بحث:امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

مقدمه

مسلمانان در اصل امامت اتفاق نظر دارند[۱]. اما در حقیقت امامت اختلاف وجود دارد؛ اهل سنت آن را مقامی برای اقامه سنت و قوانین شرع و استیفای حقوق و حفظ و حراست از حوزه اسلام می‌دانند[۲] که نصی از پیامبر (ص) بر آن وجود ندارد[۳]، بلکه از طرف مردم انتخاب شده و اطاعت او بر آنان واجب است[۴]؛ ولی امامیه، حقیقت امامت را پیشوایی و ریاستی از ناحیه خداوند می‌داند که نه تنها امور دنیایی را دربر می‌گیرد، بلکه امور دینی، مثل هدایت امت، تبیین وحی، بیان احکام الهی و تفسیر آیات قرآن را نیز شامل می‌شود[۵].

امام خمینی امامت را یک اصل الهی برخاسته از متن دین برای راهبری جامعه می‌داند که بدون آن سعادت جامعه تحقق نمی‌یابد و این اصل را از اصول مذهب می‌شمارد[۶]. ایشان بر این باور است که مقام امامت صرفاً یک مقام اعتباری نیست[۷]. بلکه یک منصب حقیقی الهی است که پیامبر (ص) از طرف خداوند مأمور به نصب و جعل و تصریح به آن می‌شود[۸]. به اعتقاد ایشان، امامت دو جنبه ظاهری و باطنی دارد و جنبه ظاهری آن، حکومت و زعامت دنیایی است و با تشکیل حاکمیت سیاسی شکل می‌گیرد؛ از این رو ایشان واقعه غدیر را مساوی با ایجاد حکومت دانسته است[۹] و از جنبه باطنی آن، به ولایت تعبیر می‌کند[۱۰]. صاحب این مقام باطنی، انسان کامل و حجت واقعی خدا بر روی زمین است[۱۱] که خلافت کلی الهی دارد و این خلافت، خلافتی تکوینی است و به موجب آن جمیع ذرات در برابر آن خاضع‌اند[۱۲]، بلکه حقیقت آن، مقام کشف و بسط حقایق است؛ یعنی کسی شایسته این مقام است که بتواند وحدت و کثرت را با هم جمع کند[۱۳]. داشتن این مقام معنوی، سبب نصب امام در مقام ظاهری و حکومت است که نتیجه آن تشکیل حکومت و عدالت واقعی در جامعه خواهد بود؛ به گونه‌ای که مرضی خداوند باشد[۱۴].[۱۵]

معنای امامت

امامت به معنی رهبری اجتماع است. مسئله امامت ریاست عامه است[۱۶]. امامت به معنی زعامت اجتماع است: ریاسة عامة یعنی ریاست عمومی[۱۷]. امامت یعنی رهبری[۱۸].

نبوت و امامت دو منصب است که در انبیاء بزرگ هر دو منصب جمع است و در انبیاء کوچک یکی از آن دو، کما اینکه در ائمه، امامت و رهبری هست ولی نبوّت یعنی رهنمایی جدید نیست، چون راه همان راهی است که پیغمبر نمایانده است و ائمه، مردم را در همان راه که پیغمبر از طرف خداوند ارائه کرده است حرکت می‌دهند، بسیج می‌کنند و راه می‌برند. این مفهوم امامت از نظر اسلام است[۱۹]. کلمه امامت در بسیاری از تعبیرات اسلامی در مورد همین ولایت معنوی به کار رفته است. مفهوم امامت مفهوم وسیعی است. امامت یعنی پیشوایی. یک مرجع احکام دینی پیشواست، همچنان که یک زعیم سیاسی و اجتماعی نیز پیشوا است و همچنان که یک مربی باطنی و راهنمای معنوی از باطن ضمیر نیز پیشو است[۲۰]. وقتی که انسان می‌خواهد انسان‌های دیگر را اداره کند یعنی وقتی که موضوع رشد و اداره انسان‌های دیگر باشد، آن را مدیریت و رهبری می‌نامیم. این نوع از رشد در اصطلاح اسلامی هدایت و به تعبیر رساتر امامت نامیده می‌شود. دقیق‌ترین کلمه‌ای که بر کلمه امامت منطبق می‌شود همین کلمه رهبری است[۲۱]. امامت به معنی نمونه بودن و سرمشق بودن است[۲۲].

امامت به تعبیر علما ریاست در دین و دنیاست و چون ریاست در دین است، قهراً ریاست در دنیا هم هست[۲۳]. امامت ریاستی است عمومی هم در امور دینی و هم در امور دنیایی. مقصود این است که امامت هم نظیر نبوت از مسائلی است که از حدّ بشری بیرون است و به همین جهت انتخاب امام از حد استطاعت بشری بیرون است و بنابراین آن طرفی است، از آن طرف باید بیاید، مثل نبوت است که از طریق وحی و تعیین الهی باید بیاید با این تفاوت که نبوت مستقیماً از ناحیه خداست، ارتباط پیغمبر است با خدا و امامت، تعیینی است از ناحیه پیغمبر از ناحیه خدا[۲۴]. امامت به معنی ولایت است[۲۵]. امامت به معنی مرجعیّت دینی است. امامت، نوعی کارشناسی اسلام می‌شود اما یک کارشناسی خیلی بالاتر از حدّ یک مجتهد، کارشناسی من جانب الله، [و ائمه] یعنی افرادی که اسلام‌شناس هستند البته نه اسلام‌شناسانی که از روی عقل و فکر خودشان اسلام را شناخته باشند که قهراً جایز الخطا باشند. بلکه افرادی که از یک طریق رمزی و غیبی که بر ما مجهول است، علوم اسلام را از پیغمبر گرفته‌اند؛ از پیغمبر (ص) رسیده به علی (ع) و از علی (ع) رسیده به امامان بعد و در تمام ادوار ائمه، علم اسلام، یک علم معصوم غیر مُخْطِئْ که هیچ خطا نمی‌کند، از هر امامی به امامان بعد رسیده است[۲۶]. امامت یعنی حکومت. امامت در شیعه مسئله‌ای است تالی تِلوْ نبوت و بلکه از بعضی از درجات از نبوت بالاتر است. امامت پدیده و مفهومی است درست نظیر نبوت آن هم عالی‌ترین درجات نبوت[۲۷]. امامت آن مقامی است که ابراهیم (ع) بعد از نبوت به آن می‌رسد و در آن حال خوشحال می‌شود و می‌گوید: ﴿وَمِنْ ذُرِّيَّتِي[۲۸] و برخی از ذریّه مرا هم خدایا به این مقام برسان، در حالی که می‌داند که چنین چیزی در مورد همه ذریه نمی‌تواند باشد[۲۹]. امامت پیشوایی دین و دنیاست[۳۰].

اگر امامت را به این شکل تعریف کنیم که امری است متمم نبوت از نظر بیان دین، یعنی به آن دلیل وجودش لازم است که وظیفه پیغمبر را در بیان احکام انجام دهد، به همان دلیل که پیغمبر باید معصوم از اشتباه و گناه باشد، امام نیز باید چنین باشد. امامت لطفی است از جانب خدا[۳۱].

امامت عهد خداست. امامت یعنی انسانی در حدی قرار بگیرد که به اصطلاح یک انسان کامل باشد که این انسان کامل به تمام وجودش می‌تواند پیشوای دیگران باشد[۳۲]. مسئله امامت به معنی مرجعیت دینی در اسلام که پیغمبر اکرم در این حدیث متواتر فرموده است، جز این نیست که برای تفسیر قرآن و فهم قرآن و هدف‌های آن و توضیح و تشریح اهداف و معارف آن و مقررات آن و اخلاق آن، فهم ساده عرضی که هر که زبان عربی می‌داند پس کافی است، کافی نیست[۳۳]. امامت از منازل انبیاء وارث اوصیاست. یعنی یک امر وراثتی است به این معنی که استعداد آن از هر نسل به نسل بعد منتقل شده است، نه وراثت قانونی. امامت خلافة الله است همانی که آدم اول داشت و خلافة‌الرسول و خلافت پیغمبر. امامت زمام دین، نظام مسلمین، صلاح دنیا، عزت مؤمنین، اُسّ و ریشه اسلام و شاخه بلند اسلام است[۳۴].[۳۵]

امامت

واژه امامت از دیگر مفاهیم مرتبط با ولایت است؛ زیرا از دیدگاه مقام معظم رهبری، اتصال و پیوند میان امام و مردم یک رکن اساسی بوده و ولایت امامان معصوم ناشی از ارزش‌های معنوی ایشان است و پیروان یک امام حقیقتاً اتصال فکری و عملی با امام خویش دارند. از آنجا که حاکمیت ولایت الهی در جامعه به معنای بسیج کردن همه نیروهای جامعه به سمت رضایت الهی است، جامعه اسلامی به یک قدرت متمرکز در متن جامعه نیازمند است تا تمام نیروهای داخلی به آن بپیوندند، از آنجا الهام بگیرند، همه از او حرف بشنوند. او نیز همه جوانب مصالح و مفاسد را بشناسد تا بتواند مانند یک دیده‌بان نیرومند و تیزبین هر کسی را به کار مخصوص خویش بگمارد. چنین شخصی که قلب جامعه اسلامی است امام نام دارد. امام سبب می‌شود همه نیروها در یک جهت پیوند بخورد و هیچ کدام هرز نرود (ولایت مؤمنین) و جامعه بتواند ماند مشت واحدی در برابر قدرت‌های بیگانه بایستد (سلب ولایت طاغوت) و همه قوای جامعه برای تأمین اهداف الهی متصل شود (ولایت الهی). امام یعنی حاکم و پیشوایی که از طرف پروردگار تعیین می‌شود. پیامبر نیز یک امام است. ﴿إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا[۳۶]. اگر امت اسلامی بخواهد زنده، موفق، پویا، پایدار، نیرومند و با نشاط باشد باید ارتباط ولایت خویش را با این «قلب جامعه» برقرار کند. ولایت با امام یعنی ارتباط فکری، عملی، روحی با امام، یعنی درست از او سرمشق گرفتن، در افکار و رفتار از وی پیروی کردن[۳۷]. از منظر مقام معظم رهبری نبوت مجرای ارتباط خدا با جامعه برای حاکمیت توحید در هستی و امامت است. امامت تنها محدود به بیان احکام شرعی، نصیحت و موعظه نیست بلکه ریاست دین و دنیا[۳۸] و راهبری مردم به سمت صلاح است[۳۹]. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با استناد به امتحانات متعدد ابراهیم(ع) برای رسیدن به مقام امامت، ضابطه‌مندی و الهی بودن این منصب را متذکر شده[۴۰] و امام را به قافله‌سالاری تشبیه می‌کنند که در مسیر تعالی همراه افراد قافله بوده خستگان را تشویق، آسیب دیدگان را درمان و گمشدگان را راهنمایی می‌کند[۴۱]. بر همین اساس ایشان معتقدند امامت نه تنها اداره زندگی دنیوی مردم؛ بلکه پیشوایی جسم و دل، مدیریت دل‌ها، تکامل بخشیدن به روح‌ها و بالا بردن فکرها و معنویت‌هاست[۴۲]. به عبارت دیگر امامت، اوج معنای مطلوب اداره جامعه و در مقابل انواع دیگر مدیریت‌های جامعه است که از ضعف‌ها، شهوات، نخوت و فزون‌طلبی انسانی سرچشمه می‌گیرند[۴۳]. امامت، آمیزه‌ای از سه مفهوم «رهبری سیاسی»، «آموزش دینی» و «تهذیب روحی» است و اسلام این سه را هیچ‌گاه از یکدیگر تفکیک نمی‌کند[۴۴].

ایشان امامت را ضد سلطنت دانسته و تفاوت‌های آنها را چنین تبیین می‌کنند: امامت، یعنی پیشوایی روحی و معنوی و پیوند عاطفی و اعتقادی با مردم؛ اما سلطنت، یعنی حکومت با زور و فریب و بدون هیچ‌گونه علقه معنوی و عاطفی و ایمانی. امامت، حرکتی در میان امت، برای امت و در جهت خیر است. سلطنت، سلطه مقتدرانه علیه مصالح مردم و برای طبقات خاص با هدف ثروت‌اندوزی و شهوت‌رانی گروه حاکم است. امامت دستگاهی است که عزت خدایی، علم و معرفت و رفق و مدارا میان مردم را ترویج و ابهت اسلام و مسلمین را در مقابل دشمن حفظ می‌کند. اما سلطنت و حکومت‌های جائرانه، نقطه مقابل آن است[۴۵]. ایشان با استناد به آیه ۵۵ سوره مائده برخی ویژگی‌های امام را چنین توصیف می‌کنند: «ایمان واقعی که با عمل مستمر تأیید شده است؛ اقامه نماز و زنده کردن روح یاد خدا در جامعه؛ دلبستگی به انفاق و عدالت اجتماعی»[۴۶]. همچنین با استناد به آیه ۷۳ سوره انبیاء، هدایت‌گری، الهام یافتن به نیکی‌ها و عبودیت را از دیگر ویژگی‌های امام می‌شمارند[۴۷]. رهبر معظم انقلاب به نگرشی غلط اشاره می‌کنند که امامان را دانشمندانی معصوم، مظلوم، مورد حسادت دشمن و منزوی می‌داند و در تصحیح این دیدگاه باطل می‌گویند امامان رهبران مبارزی بودند که شبکه عظیم تبلیغاتی و سیاسی را در سراسر سرزمین اسلامی اداره می‌کردند. به اعتقاد ایشان، حرکت امامان را باید همچون واکنش‌های یک انسان ۲۵۰ ساله دانست که در هر مقطع زندگی خویش، رفتاری متناسب با شرایط و هدف مقدس خود انجام می‌دهد. امام سه شان اصلی دارد که عبارت‌اند از:

  1. نمایان ساختن عملی آموزه‌های مکتب اسلام (نمودار عینی مکتب).
  2. حفاظت از ایدئولوژی توحیدی و اسلام ناب.
  3. تلاش برای تشکیل یا حفظ جامعه و نظام اسلامی[۴۸].[۴۹]

پانویس

  1. قاضی عبدالجبار، المغنی، ج۲۰، ص۱۱؛ علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۳۶۲؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۲.
  2. آمدی، سیف‌الدین، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۵، ص۱۲۱؛ تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۳۳؛ جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۴۴-۳۴۵.
  3. تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، ج۵، ص۲۵۸؛ جرجانی، سیدشریف، شرح المواقف، ج۸، ص۳۵۴.
  4. آمدی، سیف‌الدین، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۵، ص۱۲۲.
  5. مفید، محمد بن محمد، النکت الاعتقادیه، ص۳۹ -۴۱؛ خواجه نصیر طوسی، رسائل، ص۴۵۹ -۴۶۱؛ ابن میثم بحرانی، قواعد المرام، ص۱۷۷؛ سبحانی، جعفر، الالهیات، ج۴، ص۲۶- ۲۷.
  6. امام خمینی، کتاب الطهاره، ج۳، ص۴۴۱.
  7. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۵۲.
  8. امام خمینی، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم، ص۱۹۷؛ صحیفه امام، ج۱۱، ص۲۱؛ ج۲۰، ص۱۱۲.
  9. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۲.
  10. امام خمینی، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، ص۵۸؛ همو، آداب الصلاة، ص۱۴۱.
  11. امام خمینی، شرح دعاء السحر، ص۱۴۶-۱۴۷.
  12. امام خمینی، ولایت فقیه، ص۵۳.
  13. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۳، ص۳۵۲.
  14. امام خمینی، صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۱۲.
  15. اژدر و احمدی امیری، مقاله «امامت»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص ۲۳۹.
  16. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۵۰.
  17. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۴۷.
  18. مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد دوم، ص۲۴۸.
  19. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۲۱.
  20. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۲۸۵.
  21. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۳۱۸.
  22. حماسه حسینی، جلد اول، ص۹۹.
  23. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۹۶.
  24. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۹۲.
  25. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۵۵.
  26. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۵۱.
  27. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۶۳.
  28. «و از فرزندانم (چه کس را)؟» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  29. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۹۹.
  30. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۳۹.
  31. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۹۷.
  32. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۱۶۷.
  33. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۳۷.
  34. مرتضی مطهری، امامت و رهبری، ص۲۰۱.
  35. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر، ص ۱۱۷.
  36. «من تو را پیشوای مردم می‌گمارم» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  37. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۰/۷/۱۳۵۳.
  38. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون استان لرستان، ۳۰/۴/۱۳۷۰.
  39. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه قزوین، ۲۶/۹/۱۳۸۲.
  40. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه قزوین، ۲۶/۹/۱۳۸۲.
  41. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جمع کاروان‌های راهیان نور، دوکوهه، ۱۹/۱/۱۳۸۱.
  42. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اقشار مختلف مردم در عید غدیر خم، ۸/۱۰/۱۳۸۶.
  43. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، سخنرانی در جمع زائران امام رضا(ع) در مشهد مقدس در سالروز عید غدیر خم، ۱۲/۱۲/۱۳۸۰.
  44. انسان ۲۵۰ ساله، ص۶۱.
  45. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۶/۱/۱۳۷۹.
  46. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۲۲/۷/۱۳۵۳.
  47. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۵۳.
  48. ولایت و حکومت، ص۹۲-۹۹.
  49. محمدی، عبدالله، مقاله «ولایت»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۱۴۷.
بازگشت به صفحهٔ «امامت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی».