پرش به محتوا

امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:
==== رابطه امامت با خلافت و حکومت ====
==== رابطه امامت با خلافت و حکومت ====
{{همچنین|خلافت|حکومت}}
{{همچنین|خلافت|حکومت}}
از منظر [[امام خمینی]]، [[ولایت]] کلی [[امامان]] غیر از مسئله [[خلافت]] و [[حکومتی]] است که در [[غدیر]] مورد تاکید قرار گرفته است. آن ولایت کلی، همان [[امامت]] و از اصول مذهب تشیع است که کسی که به آن [[معتقد]] نباشد، تمام [[اعمال نیک]] خود را [[باطل]] کرده است. ایشان در این مورد می‌فرمایند: «آن چیزی که برای [[ائمه]] ما قبل از غدیر و قبل از همه چیزها بوده است، این یک مقامی است که [[مقام ولایت]] کلی است که آن امامت است... [[امام]] به معنای [[حکومت]] نیست، آن یک امام دیگری است و آن مسئله دیگری است. آن مسأله، مسئله‌ای است که اگر او را کسی قبول نداشته باشد اگر آن ولایت کلی را قبول نداشته باشد، اگر تمام [[نمازها]] را مطابق با همین [[قواعد]] [[اسلامی]] [[شیعه]] هم بجا بیاورید باطل است، این غیر حکومت است آن در عرض اینها نیست، آن از [[اصول مذهب]] است»<ref>صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص۱۱۵.</ref>.
اگر چه [[اهل سنت]]، [[امامت]] را به خلافت و بلکه حکومت ظاهری تنزل داده و [[امام]]، را همان [[حاکم سیاسی]] و فردي از افراد مسلمين می‌دانند که بايد او را براي [[حکومت]] [[انتخاب]] کنند؛ اما [[امامت]] در شيعه تالي تلو [[نبوت]] و بلکه  بالاتر از آن است بدین معنا که همانگونه که تا پيامبر در میان مسلمین وجود دارد، از اینکه چه کسي [[حاکم]] باشد، صحبتی به میان نمی‌آید، به همین ترتیب تا [[امام]] هست نيز صحبت از شخص ديگري براي [[حکومت]] مطرح نخواهد شد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[امامت و رهبری - شهید مطهری (کتاب)|امامت و رهبری - شهید مطهری]]، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref>. امامت از منظر شیعه دارای ابعاد گوناگون اعتقادی، سیاسی و معنوی است و امام مرجعیت دینی، سیاسی و معنوی مردم را به عهده دارد.  


آیت‌الله مطهری نیز معتقد است: [[اهل تسنن]] مي‌گويند [[امامت]] يعني [[حکومت]] و [[امام]] يعني همان [[حاکم]] ميان مسلمين؛ فردي از افراد مسلمين که بايد او را براي [[حکومت]] [[انتخاب]] کنند. آنها بيش از [[حکومت]] بالا نرفتند. ولي [[امامت]] در شيعه مسأله‌اي است تالي تلو [[نبوت]] و بلکه از بعضي از درجات [[نبوت]] بالاتر است، يعني انبياي [[اولوالعزم]] {{عم}} آنهايي هستند که [[امام]] هم مي‌باشند خيلي از انبيا اصلاً [[امام]] نبوده‌اند. انبياي [[اولوالعزم]] {{عم}} در آخر [[کار]] به [[امامت]] رسيده‌اند. غرض اين که وقتي چنين حقيقتي را قبول کرديم، همان طور که تا پيغمبر هست صحبت اين نيست که چه کسي [[حاکم]] باشد، زيرا او يک جنبه فوق بشري دارد، تا [[امام]] هست نيز صحبت کس ديگري براي [[حکومت]] مطرح نيست. وقتي او نيست (حالا يا اصلاً بگويي موجود نيست و يا بگوييم غايب است) آنگاه صحبت [[حکومت]] به ميان مي‌آيد که [[حاکم]] کيست. ما نبايد مسأله [[امامت]] را با مسأله [[حکومت]] مخلوط کنيم و بعد بگوييم [[اهل تسنن]] چه مي‌گويند و ما چه مي‌گوييم. اين، مسأله ديگري است. در [[شيعه ]][[امامت]] پديده و مفهومي است درست نظير [[نبوت]]، آن هم عالي‌ترين درجات [[نبوت]]<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[امامت و رهبری - شهید مطهری (کتاب)|امامت و رهبری - شهید مطهری]]، ص ۱۶۲-۱۶۳.</ref>.
از این رو صاحب نظران و اندیشمندان انقلاب اسلامی پس از تبیین مساله امامت و ارتباط آن با نبوت و ولایت، مساله خلافت و حکومت را نیز مورد بررسی قرار داده و به بیان رابطه آن با امامت پرداخته‌اند. به عقیده آنان مقام امامت همان [[ولایت]] کلی [[امامان]] است که از [[اصول مذهب]] بوده و غیر از مسئله [[خلافت]] و [[حکومتی]] است که در [[غدیر]] مورد تاکید قرار گرفته است. چرا که این مقام قبل از آن نیز برای ائمه{{عم}} وجود داشته است. از این رو اگر کسی به این ولایت کلیه [[معتقد]] نباشد، تمام [[اعمال نیک]] خود را [[باطل]] کرده است<ref>صحیفه امام؛ ج ۲۰، ص۱۱۵</ref>.


==== رابطه امامت با سلطنت دنیوی ====
==== رابطه امامت با سلطنت دنیوی ====
۱۱٬۱۶۸

ویرایش