پرش به محتوا

اصلاح در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - 'حق محوری' به 'حق‌محوری'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'حق محوری' به 'حق‌محوری')
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
#'''کمال رسانی''': از نظر قرآن،‌ هر تغییری به معنای [[صلاح]] و [[اصلاح]] نیست. بنابراین [[شعار]] [[تغییر]] نمی‌تواند یک شعار اصیل [[قرآنی]] باشد مگر آنکه مراد از تغییر همان تغییر در چارچوب اصلاحات باشد؛ یعنی تغییراتی را می‌‌بایست پذیرفت و پدید آورد که [[حق]] و [[عدالت]] را تثبیت کند و آن چیز را به سمت صلاح و [[مصلحت]] واقعی‌اش سوق دهد و [[نقص]] و [[ضعف]] را از آن بزداید و آن را به کمالش برساند. بنابراین، مهم‌ترین اصل در اصلاحات این است که [[هدف]] مشخص کمال رسانی در آن ملاحظه شود. پس اگر تغییراتی انجام گیرد که چیزی به جای کمال گرفتار نقص شود یا نقص آن افزایش یابد؛ چنین [[اصلاحی]] چیزی جز [[افساد]] نیست.
#'''کمال رسانی''': از نظر قرآن،‌ هر تغییری به معنای [[صلاح]] و [[اصلاح]] نیست. بنابراین [[شعار]] [[تغییر]] نمی‌تواند یک شعار اصیل [[قرآنی]] باشد مگر آنکه مراد از تغییر همان تغییر در چارچوب اصلاحات باشد؛ یعنی تغییراتی را می‌‌بایست پذیرفت و پدید آورد که [[حق]] و [[عدالت]] را تثبیت کند و آن چیز را به سمت صلاح و [[مصلحت]] واقعی‌اش سوق دهد و [[نقص]] و [[ضعف]] را از آن بزداید و آن را به کمالش برساند. بنابراین، مهم‌ترین اصل در اصلاحات این است که [[هدف]] مشخص کمال رسانی در آن ملاحظه شود. پس اگر تغییراتی انجام گیرد که چیزی به جای کمال گرفتار نقص شود یا نقص آن افزایش یابد؛ چنین [[اصلاحی]] چیزی جز [[افساد]] نیست.
#'''[[دانش کامل]]''': از دیگر اصول اصلاحات آن است که [[انسان]] کمال هر چیزی را بداند و بشناسد. این امر مستلزم [[دانش]] جامع و کاملی است که شاید از بسیاری از [[مردم]] بیرون باشد؛‌ زیرا کمال هرچیزی را نمی‌توان جز با [[معیار حق]] به دست آورد. از آن جایی که حق مطلق خداست<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و هر حقی از او نشات می‌‌گیرد<ref>بقره، آیات ۲۶ و ۱۴۴ و ۱۴۷ و آیات دیگر</ref>، پس بدون [[مراجعه به خدا]] نمی‌توان حق را [[شناخت]] و تنها راه مراجعه به خدا نیز بهره‌گیری از دو [[پیامبر]] درونی و بیرونی یعنی [[عقل]] و [[فطرت]] از یک سو و [[وحی]] از سوی دیگر است. بنابراین، برای کسب دانش کامل می‌‌بایست به عقل و وحی مراجعه کرد و تنها در جایی [[اصلاحات]] را [[مطابق حق]] و [[عدالت]] باید بدانیم که مطابق [[عقل]] و [[وحی]] باشد. در غیر این صورت مانند [[سفیهان]] و [[بی‌خردان]] [[کافر]] و [[منافق]] خواهیم بود که [[افساد]] خویش را اصلاحات دانسته و بر آن پافشاری می‌‌کردند.<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ * يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ * فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ}} «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند * با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند * به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید می‌گویند جز این نیست که ما مصلحیم * آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۸-۱۲.</ref>
#'''[[دانش کامل]]''': از دیگر اصول اصلاحات آن است که [[انسان]] کمال هر چیزی را بداند و بشناسد. این امر مستلزم [[دانش]] جامع و کاملی است که شاید از بسیاری از [[مردم]] بیرون باشد؛‌ زیرا کمال هرچیزی را نمی‌توان جز با [[معیار حق]] به دست آورد. از آن جایی که حق مطلق خداست<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و هر حقی از او نشات می‌‌گیرد<ref>بقره، آیات ۲۶ و ۱۴۴ و ۱۴۷ و آیات دیگر</ref>، پس بدون [[مراجعه به خدا]] نمی‌توان حق را [[شناخت]] و تنها راه مراجعه به خدا نیز بهره‌گیری از دو [[پیامبر]] درونی و بیرونی یعنی [[عقل]] و [[فطرت]] از یک سو و [[وحی]] از سوی دیگر است. بنابراین، برای کسب دانش کامل می‌‌بایست به عقل و وحی مراجعه کرد و تنها در جایی [[اصلاحات]] را [[مطابق حق]] و [[عدالت]] باید بدانیم که مطابق [[عقل]] و [[وحی]] باشد. در غیر این صورت مانند [[سفیهان]] و [[بی‌خردان]] [[کافر]] و [[منافق]] خواهیم بود که [[افساد]] خویش را اصلاحات دانسته و بر آن پافشاری می‌‌کردند.<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ * يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ * فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ}} «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند * با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند * به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید می‌گویند جز این نیست که ما مصلحیم * آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۸-۱۲.</ref>
#'''[[حق محوری]]''': البته از مطالب پیشین این اصل کاملا روشن می‌‌شود؛ زیرا اگر هر تغییری حتی در قالب اصلاحات ظاهری باشد اگر مطابق [[حق تعالی]] و [[حقوق]] نشات گرفته از حق تعالی نباشد، جز [[فساد]] و افساد چیزی نیست و از نظر [[آموزه‌های قرآنی]] [[سفاهت]] و [[بی‌خردی]] و بی‌عقلی است.
#'''[[حق‌محوری]]''': البته از مطالب پیشین این اصل کاملا روشن می‌‌شود؛ زیرا اگر هر تغییری حتی در قالب اصلاحات ظاهری باشد اگر مطابق [[حق تعالی]] و [[حقوق]] نشات گرفته از حق تعالی نباشد، جز [[فساد]] و افساد چیزی نیست و از نظر [[آموزه‌های قرآنی]] [[سفاهت]] و [[بی‌خردی]] و بی‌عقلی است.
#'''[[عدالت‌محوری]]''': این اصل نیز از مطالب گذشته به دست آمده است. می‌‌دانیم که عدالت به معنای «وضع کل شی فی موضعه؛ هر چیزی را در جایش قرار دادن است» یا «اعطاء کل ذی [[حق]]، حقه، بخشیدن حق هر صاحب حق است». زمانی ما می‌‌توانیم موضع هر چیزی را بدانیم که موضع مناسب کمالی و حقی آن را بدانیم. پس اگر از عقل و وحی بهره نگیریم نمی‌توانیم موضع حق و عدلی آن چیز را بدانیم و آن را در همان جای مناسبش قرار دهیم. همچنین در صورتی می‌‌توانیم [[حق]] هر صاحب حقی را به او بدهیم که حق را بشناسیم. به هر حال، [[عدالت]] به معنای وضع و اعطا، نیازمند [[حق‌شناسی]] و موضع‌شناسی است. پس لازم است که حق شناس و [[عدل]] شناس باشیم و بر این مدار هر تغییری را انجام دهیم تا تغییرات [[اصلاحی]] باشد و گرنه به عنوان تغییرات افسادی شناخته و رد می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>
#'''[[عدالت‌محوری]]''': این اصل نیز از مطالب گذشته به دست آمده است. می‌‌دانیم که عدالت به معنای «وضع کل شی فی موضعه؛ هر چیزی را در جایش قرار دادن است» یا «اعطاء کل ذی [[حق]]، حقه، بخشیدن حق هر صاحب حق است». زمانی ما می‌‌توانیم موضع هر چیزی را بدانیم که موضع مناسب کمالی و حقی آن را بدانیم. پس اگر از عقل و وحی بهره نگیریم نمی‌توانیم موضع حق و عدلی آن چیز را بدانیم و آن را در همان جای مناسبش قرار دهیم. همچنین در صورتی می‌‌توانیم [[حق]] هر صاحب حقی را به او بدهیم که حق را بشناسیم. به هر حال، [[عدالت]] به معنای وضع و اعطا، نیازمند [[حق‌شناسی]] و موضع‌شناسی است. پس لازم است که حق شناس و [[عدل]] شناس باشیم و بر این مدار هر تغییری را انجام دهیم تا تغییرات [[اصلاحی]] باشد و گرنه به عنوان تغییرات افسادی شناخته و رد می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>
#'''مشاوره‌های آشکار و نهان''': [[اصلاحات]] زمانی می‌‌تواند در مسیر درست انجام گیرد که با دیگرانی که از [[عقل]] و [[وحی]] برخوردارند [[مشاوره]] گرفته شود. از آن جایی که لازم است که برخی از امور نهانی انجام شود تا [[موفقیت]] آمیز باشد مشورت‌های نهانی نیز می‌‌بایست در دستور کار قرار گیرد. از نظر [[اسلام]] [[استبداد]] رای موجب [[تباهی]] می‌‌شود. در این [[روایات]] بسیاری وارد شده است.
#'''مشاوره‌های آشکار و نهان''': [[اصلاحات]] زمانی می‌‌تواند در مسیر درست انجام گیرد که با دیگرانی که از [[عقل]] و [[وحی]] برخوردارند [[مشاوره]] گرفته شود. از آن جایی که لازم است که برخی از امور نهانی انجام شود تا [[موفقیت]] آمیز باشد مشورت‌های نهانی نیز می‌‌بایست در دستور کار قرار گیرد. از نظر [[اسلام]] [[استبداد]] رای موجب [[تباهی]] می‌‌شود. در این [[روایات]] بسیاری وارد شده است.
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش