پرش به محتوا

اولوالعزم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۲: خط ۷۲:
ضمناً تعبیر به «کانوا» که دلالت بر سابقه مستمر در این برنامه دارد، شاید اشاره به این باشد که آنها حتی پیش از رسیدن به [[مقام نبوت]] و [[امامت]]، مردانی [[صالح]]، [[موحد]] و [[شایسته]] بوده‌اند و در پرتو همین برنامه‌ها، [[خداوند]] مواهب تازه ای به آنها بخشیده است.
ضمناً تعبیر به «کانوا» که دلالت بر سابقه مستمر در این برنامه دارد، شاید اشاره به این باشد که آنها حتی پیش از رسیدن به [[مقام نبوت]] و [[امامت]]، مردانی [[صالح]]، [[موحد]] و [[شایسته]] بوده‌اند و در پرتو همین برنامه‌ها، [[خداوند]] مواهب تازه ای به آنها بخشیده است.
باید یادآوری کرد که جمله «یهدون بأمرنا» در [[حقیقت]] وسیله [[شناخت امامان]] و [[پیشوایان حق]]، در برابر [[رهبران]] و [[پیشوایان]] [[باطل]] است که معیار کار آنها بر هوس‌های [[شیطانی]] است.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۲۰۵.</ref>
باید یادآوری کرد که جمله «یهدون بأمرنا» در [[حقیقت]] وسیله [[شناخت امامان]] و [[پیشوایان حق]]، در برابر [[رهبران]] و [[پیشوایان]] [[باطل]] است که معیار کار آنها بر هوس‌های [[شیطانی]] است.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۲۰۵.</ref>
==[[عصمت پیامبران اولوالعزم]]==
===تفاوت در مراتب، [[همسانی]] در [[عصمت]]===
بی‌تردید [[پیامبران الهی]] به مراتب گوناگونی از [[قرب]] و کمال دست یافته‌اند و هر کدام جایگاه ویژه ای دارند. وجود پیامبرانی که [[قرآن کریم]] آنان را «[[اولوالعزم]]» می‌خواند، تنها یکی از دلایلی است که [[برتری]] برخی از [[انبیا]] بر بعضی دیگر را به خوبی می‌نمایاند<ref>گفتنی است که برخی از مفسران، همه پیامبران را اولوالعزم دانسته، آیه‌ای را که این واژه در آن به کار رفته است (احقاف، آیه ۳۵) نیز بیانگر همین معنا می‌شمارند (ر.ک: التفسیر الکبیر، ج۲۸، ص۳۱). روشن است که بر این اساس، آیه یاد شده به کار مقصود ما نمی‌آید.</ref>. افزون بر این، در دو [[آیه]] به [[صراحت]] از چنین تفاوتی سخن به میان آمده است، چنان که در [[سوره اسراء]] می‌خوانیم: {{متن قرآن|وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ}}<ref>«و پروردگار تو به هر کس که در آسمان‌ها و زمین است داناتر است و بی‌گمان ما برخی از پیامبران را بر برخی (دیگر) برتری بخشیدیم و به داود، زبور دادیم» سوره اسراء، آیه ۵۵.</ref>. در این میان، برتری [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} بر دیگر [[پیامبران]]، به [[گواهی]] [[روایات]] فراوان، انکارناپذیر است<ref>ر.ک: بحار الانوار، ج۵، ص۲۳۶؛ ج۳۶، ص۲۲۳.</ref>.
ولی از سوی دیگر همه [[پیامبران الهی]] در چهارگونه [[عصمت]] همسان هستند:
#[[عصمت در اعتقادات]]؛
#[[عصمت در دریافت وحی]] و [[ابلاغ]] آن؛
#[[عصمت از گناهان]]؛
#[[عصمت از خطا]] و [[نسیان]].
بسیاری از کتاب‌های [[کلامی]]، مسئله عصمت از [[شرک]] و سایر [[انحرافات اعتقادی]] را به عنوان فصل جداگانه‌ای ذکر نکرده‌اند، بلکه آن را تحت عنوان عصمت از گناهان آورده‌اند، یا اصلاً آن را ذکر نکرده و درباره آن صحبت نکرده‌اند؛ زیرا وقتی [[عصمت انبیا]] از تمام [[گناهان]]، قبل و بعد از [[بعثت]] ثابت شود، عصمت آنان از شرک و غیره نیز به [[اثبات]] می‌رسد. اما چون [[اعتقاد]] با عمل تفاوت دارد و شبهاتی در مورد [[شریعت پیامبر اکرم]]{{صل}} [[قبل از بعثت]] مطرح شده است، سزاوار است مقداری درباره آن صحبت شود.
اکثر قریب به [[اتفاق]] [[علمای اسلامی]] بر این باورند که [[انبیای الهی]] قبل و بعد از بعثت، [[موحد]] و [[خدا]] پرست بوده‌اند، اما بعضی از [[فرقه‌ها]] سخنان بی‌پایه ای گفته‌اند که [[ایمان]] [[پیامبر]] قبل از [[نبوت]] را نیز [[انکار]] کرده‌اند و حتی چنان‌که در فصل گذشته اشاره شد، برخی از گروه‌ها، [[کفر]] را در مورد پیامبر جایز دانسته‌اند!
عده ای از گروه [[حشویه]]<ref>گروهی بودند که احادیث جعلی و بی‌اساس را در سخنان منقول از پیامبر اسلام{{صل}} داخل می‌کردند و قائل به جبر و تشبیه بودند و خداوند را به صفاتی همچون دارا بودن دست و گوش و چشم متصف می‌کردند. بیشتر گروه‌های مجسمه و مشبهه ریشه در اندیشه‌ها و اعتقادات این گروه دارند.</ref> معتقدند که شرک [[انبیا]] قبل از نبوت ممکن است و محذوری ندارد، چنان که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} قبل از بعثت [[کافر]] بوده و [[اعتقادی]] به [[خداوند]] نداشته است؛ به دلیل [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى}}<ref>«و تو را گم‌گشته یافت و راه نمود» سوره ضحی، آیه ۷.</ref> و برای عدم ایمان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قبل از بعثت به آیه شریفه: {{متن قرآن|مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ}}<ref>«و بدین‌گونه ما روحی از امر خویش را به تو وحی کردیم؛ تو نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بدان از بندگان خویش هر که را بخواهیم راهنمایی می‌کنیم و بی‌گمان تو، به راهی راست راهنمایی می‌کنی» سوره شوری، آیه ۵۲.</ref> [[تمسک]] نموده‌اند. همچنین یکی از [[متکلمان]] به نام سُدّی در بیان معنای [[آیه]]: {{متن قرآن|وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ}}<ref>«و بار گرانت را از (دوش) تو برنداشتیم؟» سوره انشراح، آیه ۲.</ref> [[وزر]] [[پیامبر]] را به [[شرک]] و [[بت پرستی]] قبل از [[نبوت]] [[تفسیر]] نموده است.
[[ازارقه]]<ref>گروهی از خوارج و پیروان نافع بن ازرق بودند که بعد از مرگ معاویه اعلام موجودیت کرده، و در سال ۶۵ هجری با هلاکت سرکرده آنها این گروه منقرض شدند.</ref> معتقدند که اگر [[مسلمانی]] [[گناه کبیره]] انجام دهد، از دایره [[اسلام]] خارج شده و جزء [[کفار]] و [[مشرکین]] محسوب می‌شود و مانند کفار در [[آتش جهنم]] [[مخلد]] خواهد بود. از طرفی [[انبیا]] را از [[ارتکاب گناهان کبیره]] [[معصوم]] نمی‌دانستند و قائل شده‌اند که [[خداوند]] می‌تواند شخص کافری را به نبوت [[مبعوث]] نماید. همچنین جایز است فردی را که می‌داند بعد از نبوتش [[کافر]] می‌شود، به عنوان پیامبر برگزیند.
[[عقیده]] [[شیعه امامیه]] و اکثر قریب به [[اتفاق]] [[فرقه‌های اسلامی]] این است که تمامی انبیا، قبل و بعد از [[بعثت]] [[خداپرست]] و [[موحد]] بوده‌اند و [[پیامبر اکرم]]{{صل}} که [[افضل]] انبیا است، از این [[حکم]] مستثنی نیست.
نکته در خور توجه این است که مقصود از گناهانی که هیچ [[پیامبری]] به گرد آن نمی‌گردد، [[سرپیچی]] از مقرراتی است که در شریعتی آسمانی، به صورت تکلیفی همگانی در آمده است. با این حال، بسیاری از [[کارها]] که بر همگان روا است، [[شایسته]] [[مقربان]] [[درگاه الهی]] نیست که «[[کارهای نیک]] [[خوبان]]، برای مقربان عمل [[زشت]] محسوب می‌شود»؛ {{متن حدیث|حَسَنَاتُ الْأَبْرَارِ سَيِّئَاتُ الْمُقَرَّبِينَ}}. در اینجا است که گاهی [[معصومان]] نیز دچار [[لغزش]] می‌گردند و عملی از آنان سر می‌زند که هرچند [[حرام]] [[شرعی]] نیست، اما در خور [[مقام]] والای [[معصومان]] نبوده، در اصطلاح «[[ترک اولی]]» خوانده می‌شود، شمار ترک اولای یک [[معصوم]]، یکی از معیارهایی است که می‌تواند مقدار [[قرب]] و کمالش را مشخص سازد.
از سوی دیگر [[پرهیز از گناه]] و ترک اولی، یگانه معیار [[فضیلت]] نیست؛ [[میزان]] [[راز و نیاز]] و [[عبادت]] و چگونگی [[بردباری]] در برابر [[مشکلات]] از عوامل دیگری است که می‌تواند معصومان را در درجات متفاوتی جای دهد؛ از این رو گاه معصومی، [[عبادات]] خود را در برابر حالات [[معنوی]] معصومی دیگر ناچیز می‌شمارد و [[حسرت]] آن را در [[دل]] می‌پروراند و به مقام عالی او [[غبطه]] می‌خورد. [[آیت‌الله]] [[معرفت]] در مورد [[ضرورت عصمت پیامبران]] می‌نویسد:
[[وجوب]] [[عصمت انبیا]] و [[پاکی]] آنها از هرگونه [[آلودگی]]، یکی از مهم‌ترین مسائل [[علم کلام]]، و تقریباً [[مورد اتفاق]] [[علمای اسلام]] است. [[انبیا]] که [[مبلغ احکام]] و آورنده [[شریعت]] از جانب پروردگارند باید خود از هرگونه آلودگی که با [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] سازگار نیست [[پاک]] و [[منزه]] باشند، چه در غیر این صورت علاوه بر این که مورد [[نفرت]] عموم قرار می‌گیرند، خود به [[وعظ]] و [[نهی]] و زجر دیگران نیاز دارند و به جای آنکه خود [[واعظ]] باشند، باید به وعظ دیگران گوش فرا دهند. کسی که خود [[آلوده]] است، نمی‌تواند دیگران را از آلودگی بازدارد، و سخن او هرگز مؤثر نخواهد افتاد، از این رو شرط اول در تأثیر وعظ و [[ارشاد]]، همانا پاک بودن واعظ از آلودگی و دور بودن او از زشتی‌هاست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید» سوره صف، آیه ۲-۳.</ref><ref>محمدهادی معرفت، عصمت پیامبران.</ref>.
خلاصه مطلب آنکه: [[نردبان]] [[معرفت الهی]] پله‌های نامتناهی دارد و معصومان اگر چه از خط قرمزی که [[مرز]] [[سقوط]] به دامن [[گناهان]] [[شرعی]] را مشخص می‌سازد [[فروتر]] نمی‌آیند، اما چنین نیست که همگی به صورت یکسان درجات تعالی را بپیمایند.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۲۰۶.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۴٬۱۶۳

ویرایش