پرش به محتوا

اولوالعزم در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۹۴: خط ۹۴:
[[وجوب]] [[عصمت انبیا]] و [[پاکی]] آنها از هرگونه [[آلودگی]]، یکی از مهم‌ترین مسائل [[علم کلام]]، و تقریباً [[مورد اتفاق]] [[علمای اسلام]] است. [[انبیا]] که [[مبلغ احکام]] و آورنده [[شریعت]] از جانب پروردگارند باید خود از هرگونه آلودگی که با [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] سازگار نیست [[پاک]] و [[منزه]] باشند، چه در غیر این صورت علاوه بر این که مورد [[نفرت]] عموم قرار می‌گیرند، خود به [[وعظ]] و [[نهی]] و زجر دیگران نیاز دارند و به جای آنکه خود [[واعظ]] باشند، باید به وعظ دیگران گوش فرا دهند. کسی که خود [[آلوده]] است، نمی‌تواند دیگران را از آلودگی بازدارد، و سخن او هرگز مؤثر نخواهد افتاد، از این رو شرط اول در تأثیر وعظ و [[ارشاد]]، همانا پاک بودن واعظ از آلودگی و دور بودن او از زشتی‌هاست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید» سوره صف، آیه ۲-۳.</ref><ref>محمدهادی معرفت، عصمت پیامبران.</ref>.
[[وجوب]] [[عصمت انبیا]] و [[پاکی]] آنها از هرگونه [[آلودگی]]، یکی از مهم‌ترین مسائل [[علم کلام]]، و تقریباً [[مورد اتفاق]] [[علمای اسلام]] است. [[انبیا]] که [[مبلغ احکام]] و آورنده [[شریعت]] از جانب پروردگارند باید خود از هرگونه آلودگی که با [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] سازگار نیست [[پاک]] و [[منزه]] باشند، چه در غیر این صورت علاوه بر این که مورد [[نفرت]] عموم قرار می‌گیرند، خود به [[وعظ]] و [[نهی]] و زجر دیگران نیاز دارند و به جای آنکه خود [[واعظ]] باشند، باید به وعظ دیگران گوش فرا دهند. کسی که خود [[آلوده]] است، نمی‌تواند دیگران را از آلودگی بازدارد، و سخن او هرگز مؤثر نخواهد افتاد، از این رو شرط اول در تأثیر وعظ و [[ارشاد]]، همانا پاک بودن واعظ از آلودگی و دور بودن او از زشتی‌هاست: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ * كَبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی می‌گویید که (خود) انجام نمی‌دهید؟ * نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمی‌دهید» سوره صف، آیه ۲-۳.</ref><ref>محمدهادی معرفت، عصمت پیامبران.</ref>.
خلاصه مطلب آنکه: [[نردبان]] [[معرفت الهی]] پله‌های نامتناهی دارد و معصومان اگر چه از خط قرمزی که [[مرز]] [[سقوط]] به دامن [[گناهان]] [[شرعی]] را مشخص می‌سازد [[فروتر]] نمی‌آیند، اما چنین نیست که همگی به صورت یکسان درجات تعالی را بپیمایند.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۲۰۶.</ref>
خلاصه مطلب آنکه: [[نردبان]] [[معرفت الهی]] پله‌های نامتناهی دارد و معصومان اگر چه از خط قرمزی که [[مرز]] [[سقوط]] به دامن [[گناهان]] [[شرعی]] را مشخص می‌سازد [[فروتر]] نمی‌آیند، اما چنین نیست که همگی به صورت یکسان درجات تعالی را بپیمایند.<ref>[[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۲۰۶.</ref>
==[[تأیید]] ضمنی [[اعتقاد]] [[مسلمانان]] به [[لزوم عصمت پیامبران]]==
آقای پاول ای واکر در مقاله مصونیت<ref>پاول ای واکر (Paul E. Walker)، «مصونیت» (Impeccability)، دائرة المعارف لیدن، ج۲، ص۵۰۵-۵۰۷. همچنین مدخل «عصمت» (Isma) که به همین مقاله ارجاع داده شده است.</ref> در ابتدا به گونه ای از [[عصمت]] سخن به میان آورده که گویا مسئله عصمت را در نگاه مسلمانان امری مسلّم شمرده و آن را به طور مطلق به مسلمانان نسبت داده است، ولی در ادامه با تعابیر صریح یا کنایی مورد خدشه واقع می‌شود. وی در تعریف عصمت و کیفیت آن چنین می‌نویسد:
در [[کلام اسلامی]]، عصمت، تنها واژه [[عربی]] است که معصومیت و نیز مفهوم بسیار مرتبط خطاناپذیری ([[قادر]] نبودن به انجام [[اشتباه]]) را می‌رساند. عصمت در مرحله نخست، به [[پیامبران]] و به این [[پرسش]] که آیا آنها عاری از [[گناه]] هستند یا خیر، اشاره دارد. اگرچه نه اصطلاح و نه مفهوم، فی نفسه در [[قرآن]] نیامده، طبق نظر بیشتر [[عالمان دینی]]، [[مکتب]] معصومیت، تعیین کننده و اساسی است. با توجه به اینکه پیامبران تأکید می‌کردند [[خداوند]] بر آنها [[وحی]] کرده، و آنان متن و [[پیام]] وحی را به طور کامل منتقل می‌کنند<ref>پاول ای واکر، «مصونیت»، دایرة المعارف لیدن، ج۲، ص۵۰۵-۵۰۷.</ref>.
'''بررسی''':
اولاً، شاید بتوان گفت زیربنایی‌ترین مسئله در [[فهم]] یک موضوع، تعریف صحیح از آن می‌باشد. آنچه از تعریف ای واکر مشخص می‌گردد، این است که وی عصمت را به «عدم [[قدرت]] بر انجام اشتباه» تعریف کرده و می‌گوید:
[[بدیهی]] است که پیامبران قادر به [[دروغ]] گفتن نبوده‌اند، با این وجود، اگر به معنای [[واقعی]] کلمه، [[گناهان]] پیامبران را [[درک]] کنیم، آنها را کمابیش به [[راحتی]] در قرآن و [[حدیث]] [[تصدیق]] می‌کنیم<ref>پاول ای واکر، «مصونیت»، دایرة المعارف لیدن، ج۲، ص۵۰۵-۵۰۷.</ref>.
وی [[عصمت از گناه]] دروغ را، چنین تعریف می‌کند که [[انبیا]] اصولاً قادر بر ارتکاب دروغ نبوده‌اند، واژه «عصمت» طبق تعریف اکثر قریب به اتفاق [[علما]] و [[دانشمندان اسلامی]] و غیر [[اسلامی]] [[معتقد]] به این مسئله، «[[قدرت]] بر عدم انجام [[گناه]]» است، نه «عدم قدرت بر [[ارتکاب گناه]]» و این دو معنا با هم بسیار تفاوت دارند.
ثانیاً، هرچند اصطلاح و واژه «[[عصمت]]» به وضوح در [[قرآن]] نیامده، ولی مفهوم کلی [[سیاق آیات]] بر وجود [[ملکه]] ای به نام «عصمت» دلالت می‌کند.
۱. در [[قرآن کریم]] آیاتی وجود دارد که [[انبیا]] را از [[مخلصان]] می‌شمارند، مانند [[آیات]] ۴۵ تا ۴۸. [[سوره]] «ص» و «[[مخلَص]]» کسی است که دست [[گمراهی]] [[شیطان]] به او نمی‌رسد؛ در نتیجه باید [[معصوم]] باشند.
در [[سوره مبارکه]] «ص» [[خداوند]] می‌فرماید: «و به خاطر بیاور [[بندگان]] ما، ابراهیم و [[اسحاق]] و [[یعقوب]] را، صاحبان دست‌ها و [[چشم‌ها]]. ما آنها را [[خالص]] کردیم به [[خلوص]] ویژه‌ای، و آن یادآوری سرای [[آخرت]] بود. و آنها نزد ما از [[برگزیدگان]] و نیکان‌اند. و به خاطر بیاور اسماعیل و [[یسع]] و [[ذوالکفل]] را که همه از [[نیکان]] بودند»<ref>ص، آیه ۴۸-۴۵.</ref>.
در این آیات، نام عده ای از انبیا که از «مخلصان» و از «[[اصفیا]]» هستند، برای نمونه ذکر شده است. مخلصان کسانی هستند که در تیررس شیطان قرار نمی‌گیرند، چنان‌که قرآن از قول شیطان می‌فرماید: «به عزتت قسم که آنها را [[گمراه]] خواهم کرد، مگر بندگانت را که مخلصان از ایشان‌اند»<ref>ص، آیه ۸۳.</ref> و نیز: «و بی‌گمان آنها را گمراه خواهم کرد، مگر بندگانت را که مخلصان از ایشان اند»<ref>حجر، آیه ۴۰.</ref>.
۲. آیاتی که بیان‌گر وجود «[[هدایت الهی]]» در انبیا{{عم}} هستند، در [[قرآن مجید]] فراوان‌اند؛ مانند آیات ۸۴ تا ۹۰ [[سوره انعام]]. کسی که مشمول هدایت الهی شود، گمراهی و [[لغزش]] در او معنا ندارد. خداوند می‌فرماید:
و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم] بخشیدیم و هر دو را [[هدایت]] کردیم و نوح را نیز پیش از آن هدایت کردیم و از [[فرزندان]] او داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و [[موسی]] و [[هارون]] را (هدایت کردیم) این گونه [[نیکوکاران]] را [[پاداش]] می‌دهیم. و همچنین [[زکریا]] و [[یحیی]] و [[عیسی]] و [[الیاس]] همه از [[صالحان]] بودند. و از [[پدران]] و [[فرزندان]] و [[برادران]] آنها برگزیدیم و به [[راه راست]] [[هدایت]] نمودیم. این هدایت [[خدا]] است... اینها کسانی هستند که [[خداوند]] هدایتشان کرده پس به هدایت آنان [[اقتدا]] کن و بگو: در برابر این [[رسالت]] [[پاداش]] از شما نمی‌طلبم. این رسالت چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست<ref>انعام، آیه ۸۴-۹۰.</ref>.
این [[آیات]] نشان می‌دهند که [[انبیا]]، [[هدایت الهی]] یافته‌اند. خداوند در [[سوره زمر]] می‌فرماید: «و کسی را که خدا هدایتش کرده باشد [[گمراه کننده]] ای برای وی نخواهد بود»<ref>زمر، آیه ۳۷.</ref> پس کسی که تحت هدایت الهی قرار گیرد، هرگز [[گمراه]] نخواهد شد و چون [[گناه]] و [[معصیت]] یک نوع [[گمراهی]] است، درنتیجه [[انبیای الهی]] [[معصوم]] هستند.
این که در آیات فوق، انبیا جزو [[برگزیدگان]] برشمرده شده‌اند، دلیل دیگری بر [[عصمت انبیا]] است؛ زیرا آنان برگزیده شده‌اند تا دیگران را هدایت کنند، پس مسلماً خودشان [[هدایت یافته]] و معصوم‌اند. افزون بر این که در [[آیه]] اخیر، خداوند به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} امر می‌کند که به هدایت آنها اقتدا کند و مسلم است که اقتدا کردن [[پیامبر خاتم]]، با آن [[جلالت قدر]] و [[مقام]]، به [[پیامبران]] دیگر، بر [[عصمت]] ایشان دلالت می‌کند؛ وگرنه اقتدا نمودن بدون قید و شرط به کسی که معصوم نیست چه بسا به گمراهی بینجامد.
۳. [[خداوند متعال]]، در آیات متعددی دستور به [[تبعیت]] از پیامبران داده و [[مردم]] را به [[اطاعت بی‌قید و شرط]] از ایشان [[دعوت]] می‌کند. مانند: آیات ۳۱ و ۳۲ [[سوره آل عمران]]، آیه ۸۰ [[سوره نساء]] و آیه ۵۲ [[سوره نور]]. و روشن است که [[وجوب اطاعت]] بی‌چون و چرا از یک شخص، بر وجود عصمت در آن فرد دلالت می‌کند.
خداوند می‌فرماید: «بگو اگر خدا را [[دوست]] می‌دارید از من [[پیروی]] کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و [[گناهان]] شما را ببخشد و خدا [[آمرزنده]] [[مهربان]] است. بگو: از خدا و فرستاده او [[اطاعت]] کنید و اگر [[سرپیچی]] کنید [[خداوند]] [[کافران]] را [[دوست]] نمی‌دارد»<ref>آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>. یا در [[سوره نساء]]، می‌فرماید: «و کسی که [[پیامبر]]{{صل}} را اطاعت نماید همانا خداوند را اطاعت نموده است»<ref>نساء، آیه ۸۰.</ref>.
همچنین [[آیات]] دیگری هم وجود دارد که بر اطاعت بدون قید و شرط از [[رسول خدا]] دلالت می‌کنند، چنان‌که اگر اطاعت فردی بدون قید و شرط [[واجب]] باشد، نشان‌گر [[عصمت]] اوست و از [[گمراهی]] باید در [[امان]] باشد؛ وگرنه مایه گمراهی دیگران خواهد شد.
۴. آیات ۲۶ تا ۲۸ [[سوره جن]]، بر [[حفاظت]] همه جانبه [[پیامبران]] از سوی [[خدا]] دلالت می‌کنند.
خداوند می‌فرماید: «دانای [[غیب]] او است و هیچ کس را بر [[اسرار]] غیبش [[آگاه]] نمی‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آنها قرار می‌دهد تا بداند پیامبرانش رسالت‌های پروردگارشان را [[ابلاغ]] کرده‌اند و او به آنچه نزد آنهاست احاطه دارد و همه چیز را احصا کرده است»<ref>جن، ۲۸-۲۶؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۲۵، ص۱۴۱.</ref>.
۵. [[آیه تطهیر]]<ref>احزاب، آیه ۳۲.</ref> به روشنی بر وجود عصمت در شخص [[پیامبر خاتم]]{{صل}} دلالت می‌کند.
خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«و در خانه‌هایتان آرام گیرید و چون خویش‌آرایی دوره جاهلیت نخستین خویش‌آرایی مکنید و نماز بپا دارید و زکات بپردازید و از خداوند و فرستاده او فرمانبرداری کنید؛ جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>. [[اراده خدا]] در این [[آیه]]، [[اراده تکوینی]] است، نه [[تشریعی]]<ref>اراده تشریعی نسبت به پاکی و طهارت، فقط مربوط به اهل بیت{{عم}} نیست، بلکه همه بندگان را شامل می‌شود. پس اراده تشریعی با کلمه «انما» که دلالت بر حصر دارد، سازگار نیست.</ref> و چون [[اراده الهی]] [[تخلف]] ناپذیر است، روشن می‌شود که [[اراده]] [[قطعی]] خداوند بر این تعلق گرفته است که [[اهل بیت]] از هرگونه [[رجس]] و [[پلیدی]] و [[گناه]] [[پاک]] باشند که همان [[مقام عصمت]] است.
که [[اهل بیت]] چه کسانی هستند، محل بحث ما نیست، اما مسلماً [[پیامبر خاتم]]{{صل}} در میان آنان است. [[هدف]] ما نیز [[اثبات عصمت انبیا]] از طریق [[آیات قرآن]] است. پس به طور [[یقین]]، [[آیه]] بیانگر [[عصمت پیامبر اسلام]]{{صل}} از هرگونه گناه و [[آلودگی]] است و با ضمیمه قاعده «عدم القول بالفصل» [[عصمت]] کلیه [[انبیا]] ثابت می‌شود. به بیان دیگر در مورد [[عصمت انبیا]] بیشتر از دو قول وجود ندارد: یکی وجود عصمت و دیگری، عدم وجود عصمت. قول سومی که بیان‌گر تفصیل باشد و عصمت را در برخی، مثلاً پیامبر خاتم{{صل}}، [[اثبات]] و در دیگر انبیا [[نفی]] نماید، وجود ندارد. پس اگر ما [[عصمت پیامبر]]{{صل}} را ثابت کردیم، لازمه‌اش [[معصوم]] بودن انبیای دیگر نیز هست.


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۰۴۳

ویرایش