خبر واحد ثقه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== خبر واحد ثقه از منظر اندیشمندان [[علم کلام]] == | == خبر واحد ثقه از منظر اندیشمندان [[علم کلام]] == | ||
با وجود این، دانشمندان [[علم کلام]] بهطور عمده | با وجود این، دانشمندان [[علم کلام]] بهطور عمده حجیت خبر واحد در حوزه [[عقاید]] را مورد خدشه قرار دادهاند. [[متکلمان]]، بر آن باورند: | ||
# [[عقل]] و [[نقل]]، هر دو از [[ادله]] یک [[متکلم]] در توجیه و [[اثبات]] آموزههای [[اعتقادی]] است؛ | # [[عقل]] و [[نقل]]، هر دو از [[ادله]] یک [[متکلم]] در توجیه و [[اثبات]] آموزههای [[اعتقادی]] است؛ | ||
# | # اخبار متواتر در حوزه [[عقاید]] را نمیتوان چنان پرشمار دانست تا بتوان از طریق آنها به [[اثبات]] [[اعتقادات]] پرداخت؛ | ||
# ایشان [[اعتقاد]] را امری همراه با [[یقین]] یا [[اطمینان قلبی]] میدانند؛ درحالیکه | # ایشان [[اعتقاد]] را امری همراه با [[یقین]] یا [[اطمینان قلبی]] میدانند؛ درحالیکه خبر واحد -از آنجا که ظنی است- نمیتواند يقينآور باشد. | ||
مجموعه این عوامل، موجب [[بیاعتنایی]] [[متکلمان]] نسبت به | مجموعه این عوامل، موجب [[بیاعتنایی]] [[متکلمان]] نسبت به خبر واحد در امور [[اعتقادی]] بوده است؛ چنانکه مرحوم [[شیخ مفید]] در کتاب تصحيح الاعتقاد به دفعات به استناد استاد خود، مرحوم [[شیخ صدوق]]، به خبر واحد برای [[اثبات]] [[باورهای اعتقادی]] خرده گرفته است.<ref>[[محمد بن محمد بن نعمان عکبری بغدادی]] ([[شیخ مفید]])، تصحيح الاعتقاد، ص ۷۸، ۱۲۳، ۱۳۲؛ نیز، ر.ک: [[محمد بن حسن طوسی|طوسی، محمد بن حسن]]، التبیان، ج۱، ص۶.</ref> | ||
== بررسی [[ادله]] موافقان و مخالفانِ | == بررسی [[ادله]] موافقان و مخالفانِ حجیت خبر واحد ثقه == | ||
بررسی همهجانبه [[ادله]] موافقان و مخالفانِ | بررسی همهجانبه [[ادله]] موافقان و مخالفانِ حجیت خبر واحد در [[مباحث اعتقادی]] خارج از چهارچوب این نوشتار است.<ref>دراینباره، ر. ک: [[عبدالله محمدی|محمدی، عبدالله]]، پایاننامه «حجیت خبر واحد در اعتقادات دینی»، ص۸۵-۱۴۰.</ref> | ||
با وجود این، نگارنده بر این [[باور]] است که: | با وجود این، نگارنده بر این [[باور]] است که: | ||
# | # حجیت خبر واحد بهمعنای معذّریت و منجّزیت آن نیست تا منحصر به حوزه عمل شود، بلکه بهمعنای «اعتبار» آن است؛ | ||
# اعتبار یک خبر، اعم از آن است که جهت عمل یا [[رفتاری]] خاص، معتبر شده باشد یا آنکه موجب [[اعتقاد]] به مضمون آن شود. ضمن آنکه ممکن است گفته شود [[اعتقاد]] ورزیدن نیز خود یک عمل است که هم جنبه [[ذهنی]] دارد و هم جنبه [[قلبی]]؛ | # اعتبار یک خبر، اعم از آن است که جهت عمل یا [[رفتاری]] خاص، معتبر شده باشد یا آنکه موجب [[اعتقاد]] به مضمون آن شود. ضمن آنکه ممکن است گفته شود [[اعتقاد]] ورزیدن نیز خود یک عمل است که هم جنبه [[ذهنی]] دارد و هم جنبه [[قلبی]]؛ | ||
# [[ادله]] فراوانی برای | # [[ادله]] فراوانی برای حجیت خبر واحد در منابع اصولی بیان شده<ref>دراینباره، ر. ک: شیخ [[مرتضی انصاری|انصاری، مرتضی]]، فرائد الاصول، ج۱، ص۲۵۴-۳۲۴.</ref> که بهنظر میرسد مهمترین آنها همان [[سیره]] عقلاست. [[تأمل]] در [[سیره عقلا]]، بیانگر این [[حقیقت]] است که از نظر ایشان، وقتی فردی مانند على، مضمونی را از کسی مانند [[احمد]] [[نقل]] میکند، اگر خبردهنده، چنان باشد که بتوان از طریق آن [[اطمینان]] یافت که این مضمون از [[احمد]] صادر شده است، به آن خبر عمل کرده یا بِدان [[اعتقاد]] میورزند. | ||
بیگمان [[درجه]] اهمیت موضوعی که [[راوی]] از آن خبر میدهد، در [[پذیرفتن]] آن خبر برای عُقلا ملاکی انکارناپذیر است. برای نمونه، اگر از پسربچهای خردسال پرسیده شود که آیا پدرت در [[خانه]] است یا خیر، اغلبْ پاسخ او را [[باور]] میکنیم، اما اگر همین پسربچه از قول پدرش [[نقل]] کند که مثلاً ورشکست شده یا به [[بیماری]] سرطان [[خون]] [[مبتلا]] شده است، بهراحتی سخن او را نمیپذیریم. یا مثلاً اگر کسی بگوید: «در خیابان تصادف شده بود»، بهراحتی از او میپذیرند، اما اگر بگوید: «امروز یک بشقابپرنده را در [[آسمان]] دیدم»، بهسختی از او پذیرفته میشود یا حتی ممکن است نپذیرند. | بیگمان [[درجه]] اهمیت موضوعی که [[راوی]] از آن خبر میدهد، در [[پذیرفتن]] آن خبر برای عُقلا ملاکی انکارناپذیر است. برای نمونه، اگر از پسربچهای خردسال پرسیده شود که آیا پدرت در [[خانه]] است یا خیر، اغلبْ پاسخ او را [[باور]] میکنیم، اما اگر همین پسربچه از قول پدرش [[نقل]] کند که مثلاً ورشکست شده یا به [[بیماری]] سرطان [[خون]] [[مبتلا]] شده است، بهراحتی سخن او را نمیپذیریم. یا مثلاً اگر کسی بگوید: «در خیابان تصادف شده بود»، بهراحتی از او میپذیرند، اما اگر بگوید: «امروز یک بشقابپرنده را در [[آسمان]] دیدم»، بهسختی از او پذیرفته میشود یا حتی ممکن است نپذیرند. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
به هر روی، آنچه برای عُقلا مهم است، [[اطمینان]] به صدور یک مضمون از جانب کسی است. بنابراین استناد به خبر واحدی که [[اطمینان]] به صدور آن از [[معصوم]] داشته و آن را معتبر مینامیم، برای [[اثبات]] آموزههای [[اعتقادی]]، مبنای نگارنده در این دفتر بوده است. | به هر روی، آنچه برای عُقلا مهم است، [[اطمینان]] به صدور یک مضمون از جانب کسی است. بنابراین استناد به خبر واحدی که [[اطمینان]] به صدور آن از [[معصوم]] داشته و آن را معتبر مینامیم، برای [[اثبات]] آموزههای [[اعتقادی]]، مبنای نگارنده در این دفتر بوده است. | ||
سخن دیگری که در این مقام پرداختن به آن ضروری است، چگونگی و روش معتبر دانستن | سخن دیگری که در این مقام پرداختن به آن ضروری است، چگونگی و روش معتبر دانستن خبر واحد است. از دیرباز یکی از مباحث جدی میان حدیثپژوهان و بهطور کلی عالمانی که با حوزه [[حدیث]] سروکار دارند، این بوده که آیا -چنانکه بزرگانی همچون مرحوم خویی بر این [[باور]] هستند<ref>[[سید ابوالقاسم موسوی خویی|موسوی خویی، سید ابوالقاسم]]، مصباح الفقاهة، ج۱، ص۷.</ref>- برای اعتبار یک [[روایت]] باید [[راویان]] آن، [[ثقه]] باشند، یا همین که بتوان [[روایت]] را موثوقالصدور دانست و آن را به [[معصوم]] {{ع}} نسبت داد، [[کفایت]] میکند؟ | ||
با توجه به آنچه در [[تبیین]] [[سیره]] عُقلا گفته شد، مبنای دوم پذیرفتنی است؛<ref>این دیدگاه مورد پذیرش بسیاری از علمای امامیه است. برای نمونه، ر.ک: [[عبدالعزيز بن براج طرابلسی|طرابلسی، عبدالعزيز بن براج]]، المهذب، ج۲، ص۶؛ [[عبدالکریم حائری یزدی|حائری یزدی، عبدالکریم]]، درر الفوائد، ص ۳۹۲ - ۳۹۴؛ [[سید محمد صادق روحانی|روحانی، سید محمد صادق]]، فقه الصادق {{ع}}، ج۱، ص۱۲۹؛ [[سید محمد حسین بجنوردی|بجنوردی، سید محمد حسین]]، القواعد الفقهية، ج۱، ص۱۹۰ و ۲۷۱؛ [[علامه طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسير القران، ج۱۰، ص۳۵۱؛ سید محمد جعفر مروج، منتهى الدراية، ج۴، ص۳۹۰ و [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، کلیات فی علم الرجال، ص۲۳ و ۱۵۶. مرحوم آقاضياء عراقی نیز نظریه یادشده را دیدگاه اصحاب امامیه میداند (ر. ک: [[ضياءالدين کزازی عراقی|کزازی عراقی، ضياءالدين]]، القواعد الفقهية، ج۲، ص۱۳۵).</ref> زیرا آنچه برای عُقلا مهم است [[اطمینان]] به صدور یک سخن از گوینده آن است. بنابراین، آنچه در اینجا باید مورد توجه باشد، [[اطمینان]] به صدور [[روایت]] از [[معصوم]] است. براساس این مبنا، حتی ممکن است تمام [[راویان]] یک [[حدیث]] [[ثقه]] باشند، اما بهدلیل وجود قراینی نتوان از صدور این [[روایت]] صحیحالسند از جانب [[امام]] [[اطمینان]] حاصل کرد. برای نمونه، گاه ممکن است درباره روایتی صحیحالسند، بهطور عقلایی احتمال دهیم که مثلاً [[راوی]] به [[خطا]] چیزی را به [[امام]] نسبت داده است. یا آنکه گاهی این [[حدیث]] صحیحالسند با [[قرآن]] و سنتِ قطعی یا [[روح]] کلیِ [[شریعت]] ناسازگار باشد، یا آنکه این [[حدیث]] در [[تعارض]] با [[احادیث]] فراوان و معتبر باشد، یا آنکه مشهور [[فقهای شیعه]]، فتوایی برخلاف این حديث صادر کرده باشند، یا آنکه دارای رکاکت محتوایی باشد، یا آنکه با [[تاریخ]] قطعی یا [[عقل]] قطعی ناسازگار باشد و....<ref>برای تفصیل بیشتر، ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، روششناسی نقد احادیث، ص۲۷۹-۶۹۰.</ref> چنین قراین و شواهدی موجب میشود تا نسبت به این [[حدیث]] صحیحالسند بدگمان شده، [[اطمینان]] خود از صدور آن از [[معصوم]] را از دست بدهیم. | با توجه به آنچه در [[تبیین]] [[سیره]] عُقلا گفته شد، مبنای دوم پذیرفتنی است؛<ref>این دیدگاه مورد پذیرش بسیاری از علمای امامیه است. برای نمونه، ر.ک: [[عبدالعزيز بن براج طرابلسی|طرابلسی، عبدالعزيز بن براج]]، المهذب، ج۲، ص۶؛ [[عبدالکریم حائری یزدی|حائری یزدی، عبدالکریم]]، درر الفوائد، ص ۳۹۲ - ۳۹۴؛ [[سید محمد صادق روحانی|روحانی، سید محمد صادق]]، فقه الصادق {{ع}}، ج۱، ص۱۲۹؛ [[سید محمد حسین بجنوردی|بجنوردی، سید محمد حسین]]، القواعد الفقهية، ج۱، ص۱۹۰ و ۲۷۱؛ [[علامه طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسير القران، ج۱۰، ص۳۵۱؛ سید محمد جعفر مروج، منتهى الدراية، ج۴، ص۳۹۰ و [[جعفر سبحانی|سبحانی، جعفر]]، کلیات فی علم الرجال، ص۲۳ و ۱۵۶. مرحوم آقاضياء عراقی نیز نظریه یادشده را دیدگاه اصحاب امامیه میداند (ر. ک: [[ضياءالدين کزازی عراقی|کزازی عراقی، ضياءالدين]]، القواعد الفقهية، ج۲، ص۱۳۵).</ref> زیرا آنچه برای عُقلا مهم است [[اطمینان]] به صدور یک سخن از گوینده آن است. بنابراین، آنچه در اینجا باید مورد توجه باشد، [[اطمینان]] به صدور [[روایت]] از [[معصوم]] است. براساس این مبنا، حتی ممکن است تمام [[راویان]] یک [[حدیث]] [[ثقه]] باشند، اما بهدلیل وجود قراینی نتوان از صدور این [[روایت]] صحیحالسند از جانب [[امام]] [[اطمینان]] حاصل کرد. برای نمونه، گاه ممکن است درباره روایتی صحیحالسند، بهطور عقلایی احتمال دهیم که مثلاً [[راوی]] به [[خطا]] چیزی را به [[امام]] نسبت داده است. یا آنکه گاهی این [[حدیث]] صحیحالسند با [[قرآن]] و سنتِ قطعی یا [[روح]] کلیِ [[شریعت]] ناسازگار باشد، یا آنکه این [[حدیث]] در [[تعارض]] با [[احادیث]] فراوان و معتبر باشد، یا آنکه مشهور [[فقهای شیعه]]، فتوایی برخلاف این حديث صادر کرده باشند، یا آنکه دارای رکاکت محتوایی باشد، یا آنکه با [[تاریخ]] قطعی یا [[عقل]] قطعی ناسازگار باشد و....<ref>برای تفصیل بیشتر، ر. ک: [[علی نصیری|نصیری، علی]]، روششناسی نقد احادیث، ص۲۷۹-۶۹۰.</ref> چنین قراین و شواهدی موجب میشود تا نسبت به این [[حدیث]] صحیحالسند بدگمان شده، [[اطمینان]] خود از صدور آن از [[معصوم]] را از دست بدهیم. |