پرش به محتوا

امام کاظم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۴۳: خط ۲۴۳:
== [[شهادت]] ==
== [[شهادت]] ==
{{اصلی|شهادت امام کاظم}}
{{اصلی|شهادت امام کاظم}}
[[هارون]] ایشان را در۲۰ [[شوال]] سال ۱۷۹ از [[مدینه]] به [[بصره]] و پس از حدود یک سال به بغداد برد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱.</ref>. هارون بعد از عمرۀ [[رمضان]] ۱۷۹ به مدینه آمد؛ سپس به [[حج]] رفت. به [[دستور]] هارون، [[حضرت]] را به بصره بردند و در نزد [[عیسی بن جعفر]] [[زندانی]] کردند؛ آن‌گاه ایشان را به بغداد بردند و در زندان سندی بن شاهک به شهادت رساند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>. خرمای [[مسموم]] را هارون برای سندی بن شاهک فرستاد و دستور داد به حضرت بدهد و حضرت با همان خرما به شهادت رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۸۸.</ref>.
[[هارون عباسی]] ایشان را در۲۰ [[شوال]] سال ۱۷۹ از [[مدینه]] به [[بصره]] و پس از حدود یک سال به [[بغداد]] برد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱.</ref>. [[هارون]] بعد از عمرۀ [[رمضان]] ۱۷۹ به مدینه آمد؛ سپس به [[حج]] رفت. به دستور هارون، حضرت را به بصره بردند و در نزد [[عیسی بن جعفر]] [[زندانی]] کردند؛ آن‌گاه ایشان را به بغداد بردند و در [[زندان]] [[سندی بن شاهک]] به شهادت رساند<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>. [[خرمای مسموم]] را هارون برای سندی بن شاهک فرستاد و دستور داد به حضرت بدهد و حضرت با همان خرما به شهادت رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۸۸.</ref>.


سندی بن شاهک شبانه از عمر بن واقد که با [[موسی بن جعفر]] {{ع}} آشنا بود، خواست افرادی را برای [[دیدار]] با آن حضرت خبر کند<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. آنان هشتاد نفر از بزرگان بودند. سندی به آنان گفت: به این مرد بنگرید، آیا مشکلی دارد؟ [[مردم]] حرف‌های زیادی می‌زنند. او در جای خود [[آزاد]] و در [[رفاه]] است. [[امیرالمؤمنین]] هارون قصد بدی درباره ایشان ندارد. [[انتظار]] می‌رود این را به اطلاع [[خلیفه]] برسانید. حاضران شیفته [[فضل]] و [[بزرگواری]] حضرت شدند. امام به آنان فرمود: ادعای توسعه و رفاه آن‌گونه است که الان می‌بینید؛ جز اینکه بدانید به من هفت بار سم داده‌اند و [[بدن]] من فردا سبز می‌شود. [[راوی]] گوید: بعد از سخنان حضرت به سندی بن شاهک نگریستیم که از [[اضطراب]] می‌لرزید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>.
سندی بن شاهک شبانه از [[عمر بن واقد]] که با [[موسی بن جعفر]]{{ع}} آشنا بود، خواست افرادی را برای [[دیدار]] با آن حضرت خبر کند<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>. آنان هشتاد نفر از بزرگان بودند. سندی به آنان گفت: به این مرد بنگرید، آیا مشکلی دارد؟ [[مردم]] حرف‌های زیادی می‌زنند. او در جای خود [[آزاد]] و در [[رفاه]] است. [[امیرالمؤمنین]] هارون قصد [[بدی]] درباره ایشان ندارد. [[انتظار]] می‌رود این را به اطلاع [[خلیفه]] برسانید. حاضران شیفته فضل و [[بزرگواری]] حضرت شدند. [[امام]] به آنان فرمود: ادعای [[توسعه]] و رفاه آن‌گونه است که الان می‌بینید؛ جز اینکه بدانید به من هفت بار سم داده‌اند و [[بدن]] من فردا سبز می‌شود. [[راوی]] گوید: بعد از سخنان حضرت به سندی بن شاهک نگریستیم که از [[اضطراب]] می‌لرزید<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸؛ شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۷.</ref>.


سندی بن شاهک می‌گوید: از [[ابو الحسن]] [[موسی بن جعفر]] {{ع}} خواستم اجازه دهد ایشان را [[کفن]] کنم؛ فرمود: ما [[اهل بیت]]، [[حج]] اول، مهر زنانمان و کفنمان از [[اموال]] [[پاک]] خودمان است<ref>شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۱۸۹: {{متن حدیث|فَقَالَ {{ع}} إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ أَكْفَانُنَا مِنْ طَهُورِ أَمْوَالِنَا}}.</ref>. به [[نقل]] [[صدوق]] [[حضرت]] در [[زندان]] سندی در [[خانه]] مسیب، [[تاریخ]] [[جمعه]]، بیست و پنج [[رجب]] سال ۱۸۳ به [[شهادت]] رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۹.</ref>. بدنش را بر تابوتی حمل کردند و می‌گفتند: این [[امام]] رافضه است، او را بشناسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۹۹: {{متن حدیث|فَحُمِلَ عَلَى نَعْشٍ وَ نُودِيَ عَلَيْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ}}.</ref>. [[قبر]] حضرت در مدینة [[السلام]] [[بغداد]] در [[قبرستان]] معروف به مقابر [[قریش]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص ۲۷۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص ۴۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>
سندی بن شاهک می‌گوید: از [[ابو الحسن موسی بن جعفر]]{{ع}} خواستم [[اجازه]] دهد ایشان را [[کفن]] کنم؛ فرمود: ما [[اهل بیت]]، حج اول، مهر زنانمان و کفنمان از [[اموال]] [[پاک]] خودمان است<ref>شیخ صدوق، من ‎لایحضره ‎الفقیه، ج۱، ص۱۸۹: {{متن حدیث|فَقَالَ{{ع}} إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ حَجُّ صَرُورَتِنَا وَ مُهُورُ نِسَائِنَا وَ أَكْفَانُنَا مِنْ طَهُورِ أَمْوَالِنَا}}.</ref>. به نقل [[صدوق]] حضرت در [[زندان]] سندی در [[خانه]] مسیب، [[تاریخ]] [[جمعه]]، بیست و پنج [[رجب]] سال ۱۸۳ به [[شهادت]] رسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹.</ref>. بدنش را بر تابوتی حمل کردند و می‌گفتند: این [[امام رافضه]] است، او را بشناسید<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۹۹: {{متن حدیث|فَحُمِلَ عَلَى نَعْشٍ وَ نُودِيَ عَلَيْهِ هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَةِ فَاعْرِفُوهُ}}.</ref>. [[قبر]] حضرت در [[مدینة السلام]] [[بغداد]] در [[قبرستان]] معروف به [[مقابر قریش]] است<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۸۱؛ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۷۶.</ref>.<ref>[[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۲۷۲؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص۱۱۵؛ [[محمد جواد اصغری|اصغری، محمد جواد]]، [[امامت امام کاظم (مقاله)|امامت امام کاظم]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۴۵۹؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ‌نامه دینی (کتاب)|فرهنگ‌نامه دینی]]، ص۲۲۴.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۲۱۸٬۸۳۴

ویرایش