نماز در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(صفحهای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = نماز | عنوان مدخل = نماز | مداخل مرتبط = نماز در قرآن - نماز در کلام اسلامی - نماز در فقه سیاسی - نماز در معارف دعا و زیارات - نماز در معارف و سیره نبوی - نماز در معارف و سیره حسینی - نماز در معارف و سیره سجادی -...» ایجاد کرد) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
جمع بین نمازهای ظهر و عصر و نیز [[مغرب]] و عشا، مطابق با اطلاق [[آیه قرآن]] بوده و روایات [[فریقین]]، [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} و [[صحابه]] آن حضرت نیز همین مطلب را تأیید میکند. | جمع بین نمازهای ظهر و عصر و نیز [[مغرب]] و عشا، مطابق با اطلاق [[آیه قرآن]] بوده و روایات [[فریقین]]، [[سیره پیامبر]]{{صل}} و [[اهل بیت]]{{عم}} و [[صحابه]] آن حضرت نیز همین مطلب را تأیید میکند. | ||
حکمت جمع نمازها نیز برابر [[روایات]] همان ارفاق بر [[امت]] و [[راحتی]] آنها است که به خصوص در [[زمان]] حاضر امری بسیار لازم و ضروری است؛ بنابراین، نباید [[امت اسلام]] را از چنین [[آسایش]] [[محروم]] ساخت!!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص ۶۲۵-۶۳۳.</ref>. | حکمت جمع نمازها نیز برابر [[روایات]] همان ارفاق بر [[امت]] و [[راحتی]] آنها است که به خصوص در [[زمان]] حاضر امری بسیار لازم و ضروری است؛ بنابراین، نباید [[امت اسلام]] را از چنین [[آسایش]] [[محروم]] ساخت!!<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص ۶۲۵-۶۳۳.</ref>. | ||
==[[جماعت]] [[خواندن نماز]] تراویح== | |||
چرا [[شیعیان]] بر خلاف سایر [[مسلمانان]]، نسبت به [[نماز تراویح]] بیاعتنایند و در [[نماز جماعت]] آن، شرکت نمیکنند؟ | |||
===پاسخ=== | |||
پیشاپیش یادآور میشود [[اختلاف]] در مسائل [[فقهی]] نه تنها بین [[شیعه]] و [[اهل سنت]] امری عادی و طبیعی است، بلکه بین [[مذاهب چهارگانه اهل سنت]] نیز اینگونه [[اختلافات]] در زمینههای گوناگون فقهی، امری انکارناپذیر است. | |||
ولی برخیها با انگشتگذاشتن روی اینگونه اختلافات جزئی در صددند تا شیعیان را مخالف [[نماز]] و [[اجماع امت]] معرفی کنند. | |||
در این سالها از جمله مسائلی که دستمایه [[تبلیغ]] علیه شیعه قرار گرفته است، موضوع عدم شرکت شیعیان در جماعت نماز تراویح است. در این مجال، دلائل [[اعراض]] شیعه از [[شرکت در جماعت]] این نماز، ضمن چند نکته تبیین میشود: | |||
'''نکته نخست''': «تراویح» در لغت جمع «ترویحه» از «راحة» به معنای [[آسایش]] و [[آرامش]] مشتق شده است. ترویحه در اصل به معنای راحت نشستن است؛ ولی برای جلسه استراحتی که بعد از چهار رکعت [[نوافل]] شبهای [[ماه رمضان]] قرار دارد، به کار میرود؛ زیرا [[نمازگزاران]] پس از چهار رکعت [[نافله]]، مقداری [[استراحت]] میکنند. مجموع این [[نمازها]] را که به بیست رکعت میرسد، تراویح میگویند. | |||
ابن منظور با اشاره به این نکته میگوید: {{عربی|و الترويحة في شهر رمضان: سميت بذلك لاستراحة القوم بعد كل أربع ركعات و في الحديث صلاة التراويح لأنهم كانوا يستريحون بين كل تسليمتين}}<ref>لسان العرب، ج۲، ص۴۶۲.</ref>. | |||
در واقع معنای لغوی با تناسبی ویژه به معنای [[شرعی]] آن، منتقل شده و در آن [[حقیقت]] متشرعه شده است، به گونهای که وقتی در [[عرف]] مسلمانان «تراویح» بدون قرینه به کار میرود، [[نماز نافله]] در شبهای ماه رمضان به [[ذهن]] تبادر میشود. | |||
'''نکته دوم''': [[مشروعیت]] و جواز [[نمازهای مستحبی]] در شبهای [[ماه مبارک رمضان]]، مورد قبول همه فقهای [[مذاهب اسلامی]] است و اختلاف مهمی درباره اصل آن وجود ندارد. شمسالدین سرخسی، از فقهای [[حنفی]]، در این زمینه میگوید: {{عربی|و الأمة أجمعت على شرعيتها و جوازها}}؛ «[[امت]] بر مشروعیت و جواز آن [[اجماع]] دارند»<ref>المبسوط، ج۲، ص۱۳۱.</ref>. [[نووی]] [[شافعی]] آن را به اجماع [[علما]]، از [[سنت]] دانسته است<ref>المجموع شرح المهذب، ج۴، ص۳۱.</ref>. [[صاحب جواهر]]، از [[فقهای شیعه]] نیز، در مورد [[نمازهای مستحبی]] [[ماه رمضان]] میگوید: | |||
«قول مشهور در فتاوا و [[روایات]]، [[مستحب]] بودن این [[نافله]] است، بلکه این قول از جهت نقل میان [[اصحاب]] مشهور و از نظر تحصیل [[شهرت]] به گونهای است که نزدیک به اجماع است و به طور کلی، جز [[صدوق]] مخالفی در این مسئله نیافتیم»<ref>جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج، ص۱۸۲.</ref>. | |||
بنابراین، در اصل مشروعیتِ [[نوافل]] ماه رمضان، بین فقهای [[مذاهب اسلامی]] - اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] -اختلافی نیست. البته [[شیعیان]] آن را به عنوان نوافل ماه رمضان، و [[اهل سنت]] آن را به عنوان [[نماز تراویح]] میشناسند. | |||
'''نکته سوم''': اهل سنت در عدد این نافلهها [[اختلاف]] شدید دارند. این اختلاف بدان جهت است که [[نصّ]] صریحی از [[پیامبر گرامی]]{{صل}} در این خصوص نرسیده است. | |||
مشهور آن را بیست رکعت دانسته، برخی دیگر تعداد آن را سیوشش رکعت گفتهاند و برخی دیگر بیستوسه رکعت و گروهی شانزده رکعت، گروه دیگر سیزده رکعت، بعضی بیستوچهار، و بعضی سیوچهار، و بالأخره عدهای چهلویک رکعت برشمردهاند. | |||
[[ابن قدامه]] - از فقهای معروف اهل سنت - میگوید: نظر [[ابوعبدالله]]، در این خصوص بیست رکعت است که همین قول را، ثوری، [[ابوحنیفه]] و شافعی برگزیدهاند. مالک آن را سیوشش رکعت دانسته و پنداشته از دیرزمان چنین معمول بوده است. وی به عمل [[اهل]] [[مدینه]] استناد کرده است<ref>المغنی، ج۲، ص۱۲۳.</ref>. | |||
[[محمّد بن نصر مروزی]] درباره تعداد رکعات این [[نماز]] روایات و اقوال متعددی را آورده که در هر یک، عددی متفاوت برای نماز تراویح ذکر میکنند. بنا بر نقل او، در [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} هشت رکعت؛ در [[زمان]] [[عمر بن خطاب]] ۱۱، ۱۳، ۲۰ یا ۲۳ رکعت و در زمان [[عمرو بن عبدالعزیز]] با پانزده [[سلام]] (سی رکعت) و در [[نقلی]] دیگر ۳۶ رکعت خوانده میشده است. از دیگر [[صحابه]] و [[تابعین]] و [[علماء]] نیز تعداد رکعات را ۱۶، ۲۰، ۲۴، ۲۸، ۳۶، ۳۸، ۳۹، ۴۰ و ۴۱ رکعت نقل میکند و در نهایت [[کلام]] [[شافعی]] را نقل میکند که میگوید: [[مردم]] را در [[مدینه]] دیدم که ۳۹ رکعت میخواندند؛ اما بیست رکعت نزد من محبوبتر است و در [[مکه]] هم اینگونه میخوانند، البته در اینباره محدودیتی نیست؛ چراکه [[نافله]] است<ref>ر.ک: قیام رمضان، ص۵۱ - ۵۷.</ref>. [[قسطلانی]] - از دیگر [[فقهای اهل سنت]] - میگوید: | |||
«معروف آن است که [[نماز تراویح]] بیست رکعت با ده [[سلام]] و پنج ترویحه ([[استراحت]]) است؛ بنابراین، هر ترویحه چهار رکعت است با سلام به جز [[وتر]] که سه رکعت است». وی درباره سخن [[عایشه]] که گوید: «[[پیامبر]]{{صل}} در [[رمضان]] و دیگر ماهها بر یازده رکعت نمیافزود» میگوید: [[اصحاب]] این سخن را حمل به وتر نمودهاند<ref>إرشاد الساری، ج۳، ص۴۲۶.</ref>. | |||
سرخسی - از [[دانشمندان اهل سنت]] - میگوید: «به جز وتر، به نظر ما بیست رکعت است و مالک گوید: [[سنت]]، سیوشش رکعت است»<ref>المبسوط، ج۲، ص۱۳۱.</ref>. | |||
[[عبد]] [[الرحمان]] جزیری مینویسد: | |||
«تعداد رکعات نماز تراویح، به هشت رکعتی که پیامبر{{صل}} با مردم خواند، محدود نیست؛ زیرا آنان بقیه [[نماز]] را در خانههایشان تکمیل میکردند. عمل [[عمر]] نشان میدهد که این نماز بیست رکعت است؛ زیرا عمر در اواخر عمرش مردم را در [[مسجد]] برای خواندن بیست رکعت جمع کرد و صحابه هم با او موافقت کردند. آری! در دوره [[خلافت]] [[عمر بن عبدالعزیز]]، تعداد رکعات این نماز به سیوشش رکعت افزایش یافت و [[هدف]] او از این افزودن این بود که [[اهل مکه]] با [[اهل]] مدینه در فضل یکسان شوند؛ زیرا اهل مکه پس از هر چهار رکعت از رکعات نماز تراویح، یک دور، گرد [[خانه خدا]] [[طواف]] میکردند؛ از این رو عمر بن عبدالعزیز [[صلاح]] دید که به جای هر دور طواف، چهار رکعت به رکعات نماز تراویح افزوده شود»<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۳۱۰.</ref>. | |||
این [[تشتّت]] و [[اختلاف]] شدید، نشان میدهد دستهای زیادی در تعداد رکعات این [[نماز]] دخالت کرده است. | |||
'''نکته چهارم''': قول مشهور میان [[اهل سنت]]، جواز اقامه این نماز به صورت [[جماعت]] است و در عمل هم، [[طیّ]] قرون متمادی طبق این [[عقیده]] [[رفتار]] کردهاند. البته میان آنها این [[اختلاف]] وجود دارد که آیا اقامه این نماز به صورت جماعت [[افضل]] است یا به صورت فرادی؟ | |||
[[شافعی]] گفته است: [[نماز تراویح]] به صورت فرادی، بیشتر مورد علاقه من است<ref>المجموع شرح المهذّب، ج۲، ص۵.</ref>. | |||
در این زمینه میان علمای شافعی دو قول وجود دارد. [[ابوالعباس]] و ابواسحاق و عموم [[شافعیها]] معتقدند اقامه نماز تراویح به صورت جماعت در هر صورتی افضل است<ref>المجموع شرح المهذّب، ج۴، ص۳۲.</ref>؛ اما گروهی دیگر مطابق ظاهر سخن شافعی [[اعتقاد]] دارند که نماز تراویح به صورت فرادی به دو شرط، از صورت جماعت آن افضل است: | |||
#در مورد کسی که [[قرآن]] [[حفظ]] میکند و از کسالت آن نمیترسد؛ | |||
#عدم شرکت فرد در جماعت، باعث اختلال در [[نماز جماعت]] نشود. | |||
اگر یکی از این شروط نباشد، جماعت افضل است<ref>المجموع شرح المهذّب، ج۴، ص۳۱.</ref>. | |||
[[نووی]] - از [[دانشمندان اهل سنت]] - گفته است: [[علما]] [[اتفاق نظر]] دارند که نماز تراویح [[مستحب]] است و اختلافشان در این است که آیا اقامه آن به صورت فرادی و در [[خانه]] افضل است یا اقامه آن به جماعت و در [[مسجد]]؟ شافعی و [[جمهور]] [[اصحاب]] او و [[ابوحنیفه]] و احمد و برخی از علمای [[مالکی]] و دیگران اعتقاد دارند که اقامه آن به جماعت افضل است، همچنان که عمربن الخطاب و [[صحابه]] چنین عمل کردهاند و [[سیره]] مستمره [[مسلمانان]] بر این روال بوده است؛ زیرا این عمل از [[شعائر]] آشکار و به [[نماز عید]] شبیه است؛ اما مالک، [[ابویوسف]] و برخی دیگر از علمای شافعی و دیگران معتقدند اقامه این نماز به صورت فرادی و در [[منزل]] افضل است؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} فرموده است: {{متن حدیث|أَفْضَلَ الصَّلَاةِ صَلَاةُ الْمَرْءِ فِي بَيْتِهِ إِلَّا الْمَكْتُوبَةَ}}؛ «بهترین نمازِ مرد غیر از [[نماز واجب]]، نمازی است که به صورت فرادی و در منزلش به جا آورده شود»<ref>المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج۶، ص۳۹.</ref>. | |||
چنانکه ملاحظه میشود، به جز [[شیعیان]] برخی دیگر از [[پیروان]] [[مذاهب اهل سنت]] نیز [[اعتقادی]] به [[جماعت]] [[خواندن نماز]] تراویح ندارند؛ بنابراین، متهم کردن [[شیعه]] در این خصوص وجهی ندارد. | |||
'''نکته پنجم''': برای پیروان [[مذهب]] [[حق]]، همین کافی است که [[پیامبر عظیمالشأن اسلام]]{{صل}}، به چنین عملی [[اقدام]] نکرده باشد. اگر به جماعت خواندن این [[نمازها]] [[مشروع]] بود، چرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در طول حیاتش به آن اقدام نکرده است؟ همین نکته بر عدم [[مشروعیت]] چنین عملی کفایت میکند و اگر شیعیان از [[شرکت در جماعت]] [[نماز تراویح]] [[امتناع]] میورزند به [[تبعیت]] از پیامبر عظیمالشأن اسلام{{صل}} است. | |||
یادآور میشود در [[جوامع روایی]] [[اهل سنت]] تنها سه [[روایت]] آمده است که بیانگر آن است این [[نماز]] در [[عصر پیامبر]]{{صل}} به جماعت اقامه شده است؛ آن سه روایت عبارتاند از: | |||
روایت نخست: مسلم از [[زید بن ثابت]] نقل کرده است که {{متن حدیث|احتجر رسول الله{{صل}} حجيرة بخصفة أو حصير فخرج [[رسول الله]]{{صل}} يصلي فيها، قال فتتبع إليه [[رجال]] و جاءوا يصلون بصلاته، قال: ثم جاءوا ليلة فحضروا و أبطأ رسول الله عنهم، قال: فلم يخرج إليهم فرفعوا أصواتهم و حصبوا الباب، فخرج إليهم رسول الله{{صل}} مغضبا، فقال لهم رسول الله: ما زال بكم صنيعكم حتى ظننت أنه سيكتب عليكم، فعليكم بالصلاة في بيوتكم، فإن خير [[صلاة]] المرء في بيته إلا الصلاة المكتوبة}}؛ «[[رسول خدا]] از لیف خرما یا [[حصیر]] اتاقکی ساخت. آنگاه درون آن رفت تا نماز بخواند. عدهای از [[مردم]] به دنبال او وارد اتاقک شدند تا با او نماز بخوانند. پس از آن شب دیگر به آنجا آمدند؛ ولی رسول خدا{{صل}} تأخیر کرد و برای نماز حاضر نشد. مردم که این وضعیت را دیدند صدای خویش را بلند کرده، به شدت در [[خانه پیامبر]]{{صل}} را کوبیدند. رسول خدا{{صل}} [[خشمگین]] بیرون آمد و به آنان فرمود: آنقدر [[اصرار]] بر کار خویش دارید که [[فکر]] کردم به زودی از جانب [[خدا]] چیزی بر شما [[واجب]] شود. بر شما باد به [[نماز خواندن]] در خانههایتان؛ زیرا بهترین [[نماز]] - به جز [[نماز واجب]] - نمازی است که در [[خانه]] خوانده شود»<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۵۳۹.</ref>. | |||
این [[حدیث]] نشان میدهد [[مسلمانان]] یک بار این نماز را بدون [[اذن پیامبر]]{{صل}} به [[جماعت]] به جا آوردند؛ ولی چون شب دیگر آمدند تا دوباره این [[نمازها]] را به جماعت بخوانند، [[رسول خدا]]{{صل}} تأخیر کرد و از خانهاش خارج نشد؛ از این رو صداهای خود را بالا برده، به در کوبیدند. رسول خدا{{صل}} با [[عصبانیت]] از خانه خارج شد و آن مطالب را بیان کرد. | |||
[[روایت]] دوم: [[بخاری]] از [[عروة بن زبیر]] از [[عایشه]]، نقل کرده است که رسول خدا{{صل}} یک شب در [[مسجد]] نماز خواند و [[مردم]] به او [[اقتدا]] کردند. شب بعد نیز نماز خواند و مردم زیادی برای نماز [[اجتماع]] کردند؛ ولی چون در شب سوم و چهارم نیز جمع شدند تا با [[پیامبر]]{{صل}} نماز بخوانند، پیامبر{{صل}} از خانه خارج نشد. چون صبح شد، فرمود: عمل شما را دیدم و هیچ چیز مانع خارج شدن من از خانه نشد، مگر اینکه ترسیدم این کار بر شما واجب شود. این حادثه در [[ماه رمضان]] اتفاق افتاد<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۵۰.</ref>. این حدیث را مسلم نیز در صحیحش، نقل کرده است<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۵۲۴.</ref>. | |||
روایت سوم: بخاری از [[عروه]] نقل کرده که عایشه به او خبر داده است که رسول خدا{{صل}} در [[دل]] شب از خانهاش خارج شد و در مسجد نماز خواند و عدهای به او اقتدا کردند. صبح آن [[روز]] مردم با هم در این مورد صحبت کردند و برای شب بعد عده بیشتری برای نماز آمدند و با او نماز خواندند. صبح روز بعد نیز مردم درباره این موضوع با هم صحبت کردند و برای شب سوم عده بیشتری برای نماز خواندن پشت سر [[پیامبر]] [[اجتماع]] کردند. در شب چهارم، [[مسجد]] گنجایش [[نمازگزاران]] را نداشت تا اینکه پیامبر{{صل}} برای [[نماز صبح]] به مسجد آمد. پس از [[اقامه نماز]] صبح به [[مردم]] رو کرد و پس از ادای [[شهادت]] به [[یگانگی خدا]] فرمود: {{متن حدیث|أما بعد، فإنه لم يخف على مكانكم و لكني خشيت أن تفرض عليكم فتعجزوا عنها}}؛ «آمدن شما به اینجا بر من مخفی نبود؛ اما من ترسیدم که این عمل بر شما [[واجب]] شود و شما از عهده آن برنیایید». آنگاه [[رسول خدا]]{{صل}} [[وفات]] کرد و مردم همچنان بر همین روال عمل میکردند<ref>صحیح البخاری، ج۲، ص۱۱.</ref>. | |||
این [[حدیث]] را مسلم نیز در صحیحش نقل کرده است<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۵۲۴.</ref>. این [[روایت]] هم نشان میدهد پیامبر به این کار [[راضی]] نبودند. | |||
[[بیهقی]] از [[ابوذر]] روایت کرده است: «با رسول خدا [[روزه]] گرفتیم؛ ولی او [[نوافل]] شبهای [[ماه رمضان]] را با ما نخواند تا اینکه هفت شب به پایان ماه رمضان باقی ماند. آنگاه [[نمازها]] را تا یکسوم شب با ما اقامه کرد. آنگاه در شب سوم این نمازها را با ما نخواند و در شب پنجم این نمازها را تا پاسی از شب با ما خواند. عرض کردیم: ای رسول خدا{{صل}}! اگر بقیه شب را همچنان [[نافله]] بخوانیم چه حکمی دارد؟ پیامبر{{صل}} فرمود: کسی که تا وقتی [[امام]] [[نماز]] میخواند، با او نماز بخواند، نماز یک شب کامل به حساب او نوشته میشود، سپس این نمازها را با ما نخواند تا اینکه سه [[روز]] به پایان ماه مانده بود. در سه شب مانده به پایان ماه، این نمازها را با ما خواند و خانوادهاش را فراخواند و با ما به قدری نماز خواند که ترسیدیم [[سحر]] شود<ref>السنن الکبری، بیهقی، ج۲، ص۶۹۶؛ این روایت را شوکانی در نیل الاوطار، ج۳، ص۵۰، نقل کرده و گفته: پنج تن از صاحبان صحاح آن را روایت کردهاند؛ ولی ترمذی آن را صحیح هم دانسته است.</ref>. | |||
طبق این روایت، [[پیامبر]]{{صل}} در شب بیستوچهارم (یا طبق قول برخی دیگر شب بیستوسوم<ref>الفقه علی المذاهب الاربعه، ج۱، ص۳۰۹.</ref>) و بیستوششم و بیستوهفتم، برای [[نماز تراویح]] از [[خانه]] خارج شد. | |||
===نقد و بررسی [[روایات]]=== | |||
این روایات، عمده روایاتی است که در این زمینه وارد شده؛ اما [[تمسک]] به مضمون این روایات برای [[اثبات]] [[استحباب]] اقامه [[جماعت]] در نماز تراویح به [[دلایل]] ذیل مشکل است: | |||
۱. [[تعارض]] و [[اختلاف]] در این روایات: این روایات در سه مورد با هم تعارض و اختلاف دارند: | |||
مورد اول: در این روایات در مورد مقدار شبهایی که پیامبر{{صل}} آنها [[نوافل]] را به جماعت اقامه کرده است، تعارض وجود دارد که نشان میدهد [[راویان]] این جریان، [[واقعیت]] را به طور دقیق ضبط نکردهاند. | |||
مورد دوم: در این روایات در مورد ترتیب شبها اختلاف است؛ زیرا طبق تصریح [[بخاری]] شبهایی که پیامبر{{صل}} نماز تراویح را به جماعت خوانده، متوالی بوده؛ ولی مطابق تصریح [[روایت]] [[ابوذر]]، این شبها متوالی نبوده است. | |||
مورد سوم: در این روایات درباره [[تاریخ]] این شبها نیز اختلاف است. آنچه از اکثر این روایات فهمیده میشود این است که پیامبر{{صل}} در اوایل [[ماه رمضان]] با آنها نماز تراویح را به جا آورده، در صورتی که صریح روایت ابوذر این است که پیامبر{{صل}} این [[نماز]] را در دهه آخر ماه رمضان به جماعت خوانده است. | |||
با توجه به این [[اختلافها]] چگونه میتوان به مضامین این روایات [[اطمینان]] کرد؟! | |||
۲. وابسته نبودن تشریح [[احکام]] به [[تمایل]] و [[رغبت]] [[مردم]]: این [[سخن پیامبر]]{{صل}} که {{متن حدیث|... خشيت أن تفرض عليكم فتعجزوا عنها}}؛ «ترسیدم که این عمل بر شما [[واجب]] شود و شما از عهده آن برنیایید»، نشان میدهد [[تشریع احکام]] [[شرعی]]، تابع استقبال و عدم استقبال مردم از یک عمل است؛ یعنی اگر مردم به عملی رغبت نشان دهند ممکن است آن عمل واجب شود، در صورتی که تشریع احکام، تابع تمایل یا عدم تمایل مردم نیست، بلکه تابع ملاکات [[واقعی]] است. | |||
۳. [[ناسازگاری]] این روایات با دیگر روایات: [[صاحبان صحاح]] و [[سنن]] از اَنَس بن مالک [[روایت]] کردهاند که در [[شب معراج]] بر [[پیامبر]]{{صل}} پنجاه [[نماز واجب]] شد، سپس از این مقدار کم شد تا اینکه به پنج کاهش یافت. آنگاه ندایی رسید که ای [[محمّد]]! این [[حکم]] [[تغییر]] نمیکند و برای تو با همین پنج [[نماز]]، [[ثواب]] پنجاه نماز است<ref>سنن الترمذی، ج۱، ص۲۸۹؛ صحیح البخاری، ج۱، ص۷۸.</ref>. | |||
عسقلانی میگوید: خطّابی، اصل این نکته را که پیامبر{{صل}} از [[واجب]] شدن [[نماز تراویح]] میترسید، زیر سؤال برده است؛ زیرا در [[حدیث]] [[اسراء]] آمده است: «[[خداوند]] فرمود نمازهای واجب پنجاه بوده که به پنج تغییر یافته و این حکم تغییر نمیکند»؛ بنابراین اگر تعداد نمازهای واجب تغییر نمیکند، چگونه ممکن است از زیاد شدن آنها ترسی وجود داشته باشد<ref>فتح الباری، ج۳، ص۱۳.</ref>. | |||
[[قسطلانی]] نیز در [[ارشاد الساری]] از صاحب شرح التقریب، توجیهاتی را در این خصوص ذکر کرده است ولی با این حال گفته است که این، یک مسئله مشکلی است و کسی را سراغ ندارم که از [[راز]] آن پرده برداشته باشد<ref>ارشاد الساری، ج۳، ص۴۲۸.</ref>. | |||
به هر حال، بر فرض که مضامین این [[روایات صحیح]] باشد، صرفاً دلالت میکند که اقامه [[جماعت]] در نماز تراویح به همان مقداری که در [[عصر رسول الله]]{{صل}} بوده است (یعنی ۸ رکعت) مجاز است، در حالی که [[اهل سنت]] [[تشریع]] این عمل را به تمام رکعات افزوده شده تعمیم دادهاند. | |||
'''نکته ششم''': بر اساس روایات صحیح در دوران [[زندگانی پیامبر]]{{صل}} و [[خلیفه اول]] و دو سال اول از [[خلافت]] [[خلیفه دوم]]، برای [[نوافل]] [[ماه رمضان]] جماعتی تشکیل نشد، بلکه [[مسلمانان]] این [[نمازها]] را در [[خانهها]] یا [[مساجد]] به صورت فرادی میخواندند؛ اما پس از گذشت دو سال از خلافت خلیفه دوم، او به این [[فکر]] افتاد که [[نمازگزاران]] پراکنده در [[مسجد]] را جمع کند تا این نماز را با یک [[امام]] به صورت جماعت بخوانند. روایاتی که مسلم و [[بخاری]] در این زمینه نقل کردهاند، مؤید این مطلب است. | |||
بنا بر نقل [[بخاری]]، [[ابن شهاب]] میگوید: «پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} و در عصر [[خلافت ابوبکر]] و آغاز [[خلافت عمر]]، [[رفتار]] [[مسلمانان]] بر همین روال بود»<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۴۴.</ref>. | |||
مسلم این [[حدیث]] را در صحیحش نقل کرده است<ref>صحیح مسلم، ج۱، ص۵۲۳.</ref>. | |||
شارحان این حدیث، جمله «پس از رحلت رسول خدا{{صل}} و خلافت ابوبکر رفتار مسلمانان بر همین روال بود» را چنین [[تفسیر]] کردهاند که مسلمانان در این دوران، این [[نماز]] را به صورت [[جماعت]] نمیخواندند و [[رسول خدا]]{{صل}} [[مردم]] را برای به جماعت خواندن این نماز جمع نمیکرد<ref>فتح الباری، ج۴، ص۲۵۲.</ref>. | |||
[[قسطلانی]] هم گفته است: عبارت «مردم بر همین روال عمل میکردند»؛ یعنی [[نماز تراویح]] را به جماعت نمیخواندند و در [[زمان]] خلافت ابوبکر هم، چنین بود<ref>ارشاد الساری، ج۳، ص۴۲۵.</ref>. | |||
[[نووی]] نیز در شرح عبارت فوق گفته است: «این عبارت که «پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} مردم بر همین روال عمل میکردند»، یعنی در طول [[حیات پیامبر]]{{صل}} هر فرد [[نوافل]] [[رمضان]] را در خانهاش و به صورت فرادی اقامه میکرد تا اینکه مقداری از خلافت عمر سپری شد، آنگاه [[عمر]] مردم را جمع کرد تا این [[نمازها]] را پشت سر [[ابی بن کعب]] بخوانند. از آن وقت به بعد، مردم این نماز را به صورت جماعت میخواندند»<ref>المنهاج شرح صحیح مسلم بن الحجاج، ج۶، ص۴۰.</ref>. | |||
نووی از [[عبدالرحمان بن عبدالقاری]] نقل کرده است: «شبی در [[ماه رمضان]] با [[عمر بن الخطاب]] از [[خانه]] بیرون آمده با هم به [[مسجد]] رفتیم. مردم را دیدیم که به صورت پراکنده، گروهی فرادی نماز میخوانند و گروهی هم به فردی [[اقتدا]] کردهاند. عمر گفت: به نظر من اگر مردم با یک [[امام]] نماز میخواندند، بهتر بود؛ سپس بر این کار مصمم شد و مردم را به [[نماز خواندن]] با ابی بن کعب گرد آورد. آنگاه شبی دیگر با او از خانه خارج شده، به مسجد آمدیم، دیدیم که مردم نماز تراویح را با ابی بن کعب میخوانند. عمر گفت: {{عربی|نعمت البدعة هذه}}؛ «این کار چه [[بدعت]] خوبی است»، نمازی که بعد از [[خواب]] آن را برپا دارند، بهتر است از آنکه قبل از خواب آن را به جا آورند. مراد [[عمر]] این بود که [[نماز تراویح]] را آخر شب بخوانند و [[مردم]] آن را اول شب میخواندند<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۴۵.</ref>. | |||
عبارتِ «این کار چه بدعت خوبی است» نشان میدهد به [[جماعت]] خواندن این [[نماز]]، از بدعتهای [[خلیفه]] بوده و به [[شرع]] ارتباطی ندارد. گروهی از [[علما]] نیز به این مطلب تصریح کردهاند. | |||
[[قسطلانی]] - از [[علمای اهل سنت]] - میگوید: «این نماز را عمر بدعت نامید؛ زیرا [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دستور نداده بود به جماعت بخوانند. همچنین در [[عهد]] [[ابوبکر]]، در اول شب نبود و همه شب اقامه نمیشد و عدد رکعات آن این مقدار نبوده است»<ref>ارشاد الساری، ج۳، ص۴۲۶.</ref>. | |||
عینی هم گفته است: «عمر این عمل را بدعت نامید؛ زیرا [[رسول خدا]]{{صل}} جواز این عمل را صادر نکرد و در [[زمان ابوبکر]] هم این کار انجام نگرفت و رسول خدا{{صل}} به انجام آن مایل نبود»<ref>عمدة القاری، ج۱۱، ص۱۲۶.</ref>. | |||
ابن [[قدامه]] گفته است: «تراویح را به عمر نسبت دادهاند؛ زیرا مردم را [[مأمور]] ساخت با [[ابی بن کعب]] به جماعت بخوانند و او چنین کرد»<ref>المغنی، ج۲، ص۱۲۲.</ref>. | |||
[[ابن سعد]] و [[طبری]] و [[ابن اثیر]] گفتهاند: «این موضوع در سال چهاردهم بود که در [[مدینه]] برای مردم [[امام]] قرار داد، یکی برای مردان و دیگری برای [[زنان]]»<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۸۱؛ تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۰۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۵۹.</ref>. | |||
ابن التین، [[ابن عبدالبر]]، کحلانی و [[زرقانی]] نیز همین مطلب را گفتهاند. کحلانی درباره این سخن عمر که گفته است: این بدعت خوبی است، میگوید: «بدعت هیچگاه [[پسندیده]] نیست بلکه همواره [[گمراهی]] و [[ضلالت]] است»<ref>ر.ک: سبل السلام، ج۲، ص۱۰.</ref>. | |||
ابن سعد در شرح حال عمر مینویسد: | |||
«عمر اولین کسی بود که نماز تراویح را وضع کرد و مردم را برای به جماعت خواندن آن گرد آورد و این مطلب را به سرزمینهای مختلف [[مملکت اسلامی]] بخشنامه کرد.این جریان در [[سال چهاردهم هجری]] روی داد»<ref>الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۸۱.</ref>. | |||
[[ابن عبدالبر]] در شرح حال [[عمر]] چنین نوشته است: «عمر اولین فردی بود که ماه [[روزه]] را به نمازهای مستحبیِ دستهجمعی، [[نورانی]] کرد»<ref>الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۴۵، ش۱۸۷۸.</ref>. | |||
[[ولید بن شحنه]] هنگام ذکر [[وفات]] عمر در ضمن حوادث سال بیستوسوم [[هجری]] مینویسد: «او اولین کسی بود که [[خرید و فروش]] امّ ولد را منع کرد... و اولین کسی بود که [[مردم]] را گرد آورد تا [[نماز تراویح]] را با یک [[امام]] بخوانند»<ref>روض المناظر فی علم الأوائل والأواخر، ص۱۰۹؛ ر.ک: النص والاجتهاد، ص۲۵۲.</ref>. | |||
اینک جای این سؤال باقی است که با توجه به اینکه هیچ [[انسانی]] - حتی [[رسول خدا]]{{صل}} -[[حق]] وضع [[قانون]] و [[تشریع احکام]] را ندارد و رسول خدا{{صل}} هم اگر چیزی را میفرماید، [[حکم خدا]] را [[ابلاغ]] میکند، آیا وضع و [[تشریع]] [[خلیفه]]، در [[مشروعیت]] این کار کافی است؟! | |||
بر اساس [[عقیده شیعه]]، احکامی که [[خداوند]] تشریع کرده از [[طریق وحی]] به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} میرسیده و تنها اوست که حامل [[وحی الهی]] بوده و با [[ارتحال]] ایشان باب [[وحی]]، تشریع و وضع [[احکام شرعی]] بسته شده است و هیچ فردی پس از اکمال [[شریعت]] حق هیچگونه دخل و [[تصرف]] در [[احکام الهی]] را ندارد. | |||
شوکانی در این زمینه میگوید: | |||
«حق این است که سخن [[صحابی]] [[حجت]] نیست؛ زیرا خداوند غیر از [[حضرت محمّد]]{{صل}} شخص دیگری را برای این [[امت]] [[مبعوث]] نکرده است و [[صحابه]] و دیگران به صورت مساوی موظفاند که از [[شرع]] او و [[کتاب و سنت]] [[پیروی]] کنند و هر کس بگوید: در [[دین خدا]] به غیر از کتاب و سنت با چیز دیگری هم میتوان [[اقامه حجت]] کرد، چیزی را در مورد دین خدا گفته که ثابت نشده و [[شرعی]] را [[اثبات]] کرده که خداوند به آن [[فرمان]] نداده است»<ref>ارشاد الفحول، ج۲، ص۱۸۸.</ref>. | |||
از آنچه گذشت روشن شد که [[شیعیان]]، اصل مشروعیت و [[فضیلت]] [[نوافل]] [[رمضان]] را [[انکار]] نمیکنند بلکه آنچه مورد انکار آنان است به [[جماعت]] خواندن این [[نمازها]] است. چنانکه برخی از [[علمای اهل سنت]]، از جمله [[شافعی]]، جماعت خواندن آن را [[مکروه]] دانسته و بعضی هم در [[خانه]] خواندن آن را به صورت فرادی بهتر از خواندن آن به جماعت در [[مساجد]] دانستهاند. | |||
همچنین روشن شد [[شیعیان]] با این [[اعتقاد]] که تنها [[خداوند]] صاحب [[تشریع]] است و [[پیامبر]] [[مبلّغ]] آن است، [[شرکت در جماعت]] چنین نمازی را [[مشروع]] نمیدانند؛ زیرا هیچ نصی از پیامبر{{صل}} در اینباره ثابت نشده است. بر اساس [[روایات]]، کسانی که به این کار دستور دادهاند، خود آن را «[[بدعت]]» نامیدهاند. [[بدیهی]] است بدعت، سزاوار [[تبعیت]] نیست؛ هرچند نام آن را بدعت [[ممدوح]] بنامند؛ زیرا [[حقیقت]]، با نامگذاری عوض نمیشود.<ref>[[مهدی رستمنژاد|رستمنژاد، مهدی]]، [[پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه (کتاب)|پاسخ به شبهات وهابیان علیه شیعه]] ص ۶۳۵-۶۴۹.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |