پرش به محتوا

عصمت پیامبر خاتم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[آیا آیه ۷۳ سوره اسراء بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟ (پرسش)| آیا آیه ۷۳ سوره اسراء بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟]]'''{{پایان}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{وسط‌چین}}'''[[آیا آیه ۷۳ سوره اسراء بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟ (پرسش)| آیا آیه ۷۳ سوره اسراء بر عدم عصمت پیامبر خاتم دلالت می‌کند؟]]'''{{پایان}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[عصمت (پرسش)|(پرسمان عصمت)]]</small>| تراز = راست| عرض = ۱۰۰px| اندازه خط = ۱۳px|رنگ پس‌زمینه=#F8FBF9| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = وسط}}
{{همچنین|افسانه غزانیق}}
از جمله مواردی که منکران [[عصمت پیامبران]] بدان استناد کرده‌اند، آیاتی است که در ظهور ابتدایی خود، لغزشی در مورد [[وحی]] به [[حضرت رسول]] {{صل}} نسبت می‌دهد؛ از جمله آن [[آیات]]، این [[آیه]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۴۰۳-۴۰۸.</ref>
از جمله مواردی که منکران [[عصمت پیامبران]] بدان استناد کرده‌اند، آیاتی است که در ظهور ابتدایی خود، لغزشی در مورد [[وحی]] به [[حضرت رسول]] {{صل}} نسبت می‌دهد؛ از جمله آن [[آیات]]، این [[آیه]] است: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]] ص ۴۰۳-۴۰۸.</ref>


'''تبیین شبهه'''
برخی با استناد به این آیه و نقل افسانه‌ای ساختگی به نام غرانیق، در [[عصمت پیامبر]]{{صل}} در دریافت و ابلاغ وحی شبهه کرده‌اند. بر اساس برخی از [[روایات]] وارد شده در [[تفاسیر]] و منابع حدیثی [[اهل سنت]]<ref>ر.ک: جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۳۶۸؛ ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، ج۸ ص۴۹۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ج۱، ص۳۲۶.</ref> هنگامی که [[سوره نجم]] نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} آن را در [[مکه]] قرائت کرد. هنگام [[تلاوت]]، وقتی به این [[آیات]] رسید که {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى* وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى}}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ * و آن سومین بت دیگر «منات» را؟» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. [[شیطان]] دو جمله را بر زبان او جاری ساخت: {{عربی|"تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى"}}؛ «آنها بت‌های والایی هستند و از آنها [[امید]] [[شفاعت]] می‌رود». چون حضرت به واسطه جبرئیل، متوجه القائات شیطان و [[اشتباه]] خویش در تلاوت آن به عنوان آیات [[وحیانی]] برای مردم شد، [[ترس]] و [[اضطراب]] وجودش را فرا گرفت. در چنین شرایطی، آیات زیر در نکوهش و [[سرزنش]] وی نازل شد: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۲۳۸-۲۴۳.</ref>
 
برخی با استناد به این آیه و نقل افسانه‌ای ساختگی به نام غرانیق، در [[عصمت پیامبر]]{{صل}} در دریافت و ابلاغ وحی شبهه کرده‌اند. بر اساس برخی از [[روایات]] وارد شده در [[تفاسیر]] و منابع حدیثی [[اهل سنت]] <ref>ر.ک: جلال الدین سیوطی، الدر المنثور، ج۴، ص۳۶۸؛ ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، ج۸ ص۴۹۸؛ حلبی، السیرة الحلبیة، ج۱، ص۳۲۶.</ref> هنگامی که [[سوره نجم]] نازل شد، [[پیامبر]]{{صل}} آن را در [[مکه]] قرائت کرد. هنگام [[تلاوت]]، وقتی به این [[آیات]] رسید که {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى* وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى}}<ref>«آیا بت‌های «لات» و «عزّی» را (شایسته پرستش) دیده‌اید؟ * و آن سومین بت دیگر «منات» را؟» سوره نجم، آیه ۱۹-۲۰.</ref>. [[شیطان]] دو جمله را بر زبان او جاری ساخت: {{عربی|"تِلْكَ الْغَرَانِيقُ الْعُلَى وَ إِنَّ شَفَاعَتَهُنَّ لَتُرْتَجَى"}}؛ «آنها بت‌های والایی هستند و از آنها [[امید]] [[شفاعت]] می‌رود». چون حضرت به واسطه جبرئیل، متوجه القائات شیطان و [[اشتباه]] خویش در تلاوت آن به عنوان آیات [[وحیانی]] برای مردم شد، [[ترس]] و [[اضطراب]] وجودش را فرا گرفت. در چنین شرایطی، آیات زیر در نکوهش و [[سرزنش]] وی نازل شد: {{متن قرآن|وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا}}<ref>«و نزدیک بود که تو را از آنچه ما به تو وحی کردیم (به ترفند) باز دارند تا جز آن را بر ما بربندی و آنگاه تو را بی‌گمان دوست می‌گرفتند» سوره اسراء، آیه ۷۳.</ref>.<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۲۳۸-۲۴۳.</ref>


'''پاسخ به شبهه'''
'''پاسخ به شبهه'''
خط ۱۷۱: خط ۱۷۰:


علاوه بر اینکه این داستان با [[عصمت پیامبر]] در مقام تلقی و ابلاغ وحی منافات دارد و ادله عقلی و [[نقلی]] بسیاری برای ردّ این گونه افسانه‌ها کافی است. اشکالات دیگری نیز در آن وجود دارد که به آنها اشاره کنیم:
علاوه بر اینکه این داستان با [[عصمت پیامبر]] در مقام تلقی و ابلاغ وحی منافات دارد و ادله عقلی و [[نقلی]] بسیاری برای ردّ این گونه افسانه‌ها کافی است. اشکالات دیگری نیز در آن وجود دارد که به آنها اشاره کنیم:
# بسیاری از صاحب‌نظران [[اهل سنت]]، در سند حدیث خدشه وارد کرده و آن را از [[احادیث]] موضوعه و مجعوله توسط [[کفار]] و زنادقه شمرده<ref>تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۱۴۹-۱۵۰؛ فتح الباری، ج۸، ص۴۹۸؛ ر.ک: الرحلة المدرسیة، ص۴۴-۴۵.</ref> و گفته‌اند که سند هیچ یک از طرق این [[روایت]]، به [[زمان]] معاصر با این واقعه نمی‌رسد؛ یعنی، هیچ یک از راویان این قصه از کسانی نبوده‌اند که زمان نزول [[سوره نجم]] را [[درک]] کرده باشند. نزدیک‌ترین شخص به زمان وقوع این حادثه، از بین کسانی که این قصه را از آنها [[نقل]] کرده‌اند، [[ابن‌عباس]] است و حال آنکه ابن‌عباس یک سال قبل از هجرت متولد شده است<ref>و یا آنکه در آن زمان، کودکی دو سه ساله بوده است. ر.ک: الهدی الی دین المصطفی، ج۱، ص۱۳۰.</ref>. ولی به تصریح خود آنها، زمان وقوع این جریان به سال پنجم بعثت بر می‌گردد<ref>الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ج۲، ص۶۶-۶۷؛ تنزیه انبیا از آدم تا خاتم، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref>؛ یعنی حدود هفت سال پیش از تولد ابن‌عباس<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۲۳۸-۲۴۳؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۱۲۰-۱۳۱.</ref> سند همه [[روایات]] افسانه غرانیق منقطع است<ref>نصب المجانیق، ص ۵، ۱۸، میقات، ش۲۴، ص۵۸، ۶۲؛ الاسرائیلیات، ص ۳۱۴ ـ ۳۱۵.</ref>. راویان این داستان همگی از [[تابعان]] و طبقات بعد از آنها بوده و در [[زمان]] ادعا شده برای وقوع این داستان هنوز به [[دنیا]] نیامده بودند و از میان آنها تنها [[ابن عباس]] از [[صحابه پیامبر]] {{صل}} است؛ لکن تولد او نیز دست کم سه سال پس از زمانی است که برای وقوع افسانه غرانیق یاد کرده‌اند<ref>الاصابه، ج ۴، ص ۱۲۲.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۱۲۰-۱۳۱.</ref>
# بسیاری از صاحب‌نظران [[اهل سنت]]، در سند حدیث خدشه وارد کرده و آن را از [[احادیث]] موضوعه و مجعوله توسط [[کفار]] و زنادقه شمرده<ref>تفسیر البیضاوی، ج۳، ص۱۴۹-۱۵۰؛ فتح الباری، ج۸، ص۴۹۸؛ ر.ک: الرحلة المدرسیة، ص۴۴-۴۵.</ref> و گفته‌اند که سند هیچ یک از طرق این [[روایت]]، به [[زمان]] معاصر با این واقعه نمی‌رسد؛ یعنی، هیچ یک از راویان این قصه از کسانی نبوده‌اند که زمان نزول [[سوره نجم]] را [[درک]] کرده باشند<ref>[[سید موسی هاشمی تنکابنی|هاشمی تنکابنی، سید موسی]]، [[عصمت ضرورت و آثار (کتاب)|عصمت ضرورت و آثار]]، ص ۲۳۸-۲۴۳؛ [[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۱۲۰-۱۳۱.</ref>.
# به [[اجماع]] [[امت اسلام]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} از تلفظ به کلمات [[کفرآمیز]] همچون [[مدح]] بت‌ها<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص ۵۰؛ تنزیه الانبیاء، ص ۱۷، ۲۳، ۱۵۱، ۱۵۴؛ روح المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۲۶۳.</ref> و در [[تبلیغ دین]] از [[تسلط]] [[شیطان]] [[معصوم]] بوده است<ref>روح‌المعانی، مج۱۰، ج۱۷، ص۲۷۰؛ المیزان، ج۱۴، ص ۳۹۶ـ ۳۹۷؛ تاریخ قرآن، ص ۱۴۸.</ref>.
# به [[اجماع]] [[امت اسلام]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} از تلفظ به کلمات [[کفرآمیز]] همچون [[مدح]] بت‌ها<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص ۵۰؛ تنزیه الانبیاء، ص ۱۷، ۲۳، ۱۵۱، ۱۵۴؛ روح المعانی، مج ۱۰، ج ۱۷، ص ۲۶۳.</ref> و در [[تبلیغ دین]] از [[تسلط]] [[شیطان]] [[معصوم]] بوده است<ref>روح‌المعانی، مج۱۰، ج۱۷، ص۲۷۰؛ المیزان، ج۱۴، ص ۳۹۶ـ ۳۹۷؛ تاریخ قرآن، ص ۱۴۸.</ref>.
# چنین حادثه‌ای موجب تردید در [[صداقت]] و حقانیت و سلب اعتماد [[مردم]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و ره‌آورد او می‌شود، چنان که اگر در یک مورد القای شیطان [[ثابت]] شد، این احتمال در همه [[آیات]] و [[روایات]] آن حضرت خواهد آمد و به لحاظ عقلی چگونه ممکن است [[خداوند]] که پیامبرش را برای [[تبلیغ]] فرستاده و معجزاتی در اختیارش قرار داده است چنین مجالی به [[شیطان]] دهد تا در نتیجه موجب سلب اعتماد از سخنان آن حضرت گردد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص ۵۱.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۳۷۶.</ref>
# چنین حادثه‌ای موجب تردید در [[صداقت]] و حقانیت و سلب اعتماد [[مردم]] از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و ره‌آورد او می‌شود، چنان که اگر در یک مورد القای شیطان [[ثابت]] شد، این احتمال در همه [[آیات]] و [[روایات]] آن حضرت خواهد آمد و به لحاظ عقلی چگونه ممکن است [[خداوند]] که پیامبرش را برای [[تبلیغ]] فرستاده و معجزاتی در اختیارش قرار داده است چنین مجالی به [[شیطان]] دهد تا در نتیجه موجب سلب اعتماد از سخنان آن حضرت گردد<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۳، ص ۵۱.</ref>.<ref>[[حسن ضیاء توحیدی|توحیدی، حسن ضیاء]]، [[افسانه غرانیق (مقاله)|مقاله «افسانه غرانیق»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)| دائرة المعارف قرآن کریم ج۴]]؛ [[مهدی سازندگی|سازندگی، مهدی]]، [[عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن (کتاب)|عصمت پیامبران اولوالعزم در دائرةالمعارف قرآن لیدن]]، ص ۳۷۶.</ref>
# تناقضات فراوانی در نقل‌های مختلف این داستان به چشم می‌خورد که از هر شخص منصفی سلب اعتماد کرده، [[دروغ]] بودن آن را می‌نمایاند<ref>الهدی الی دین المصطفی۹، ج ۱، ص ۱۶۸، ۱۷۲؛ الرواشح، ص ۱۹۰؛ نصب المجانیق، ص ۱۹.</ref>.
# تناقضات فراوانی در نقل‌های مختلف این داستان به چشم می‌خورد که از هر شخص منصفی سلب اعتماد کرده، [[دروغ]] بودن آن را می‌نمایاند<ref>الهدی الی دین المصطفی۹، ج ۱، ص ۱۶۸، ۱۷۲؛ الرواشح، ص ۱۹۰؛ نصب المجانیق، ص ۱۹.</ref>.
# تنافی با [[قرآن]]: این داستان با تمام آیات بیانگر [[عصمت پیامبران]] ناسازگار است. با مروری گذرا بر [[آیات قرآن]]، تنافی این داستان با قرآن به خوبی نمایان می‌شود؛ آن آیات عبارت‌اند از: {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref>. این [[آیات]] با صراحت، دخالت هرگونه [[هوای نفسانی]] را از گفتار پیامبر {{صل}}، و گفتار آن حضرت را در [[تبیین آموزه‌های دینی]]، تنها برگرفته از سرچشمه زلال [[وحی]] معرفی می‌کنند و هرگونه [[انحراف]] از راه [[حق]] و گم کردن مقصد را از ساحت [[نبوی]] حضرت به دور می‌دارند، چه [[گمراهی]] و [[انحرافی]] از این بالاتر که ناخواسته در میان آیات [[توحید]]، ناگاه لب به [[ستایش]] از بتان بگشاید و چه نطقی از روی [[هوا و هوس]] از این بدتر که سخن [[شیطان]] را بر [[کلام خداوند]] بیفزاید؟! دیگر آیات این [[سوره]]، به نکوهش [[بت]] و [[بت‌پرستان]] می‌پردازند که مجالی برای [[شک و تردید]] در [[پست]] بودن آنها باقی نمی‌گذارد: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۷۲.</ref>
# تنافی با [[قرآن]]: این داستان با تمام آیات بیانگر [[عصمت پیامبران]] ناسازگار است. با مروری گذرا بر [[آیات قرآن]]، تنافی این داستان با قرآن به خوبی نمایان می‌شود؛ آن آیات عبارت‌اند از: {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۲-۴.</ref>. این [[آیات]] با صراحت، دخالت هرگونه [[هوای نفسانی]] را از گفتار پیامبر {{صل}، و گفتار آن حضرت را در [[تبیین آموزه‌های دینی]]، تنها برگرفته از سرچشمه زلال [[وحی]] معرفی می‌کنند و هرگونه [[انحراف]] از راه [[حق]] و گم کردن مقصد را از ساحت [[نبوی]] حضرت به دور می‌دارند، چه [[گمراهی]] و [[انحرافی]] از این بالاتر که ناخواسته در میان آیات [[توحید]]، ناگاه لب به [[ستایش]] از بتان بگشاید و چه نطقی از روی [[هوا و هوس]] از این بدتر که سخن [[شیطان]] را بر [[کلام خداوند]] بیفزاید؟! دیگر آیات این [[سوره]]، به نکوهش [[بت]] و [[بت‌پرستان]] می‌پردازند که مجالی برای [[شک و تردید]] در [[پست]] بودن آنها باقی نمی‌گذارد: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref>.<ref>ر.ک: ناصر مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج۷، ص۱۷۲.</ref>


'''پاسخ دوم: صیانت از [[لغزش]] با [[حفظ]] [[الهی]]''': ظاهر سیاق آیه حکایت از آن دارد که منظور از {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} همان [[توحید]] و روش درست و نفی شرک است. برخی [[اسباب نزول]] آیه نیز این برداشت را [[تأیید]] می‌کند. [[سبب نزول]] این آیه، این سان نقل شده است که [[مشرکان]] از حضرت خواستند خدایان آنان را به بدی یاد نکند و بردگانشان را که به حضرت [[ایمان]] آورده‌اند، از خود دور سازد تا مشرکان با حضرت بنشینند و بحث را دنبال کنند. پس آیه این گونه [[تفسیر]] می‌شود: نزدیک بود مشرکان تو را بلغزانند و از آنچه به تو وحی شده است دور گردانند و در نتیجه بر ما [[افترا]] ببندی؛ چراکه [[رفتار]] تو افترا بر ما شمرده می‌شود؛ چون به ما منسوبی؛ اما با حفظ و صیانت ما از این لغزش در [[امان]] ماندی<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲.</ref>.
'''پاسخ دوم: صیانت از [[لغزش]] با [[حفظ]] [[الهی]]''': ظاهر سیاق آیه حکایت از آن دارد که منظور از {{متن قرآن|أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ}} همان [[توحید]] و روش درست و نفی شرک است. برخی [[اسباب نزول]] آیه نیز این برداشت را [[تأیید]] می‌کند. [[سبب نزول]] این آیه، این سان نقل شده است که [[مشرکان]] از حضرت خواستند خدایان آنان را به بدی یاد نکند و بردگانشان را که به حضرت [[ایمان]] آورده‌اند، از خود دور سازد تا مشرکان با حضرت بنشینند و بحث را دنبال کنند. پس آیه این گونه [[تفسیر]] می‌شود: نزدیک بود مشرکان تو را بلغزانند و از آنچه به تو وحی شده است دور گردانند و در نتیجه بر ما [[افترا]] ببندی؛ چراکه [[رفتار]] تو افترا بر ما شمرده می‌شود؛ چون به ما منسوبی؛ اما با حفظ و صیانت ما از این لغزش در [[امان]] ماندی<ref>ر.ک: سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۳، ص۱۷۲.</ref>.


'''پاسخ سوم: مماشات با [[مشرکان]]''': در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمی‌دهیم بدون دست زدن به بت‌های ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند می‌داشت که این [[آیه]] نازل شد...<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۴۰۳-۴۰۸.</ref>
'''پاسخ سوم: مماشات با [[مشرکان]]''': در [[شأن نزول آیه]] چنین [[روایت]] شده است که مشرکان به [[پیامبر اکرم]] {{صل}} گفتند: ما [[اجازه]] نمی‌دهیم بدون دست زدن به بت‌های ما [[حجر الاسود]] را استلام کنی. [[پیامبر]] {{صل}} نیز [[عزم]] داشت تا در ظاهر، این کار را انجام دهد، اما در [[قلب]] همچنان این کار را ناپسند می‌داشت که این [[آیه]] نازل شد<ref>ر.ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۱۵، ص۸۸.</ref>.<ref>[[جعفر انواری|انواری، جعفر]]، [[نور عصمت بر سیمای نبوت (کتاب)|نور عصمت بر سیمای نبوت]]، ص ۴۰۳-۴۰۸.</ref>


=== آیه ۹۴ سوره یونس ===
=== آیه ۹۴ سوره یونس ===
۱۱۲٬۹۹۷

ویرایش