهی]]، نوزادی آسمانی بود که بیشترین شباهت را از گلو به بالا یعنی در شکل و رنگ صورت و موها به [[رسول خدا]] {{صل}} داشت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶؛ البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت بالاتنه، نیز در این منابع آمده است: مسند | اولین ثمره این پیوند [[الهی]]، نوزادی آسمانی بود که بیشترین شباهت را از گلو به بالا یعنی در شکل و رنگ صورت و موها به [[رسول خدا]] {{صل}} داشت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶؛ البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت بالاتنه، نیز در این منابع آمده است: مسند أبیداوود الطیالسی، أبو داوود، ج۱، ص۱۹؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۷۴؛ المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۴؛ سنن الترمذی، ترمذی، ج۵، ص۶۶۰.</ref>. او در نیمه اولین [[ماه رمضان]] [[زندگی]] مشترک آنان، به [[دنیا]] آمد<ref>اصول کافی، کلینی، ج۱، ص۴۶۱.</ref>. | ||
[[اسماء بنت عمیس]]<ref>همانطور که نقل شد اسماء در این زمان در حبشه بوده است و شاید این اسماء، اسماء بنت یزید انصاریه بوده است. ر. ک: کشف الغمه، ابن أبی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۸۳.</ref>؛ همان کسی که در آخرین لحظات [[زندگی]] [[خدیجه]] {{س}} با او [[پیمان]] بسته بود تا در هنگام [[ازدواج]] [[فاطمه]] {{س}} برای او [[مادری]] کند، اکنون قابله [[فاطمه]] بود و [[رسول خدا]] {{صل}} به او چنین فرموده بود: "وقتی نوزاد به [[دنیا]] آمد، هیچ کاری نکن تا بیایم". و او نیز چنین کرد<ref>المنصف، صنعانی، ج۴، ص۳۳۳.</ref>. [[اسماء بنت عمیس]] خود میگوید: من قابله [[فاطمه]] {{س}} بودم که [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد. پس [[رسول خدا]] {{صل}} نزد ما آمد و فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]! پسرم را بیاور!" من نیز او را در پارچهای زرد رنگ پیچیدم و نزد آن [[حضرت]] بردم. [[رسول خدا]] {{صل}} پارچه را از [[بدن]] نوزاد درآورد و فرمود: "آیا به تو نگفته بودم نوزاد را در پارچه زرد نپیچ؟" من هم نوزاد [[فاطمه]] {{س}} را در پارچهای سفید پیچیدم و نزد آن [[حضرت]] آوردم و به ایشان دادم<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۳.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در کام نوزاد آسمانیاش مقداری از آب دهان [[مبارک]] خود را ریخت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۳؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref> و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپ او اقامه خواند و سپس رو به [[امیرمؤمنان]] کرده و پرسید: "برای پسرم چه اسمی گذاشتهای؟" [[امیرمؤمنان]] {{ع}} پاسخ داد: "من بر شما مقدم نمیشوم و [[دوست]] داشتم نام او را [[حرب]] گذارم". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من بر [[پروردگار]] عزوجل مقدم نمیشوم". در این حال [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت: "[[سلام]] بر تو ای [[محمد]]! [[خداوند]] [[علی]] اعلی بر شما [[سلام]] رسانده و میفرماید: " [[جایگاه علی]] نسبت به تو همان [[جایگاه]] [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است و [[پیامبری]] پس از تو نخواهد آمد؛ نام فرزندت را نام [[فرزند]] [[هارون]] بگذار". | [[اسماء بنت عمیس]]<ref>همانطور که نقل شد اسماء در این زمان در حبشه بوده است و شاید این اسماء، اسماء بنت یزید انصاریه بوده است. ر. ک: کشف الغمه، ابن أبی الفتح اربلی، ج۱، ص۳۸۳.</ref>؛ همان کسی که در آخرین لحظات [[زندگی]] [[خدیجه]] {{س}} با او [[پیمان]] بسته بود تا در هنگام [[ازدواج]] [[فاطمه]] {{س}} برای او [[مادری]] کند، اکنون قابله [[فاطمه]] بود و [[رسول خدا]] {{صل}} به او چنین فرموده بود: "وقتی نوزاد به [[دنیا]] آمد، هیچ کاری نکن تا بیایم". و او نیز چنین کرد<ref>المنصف، صنعانی، ج۴، ص۳۳۳.</ref>. [[اسماء بنت عمیس]] خود میگوید: من قابله [[فاطمه]] {{س}} بودم که [[امام حسن]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد. پس [[رسول خدا]] {{صل}} نزد ما آمد و فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]! پسرم را بیاور!" من نیز او را در پارچهای زرد رنگ پیچیدم و نزد آن [[حضرت]] بردم. [[رسول خدا]] {{صل}} پارچه را از [[بدن]] نوزاد درآورد و فرمود: "آیا به تو نگفته بودم نوزاد را در پارچه زرد نپیچ؟" من هم نوزاد [[فاطمه]] {{س}} را در پارچهای سفید پیچیدم و نزد آن [[حضرت]] آوردم و به ایشان دادم<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ص۱۵۳.</ref>. [[رسول خدا]] {{صل}} در کام نوزاد آسمانیاش مقداری از آب دهان [[مبارک]] خود را ریخت<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۲۳؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۵۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref> و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپ او اقامه خواند و سپس رو به [[امیرمؤمنان]] کرده و پرسید: "برای پسرم چه اسمی گذاشتهای؟" [[امیرمؤمنان]] {{ع}} پاسخ داد: "من بر شما مقدم نمیشوم و [[دوست]] داشتم نام او را [[حرب]] گذارم". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من بر [[پروردگار]] عزوجل مقدم نمیشوم". در این حال [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت: "[[سلام]] بر تو ای [[محمد]]! [[خداوند]] [[علی]] اعلی بر شما [[سلام]] رسانده و میفرماید: " [[جایگاه علی]] نسبت به تو همان [[جایگاه]] [[هارون]] نسبت به [[موسی]] است و [[پیامبری]] پس از تو نخواهد آمد؛ نام فرزندت را نام [[فرزند]] [[هارون]] بگذار". | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[رسول خدا]] {{صل}} از [[جبرئیل]] پرسید: نام [[فرزند]] [[هارون]] چه بوده؟ او پاسخ داد: "شبر"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "زبان من [[عربی]] است و این نام غیر [[عربی]] است". [[جبرئیل]] گفت: "او را [[حسن]]، بنام". و [[رسول خدا]] او را [[حسن]] نامید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج۱۵۳. با توجه به روایت مرحوم کلینی در کافی روز هفتم ولادت امام مجتبی {{ع}} روز نامگذاری آن حضرت بوده است (فروع کافی، ج۶، ص۳۳)؛ شاید علت تأخیر نامگذاری تا روز هفتم، استحباب نامگذاری پسران به نام رسول خدا {{صل}}؛ یعنی محمد {{صل}} تا هفت روز باشد.</ref> و خود برای او [[عقیقه]]<ref>عقیقه، قربانی کردن در روز هفتم ولادت نوزاد که مستحب است و شرایطی دارد.</ref> کرد و به قابله یک ران و یک [[دینار]] داد و از گوشت آن برای [[همسایگان]] فرستاد. [[فاطمه]] {{س}} نیز موهای اولین نوزادش را که همچون [[پدر]] و مادرش، [[معصوم]] بود تراشید و به وزن آن، نقره [[صدقه]] داد<ref>المصنف، صنعانی، ج۴، ص۳۳۳.</ref>. | [[رسول خدا]] {{صل}} از [[جبرئیل]] پرسید: نام [[فرزند]] [[هارون]] چه بوده؟ او پاسخ داد: "شبر"؛ [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "زبان من [[عربی]] است و این نام غیر [[عربی]] است". [[جبرئیل]] گفت: "او را [[حسن]]، بنام". و [[رسول خدا]] او را [[حسن]] نامید<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۸؛ روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج۱۵۳. با توجه به روایت مرحوم کلینی در کافی روز هفتم ولادت امام مجتبی {{ع}} روز نامگذاری آن حضرت بوده است (فروع کافی، ج۶، ص۳۳)؛ شاید علت تأخیر نامگذاری تا روز هفتم، استحباب نامگذاری پسران به نام رسول خدا {{صل}}؛ یعنی محمد {{صل}} تا هفت روز باشد.</ref> و خود برای او [[عقیقه]]<ref>عقیقه، قربانی کردن در روز هفتم ولادت نوزاد که مستحب است و شرایطی دارد.</ref> کرد و به قابله یک ران و یک [[دینار]] داد و از گوشت آن برای [[همسایگان]] فرستاد. [[فاطمه]] {{س}} نیز موهای اولین نوزادش را که همچون [[پدر]] و مادرش، [[معصوم]] بود تراشید و به وزن آن، نقره [[صدقه]] داد<ref>المصنف، صنعانی، ج۴، ص۳۳۳.</ref>. | ||
سال دوم [[ازدواج]]، با ولادت [[امام حسین]] {{ع}} همراه بود؛ نوزادی که از گلو تا برآمدگی روی پا از همه بیشتر به [[رسول خدا]] {{صل}} شبیه بود<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶. البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت پایین تنه نیز در این منابع آمده است: مسند | سال دوم [[ازدواج]]، با ولادت [[امام حسین]] {{ع}} همراه بود؛ نوزادی که از گلو تا برآمدگی روی پا از همه بیشتر به [[رسول خدا]] {{صل}} شبیه بود<ref>المعجم الکبیر، طبرانی، ج۳، ص۹۵؛ معرفة الصحابه، ابونعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۶۳؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۱۴، ص۱۲۶. البته عبارت شبیهترین مردم به آن حضرت در قسمت پایین تنه نیز در این منابع آمده است: مسند ابیداوود الطیالسی، ابو داوود، ج۱، ص۱۹؛ فضائل الصحابه، شیبانی، ج۲، ص۷۷۴.</ref> و چهرهاش نیز بعد<ref>در مرتبه بعد بودن، با توجه به جمع میان ادله قبل و بعد است.</ref> از [[برادر]] از همه به آن [[حضرت]] شبیهتر بود<ref>صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۷۰.</ref>. | ||
[[اسماء بنت عمیس]] همچنان کمک کار [[فاطمه]] {{س}} بود. این ماجرا از زبان [[اسماء بنت عمیس]] چنین نیز [[نقل]] شده است: پس از [[تولد امام حسین]] {{ع}} [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]! پسرم را بیاور!" من نیز او را در پارچهای سفید پیچیده و به آن [[حضرت]] تحویل دادم. آن [[حضرت]] در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپ او اقامه خواند و او را در دامن خود نشاند و گریست. گفتم: [[پدر]] و مادرم به فدایت؛ بر که میگریید؟ فرمود: "بر این پسرم". گفتم: او تازه متولد شده! فرمود: "اسماء! پس از من گروهی [[طغیانگر]] او را خواهند کشت و [[خداوند]] [[شفاعت]] مرا برای آنان قرار نخواهد داد". سپس فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]، در این باره به [[فاطمه]] چیزی نگو، چون تازه فارغ شده است". سپس رو به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} کرد و فرمود: "چه اسمی برای پسرم گذاشتهای؟" [[امیرمؤمنان]] {{ع}} پاسخ داد: "من بر شما مقدم نمیشوم و [[دوست]] داشتم نام او را [[حرب]] گذارم". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من بر [[پروردگار]] -عزوجل- مقدم نمیشوم". پس [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت: "[[سلام]] بر تو ای [[محمد]]! [[خداوند]] [[علی]] اعلی به شما [[سلام]] رساند و...." جریان [[نامگذاری]] [[امام مجتبی]] {{ع}} برای نوزاد دوم [[فاطمه]] {{س}} به نام [[حسین]]، که معادل نام [[عربی]] [[فرزند]] دوم [[هارون]]؛ یعنی [[شبیر]] است، تکرار شد و [[پیامبر]] روز هفتم [[عقیقه]] کرده و رانی از آن را به قابله بخشید و [[حضرت علی]] و [[فاطمه]] {{س}} سر نوزاد را تراشیده و هم وزن آن، [[درهم]] [[صدقه]] دادند<ref>عیون أخبار [[الرضا]] {{ع}}، [[شیخ صدوق]]، ج۱، ص۲۸؛ [[روضة الواعظین]]، [[فتال نیشابوری]]، ص۱۵۴. [[سید]] [[مهدی]] خرسان نجفی در این باره مینویسد: در این زمان [[اسماء بنت عمیس]] در [[مدینه]] نبوده است تا قابله [[فاطمه]] باشد، زیرا او همراه همسرش [[جعفر بن ابیطالب]] در [[حبشه]] بوده است و [[جعفر]] بعد از [[فتح خیبر]] در [[سال هفتم هجری]] به [[مدینه]] بازگشت و ولادت [[امام حسن]] {{ع}} در سال سوم و ولادت [[امام حسین]] {{ع}} در سال چهارم بوده است. پس ولادت [[حسنین]] بیش از سه سال قبل از بازگشت [[جعفر]] بوده است (المحسن السبط مولود ام سقط، ص۲۳). درباره اینکه [[حضرت فاطمه]] {{س}} برابر وزن موهای [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} [[صدقه]] داد: در [[منابع اهل سنت]] میتوان به این منابع مراجعه کرد: المصنف، [[صنعانی]]، ج۴، ص۳۳۳؛ المصنف، ابن ابیشیبة [[کوفی]]، ج۵، ص۱۱۵؛ المعجم الکبیر، [[طبرانی]]، ج۱، ص۳۱۰؛ و نیز درباره [[نامگذاری امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} که [[رسول خدا]] {{صل}} انجام داد، میتوان در [[منابع اهل سنت]]، به این منابع مراجعه کرد: المعجم الکبیر، [[طبرانی]]، ج۳، ص۲۳؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۵۶؛ [[تاریخ]] مدینة [[دمشق]]، [[ابن عساکر]]، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref><ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۴۷-۲۵۲.</ref> | [[اسماء بنت عمیس]] همچنان کمک کار [[فاطمه]] {{س}} بود. این ماجرا از زبان [[اسماء بنت عمیس]] چنین نیز [[نقل]] شده است: پس از [[تولد امام حسین]] {{ع}} [[رسول خدا]] {{صل}} آمد و فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]! پسرم را بیاور!" من نیز او را در پارچهای سفید پیچیده و به آن [[حضرت]] تحویل دادم. آن [[حضرت]] در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپ او اقامه خواند و او را در دامن خود نشاند و گریست. گفتم: [[پدر]] و مادرم به فدایت؛ بر که میگریید؟ فرمود: "بر این پسرم". گفتم: او تازه متولد شده! فرمود: "اسماء! پس از من گروهی [[طغیانگر]] او را خواهند کشت و [[خداوند]] [[شفاعت]] مرا برای آنان قرار نخواهد داد". سپس فرمود: "[[اسماء بنت عمیس]]، در این باره به [[فاطمه]] چیزی نگو، چون تازه فارغ شده است". سپس رو به [[امیرمؤمنان]] {{ع}} کرد و فرمود: "چه اسمی برای پسرم گذاشتهای؟" [[امیرمؤمنان]] {{ع}} پاسخ داد: "من بر شما مقدم نمیشوم و [[دوست]] داشتم نام او را [[حرب]] گذارم". [[رسول خدا]] {{صل}} فرمود: "من بر [[پروردگار]] -عزوجل- مقدم نمیشوم". پس [[جبرئیل]] فرود آمد و گفت: "[[سلام]] بر تو ای [[محمد]]! [[خداوند]] [[علی]] اعلی به شما [[سلام]] رساند و...." جریان [[نامگذاری]] [[امام مجتبی]] {{ع}} برای نوزاد دوم [[فاطمه]] {{س}} به نام [[حسین]]، که معادل نام [[عربی]] [[فرزند]] دوم [[هارون]]؛ یعنی [[شبیر]] است، تکرار شد و [[پیامبر]] روز هفتم [[عقیقه]] کرده و رانی از آن را به قابله بخشید و [[حضرت علی]] و [[فاطمه]] {{س}} سر نوزاد را تراشیده و هم وزن آن، [[درهم]] [[صدقه]] دادند<ref>عیون أخبار [[الرضا]] {{ع}}، [[شیخ صدوق]]، ج۱، ص۲۸؛ [[روضة الواعظین]]، [[فتال نیشابوری]]، ص۱۵۴. [[سید]] [[مهدی]] خرسان نجفی در این باره مینویسد: در این زمان [[اسماء بنت عمیس]] در [[مدینه]] نبوده است تا قابله [[فاطمه]] باشد، زیرا او همراه همسرش [[جعفر بن ابیطالب]] در [[حبشه]] بوده است و [[جعفر]] بعد از [[فتح خیبر]] در [[سال هفتم هجری]] به [[مدینه]] بازگشت و ولادت [[امام حسن]] {{ع}} در سال سوم و ولادت [[امام حسین]] {{ع}} در سال چهارم بوده است. پس ولادت [[حسنین]] بیش از سه سال قبل از بازگشت [[جعفر]] بوده است (المحسن السبط مولود ام سقط، ص۲۳). درباره اینکه [[حضرت فاطمه]] {{س}} برابر وزن موهای [[امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} [[صدقه]] داد: در [[منابع اهل سنت]] میتوان به این منابع مراجعه کرد: المصنف، [[صنعانی]]، ج۴، ص۳۳۳؛ المصنف، ابن ابیشیبة [[کوفی]]، ج۵، ص۱۱۵؛ المعجم الکبیر، [[طبرانی]]، ج۱، ص۳۱۰؛ و نیز درباره [[نامگذاری امام حسن]] {{ع}} و [[امام حسین]] {{ع}} که [[رسول خدا]] {{صل}} انجام داد، میتوان در [[منابع اهل سنت]]، به این منابع مراجعه کرد: المعجم الکبیر، [[طبرانی]]، ج۳، ص۲۳؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۲، ص۶۵۶؛ [[تاریخ]] مدینة [[دمشق]]، [[ابن عساکر]]، ج۱۳، ص۱۶۹.</ref><ref>[[محمد کرمانی کجور | کرمانی کجور، محمد]]، [[فاطمه زهرا دختر رسول خدا (مقاله)| مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۱، ص:۲۴۷-۲۵۲.</ref> |