|
|
خط ۷۴۹: |
خط ۷۴۹: |
| بر فرض پذیرش اینکه لزوم و [[مشروعیت]] خواندن تنها یک سوره کامل بعد از حمد از ادلّه دیگر [[اثبات]] شده است، از این [[روایت]] در [[حکم]] یک سوره بودن این دو سوره از جهت محتوایی و معنایی ثابت میشود؛ اما عدم لزوم ذکر دو بسم الله و حذف بسم الله دوم از این روایت برداشت نمیشود؛ خصوصاً با توجه به دیدگاه [[امامیه]] که بسم الله هر سوره جزو سوره است و باید [[نیت]] [[قرائت سوره]] خاص در هنگام شروع قرائت بسم الله در [[ذهن]] مکلّف باشد. | | بر فرض پذیرش اینکه لزوم و [[مشروعیت]] خواندن تنها یک سوره کامل بعد از حمد از ادلّه دیگر [[اثبات]] شده است، از این [[روایت]] در [[حکم]] یک سوره بودن این دو سوره از جهت محتوایی و معنایی ثابت میشود؛ اما عدم لزوم ذکر دو بسم الله و حذف بسم الله دوم از این روایت برداشت نمیشود؛ خصوصاً با توجه به دیدگاه [[امامیه]] که بسم الله هر سوره جزو سوره است و باید [[نیت]] [[قرائت سوره]] خاص در هنگام شروع قرائت بسم الله در [[ذهن]] مکلّف باشد. |
|
| |
|
| اما به هر روی [[استنباط]] یک موضوع [[شرعی]] از فعل امام در این مسئله تردیدناپذیر است که منوط به [[عصمت امام]] در وهله سابقه میباشد. | | اما به هر روی [[استنباط]] یک موضوع [[شرعی]] از فعل امام در این مسئله تردیدناپذیر است که منوط به [[عصمت امام]] در وهله سابقه میباشد.<ref>مینایی بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص۴۰۲-۳۹۲.</ref>. |
| | |
| '''۳. [[استدلال]] به [[فعل معصوم]] برای [[اثبات]] جواز [[قضاوت]] در [[مسجد]]'''
| |
| | |
| فقهای امامی در مورد جواز قضاوت در مسجد که یک مکان [[عبادی]] است، [[اختلاف]] دارند. عدهای در مسیر استدلال برای اثبات جواز انجام قضاوت در مسجد، به [[فعل پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} استناد شده است، چون ایشان در مسجد قضاوت میکردند؛ پس برای دیگران نیز جایز است.
| |
| | |
| در پاسخ این استدلال گفته شده است که نباید کار [[معصومان]] را با خود [[قیاس]] کنیم؛ زیرا انجام کار توسط آنها بدون تردید کاری [[خطا]] نبوده است، اما برای دیگران اینگونه نیست؛ چون لازمه [[حکمیت]] [[خصومت]] است که جای آن در مسجد نیست<ref>فخرالمحققین، إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج۴، ص۳۱۰.</ref>.
| |
| در هر صورت انجام قضاوت در مسجد توسط [[معصوم]]، توجیه کننده جواز آن است، گرچه اختصاصاً در [[حق]] معصوم باشد و این مسئله جز با قول به [[عصمت]] معصومان توجیه پذیر نیست.
| |
| | |
| شبیه برداشت فخرالمحققین در حوزه قضاوت در مسجد، روایتی است که مرحوم [[فیض کاشانی]] از [[تهذیب]] [[شیخ طوسی]] نقل میکند<ref>شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۴۹: {{متن حدیث|عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}}: جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ الشِّرَاءَ وَ الْبَيْعَ وَ الْمَجَانِينَ وَ الصِّبْيَانَ وَ الضَّالَّةَ وَ الْأَحْكَامَ وَ الْحُدُودَ وَ رَفْعَ الصَّوْتِ}}.</ref>. مفاد [[روایت]] این است که [[امام صادق]]{{ع}} از [[خرید و فروش]]، آمدوشد دیوانگان، آوردن نوزادان، انجام قضاوت، [[اجرای حدود]] و [[قصاص]]، اعلام اشیای گمشده و بلندکردن صدا در [[مساجد]] [[نهی]] کرده است.
| |
| | |
| مرحوم [[فیض]] در توجیه این روایت که مفاد آن، اجتناب از انجام قضاوت در مسجد است، میگوید: این گفته [[امام]]{{ع}} در خصوص مواردی است که قضاوت توسط غیرمعصوم [[اجرا]] میشود؛ زیرا میدانیم که [[حضرت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} در [[مسجد جامع کوفه]]، قضاوتهای متعددی را جاری ساخت؛ بنابراین اگر در روایت تهذیب به ظاهرش اخذ کنیم، با [[عصمت امام]]{{ع}} سازگاری ندارد و باید [[تأویل]] و توجیه شود<ref>ملامحسن فیض کاشانی، الوافی، ج۷، ص۵۰۶.</ref>.
| |
| | |
| '''۴. استدلال به [[فعل معصوم]] برای [[اثبات]] [[استحباب]] تکاندن دست بعد از [[تیمم]]'''
| |
| | |
| دایره این [[استشهاد]]، حوزه مقدمه [[افعال]] [[عبادی]] یعنی کیفیت تیمم و [[احکام]] آن میباشد. یکی از مواردی که فعل معصوم منشأ [[حکم شرعی]] در [[فقه]] [[امامیه]] شده است، استحباب تکاندن دستها و تمیزکردن آن از ذرات [[خاک]] بعد از تیمم میباشد. [[علامه حلّی]] میگوید: تکاندن دستها بعد از تیمم [[واجب]] نیست، بلکه [[مستحب]] است. دلیل این [[حکم]] [[آیه]] {{متن قرآن|فَامْسَحُواْ بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ}} است. [[محقق حلّی]] در معتبر میگوید: چون تکاندن دست در آیه ذکر نشده است؛ بنابراین شرط بودن آن منتفی است؛ اما استحباب آن بدان دلیل است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} این کار را بعد از تیمم انجام داده است<ref>محقق حلّی، المعتبر فی شرح المختصر، ج۱، ص۳۸۹.</ref>.
| |
| | |
| '''۵. استناد به فعل معصوم برای اثبات استحباب [[زیارت قبور]] [[مؤمنان]] برای [[زنان]]'''
| |
| | |
| یکی از مواردی که از فعل معصوم، [[حکم فقهی]] [[استنباط]] شده است، ماجرای [[زیارت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} از [[قبور]] [[شهدای احد]]، دو مرتبه در هر هفته است. آن حضرت هر [[دوشنبه]] و [[پنج شنبه]] به زیارت قبور میرفت و در هر [[شنبه]] برای [[حمزه]] [[استغفار]] میکرد<ref>محمدباقر سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۴۱.</ref>.
| |
| | |
| از این فعل [[حضرت زهرا]]{{س}} با یک احتمال میتوان استحباب[[زیارت]] کردن زنان از قبور مؤمنان را استنباط کرد. البته در این فرض باید [[پوشش]] مناسب را رعایت کنند. در احتمال دیگر شاید این استحباب به خود حضرت زهرا{{س}} اختصاص داشته باشد؛ چون [[معصوم]] بوده، میداند از چشم نامحرمان محفوظ است<ref>محمدباقر سبزواری، ذخیرة المعاد فی شرح الإرشاد، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. میتوان حوزه [[عصمت]] در این [[روایت]] را در قلمرو افعال عبادی استحبابی محسوب کرد.
| |
| | |
| ذکر این نکته ضروری است که اصل فعل معصوم دلالت کننده بر جواز و [[اباحه]] فعل میباشد؛ اما استمرار و [[مداومت]] بر فعل از طرف معصوم افزون بر [[نفی]] [[کراهت]]، بر استحباب آن فعل دلالت میکند.
| |
| | |
| '''۶. استناد به [[قول معصوم]] برای اثبات جواز تملّک [[غنیمت جنگی]]'''
| |
| | |
| دایره این حکم در حوزه [[افعال]] غیرعبادی است: اگر کسی غنیمتی را در [[جنگ]] به دست آورد، آیا میتواند مالک آن شود؟
| |
| | |
| [[علامه حلّی]] در بحث غنیمتِ [[جنگی]] سؤالی را مطرح میکند که اگر [[امام]] بگوید: {{متن حدیث|مَنْ أَخَذَ شَيْئاً فَهُوَ لَهُ}}: هر کس در جنگ غنیمتی برداشت از آنِ خود اوست، آیا این کار جایز است؟ او از [[شیخ طوسی]] نقل میکند چون [[معصوم]] چنین فرموده است، گفتار و فعل او برای ما [[حجت]] است. این جمله [[رسول خدا]]{{صل}} در [[جنگ بدر]] بوده است، اما [[نایب امام]] و [[حاکم]] غیرمعصوم چنین حکمی را در جنگ نمیتواند صادر کند و [[آیه]] اول [[سوره انفال]] این [[حکم]] را [[نسخ]] کرده است<ref>علامه حلّی، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب (ط - القدیمه)، ص۹۵۲.</ref>. [[سخن]] [[علامه]] از دیدگاه نگارنده میتواند خدشهپذیر باشد؛ زیرا وجه جمع بسیار بهتری میتوان میان این سخن رسول خدا{{صل}} در جنگ بدر و [[حکم اوّلی]] [[غنایم]] ارائه کرد و آن این است که میتوان گفت: این [[حکم رسول خدا]]{{صل}} در جنگ بدر یک [[حکم حکومتی]] است؛ خصوصاً به قرینه صدور آن در جنگ بدر و در [[حقیقت]] با این وجه جمع میان [[احکام]]، ما در جهت صدور این [[روایت]] [[تأویل]] قابل قبولی ارائه دادیم که هیچ نیازی نیست به تأویل علامه [[پناه]] ببریم؛ زیرا نسخ خلاف اصل است و تا وقتی چنین وجه [[زیبایی]] برای جمع [[روایات متعارض]] وجود دارد، هیچ گاه به سراغ بهرهگیری از نسخ نمیرویم.
| |
| | |
| '''۷. استناد به [[فعل معصوم]] برای جواز استفاده از سبزهزارها'''
| |
| | |
| این حوزه از [[عصمت]]، در دایره افعال غیرعبادی و [[مالکیت]] [[اموال عمومی]] توسط حاکم میباشد. یکی از مواردی که [[اعتقاد به عصمت]] در فتوای [[فقیه]] امامی مسلک تأثیر مستقیم گذاشته است، [[فتوا]] در مورد مسئله زیر در [[شئون]] حاکم بر امام میباشد.
| |
| | |
| شیخ طوسی میگوید: امام معصوم[[حق]] دارد سبزهزار و کَلاء را تحت [[حمایت]] خود قرار دهد یا برای عموم [[مسلمانان]] مورد استفاده قرار دهد. اما [[شافعی]] و [[ابوحنیفه]] میگویند [[امام]] چنین حقی ندارد. دلیل فتوای دو امام [[اهل سنت]]، این است که امام را [[معصوم]] نمیدانند؛ اما مستند فتوای [[شیخ طوسی]] این است که تمامی [[افعال]] معصوم صواب است<ref>مفلح بن الحسن الصمیری البحرانی، تلخیص الخلاف و خلاصة الاختلاف - منتخب الخلاف، ج۲، ص۲۱۳؛ ر.ک: شیخ طوسی، الخلاف، ج۳، ص۵۲۸.</ref>.
| |
| | |
| '''۸. [[عصمت]]، منشأ تفصیل [[حکم]] جواز عمل [[حاکم]] به [[علم]] خود در [[مقام]] [[قضاوت]] و تطبیق [[احکام الهی]]'''
| |
| | |
| از مواردی که ردّ پای [[اندیشه]] عصمت را در فتاوای [[فقها]] میتوان جستجو کرد، فتوایی است که [[ابوالصلاح حلبی]] در کافی آورده است: در جایی که [[حاکم شرع]] به [[عقد]] یا ایقاعی علم داشته باشد، میتواند به علم خود عمل نماید؛ اما اگر [[علم حاکم]] موجب [[اجرای حد]] شود در صورتی میتواند به علم خود عمل کند که حاکم، امام [[معصوم از خطا]] باشد؛ اما اگر حاکم غیرمعصوم مثلاً [[شهادت]] به زنای کسی بدهد گرچه علم داشته باشد، این شهادت و قضاوت او موجب اجرای حدّ [[قذف]] بر حاکم خواهد شد<ref>ابوالصلاح حلبی، الکافی فی الفقه، ص۴۳۲.</ref>. البته این مسئله در موردی که شهادت دهنده معصوم است، نمیباشد؛ معصوم میتواند، گرچه یک نفر باشد، به زنای فرد شهادت دهد و [[زنا]] ثابت میشود و این مورد از [[احکام]] اختصاصی معصوم است.
| |
| | |
| '''۹. جزء العله بودن [[فعل معصوم]] برای یافتن حکم اولیّه [[اسلام]] در مورد حکم [[نماز]] هنگام [[خوف]]'''
| |
| | |
| روایتی درباره نماز [[پیامبر]]{{صل}} در [[جنگ خندق]] وارد شده است که از [[فعل پیامبر]] [[حکم شرعی]] [[استنباط]] میشود. پیامبر{{صل}} در اثر [[اشتغال]] به [[جنگ]] مجبور شد چهار نماز را یک جا، [[شب]] هنگام اقامه کند. پیامبر{{صل}} به [[بلال]] فرمود [[اذان]] بگوید. آن حضرت خود اقامه گفت؛ سپس [[نماز ظهر]] را به [[جماعت]] برپا داشت؛ سپس به بلال فرمود اقامه بگوید و [[نماز عصر]] را به جماعت برپا داشت؛ سپس بلال را فرمود که اقامه بگوید و نماز [[مغرب]] را به جماعت ادا کرد؛ پس از آن بلال را فرمود که اقامه بگوید و درنهایت [[نماز]] عشا را به [[جماعت]] گزارد<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۶۶.</ref>.
| |
| | |
| از یک جهت این [[روایت]] را [[شهید]] اول در ذکری مستند [[حکم]] خود قرار داده است که در موردی که چند نماز پشت سر هم خوانده میشود تنها در نخستین نماز [[اذان]] و اقامه گفته میشود و برای نمازهای بعدی [[افضل]]، اکتفا بر اقامه تنها میباشد. از جهت دیگر روایت را بهگونهای توجیه میکند که با [[عصمت رسول خدا]]{{صل}} منافات نداشته باشد؛ به این صورت که حکم اولیّه [[اسلام]] این بوده است که نماز هنگام [[خوف]] ساقط میشود؛ سپس این حکم با [[آیه]] ۱۰۲ [[سوره نساء]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا}} «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی باید گروهی از ایشان با تو (به نماز) ایستند و جنگافزارهایشان را (نیز) با خود بردارند و چون به سجده روند (و رکعت دیگر را فرادی تمام کنند) باید پس شما بایستند و پس از آن دسته دیگری که نماز نخواندهاند با تو نماز بگزارند و (اینان نیز) باید آمادگی (خود را حفظ کنند) و جنگافزارهای خودشان را با خود بردارند؛ کافران دوست میدارند که شما از جنگافزارها و بار و بنه خویش غفلت ورزید و آنان با یک تاخت بر شما بتازند؛ و اگر از باران در سختی باشید با بیمار شوید، گناهی بر شما نیست که جنگافزارها را با خود برندارید و (به هر روی) آمادگیتان را حفظ کنید؛ خداوند برای کافران عذابی خواریآفرین آماده کرده است» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> که [[نماز خوف]] را [[جعل]] کرده است، [[نسخ]] شده است<ref>شهید اول، ذکری الشیعة فی احکام الشریعه، ج۳، ص۲۳۰.</ref>. قلمروی از [[عصمت]] را که [[شهید]] در این [[روایت]] [[هدف]] قرار داده است، عصمت در [[افعال]] [[واجب]] [[عبادی]] است. نگارنده میگوید: اصل مسئله [[سنت]] بودن اکتفا به اقامه به جای [[اذان]] و اقامه در [[نماز]] دوم جماعتی که پشت سر هم ادا میشود، کاملاً روشن است؛ اما شاید بتوان روایت را بر موردی حمل کرد که به این [[تأویل]] بعید شهید اول نیاز نباشد.
| |
| | |
| شاید آن حضرت [[نماز ظهر]] و عصر را در آخر وقت و سپس نماز [[مغرب]] و عشا را در ابتدای وقت اقامه نموده است و چهار نماز پشت سر هم تحقق پیدا کرده است و هیچ نمازی ساقط نشده است. صرف این احتمال، [[سخن]] شهید را مخدوش میکند.
| |
| | |
| در واقع تمامی این نُه مثال ذکرشده مصادیقی از [[حجیّت سنت]] را ترسیم میکردند. به عبارت دیگر این موارد پیامدهای [[فقهی]] همان تطبیق پیامد اصولی در موارد خاص است و دلیل تخصیص به ذکر آنها این بوده است که [[فقها]] تصریح به دخالت دیدگاه عصمت خود در مسیر [[استدلال]] و [[استنباط حکم فقهی]] داشتهاند و آن ارتکاز و اصل موضوعی [[ذهنی]] خود را بر زبان آوردهاند.<ref>مینایی بهروز، اندیشه کلامی عصمت، ص۴۰۲-۳۹۲.</ref>.
| |
|
| |
|
| '''گفتار دوم: تفکیک [[سنت]] [[واقعی]] از غیر سنت (شرط [[اعتبار حدیث]])''' | | '''گفتار دوم: تفکیک [[سنت]] [[واقعی]] از غیر سنت (شرط [[اعتبار حدیث]])''' |