پرش به محتوا

امام جواد در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۳۶: خط ۳۶:
نام حضرت، [[محمد]] و [[کنیه]] مشهورش [[ابوجعفر]] بوده است<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. از آنجا که کنیه [[امام پنجم]]، [[امام محمد باقر]] {{ع}} نیز ابوجعفر بوده است، در مجامع [[روایی]] برای تمایز، آن حضرت را با کنیه [[ابوجعفر ثانی]] معرفی کرده‌اند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۵۱؛ الکافی، ج۱، ص۸۲؛ ج۳، ص۲۰۵.</ref>. این کنیه را امام رضا {{ع}} به فرزندش داده بود و در موقعیت‌های مختلف، [[امام جواد]] {{ع}} را با این کنیه مورد خطاب و اشاره قرار می‌داد. یکی از [[نزدیکان]] [[امام]] می‌گوید: امام رضا {{ع}} هیچ‌گاه نام فرزندش محمد را جز به کنیه نمی‌برد. برای نمونه می‌فرمود ابوجعفر به من نامه‌ای فرستاده، یا من به ابوجعفر چنین نوشتم و این درحالی بود که او هنوز در [[مدینه]] [[کودک]] بود. یک‌بار نیز فرمود [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان خاندانم پس از من، ابوجعفر است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۴۰؛ إثبات الهداة، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶.</ref>. امام جواد {{ع}} غیر از این کنیه، کنیه دیگری داشت و آن [[ابوعلی]] است که کنیه خاص وی به حساب می‌آید<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ دلائل الإمامة، ص۳۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>.
نام حضرت، [[محمد]] و [[کنیه]] مشهورش [[ابوجعفر]] بوده است<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. از آنجا که کنیه [[امام پنجم]]، [[امام محمد باقر]] {{ع}} نیز ابوجعفر بوده است، در مجامع [[روایی]] برای تمایز، آن حضرت را با کنیه [[ابوجعفر ثانی]] معرفی کرده‌اند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۵۱؛ الکافی، ج۱، ص۸۲؛ ج۳، ص۲۰۵.</ref>. این کنیه را امام رضا {{ع}} به فرزندش داده بود و در موقعیت‌های مختلف، [[امام جواد]] {{ع}} را با این کنیه مورد خطاب و اشاره قرار می‌داد. یکی از [[نزدیکان]] [[امام]] می‌گوید: امام رضا {{ع}} هیچ‌گاه نام فرزندش محمد را جز به کنیه نمی‌برد. برای نمونه می‌فرمود ابوجعفر به من نامه‌ای فرستاده، یا من به ابوجعفر چنین نوشتم و این درحالی بود که او هنوز در [[مدینه]] [[کودک]] بود. یک‌بار نیز فرمود [[وصی]] و [[جانشین]] من در میان خاندانم پس از من، ابوجعفر است<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۴۰؛ إثبات الهداة، ج۴، ص۳۸۵-۳۸۶.</ref>. امام جواد {{ع}} غیر از این کنیه، کنیه دیگری داشت و آن [[ابوعلی]] است که کنیه خاص وی به حساب می‌آید<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ دلائل الإمامة، ص۳۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>.


[[القاب]] متعددی به حضرت نسبت داده‌اند که از شمار آنها می‌توان به مختار، [[مرضی]]، [[متوکل]]، [[متقی]]، [[زکی]]، [[تقی]]، [[منتجب]]، [[مرتضی]]، قانع، جواد و عالم ربانی اشاره کرد<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ دلائل الإمامة، ص۳۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. در روایتی نقل شده که امام رضا {{ع}}، این القاب را برای فرزندش به کار می‌برد: «صادق، [[صابر]]، [[فاضل]]، [[قرة]] أعین‌المؤمنین ([[نور]] چشم [[مؤمنان]]) و غَیظ‌المُلحِدین (موجب [[خشم]] [[ملحدان]])»<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۵۰؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۷۵.</ref>. مشهورترین القاب امام نهم، تقی و جواد است<ref>التتمة فی تاریخ الأئمة، ص۱۳۱؛ الحیاة الفکریة، ج۲، ص۱۰۲.</ref>. درباره معنای جواد در مورد [[انسان‌ها]] از امام رضا {{ع}} نقل شده که جواد کسی است که [[واجبات]] خود را ادا می‌کند و در انجام آنها کوشاست<ref>الخصال، ج۱، ص۴۳؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۳۹۹-۴۰۰؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[امام]] [[محمد]] [[تقی]] {{ع}} تنها فرزند [[امام رضا]] {{ع}} است و این مطلبی است که منابع متعدد بدان تصریح نموده‌اند<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۷۱؛ تاج الموالید، ص۹۹؛ العدد القویة، ص۲۹۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۲.</ref>. حتی از امام رضا {{ع}} نیز نقل شده که تنها یک پسر روزی من خواهد شد و [[وارث]] من خواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۰۵.</ref>
[[القاب]] متعددی به حضرت نسبت داده‌اند که از شمار آنها می‌توان به مختار، [[مرضی]]، [[متوکل]]، [[متقی]]، [[زکی]]، [[تقی]]، [[منتجب]]، [[مرتضی]]، قانع، جواد و عالم ربانی اشاره کرد<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵؛ دلائل الإمامة، ص۳۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. در روایتی نقل شده که امام رضا {{ع}}، این القاب را برای فرزندش به کار می‌برد: «صادق، [[صابر]]، [[فاضل]]، [[قرة]] أعین‌المؤمنین ([[نور]] چشم [[مؤمنان]]) و غَیظ‌المُلحِدین (موجب [[خشم]] [[ملحدان]])»<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۵۰؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۷۵.</ref>. مشهورترین القاب امام نهم، تقی و جواد است<ref>التتمة فی تاریخ الأئمة، ص۱۳۱؛ الحیاة الفکریة، ج۲، ص۱۰۲.</ref>. درباره معنای جواد در مورد [[انسان‌ها]] از امام رضا {{ع}} نقل شده که جواد کسی است که [[واجبات]] خود را ادا می‌کند و در انجام آنها کوشاست<ref>الخصال، ج۱، ص۴۳؛ شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید، ج۶، ص۳۹۹-۴۰۰؛ مجمع البحرین، ج۳، ص۲۹.</ref>. [[امام]] [[محمد]] [[تقی]] {{ع}} تنها فرزند [[امام رضا]] {{ع}} است و این مطلبی است که منابع متعدد بدان تصریح نموده‌اند<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۷۱؛ تاج الموالید، ص۹۹؛ العدد القویة، ص۲۹۴؛ کشف الغمة، ج۲، ص۲۸۲.</ref>. حتی از امام رضا {{ع}} نیز نقل شده که تنها یک پسر روزی من خواهد شد و [[وارث]] من خواهد بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۱۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷؛ [[حسین محمدی|محمدی، حسین]]، [[رضانامه (کتاب)|رضانامه]] ص ۱۰۵.</ref>


== مادر امام ==
== مادر امام ==
{{اصلی|حضرت خیزران}}
{{اصلی|حضرت خیزران}}
[[مادر امام جواد]] {{ع}} از زمرۀ [[کنیزان]] بوده است که امام رضا {{ع}} او را به [[نکاح]] خویش در آورده است. درباره نام وی در منابع اتفاق‌نظر دیده نمی‌شود. گفته شده نامش درّه و از [[مردم]] مریس بوده و امام رضا {{ع}} او را [[خیزران]] نامیده است. برخی نیز او را [[سبیکه]] از [[مردمان]] نوبه دانسته‌اند و جماعتی او را [[ریحانه]] و کنیه‌اش را امّ‌الحسن خوانده‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۳؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. برخی مادر امام جواد {{ع}} را از [[خانواده]] [[ماریه قبطیه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}} دانسته‌اند<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
[[مادر امام جواد]] {{ع}} از زمرۀ [[کنیزان]] بوده است که امام رضا {{ع}} او را به [[نکاح]] خویش در آورده است. درباره نام وی در منابع اتفاق‌نظر دیده نمی‌شود. گفته شده نامش درّه و از [[مردم]] مریس بوده و امام رضا {{ع}} او را [[خیزران]] نامیده است. برخی نیز او را [[سبیکه]] از [[مردمان]] نوبه دانسته‌اند و جماعتی او را [[ریحانه]] و کنیه‌اش را امّ‌الحسن خوانده‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۳؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>. برخی مادر امام جواد {{ع}} را از [[خانواده]] [[ماریه قبطیه]] [[همسر رسول خدا]] {{صل}} دانسته‌اند<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== ولادت ==
== ولادت ==
خط ۴۶: خط ۴۶:
محل [[تولد]] امام، [[مدینه]] و سال تولد وی [[سال ۱۹۵ق]] بوده است، اما در اینکه [[روز]] و ماه ولادت حضرت چه زمانی بوده، در میان منابع اختلاف‌نظر دیده می‌شود. برخی گفته‌اند او در [[شب جمعه]] نوزدهم [[ماه رمضان]] به [[دنیا]] آمده و بعضی وی را متولد [[نیمه رمضان]] دانسته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۳؛ تاج الموالید ص۱۰۲؛ إعلام الوری، ص۳۴۴؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۵۰.</ref>. [[شیخ طوسی]] [[امام جواد]] {{ع}} را متولد دهم [[ماه رجب]] دانسته است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۵.</ref>.  
محل [[تولد]] امام، [[مدینه]] و سال تولد وی [[سال ۱۹۵ق]] بوده است، اما در اینکه [[روز]] و ماه ولادت حضرت چه زمانی بوده، در میان منابع اختلاف‌نظر دیده می‌شود. برخی گفته‌اند او در [[شب جمعه]] نوزدهم [[ماه رمضان]] به [[دنیا]] آمده و بعضی وی را متولد [[نیمه رمضان]] دانسته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۲؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۳؛ تاج الموالید ص۱۰۲؛ إعلام الوری، ص۳۴۴؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۷۹؛ کشف الغمة، ج۲، ص۳۵۰.</ref>. [[شیخ طوسی]] [[امام جواد]] {{ع}} را متولد دهم [[ماه رجب]] دانسته است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۰۵.</ref>.  


روایت‌های متعددی از [[نگرانی]] برخی [[شیعیان]] از بی‌فرزندی امام رضا {{ع}} پیش از تولد امام جواد {{ع}} در منابع دیده می‌شود. منقول است که "حسین بن قیاما" نزد امام رضا {{ع}} رفت و به حضرت گفت تو امام نیستی؛ زیرا سنی از تو گذشته و هنوز [[فرزندی]] نداری، در حالی‌که از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده که امام، عقیم نیست و حتماً فرزندی دارد. [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ وی فرمود زمانی نمی‌گذرد تا اینکه [[خداوند]] [[فرزندی]] به من عطا خواهد کرد؛ پس از مدتی [[امام جواد]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. [[کلینی]] با بیانی دیگر این [[روایت]] را ذکر کرده است. او می‌گوید [[ابن قیاما]] از امام رضا {{ع}} پرسید آیا دو [[امام]] در یک [[زمان]] می‌توانند حضور داشته باشند. امام در پاسخش فرمود اگر یکی از آنان ساکت باشد، می‌توانند. ابن قیاما گفت شما امام ساکتی همراه ندارید و اشاره به بی‌فرزندی امام نمود. [[علی بن موسی]] {{ع}} در پاسخ او فرمود به [[خدا]] [[سوگند]] [[خداوند متعال]] از من فرزندی به وجود آورد که [[حق]] و اهلش را [[استوار]] و [[باطل]] و اهلش را نابود کند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. در [[روایت‌ها]] از امام رضا {{ع}} نقل شده که فرزندم مولود مبارکی است که در [[اسلام]] مثل وی متولد نشده است<ref>الکافی، ج۶، ص۳۶۱؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۸۵.</ref>. این سخن با توجه به سنی که امام [[محمد تقی]] {{ع}} در آن به [[امامت]] می‌رسد، قابل [[تفسیر]] است. پیش از وی هیچ امامی در خردسالی به [[مقام امامت]] نرسیده بود. امام جواد {{ع}} با [[دو خلیفه]] یعنی [[مأمون]] و [[معتصم]] معاصر بود و در عصر معتصم در [[سال ۲۲۰ق]] در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>.
روایت‌های متعددی از [[نگرانی]] برخی [[شیعیان]] از بی‌فرزندی امام رضا {{ع}} پیش از تولد امام جواد {{ع}} در منابع دیده می‌شود. منقول است که "حسین بن قیاما" نزد امام رضا {{ع}} رفت و به حضرت گفت تو امام نیستی؛ زیرا سنی از تو گذشته و هنوز [[فرزندی]] نداری، در حالی‌که از [[امام صادق]] {{ع}} نقل شده که امام، عقیم نیست و حتماً فرزندی دارد. [[امام رضا]] {{ع}} در پاسخ وی فرمود زمانی نمی‌گذرد تا اینکه [[خداوند]] [[فرزندی]] به من عطا خواهد کرد؛ پس از مدتی [[امام جواد]] {{ع}} به [[دنیا]] آمد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۰۹-۲۱۰.</ref>. [[کلینی]] با بیانی دیگر این [[روایت]] را ذکر کرده است. او می‌گوید [[ابن قیاما]] از امام رضا {{ع}} پرسید آیا دو [[امام]] در یک [[زمان]] می‌توانند حضور داشته باشند. امام در پاسخش فرمود اگر یکی از آنان ساکت باشد، می‌توانند. ابن قیاما گفت شما امام ساکتی همراه ندارید و اشاره به بی‌فرزندی امام نمود. [[علی بن موسی]] {{ع}} در پاسخ او فرمود به [[خدا]] [[سوگند]] [[خداوند متعال]] از من فرزندی به وجود آورد که [[حق]] و اهلش را [[استوار]] و [[باطل]] و اهلش را نابود کند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۵۴.</ref>. در [[روایت‌ها]] از امام رضا {{ع}} نقل شده که فرزندم مولود مبارکی است که در [[اسلام]] مثل وی متولد نشده است<ref>الکافی، ج۶، ص۳۶۱؛ الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۳۸۵.</ref>. این سخن با توجه به سنی که امام [[محمد تقی]] {{ع}} در آن به [[امامت]] می‌رسد، قابل [[تفسیر]] است. پیش از وی هیچ امامی در خردسالی به [[مقام امامت]] نرسیده بود. امام جواد {{ع}} با [[دو خلیفه]] یعنی [[مأمون]] و [[معتصم]] معاصر بود و در عصر معتصم در سال ۲۲۰ق در سن ۲۵ سالگی از دنیا رفت<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>.


== امامت در کودکی ==
== امامت در کودکی ==
مسأله کم‌سنی آن حضرت، برخی را نسبت به امامت وی دچار تردید و تشکیک کرد. نقل شده که امام رضا {{ع}} در زمان [[حیات]] خود بارها مسأله [[وصایت]] امام محمد تقی {{ع}} را برای [[مردم]] بیان فرمود و در مقابل کسانی که کم‌سنی وی را مخل در امامت می‌دانستند صراحتاً موضع می‌گرفت و می‌فرمود به [[امر الهی]] در میان [[اهل بیت]]، [[کودکان]] از بزرگسالان مو به مو [[وارث علم]] و [[معرفت]] هستند و [[کودکی]] آنها خللی در انجام [[وظایف الهی]] ایشان وارد نمی‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۰؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. امام رضا {{ع}} برای تقریب به [[ذهن]] [[مخالفان]] و منتقدان وصایت فرزندش، امام جواد {{ع}} را با [[حضرت عیسی بن مریم]] {{ع}} مقایسه می‌کرد. زمانی که [[امام رضا]] {{ع}} در [[خراسان]] [[بیمار]] شد، برخی [[یاران]] پرسیدند اگر برای [[امام]] اتفاقی بیافتد، امام پس از او کیست. امام رضا {{ع}} صراحتاً از [[وصایت]] [[امام جواد]] {{ع}} سخن گفت و یاران کم‌سنی فرزندشان را متذکر شدند. امام رضا {{ع}} در پاسخ فرمود [[خداوند]] [[عیسی بن مریم]] {{ع}} را به [[پیامبری]] برگزید در حالی‌که سنش از فرزند من کمتر بود و دو ساله بود و [[امامت]] از این جهت مانند [[نبوّت]] است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۱۹-۲۲۰؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۶.</ref>.  
مسأله کم‌سنی آن حضرت، برخی را نسبت به امامت وی دچار تردید و تشکیک کرد. نقل شده که امام رضا {{ع}} در زمان [[حیات]] خود بارها مسأله [[وصایت]] امام محمد تقی {{ع}} را برای [[مردم]] بیان فرمود و در مقابل کسانی که کم‌سنی وی را مخل در امامت می‌دانستند صراحتاً موضع می‌گرفت و می‌فرمود به [[امر الهی]] در میان [[اهل بیت]]، [[کودکان]] از بزرگسالان مو به مو [[وارث علم]] و [[معرفت]] هستند و [[کودکی]] آنها خللی در انجام [[وظایف الهی]] ایشان وارد نمی‌کند<ref>الکافی، ج۱، ص۳۲۰؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۶.</ref>. امام رضا {{ع}} برای تقریب به [[ذهن]] [[مخالفان]] و منتقدان وصایت فرزندش، امام جواد {{ع}} را با [[حضرت عیسی بن مریم]] {{ع}} مقایسه می‌کرد. زمانی که [[امام رضا]] {{ع}} در [[خراسان]] [[بیمار]] شد، برخی [[یاران]] پرسیدند اگر برای [[امام]] اتفاقی بیافتد، امام پس از او کیست. امام رضا {{ع}} صراحتاً از [[وصایت]] [[امام جواد]] {{ع}} سخن گفت و یاران کم‌سنی فرزندشان را متذکر شدند. امام رضا {{ع}} در پاسخ فرمود [[خداوند]] [[عیسی بن مریم]] {{ع}} را به [[پیامبری]] برگزید در حالی‌که سنش از فرزند من کمتر بود و دو ساله بود و [[امامت]] از این جهت مانند [[نبوّت]] است<ref>إثبات الوصیة، ص۲۱۹-۲۲۰؛ الارشاد، ج۲، ص۲۷۶.</ref>.  


بر اساس [[اخبار]]، امام جواد {{ع}} چنان گندم‌گون و تیره‌پوست بوده که برخی از شکاکان در نسبت وی به امام رضا {{ع}} تردید کردند. از این‌رو او را به [[مکه]] بردند و به قیافه‌شناسان نشان دادند تا [[درستی]] نسبت این فرزند به امام رضا {{ع}} معلوم شود. گفته شده که چون قیافه‌شناسان در او نگریستند، به [[سجده]] در افتادند و گفتند وای بر شما. آیا چنین [[ستاره درخشان]] و [[نور]] تابانی را به چون مایی عرضه می‌کنید. [[سوگند]] به [[خدا]] که این [[کودک]] برخاسته از تباری [[پاک]] و پیراسته است. ستارگانی درخشان و رحم‌هایی [[پاکیزه]] او را زاده‌اند و این فرزند جز از [[نسل رسول خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیست. گفته شده پس از این سخنان، امام جواد با اینکه [[کودکی]] کم‌سن و سال بود با فصاحتی تمام به سخن آمد و فرمود [[سپاس]] خدایی را که ما را از نور خود بیافرید و از میان همه [[خلق]] برگزید و ما را [[امین]] بر خلق و [[وحی]] خود قرار داد. سپس نام و [[نسب]] خود را با ذکر تک تک [[پدران]] بیان کرد و از [[دانش]] و [[مقام]] خود سخن گفت. وقتی خبر ماجرا به امام رضا {{ع}} رسید، [[حمد]] [[الهی]] را به جای آورد و از تهمتی که به [[ماریه قبطیه]] بسته بودند سخن گفت و فرمود سپاس خدایی را که در پسرم [[محمد]]، اقتدایی به [[رسول خدا]] {{صل}} و فرزندش [[ابراهیم]] قرار داد<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵-۲۹۷؛ دلائل الإمامة، ص۳۸۴-۳۸۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
بر اساس [[اخبار]]، امام جواد {{ع}} چنان گندم‌گون و تیره‌پوست بوده که برخی از شکاکان در نسبت وی به امام رضا {{ع}} تردید کردند. از این‌رو او را به [[مکه]] بردند و به قیافه‌شناسان نشان دادند تا [[درستی]] نسبت این فرزند به امام رضا {{ع}} معلوم شود. گفته شده که چون قیافه‌شناسان در او نگریستند، به [[سجده]] در افتادند و گفتند وای بر شما. آیا چنین [[ستاره درخشان]] و [[نور]] تابانی را به چون مایی عرضه می‌کنید. [[سوگند]] به [[خدا]] که این [[کودک]] برخاسته از تباری [[پاک]] و پیراسته است. ستارگانی درخشان و رحم‌هایی [[پاکیزه]] او را زاده‌اند و این فرزند جز از [[نسل رسول خدا]] {{صل}} و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیست. گفته شده پس از این سخنان، امام جواد با اینکه [[کودکی]] کم‌سن و سال بود با فصاحتی تمام به سخن آمد و فرمود [[سپاس]] خدایی را که ما را از نور خود بیافرید و از میان همه [[خلق]] برگزید و ما را [[امین]] بر خلق و [[وحی]] خود قرار داد. سپس نام و [[نسب]] خود را با ذکر تک تک [[پدران]] بیان کرد و از [[دانش]] و [[مقام]] خود سخن گفت. وقتی خبر ماجرا به امام رضا {{ع}} رسید، [[حمد]] [[الهی]] را به جای آورد و از تهمتی که به [[ماریه قبطیه]] بسته بودند سخن گفت و فرمود سپاس خدایی را که در پسرم [[محمد]]، اقتدایی به [[رسول خدا]] {{صل}} و فرزندش [[ابراهیم]] قرار داد<ref>الهدایة الکبری، ص۲۹۵-۲۹۷؛ دلائل الإمامة، ص۳۸۴-۳۸۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۷.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== امام جواد {{ع}} بر بالین پدر ==
== امام جواد {{ع}} بر بالین پدر ==
پس از اینکه [[امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۲۰۰ق]]، فرزند خود را در [[مدینه]] [[وداع]] گفت، [[ارتباط]] میان آنان تنها از طریق مکاتبه و مراسله بود تا اینکه طبق برخی [[روایت‌ها]] لحظاتی قبل از [[وفات امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۲۰۳ق]]، [[امام جواد]] {{ع}} به بالین [[پدر]] آمد و پس از وداع، به [[غسل]] وی پرداخت. از [[اباصلت هروی]] نقل شده که پس از اینکه در شب آخر [[حیات]] امام رضا {{ع}} حضرت از خوردن زهر [[مأمون]] به بستر افتاد، [[نوجوانی]] که بیشترین شباهت را به [[علی بن موسی]] {{ع}} داشت، در محل استراحت [[امام]] دیدم و چون همه درها بسته بود، شگفت‌زده پرسیدم که چگونه به اینجا وارد شده است؟ آن [[نوجوان]] به من گفت آنکه مرا از مدینه به [[طوس]] آورده، هم او در را برایم گشوده است و در ادامه خود را معرفی کرد و فرمود ای [[اباصلت]] من [[محمد بن علی بن موسی]] [[حجت خداوند]] بر توام؛ پس از این او به محضر پدر رفت و پدر در مقابلش ایستاد و او را در آغوش گرفت و سخنان بسیاری رد و بدل شد و امام رضا {{ع}} چیزهایی به او داد. اباصلت در ادامه می‌گوید چون امام از [[دنیا]] رفت، فرزندش او را غسل و [[کفن]] کرد و از من خواست تابوتی را از اتاق دیگر بیاورم؛ من که می‌دانستم تابوتی در آن اتاق نیست رفتم و در کمال [[شگفتی]]، تابوتی دیدم و امام را در آن نهادیم و امام جواد {{ع}} بر پدر خویش [[نماز]] خواند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>. در روایتی دیگر آمده که امام رضا {{ع}} پیش از [[رحلت]] خود به [[هرثمة بن اعین]] از وقایع [[زمان]] رحلتش سخن گفت و فرمود که پس از [[وفات]] من سواری از جانب صحرا برای غسل و کفن و نمازم خواهد آمد؛ پس در آماده کردنم برای [[دفن]] [[تأنی]] نمایید. [[هرثمة]] می‌گوید که پس از [[شهادت امام]]، سواری از جانب صحرا به سرعت آمد و پس از [[خواندن نماز]] بر [[بدن]] [[مطهر]] [[امام]]، از دیده‌ها پنهان شد و هر چه [[مأمون]] به دنبال وی فرستاد، نتوانستند او را بیابند<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. برخی [[اخبار]] حکایت از آن دارد که مقارن [[شهادت امام رضا]] {{ع}} در [[طوس]]، [[امام جواد]] {{ع}} در [[مدینه]]، بدون اینکه خبری در افواه پخش شده باشد، خبر [[مصیبت]] وارده را به [[خاندان]] خود دادند و آنان را به [[سوگواری]] [[دعوت]] کرد. پس از اینکه خبر به مدینه رسید، متوجه شدند شهادت امام رضا {{ع}} در همان زمانی واقع شده که فرزندش خبر داده بود<ref>دلائل الإمامة، ص۴۰۱؛ الثاقب فی المناقب، ص۵۱۶؛ إعلام الوری، ص۳۵۰.</ref>.
پس از اینکه [[امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۲۰۰ق]]، فرزند خود را در [[مدینه]] [[وداع]] گفت، [[ارتباط]] میان آنان تنها از طریق مکاتبه و مراسله بود تا اینکه طبق برخی [[روایت‌ها]] لحظاتی قبل از [[وفات امام رضا]] {{ع}} در [[سال ۲۰۳ق]]، [[امام جواد]] {{ع}} به بالین [[پدر]] آمد و پس از وداع، به [[غسل]] وی پرداخت. از [[اباصلت هروی]] نقل شده که پس از اینکه در شب آخر [[حیات]] امام رضا {{ع}} حضرت از خوردن زهر [[مأمون]] به بستر افتاد، [[نوجوانی]] که بیشترین شباهت را به [[علی بن موسی]] {{ع}} داشت، در محل استراحت [[امام]] دیدم و چون همه درها بسته بود، شگفت‌زده پرسیدم که چگونه به اینجا وارد شده است؟ آن [[نوجوان]] به من گفت آنکه مرا از مدینه به [[طوس]] آورده، هم او در را برایم گشوده است و در ادامه خود را معرفی کرد و فرمود ای [[اباصلت]] من [[محمد بن علی بن موسی]] [[حجت خداوند]] بر توام؛ پس از این او به محضر پدر رفت و پدر در مقابلش ایستاد و او را در آغوش گرفت و سخنان بسیاری رد و بدل شد و امام رضا {{ع}} چیزهایی به او داد. اباصلت در ادامه می‌گوید چون امام از [[دنیا]] رفت، فرزندش او را غسل و [[کفن]] کرد و از من خواست تابوتی را از اتاق دیگر بیاورم؛ من که می‌دانستم تابوتی در آن اتاق نیست رفتم و در کمال [[شگفتی]]، تابوتی دیدم و امام را در آن نهادیم و امام جواد {{ع}} بر پدر خویش [[نماز]] خواند<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۲۴۳-۲۴۴؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۳۰-۲۳۱.</ref>. در روایتی دیگر آمده که امام رضا {{ع}} پیش از [[رحلت]] خود به [[هرثمة بن اعین]] از وقایع [[زمان]] رحلتش سخن گفت و فرمود که پس از [[وفات]] من سواری از جانب صحرا برای غسل و کفن و نمازم خواهد آمد؛ پس در آماده کردنم برای [[دفن]] [[تأنی]] نمایید. [[هرثمة]] می‌گوید که پس از [[شهادت امام]]، سواری از جانب صحرا به سرعت آمد و پس از [[خواندن نماز]] بر [[بدن]] [[مطهر]] [[امام]]، از دیده‌ها پنهان شد و هر چه [[مأمون]] به دنبال وی فرستاد، نتوانستند او را بیابند<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۲۶۵-۲۶۶.</ref>. برخی [[اخبار]] حکایت از آن دارد که مقارن [[شهادت امام رضا]] {{ع}} در [[طوس]]، [[امام جواد]] {{ع}} در [[مدینه]]، بدون اینکه خبری در افواه پخش شده باشد، خبر [[مصیبت]] وارده را به [[خاندان]] خود دادند و آنان را به [[سوگواری]] [[دعوت]] کرد. پس از اینکه خبر به مدینه رسید، متوجه شدند شهادت امام رضا {{ع}} در همان زمانی واقع شده که فرزندش خبر داده بود<ref>دلائل الإمامة، ص۴۰۱؛ الثاقب فی المناقب، ص۵۱۶؛ إعلام الوری، ص۳۵۰.</ref>.


علی‌رغم اینکه در هیچ‌یک از منابعی که [[زندگی]] [[امام رضا]] {{ع}} و امام جواد {{ع}} را نقل کرده‌اند، سخنی از [[سفر]] امام جواد پیش از [[رحلت امام رضا]] {{ع}} ذکر نشده، اما [[علی بن زید بیهقی]] (۵۶۵ق) می‌گوید [[محمد بن علی بن موسی‌]]{{ع}} برای [[دیدار]] پدر از طریق طبس، به بیهق آمد و در ده ششتمد استراحت نمود و از آنجا به [[دیدار امام]] [[رضا]] {{ع}} رفت<ref>تاریخ بیهق، ص۴۶.</ref>. نکته‌ای که علاوه بر اصل این دیدار در بیان بیهقی قابل توجه است، سالی است که در کتاب وی برای این دیدار بیان شده است. در کتاب وی این دیدار به [[سال ۲۳۲ق]] دانسته شده که مسلماً خطاست؛ زیرا امام رضا {{ع}} در [[سال ۲۰۳ق]] از [[دنیا]] رفته و امام جواد {{ع}} در [[سال ۲۲۰ق]]. محتمل است مستنسخان [[سال ۲۰۲ق]] را به ۲۳۲ ق تبدیل کرده باشند و یا در تصحیح، [[سهوی]] صورت پذیرفته باشد. حتی اگر سال ۲۰۲ق را سال این [[ملاقات]] بدانیم، منابع دیگر در این باب [[سکوت]] کرده‌اند که این مطلب، پذیرش دیدار مذکور را دشوار می‌نماید<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>.
علی‌رغم اینکه در هیچ‌یک از منابعی که [[زندگی]] [[امام رضا]] {{ع}} و امام جواد {{ع}} را نقل کرده‌اند، سخنی از [[سفر]] امام جواد پیش از [[رحلت امام رضا]] {{ع}} ذکر نشده، اما [[علی بن زید بیهقی]] (۵۶۵ق) می‌گوید [[محمد بن علی بن موسی‌]]{{ع}} برای [[دیدار]] پدر از طریق طبس، به بیهق آمد و در ده ششتمد استراحت نمود و از آنجا به [[دیدار امام]] [[رضا]] {{ع}} رفت<ref>تاریخ بیهق، ص۴۶.</ref>. نکته‌ای که علاوه بر اصل این دیدار در بیان بیهقی قابل توجه است، سالی است که در کتاب وی برای این دیدار بیان شده است. در کتاب وی این دیدار به [[سال ۲۳۲ق]] دانسته شده که مسلماً خطاست؛ زیرا امام رضا {{ع}} در [[سال ۲۰۳ق]] از [[دنیا]] رفته و امام جواد {{ع}} در [[سال ۲۲۰ق]]. محتمل است مستنسخان [[سال ۲۰۲ق]] را به ۲۳۲ ق تبدیل کرده باشند و یا در تصحیح، [[سهوی]] صورت پذیرفته باشد. حتی اگر سال ۲۰۲ق را سال این [[ملاقات]] بدانیم، منابع دیگر در این باب [[سکوت]] کرده‌اند که این مطلب، پذیرش دیدار مذکور را دشوار می‌نماید<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>.


== اختلاف در امامت امام جواد {{ع}} ==
== اختلاف در امامت امام جواد {{ع}} ==
خط ۶۳: خط ۶۳:
مهم‌ترین مسأله‌ای که پس از [[رحلت امام رضا]] {{ع}} و [[وصایت]] و [[امامت امام جواد]] {{ع}} در میان [[شیعیان]] پدید آمد و موجب اختلاف در پذیرش حضرت شد، سن اندک [[امام]] بود. گروهی او را [[کودک]] و خردسال شمردند و گفتند اگر [[خداوند]] بخواهد [[مردم]] را به [[پیروی]] [[کودکی]] نابالغ امر کند، لازم می‌آید نابالغی را [[مکلف]] کرده باشد و چنین چیزی یعنی اینکه آن شخص نمی‌تواند میان مردم [[قضاوت]] کند و آنچه را [[دین]] و [[پیامبر]] {{صل}} بیان کرده‌اند، دریابد. [[مخالفان]] امامت امام جواد {{ع}} [[دانایی]] به امور دین را ملازم با [[بلوغ]] می‌دانستند و چون وی هیچ دانشی را تا آن [[روزگار]] نزد کسی نیاموخته بود، در امامت وی تشکیک می‌کردند. برخی از آنان [[معتقد]] بودند [[امام]] تنها پس از [[بلوغ]]، از طریق [[الهام الهی]] توانسته [[دانش]] [[دین]] را به دست آورد. جماعتی دیگر بر آن بودند که باب [[وحی]] و [[الهام]] پس از [[ختم نبوّت]]، بسته شده و [[امام جواد]] {{ع}} پس از بلوغ تنها از طریق [[میراث]] مکتوب [[پدران]] خود دانش دین آموخته است. در مقابل این جماعات کسانی که به [[امامت]] امام [[محمد تقی]] {{ع}} بر اساس [[تعالیم]] [[اهل بیت]]‌{{عم}} و به ویژه [[امام رضا]] {{ع}} [[اعتقاد]] داشتند، اظهار کردند برای رسیدن به [[مقام امامت]]، رسیدن به بلوغ شرط نیست؛ حتی اگر [[کودکی]] یک‌ساله باشد؛ زیرا او [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] است و رواست که از کودکی همه چیز را بداند. آنان به [[تأسی]] از امام رضا {{ع}} [[امامت امام جواد]] {{ع}} را به نبوّت [[عیسی بن مریم]] {{ع}} و [[یحیی بن زکریا]] {{ع}} در کودکی و دانش [[سلیمان بن داوود]] {{ع}} همانند می‌کردند. به [[باور]] ایشان رواست که از راه‌های شگفت از جمله الهام، حقایقی برای امام آشکار شود. موافقان امامت امام جواد {{ع}} با توجه به این نکات به [[شبهات]] پیرامون ملازمت بلوغ و امامت وی پاسخ می‌دادند<ref>فرق الشیعة، ص۹۰-۸۷.</ref>.  
مهم‌ترین مسأله‌ای که پس از [[رحلت امام رضا]] {{ع}} و [[وصایت]] و [[امامت امام جواد]] {{ع}} در میان [[شیعیان]] پدید آمد و موجب اختلاف در پذیرش حضرت شد، سن اندک [[امام]] بود. گروهی او را [[کودک]] و خردسال شمردند و گفتند اگر [[خداوند]] بخواهد [[مردم]] را به [[پیروی]] [[کودکی]] نابالغ امر کند، لازم می‌آید نابالغی را [[مکلف]] کرده باشد و چنین چیزی یعنی اینکه آن شخص نمی‌تواند میان مردم [[قضاوت]] کند و آنچه را [[دین]] و [[پیامبر]] {{صل}} بیان کرده‌اند، دریابد. [[مخالفان]] امامت امام جواد {{ع}} [[دانایی]] به امور دین را ملازم با [[بلوغ]] می‌دانستند و چون وی هیچ دانشی را تا آن [[روزگار]] نزد کسی نیاموخته بود، در امامت وی تشکیک می‌کردند. برخی از آنان [[معتقد]] بودند [[امام]] تنها پس از [[بلوغ]]، از طریق [[الهام الهی]] توانسته [[دانش]] [[دین]] را به دست آورد. جماعتی دیگر بر آن بودند که باب [[وحی]] و [[الهام]] پس از [[ختم نبوّت]]، بسته شده و [[امام جواد]] {{ع}} پس از بلوغ تنها از طریق [[میراث]] مکتوب [[پدران]] خود دانش دین آموخته است. در مقابل این جماعات کسانی که به [[امامت]] امام [[محمد تقی]] {{ع}} بر اساس [[تعالیم]] [[اهل بیت]]‌{{عم}} و به ویژه [[امام رضا]] {{ع}} [[اعتقاد]] داشتند، اظهار کردند برای رسیدن به [[مقام امامت]]، رسیدن به بلوغ شرط نیست؛ حتی اگر [[کودکی]] یک‌ساله باشد؛ زیرا او [[حجت خداوند]] بر [[خلق]] است و رواست که از کودکی همه چیز را بداند. آنان به [[تأسی]] از امام رضا {{ع}} [[امامت امام جواد]] {{ع}} را به نبوّت [[عیسی بن مریم]] {{ع}} و [[یحیی بن زکریا]] {{ع}} در کودکی و دانش [[سلیمان بن داوود]] {{ع}} همانند می‌کردند. به [[باور]] ایشان رواست که از راه‌های شگفت از جمله الهام، حقایقی برای امام آشکار شود. موافقان امامت امام جواد {{ع}} با توجه به این نکات به [[شبهات]] پیرامون ملازمت بلوغ و امامت وی پاسخ می‌دادند<ref>فرق الشیعة، ص۹۰-۸۷.</ref>.  


دقت در روایت‌های مروی از امام رضا {{ع}} نشان می‌دهد که حضرت، اهتمام فراوانی به معرفی [[وصیّ]] پس از خود و پاسخ گفتن به شبهات پیرامون آن داشته است. روایت‌های متعددی نقل شده که امام رضا {{ع}} از ابتدای ولادت امام جواد {{ع}}، [[شیعیان]] را به امامت وی پس از خود دلالت و [[هدایت]] می‌کرد. [[شیخ مفید]] روایت‌های متعددی در این‌باره با ذکر [[سند]] و نام [[راویان]] ذکر کرده است. برخی از افرادی که او در این باب نام می‌برد عبارت‌اند از [[علی بن جعفر بن محمد صادق]]، [[صفوان بن یحیی]]، [[معمر بن خلاد]]، [[حسین بن بشار]]، [[ابن ابی‌نصر بزنطی]] و [[ابن قیاما واسطی]]<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۷۴ - ۲۸۰.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
دقت در روایت‌های مروی از امام رضا {{ع}} نشان می‌دهد که حضرت، اهتمام فراوانی به معرفی [[وصیّ]] پس از خود و پاسخ گفتن به شبهات پیرامون آن داشته است. روایت‌های متعددی نقل شده که امام رضا {{ع}} از ابتدای ولادت امام جواد {{ع}}، [[شیعیان]] را به امامت وی پس از خود دلالت و [[هدایت]] می‌کرد. [[شیخ مفید]] روایت‌های متعددی در این‌باره با ذکر [[سند]] و نام [[راویان]] ذکر کرده است. برخی از افرادی که او در این باب نام می‌برد عبارت‌اند از [[علی بن جعفر بن محمد صادق]]، [[صفوان بن یحیی]]، [[معمر بن خلاد]]، [[حسین بن بشار]]، [[ابن ابی‌نصر بزنطی]] و [[ابن قیاما واسطی]]<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۷۴ - ۲۸۰.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== امام جواد {{ع}} و مامون ==
== امام جواد {{ع}} و مامون ==
دوران امامت امام جواد {{ع}} نه تنها با تردید و [[اختلاف]] برخی شیعیان، بلکه با [[نگرانی]] و [[انکار]] اغلب [[عباسیان]] آغاز شد. این بدان جهت بود که [[مأمون]]، [[امام جواد]] {{ع}} را به خود نزدیک نمود و داماد خود کرد. [[بنی‌عباس]] از این واقعه بیمناک گردیدند و [[دشمنی]] دیرینه دو [[خاندان]] را به مأمون متذکر شدند و مراتب [[نگرانی]] خود را از نزدیکی فرزند [[امام رضا]] {{ع}} اظهار داشتند. [[مخالفان]] نزدیکی امام جواد {{ع}} به مأمون، صراحتاً از این سخن می‌گفتند که این خردسال را دانشی نیست که مانند پدرش به خود نزدیکش نموده‌ای؛ مأمون به مخالفان می‌گفت که [[علم]] این خاندان از [[خداوند]] و از سرچشمه [[الهام]] اوست و اگر در این مطلب تردیدی دارید مجلس مناظره‌ای ترتیب دهید و او را بیازمایید. [[عباسیان]] مخالف، مجلس مناظره‌ای آراستند و یکی از عالم‌ترین مردان [[روزگار]] یعنی [[یحیی بن اکثم]] که [[مقام]] قاضی‌القضات را در [[اختیار]] داشت، در مقابل امام جواد {{ع}} قرار دادند و در [[گفت‌وگو]] و [[پرسش]] و پاسخی که میانشان رد و بدل شد، [[امام]] او را مغلوب [[دانش]] خود کرد<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref>. مأمون دختر خود امّ‌فضل را در حالی که امام جواد {{ع}} سنی نزدیک به ده سال داشت، به [[نکاح]] حضرت در آورد<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۸۴-۲۸۵؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>. پس از اینکه مأمون مرکز [[خلافت]] خود را از [[مرو]] به [[بغداد]] منتقل کرد، بارها از امام جواد {{ع}} خواست به بغداد [[سفر]] کند. تعداد دفعاتی که امام به بغداد رفته است دقیقاً معلوم نیست، اما می‌دانیم که نخستین‌بار آن در [[سال ۲۰۴ق]] و آخرین آن در [[سال ۲۱۵ق]]، بوده است. درباره آخرین باری که امام جواد {{ع}} در [[زمان]] مأمون به بغداد رفته، گزارش شده که مأمون قصد [[جنگ]] با [[رومیان]] را داشته و در [[تکریت]] با حضرت مواجه می‌شود و از او می‌خواهد که به همسرش امّ‌فضل بپیوندد. امام با همسرش برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] به [[مکه]] و از آنجا به [[مدینه]] می‌رود<ref>تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۲۳.</ref>.  
دوران امامت امام جواد {{ع}} نه تنها با تردید و [[اختلاف]] برخی شیعیان، بلکه با [[نگرانی]] و [[انکار]] اغلب [[عباسیان]] آغاز شد. این بدان جهت بود که [[مأمون]]، [[امام جواد]] {{ع}} را به خود نزدیک نمود و داماد خود کرد. [[بنی‌عباس]] از این واقعه بیمناک گردیدند و [[دشمنی]] دیرینه دو [[خاندان]] را به مأمون متذکر شدند و مراتب [[نگرانی]] خود را از نزدیکی فرزند [[امام رضا]] {{ع}} اظهار داشتند. [[مخالفان]] نزدیکی امام جواد {{ع}} به مأمون، صراحتاً از این سخن می‌گفتند که این خردسال را دانشی نیست که مانند پدرش به خود نزدیکش نموده‌ای؛ مأمون به مخالفان می‌گفت که [[علم]] این خاندان از [[خداوند]] و از سرچشمه [[الهام]] اوست و اگر در این مطلب تردیدی دارید مجلس مناظره‌ای ترتیب دهید و او را بیازمایید. [[عباسیان]] مخالف، مجلس مناظره‌ای آراستند و یکی از عالم‌ترین مردان [[روزگار]] یعنی [[یحیی بن اکثم]] که [[مقام]] قاضی‌القضات را در [[اختیار]] داشت، در مقابل امام جواد {{ع}} قرار دادند و در [[گفت‌وگو]] و [[پرسش]] و پاسخی که میانشان رد و بدل شد، [[امام]] او را مغلوب [[دانش]] خود کرد<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۰-۳۸۲.</ref>. مأمون دختر خود امّ‌فضل را در حالی که امام جواد {{ع}} سنی نزدیک به ده سال داشت، به [[نکاح]] حضرت در آورد<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۸۴-۲۸۵؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.</ref>. پس از اینکه مأمون مرکز [[خلافت]] خود را از [[مرو]] به [[بغداد]] منتقل کرد، بارها از امام جواد {{ع}} خواست به بغداد [[سفر]] کند. تعداد دفعاتی که امام به بغداد رفته است دقیقاً معلوم نیست، اما می‌دانیم که نخستین‌بار آن در [[سال ۲۰۴ق]] و آخرین آن در [[سال ۲۱۵ق]]، بوده است. درباره آخرین باری که امام جواد {{ع}} در [[زمان]] مأمون به بغداد رفته، گزارش شده که مأمون قصد [[جنگ]] با [[رومیان]] را داشته و در [[تکریت]] با حضرت مواجه می‌شود و از او می‌خواهد که به همسرش امّ‌فضل بپیوندد. امام با همسرش برای [[زیارت]] [[خانه خدا]] به [[مکه]] و از آنجا به [[مدینه]] می‌رود<ref>تاریخ الطبری، ج۸، ص۶۲۳.</ref>.  


[[سیاست]] مأمون در مواجهه با امام جواد {{ع}} کم و بیش همان سیاستی بود که در قبال [[امام رضا]] {{ع}} انجام داد. او کوشید تا با نزدیک‌کردن [[امام]] به خود و دادن یکی از دخترانش به وی، او را دائماً تحت [[مراقبت]] بگیرد و از جایگاه وی نزد [[شیعیان]] برای مهار قیام‌های آنان استفاده کند. [[کلینی]] نقل می‌کند که [[مأمون]] [[دوست]] می‌داشت که [[امام جواد]] {{ع}} را به [[امور دنیوی]] و آنچه در لسان [[دین]] از مصادیق [[لهو و لعب]] است مشغول کند، اما حضرت هربار چنان [[بی‌اعتنایی]] می‌کرد که او به خواسته خود نمی‌رسید<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. امام جواد {{ع}} در [[مدینه]] مورد [[احترام]] [[مردم]] بود. نقل شده که حضرت هر ظهر پس از [[نماز]]، به [[زیارت]] [[قبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} مشرف می‌شد و پس از آن به [[خانه]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} می‌رفت و در آنجا به نماز مشغول می‌شد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۳؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۹۵.</ref>. امام از نظر [[علمی]] [[مرجع]] شیعیان بود و مسائل بسیاری را از وی می‌پرسیدند و پاسخ می‌گرفتند. این [[مرجعیت]] به گونه‌ای بوده که برخی منابع به نحو مبالغه‌آمیزی از عدد پرسش‌های مطرح شده با حضرت، سخن گفته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
[[سیاست]] مأمون در مواجهه با امام جواد {{ع}} کم و بیش همان سیاستی بود که در قبال [[امام رضا]] {{ع}} انجام داد. او کوشید تا با نزدیک‌کردن [[امام]] به خود و دادن یکی از دخترانش به وی، او را دائماً تحت [[مراقبت]] بگیرد و از جایگاه وی نزد [[شیعیان]] برای مهار قیام‌های آنان استفاده کند. [[کلینی]] نقل می‌کند که [[مأمون]] [[دوست]] می‌داشت که [[امام جواد]] {{ع}} را به [[امور دنیوی]] و آنچه در لسان [[دین]] از مصادیق [[لهو و لعب]] است مشغول کند، اما حضرت هربار چنان [[بی‌اعتنایی]] می‌کرد که او به خواسته خود نمی‌رسید<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۴-۴۹۵.</ref>. امام جواد {{ع}} در [[مدینه]] مورد [[احترام]] [[مردم]] بود. نقل شده که حضرت هر ظهر پس از [[نماز]]، به [[زیارت]] [[قبر]] [[رسول خدا]] {{صل}} مشرف می‌شد و پس از آن به [[خانه]] [[حضرت فاطمه]] {{س}} می‌رفت و در آنجا به نماز مشغول می‌شد<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۳؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۹۵.</ref>. امام از نظر [[علمی]] [[مرجع]] شیعیان بود و مسائل بسیاری را از وی می‌پرسیدند و پاسخ می‌گرفتند. این [[مرجعیت]] به گونه‌ای بوده که برخی منابع به نحو مبالغه‌آمیزی از عدد پرسش‌های مطرح شده با حضرت، سخن گفته‌اند<ref>الکافی، ج۱، ص۴۹۶؛ المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۴.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== مقام علمی ==
== مقام علمی ==
{{اصلی|مرجعیت علمی امام جواد}}
{{اصلی|مرجعیت علمی امام جواد}}
برخی گفته‌اند در یک نوبت از امام جواد {{ع}} سی‌هزار مسأله پرسیده شد و پاسخ یافت. کسانی که این عدد را مبالغه‌آمیز دانسته‌اند، کوشیده‌اند تا توجیهی برای این عدد بیان کنند<ref>بحار الأنوار، ج۵۰، ص۹۳-۹۴.</ref>. با اینکه حضرت عمر کوتاهی داشت و مجال بهره‌مند شدن [[خلق]] از وی بسیار اندک بود، با این همه، منابع، از جمله [[شیخ طوسی]] بیش از ۱۱۰ نفر از [[اصحاب]] آن حضرت را نام برده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۷۳-۳۸۲.</ref>. روایت‌های متعددی از امام [[محمد تقی]] {{ع}} در موضوعات مختلف [[کلامی]]، [[فقهی]] و [[تاریخی]] نقل شده است. حضرت اهتمام خاصی در معارضه با [[جریان‌های انحرافی]] عصر خود داشت. او مانند پدرانش با [[غالیان]] به سخت‌ترین شیوه‌ای مواجه می‌شد و آنان را صراحتاً [[لعن]] می‌کرد و نیز کسانی را که در لعن ایشان تردید می‌کردند، لعن می‌نمود. [[ابوالخطاب]]، ابوالسمهری و ابن ابی‌زرقا از شمار غالیانی بودند که [[امام]] آنان را لعن کرد<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۵۲۸-۵۲۹.</ref>. امام [[محمد تقی]] {{ع}} درباره کسانی‌که در توصیف [[خداوند متعال]] به جسمیّت و تجسم [[توسل]] می‌جستند نیز موضعی سخت گرفت و فرمود هرکس [[باور]] داشته باشد که [[خدا]] [[جسم]] است، بهره‌ای از [[زکات]] به او ندهید و در پشت‌سرش [[نماز]] نخوانید<ref>التوحید، ص۱۰۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۹؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۸۳.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} در مقابل [[واقفیان]] که به مطامع [[دنیوی]] در [[اعتقادات شیعیان]] [[انحراف]] ایجاد کرده بودند و به توقف امر [[امامت]] در [[موسی بن جعفر]] {{ع}} قائل شده بودند، جبهه‌گیری مشابهی کرد و باطل‌بودن آنان را با حکمی که درباره آنها داد، نمایان ساخت<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۹؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
برخی گفته‌اند در یک نوبت از امام جواد {{ع}} سی‌هزار مسأله پرسیده شد و پاسخ یافت. کسانی که این عدد را مبالغه‌آمیز دانسته‌اند، کوشیده‌اند تا توجیهی برای این عدد بیان کنند<ref>بحار الأنوار، ج۵۰، ص۹۳-۹۴.</ref>. با اینکه حضرت عمر کوتاهی داشت و مجال بهره‌مند شدن [[خلق]] از وی بسیار اندک بود، با این همه، منابع، از جمله [[شیخ طوسی]] بیش از ۱۱۰ نفر از [[اصحاب]] آن حضرت را نام برده است<ref>رجال الطوسی، ص۳۷۳-۳۸۲.</ref>. روایت‌های متعددی از امام [[محمد تقی]] {{ع}} در موضوعات مختلف [[کلامی]]، [[فقهی]] و [[تاریخی]] نقل شده است. حضرت اهتمام خاصی در معارضه با [[جریان‌های انحرافی]] عصر خود داشت. او مانند پدرانش با [[غالیان]] به سخت‌ترین شیوه‌ای مواجه می‌شد و آنان را صراحتاً [[لعن]] می‌کرد و نیز کسانی را که در لعن ایشان تردید می‌کردند، لعن می‌نمود. [[ابوالخطاب]]، ابوالسمهری و ابن ابی‌زرقا از شمار غالیانی بودند که [[امام]] آنان را لعن کرد<ref>اختیار معرفة الرجال، ص۵۲۸-۵۲۹.</ref>. امام [[محمد تقی]] {{ع}} درباره کسانی‌که در توصیف [[خداوند متعال]] به جسمیّت و تجسم [[توسل]] می‌جستند نیز موضعی سخت گرفت و فرمود هرکس [[باور]] داشته باشد که [[خدا]] [[جسم]] است، بهره‌ای از [[زکات]] به او ندهید و در پشت‌سرش [[نماز]] نخوانید<ref>التوحید، ص۱۰۱؛ من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۹؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۸۳.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} در مقابل [[واقفیان]] که به مطامع [[دنیوی]] در [[اعتقادات شیعیان]] [[انحراف]] ایجاد کرده بودند و به توقف امر [[امامت]] در [[موسی بن جعفر]] {{ع}} قائل شده بودند، جبهه‌گیری مشابهی کرد و باطل‌بودن آنان را با حکمی که درباره آنها داد، نمایان ساخت<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۳۷۹؛ تهذیب الأحکام، ج۳، ص۲۸.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== معتصم و توطئه قتل امام ==
== معتصم و توطئه قتل امام ==
خط ۸۱: خط ۸۱:
عیاشی (۳۲۰ق) روایت مهمی را در این باب ذکر کرده است. او می‌گوید در [[مجلسی]] از [[حکم]] [[اسلام]] درباره اندازه بریدن دست سارق سخن رفت و علمای مختلف، دیدگاه‌های گوناگونی را مطرح کردند. پس از آن معتصم از [[امام جواد]] {{ع}} در این باب پرسش کرد و حضرت پاسخی مستدل و مستند ارائه کرد که همگان مجاب و از [[جهل]] خود شرمنده شدند. یکی از [[نزدیکان]] معتصم به نام ابن ابی‌داوود از این مجلس پریشان شد و پس از سه [[روز]] نزد معتصم رفت و به او خطر امام جواد {{ع}} را متذکر شد و به او گفت او با چنین دانشی می‌تواند در میان اقشار مختلف [[مردم]] [[محبوبیت]] به دست آورد و [[مشروعیت خلافت]] را از تو بستاند. معتصم پس از این سخن به [[فکر]] فرو رفت و مجلسی آراست و امام را بدان [[دعوت]] کرد. حضرت ابتدا نپذیرفت و چون [[اجبار]] به رفتن شد، در همان مجلس با خوراندن غذای [[مسموم]]، [[بیمار]] شد و از دنیا رفت<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. بعضی منابع حکایت مسموم کردن امام را به این نحو تشریح کرده‌اند که [[معتصم]]، به [[عبدالملک بن زیات]] نوشت [[امام جواد]] {{ع}} و امّ‌فضل را به [[بغداد]] بفرست. ابن زیات نیز چنین کرد و [[امام]] و همسرش در بغداد مورد [[اکرام]] و [[احترام]] قرار گرفتند. پس از مدتی معتصم شخصی را [[مأمور]] کرد تا با [[حیله]] خاصی، از طریق خوراندن نوشیدنی [[مسموم]]، حضرت را به [[قتل]] برساند. امام ابتدا نپذیرفت و چون ناگزیر شد از آن نوشید<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۴.</ref>. برخی منابع، [[شهادت امام]] را به غذای زهرآلودی مرتبط دانسته‌اند که [[همسر]] وی، امّ‌فضل به [[دستور]] معتصم به او خورانده بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۷.</ref>. امّ‌فضل از حضرت، [[فرزندی]] نداشت و نسبت به برخی [[کنیزان]] وی که برایش فرزند به [[دنیا]] آورده بودند، [[حسادت]] می‌کرد. حتی نقل شده که او در [[زمان]] پدرش [[مأمون]] به وی نامه‌ای نوشت و از این جهت به او [[شکایت]] کرد. مأمون در پاسخ به وی گفت تو را به همسری [[ابوجعفر]] در نیاورده‌ایم که حلالی را بر او [[حرام]] کنیم و از این پس چنین مطلبی را تکرار مکن<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۸۸؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. برخی [[علمای شیعه]] مانند [[شیخ مفید]]، درباره مسموم شدن امام [[رأی]] قاطعی نداده‌اند و گفته‌اند بر اساس اسناد این مطلب برایشان مسلم نشده است<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.</ref> اما احضار ناگهانی و [[مرگ]] بدون [[بیماری]] پیشین برای [[جوانی]] ۲۵ ساله باید محل [[تأمل]] قرار گیرد. از سویی دیگر در برخی [[روایت‌ها]] از [[معصومان]] {{عم}} نقل شده که همگی ما یا مقتول می‌شویم یا مسموم: {{متن حدیث|مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ‏ أَوْ مَقْتُولٌ‏}}<ref>کفایة الأثر، ص۲۲۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۲۸.</ref>.  
عیاشی (۳۲۰ق) روایت مهمی را در این باب ذکر کرده است. او می‌گوید در [[مجلسی]] از [[حکم]] [[اسلام]] درباره اندازه بریدن دست سارق سخن رفت و علمای مختلف، دیدگاه‌های گوناگونی را مطرح کردند. پس از آن معتصم از [[امام جواد]] {{ع}} در این باب پرسش کرد و حضرت پاسخی مستدل و مستند ارائه کرد که همگان مجاب و از [[جهل]] خود شرمنده شدند. یکی از [[نزدیکان]] معتصم به نام ابن ابی‌داوود از این مجلس پریشان شد و پس از سه [[روز]] نزد معتصم رفت و به او خطر امام جواد {{ع}} را متذکر شد و به او گفت او با چنین دانشی می‌تواند در میان اقشار مختلف [[مردم]] [[محبوبیت]] به دست آورد و [[مشروعیت خلافت]] را از تو بستاند. معتصم پس از این سخن به [[فکر]] فرو رفت و مجلسی آراست و امام را بدان [[دعوت]] کرد. حضرت ابتدا نپذیرفت و چون [[اجبار]] به رفتن شد، در همان مجلس با خوراندن غذای [[مسموم]]، [[بیمار]] شد و از دنیا رفت<ref>تفسیر العیاشی، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۰.</ref>. بعضی منابع حکایت مسموم کردن امام را به این نحو تشریح کرده‌اند که [[معتصم]]، به [[عبدالملک بن زیات]] نوشت [[امام جواد]] {{ع}} و امّ‌فضل را به [[بغداد]] بفرست. ابن زیات نیز چنین کرد و [[امام]] و همسرش در بغداد مورد [[اکرام]] و [[احترام]] قرار گرفتند. پس از مدتی معتصم شخصی را [[مأمور]] کرد تا با [[حیله]] خاصی، از طریق خوراندن نوشیدنی [[مسموم]]، حضرت را به [[قتل]] برساند. امام ابتدا نپذیرفت و چون ناگزیر شد از آن نوشید<ref>المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۳۸۴.</ref>. برخی منابع، [[شهادت امام]] را به غذای زهرآلودی مرتبط دانسته‌اند که [[همسر]] وی، امّ‌فضل به [[دستور]] معتصم به او خورانده بود<ref>إثبات الوصیة، ص۲۲۷.</ref>. امّ‌فضل از حضرت، [[فرزندی]] نداشت و نسبت به برخی [[کنیزان]] وی که برایش فرزند به [[دنیا]] آورده بودند، [[حسادت]] می‌کرد. حتی نقل شده که او در [[زمان]] پدرش [[مأمون]] به وی نامه‌ای نوشت و از این جهت به او [[شکایت]] کرد. مأمون در پاسخ به وی گفت تو را به همسری [[ابوجعفر]] در نیاورده‌ایم که حلالی را بر او [[حرام]] کنیم و از این پس چنین مطلبی را تکرار مکن<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۸۸؛ روضة الواعظین، ج۱، ص۲۴۱.</ref>. برخی [[علمای شیعه]] مانند [[شیخ مفید]]، درباره مسموم شدن امام [[رأی]] قاطعی نداده‌اند و گفته‌اند بر اساس اسناد این مطلب برایشان مسلم نشده است<ref>الارشاد، ج۲، ص۲۹۵.</ref> اما احضار ناگهانی و [[مرگ]] بدون [[بیماری]] پیشین برای [[جوانی]] ۲۵ ساله باید محل [[تأمل]] قرار گیرد. از سویی دیگر در برخی [[روایت‌ها]] از [[معصومان]] {{عم}} نقل شده که همگی ما یا مقتول می‌شویم یا مسموم: {{متن حدیث|مَا مِنَّا إِلَّا مَسْمُومٌ‏ أَوْ مَقْتُولٌ‏}}<ref>کفایة الأثر، ص۲۲۷؛ الصراط المستقیم، ج۲، ص۱۲۸.</ref>.  


طبق [[معتقدات]] [[شیعیان]]، امام جواد {{ع}} را امام پس از وی [[امام هادی]] {{ع}} [[غسل]] و [[کفن]] کرد و بر او [[نماز]] گزارد. [[هارون]] مشهور به [[واثق بالله]] پسر معتصم، در میان [[مردم]] بر امام نماز خواند و او را به خاک سپرد<ref>تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷.</ref>. در کیفیت [[زیارت]] امام جواد {{ع}} و تبیین [[مقام]] شامخ حضرت در [[منابع روایی]] مطالب مهمی دیده می‌شود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۰-۶۰۲؛ کامل الزیارات، ص۳۰۱-۳۰۳.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
طبق [[معتقدات]] [[شیعیان]]، امام جواد {{ع}} را امام پس از وی [[امام هادی]] {{ع}} [[غسل]] و [[کفن]] کرد و بر او [[نماز]] گزارد. [[هارون]] مشهور به [[واثق بالله]] پسر معتصم، در میان [[مردم]] بر امام نماز خواند و او را به خاک سپرد<ref>تاریخ بغداد، ج۳، ص۲۶۷.</ref>. در کیفیت [[زیارت]] امام جواد {{ع}} و تبیین [[مقام]] شامخ حضرت در [[منابع روایی]] مطالب مهمی دیده می‌شود<ref>من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۰۰-۶۰۲؛ کامل الزیارات، ص۳۰۱-۳۰۳.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== صفات اخلاقی ==
== صفات اخلاقی ==
خط ۸۷: خط ۸۷:
[[نقش نگین]] [[انگشتر]] [[امام]] [[محمد تقی]] {{ع}} مانند پدرش، منقش به ذکر {{متن حدیث|الْعِزَّةُ لِلَّهِ}} بود<ref>دلائل الإمامة، ص۳۹۷.</ref>. درباره [[نماز]] و [[روزه]] امام، روایت‌های متعددی ذکر شده که نشان از توجه حضرت به [[فرائض]] و [[نوافل]] و [[بندگی خداوند متعال]] است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۴؛ المزار الکبیر، ص۱۹۶.</ref>. امام به ویژه در [[ماه رجب]] به [[عبادت]] و [[ذکر الهی]] توجه ویژه داشت و در این ماه به نحو خاص [[مراقبه]] [[اعمال]] و [[اذکار]] می‌نمود و درباره [[فضائل]] روزها و شب‌های آن سخن می‌گفت<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۴.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} به [[زیارت]] [[خانه خدا]] و ادای [[حج]] اهتمام ویژه داشت و در منابع گزارش‌هایی از برخی حج‌هایی که امام به‌جا آورده دیده می‌شود<ref>الکافی، ج۴، ص۴۳۰،۴۳۱، ۵۳۲؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۲۸۱.</ref>. امام [[أهل]] [[زهد]] و [[ورع]] بود و به چرب و شیرین [[دنیا]] بی‌توجه بود و علی‌رغم [[معاشرت]] با [[خلیفه]] و کارگزارانش و میل آنان به آلوده‌کردن حضرت به دنیا، هیچ‌گاه در پی [[دنیادوستی]] نرفت و همگان را از آن منع نمود. [[مرجعیت]] حضرت موجب شده بود که [[شیعیان]]، [[اموال]] بسیار زیادی را برای وی بفرستند. اما امام همه آنها را به [[مصرف]] [[مردم]] نیازمند می‌رساند و خود به نان [[جوین]] و [[لباس]] ساده‌ای بسنده می‌کرد و در نهایت زهد می‌زیست<ref>إثبات الهداة. ج۴، ص۴۰۰.</ref>.  
[[نقش نگین]] [[انگشتر]] [[امام]] [[محمد تقی]] {{ع}} مانند پدرش، منقش به ذکر {{متن حدیث|الْعِزَّةُ لِلَّهِ}} بود<ref>دلائل الإمامة، ص۳۹۷.</ref>. درباره [[نماز]] و [[روزه]] امام، روایت‌های متعددی ذکر شده که نشان از توجه حضرت به [[فرائض]] و [[نوافل]] و [[بندگی خداوند متعال]] است<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۴؛ المزار الکبیر، ص۱۹۶.</ref>. امام به ویژه در [[ماه رجب]] به [[عبادت]] و [[ذکر الهی]] توجه ویژه داشت و در این ماه به نحو خاص [[مراقبه]] [[اعمال]] و [[اذکار]] می‌نمود و درباره [[فضائل]] روزها و شب‌های آن سخن می‌گفت<ref>مصباح المتهجد، ج۲، ص۸۱۴.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} به [[زیارت]] [[خانه خدا]] و ادای [[حج]] اهتمام ویژه داشت و در منابع گزارش‌هایی از برخی حج‌هایی که امام به‌جا آورده دیده می‌شود<ref>الکافی، ج۴، ص۴۳۰،۴۳۱، ۵۳۲؛ تهذیب الأحکام، ج۵، ص۲۸۱.</ref>. امام [[أهل]] [[زهد]] و [[ورع]] بود و به چرب و شیرین [[دنیا]] بی‌توجه بود و علی‌رغم [[معاشرت]] با [[خلیفه]] و کارگزارانش و میل آنان به آلوده‌کردن حضرت به دنیا، هیچ‌گاه در پی [[دنیادوستی]] نرفت و همگان را از آن منع نمود. [[مرجعیت]] حضرت موجب شده بود که [[شیعیان]]، [[اموال]] بسیار زیادی را برای وی بفرستند. اما امام همه آنها را به [[مصرف]] [[مردم]] نیازمند می‌رساند و خود به نان [[جوین]] و [[لباس]] ساده‌ای بسنده می‌کرد و در نهایت زهد می‌زیست<ref>إثبات الهداة. ج۴، ص۴۰۰.</ref>.  


یکی از مشهورترین خصوصیات [[اخلاقی]] امام، [[جود]] و [[کرم]] وی بود که از این‌رو به جواد [[شهرت]] یافته بود. گزارش‌های متعددی از بخشش‌های وی در [[روایت‌ها]] دیده می‌شود<ref>الهدایة الکبری، ص۳۰۲-۳۰۳؛ حیاة الامام محمد الجواد {{ع}}، ص۷۱-۷۲.</ref>. برخی [[اخبار]] حاکی از آن است که [[امام رضا]] {{ع}} نسبت به داشتن [[فضیلت]] [[سخاوت]] و جود برای فرزند خود اهتمام خاص داشته است. منقول است که امام رضا {{ع}} در نامه‌ای به امام جواد {{ع}} نوشت و فرمود فرزندم به من خبر رسیده که هنگام خروج از [[منزل]]، [[غلامان]]، درب کوچک منزل را می‌گشایند تا با [[مستمندان]] مواجه نشوی و خیر تو به آنان نرسد. از تو می‌خواهم و تو را به آن حقی که بر گردنت دارم، [[سوگند]] می‌دهم که ورود و خروج تو، همیشه از درب بزرگ باشد و چون بخواهی بر مرکب سوار شوی همراه خود مقداری سکه طلا و نقره بردار و هرکس از تو چیزی خواست، او را از عطای خود بهره‌مند ساز. اگر از عموهایت کسی درخواست کرد، کمتر از پنجاه [[دینار]] طلا مده و بیشتر از این مبلغ به [[اراده]] و میل توست و اگر از عمه‌هایت کسی درخواستی کرد، کمتر از ۲۵ دینار طلا عطا مکن و بیشتر از این مبلغ به اراده و میل توست. من با این سفارش می‌خواهم [[خداوند متعال]] [[منزلت]] تو را رفیع سازد. در [[راه خدا]] [[انفاق]] کن و هراسی به خود راه مده که [[خداوند]] تو را به [[تنگدستی]] گرفتار نخواهد کرد<ref>الکافی، ج۴، ص۴۳؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۸.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} به [[گشایش]] امور [[خلق]] توجه بسیار داشت و علاوه بر [[بخشش]]، از طریق سفارش و [[نوشتن]] [[نامه]] برای [[کارگزاران حکومتی]]، به [[مشکلات]] [[مردم]] رسیدگی می‌کرد<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۲؛ حیاة الإمام محمد الجواد {{ع}}، ص۷۲-۷۳.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی - کمپانی زارع (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]] ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>
یکی از مشهورترین خصوصیات [[اخلاقی]] امام، [[جود]] و [[کرم]] وی بود که از این‌رو به جواد [[شهرت]] یافته بود. گزارش‌های متعددی از بخشش‌های وی در [[روایت‌ها]] دیده می‌شود<ref>الهدایة الکبری، ص۳۰۲-۳۰۳؛ حیاة الامام محمد الجواد {{ع}}، ص۷۱-۷۲.</ref>. برخی [[اخبار]] حاکی از آن است که [[امام رضا]] {{ع}} نسبت به داشتن [[فضیلت]] [[سخاوت]] و جود برای فرزند خود اهتمام خاص داشته است. منقول است که امام رضا {{ع}} در نامه‌ای به امام جواد {{ع}} نوشت و فرمود فرزندم به من خبر رسیده که هنگام خروج از [[منزل]]، [[غلامان]]، درب کوچک منزل را می‌گشایند تا با [[مستمندان]] مواجه نشوی و خیر تو به آنان نرسد. از تو می‌خواهم و تو را به آن حقی که بر گردنت دارم، [[سوگند]] می‌دهم که ورود و خروج تو، همیشه از درب بزرگ باشد و چون بخواهی بر مرکب سوار شوی همراه خود مقداری سکه طلا و نقره بردار و هرکس از تو چیزی خواست، او را از عطای خود بهره‌مند ساز. اگر از عموهایت کسی درخواست کرد، کمتر از پنجاه [[دینار]] طلا مده و بیشتر از این مبلغ به [[اراده]] و میل توست و اگر از عمه‌هایت کسی درخواستی کرد، کمتر از ۲۵ دینار طلا عطا مکن و بیشتر از این مبلغ به اراده و میل توست. من با این سفارش می‌خواهم [[خداوند متعال]] [[منزلت]] تو را رفیع سازد. در [[راه خدا]] [[انفاق]] کن و هراسی به خود راه مده که [[خداوند]] تو را به [[تنگدستی]] گرفتار نخواهد کرد<ref>الکافی، ج۴، ص۴۳؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۸.</ref>. [[امام جواد]] {{ع}} به [[گشایش]] امور [[خلق]] توجه بسیار داشت و علاوه بر [[بخشش]]، از طریق سفارش و [[نوشتن]] [[نامه]] برای [[کارگزاران حکومتی]]، به [[مشکلات]] [[مردم]] رسیدگی می‌کرد<ref>الکافی، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۲؛ حیاة الإمام محمد الجواد {{ع}}، ص۷۲-۷۳.</ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[امام محمد بن علی (مقاله)|مقاله «امام محمد بن علی»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۲ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۲]]، ص ۴۹۷-۵۰۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۵۲۸

ویرایش