پرش به محتوا

جایگاه امامت در تفسیر و علوم قرآنی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۷۷: خط ۷۷:
البته می‌توان به امامت ابدی هر پیامبری در [[عقاید]] [[توحیدی]] آنان که هیچ‌گاه نسخ نشده و نسخ نخواهد شد، گردن نهاد؛ همان‌گونه که [[قرآن]] در این آیه فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>. در این صورت، می‌توان امامت هر پیامبری را امری رایج دانست و اگر چنین امری هم رایج نباشد به اینکه امامت همه [[انبیا]] را ابدی ندانست ضرری به [[استدلال]] ما نخواهد زد.
البته می‌توان به امامت ابدی هر پیامبری در [[عقاید]] [[توحیدی]] آنان که هیچ‌گاه نسخ نشده و نسخ نخواهد شد، گردن نهاد؛ همان‌گونه که [[قرآن]] در این آیه فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنمایی‌شان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>. در این صورت، می‌توان امامت هر پیامبری را امری رایج دانست و اگر چنین امری هم رایج نباشد به اینکه امامت همه [[انبیا]] را ابدی ندانست ضرری به [[استدلال]] ما نخواهد زد.
به هر حال اگر تنها به ابراهیم{{ع}} در این زمینه [[امتنان]] شده است و [[خداوند]] از [[نبوت]] وی با تعبیر امامت یاد کرده است به دلیل خصوصیتی است که در حضرت ابراهیم وجود دارد چنین امری را اقتضا می‌کند<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۹۰</ref>
به هر حال اگر تنها به ابراهیم{{ع}} در این زمینه [[امتنان]] شده است و [[خداوند]] از [[نبوت]] وی با تعبیر امامت یاد کرده است به دلیل خصوصیتی است که در حضرت ابراهیم وجود دارد چنین امری را اقتضا می‌کند<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱، ص۵۹۱.</ref>.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۹۰</ref>
==ارزیابی دیدگاه‌های [[فریقین]]==
در بررسی نظریه [[برتری]] [[مقام امامت]] از [[رسالت]] در دو جهت می‌توان بحث را پی گرفت. در جهت ایجاب و در جهت سلب. به نظر ما، در جهت ایجاب [[ادله]] [[شیعه]] تمام و پابرجاست، ضمن آنکه می‌توان ادله دیگری غیر از آنچه که [[قرآن‌پژوهان]] [[شیعی]] آورده‌اند، اقامه کرد تا [[اتفاق نظر]] شیعه را در برتری مقام امامت از [[نبوت]] و رسالت [[استحکام]] بخشد. در جهت سلب نیز، می‌توان ادله کسانی که [[امامت]] را همان معنای نبوت می‌دانند و این دو را هم‌تراز هم به [[حساب]] می‌آورند، [[ابطال]] کرد.
===ادله ایجابی===
از جمله ادله‌ای که می‌توان برای برتری مرتبه امامت از نبوت (افزون بر آنچه که [[مفسران شیعی]] آورده‌اند) اقامه کرد، چنین است:
۱. [[تمسک]] به [[سیاق آیات]] ۱۲۴ تا ۱۴۱ [[سوره بقره]]: گرچه به حسب ظاهر و با نگاهی سطحی، پیوندی بین [[آیه]] مورد بحث تا آیه۱۴۱ که درباره ابراهیم{{ع}} و [[دودمان]] اوست با [[آیات]] پیش از آن، که در مورد [[بنی اسرائیل]] است، دیده نمی‌شود؛ اما با دقت و [[تأمل]]، ارتباط شایان توجهی را می‌توان بین آنها یافت. چون [[اهل کتاب]] خود را [[وارث ابراهیم]] و [[آیین]] او می‌دانستند و [[مشرکان]] نیز مدعی [[همبستگی]] و ارتباط محکم بین خود با [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} به لحاظ نَسَبی بودند، [[قرآن]] برای [[اثبات]] بیگانگی و ابطال ادعاهای آنان، مرام و مسلک این [[پیامبر]] را که براساس [[توحید]] [[ناب]] و [[اطاعت محض]] و [[روحیه]] تسلیم‌پذیری نسبت به ساحت [[قدس]] [[ربوبی]] بنا شده، بازگو می‌کند تا اثبات کند [[ملت]] و آیین ابراهیم و [[فرزندان]] معصومش همان توحید و تسلیمی است که [[رسول اکرم]]{{صل}} بر آن است و [[جامعه]] را به آن فرامی‌خواند، نه [[هوس‌ها]] و اباطیلی که آنان به ابراهیم{{ع}} نسبت داده و به آن [[دل]] بسته بودند قرآن به همین منظور در آیات ۱۲۴ تا ۱۴۱ به فرازهایی از [[زندگی]] ابراهیم می‌پردازد.
[[فخر رازی]] نیز در این زمینه بحثی گشوده و در بخشی از [[کلام]] خود می‌نویسد:
پس از آنکه [[خداوند]] به شرح وجوه نعمت‌های خود بر [[بنی اسرائیل]] پرداخت، از [[قبایح]] [[اعمال]] و پیرایه‌های آنان نسبت به آیینشان پرده برداشت و این فصل را در [[آیات]] ۱۲۲ و ۱۲۳ با همان تعابیری به انجام رساند که با آن در آیات ۴۷ و ۴۸ آغاز کرده بود به اینکه فرمود: {{متن قرآن|يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ... * وَاتَّقُوا يَوْمًا... وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ}}<ref>«ای بنی اسرائیل، نعمتم را که ارزانی شما داشتم به یاد آورید... * و از روزی پروا کنید که... آنان یاری نخواهند شد» سوره بقره، آیه ۱۲۲-۱۲۳.</ref>. سپس به داستان [[زندگی]] [[حضرت ابراهیم]] پرداخت... [[حکمت]] این داستان برای آن است که همه [[ملل]] و [[طوایف]] از [[مشرک]] و [[اهل کتاب]] به [[شخصیت]] و [[فضیلت]] او معترفند؛ به همین رو، [[حق تعالی]] فرازهایی از زندگی حضرت را بیان می‌کند تا بر [[مشرکان]] و اهل کتاب [[حجت]] را تمام کند و بر آنان [[الزام]] نماید که تنها راه، [[پیروی]] از حضرت ابراهیم و رسیدن به [[نجات]] و [[سعادت]]، قبول و [[انقیاد]] نسبت به [[آیین]] [[حضرت محمد]]{{صل}} است<ref>رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۳۱.</ref>.
سپس [[فخر رازی]] به تحلیل فرازهای داستان حضرت ابراهیم{{ع}} و چگونگی دلالت آنها بر الزام دیگران می‌پردازد؛ از جمله اینکه: حضرت ابراهیم{{ع}} به [[مقام امامت]] نائل شد چون در برابر آزمون‌های سخت، نسبت به [[حکم خداوند]] [[تسلیم]] و منقاد محض بود. شما نیز اگر در [[طلب]] خیر [[آخرت]] و دنیایید باید همین شیوه را در پیش گیرید، باز خداوند در پاسخ به درخواست حضرت ابراهیم برای مقام امامت [[فرزندان]]، آن را مشروط به عدم [[ظلم]] کرد تا [[قانون]] خود را بیان کند به اینکه [[منصب امامت]] در [[دین]] بدون ملاک نیست و باید لجاج و [[عناد]] را فروگذاشت و...<ref>رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۳۱.</ref> پیش از این نیز در پایان فصل اول به تفصیل درباره پیوند [[آیه]] ابتلی با آیات قبل و بعد آن بحث شد. اما آنچه که در اینجا باید در جهت موضوع سخن بر آن تأکید کنیم، این است که: [[آیه]] ابتلی با هفده آیه پس از آن (تا آیه ۱۴۱)همه درباره ابراهیم{{ع}} و [[دودمان]] اوست تا نمایی روشن از [[حیات]] سراسر [[توحیدی]] ایشان و فرزندانشان در همه زوایا و [[شؤون]] به دست دهد... همه این [[آیات]] از زمانی حکایت می‌کنند که [[خلیل الرحمن]] در دوره [[کهنسالی]] و دارای فرزند بوده است. مانند تعابیر {{متن قرآن|وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ}}<ref>«و به ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه مرا برای طواف‌کنندگان (مسافر) و مجاوران (حرم) و رکوع‌کنندگان سجده‌گزار، پاکیزه بدارید» سوره بقره، آیه ۱۲۵.</ref>، {{متن قرآن|وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ... * رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ}}<ref>«و هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه (کعبه) را فرا می‌بردند (گفتند): پروردگارا! از ما بپذیر، بی‌گمان تویی که شنوای دانایی * پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار» سوره بقره، آیه ۱۲۷-۱۲۸.</ref> و {{متن قرآن|وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ...}}<ref>«و ابراهیم آن را به پسران خود سفارش کرد و یعقوب نیز: که ای فرزندان من! خداوند برای شما این دین را برگزیده است پس، جز در فرمانبرداری (از او) از این جهان نروید» سوره بقره، آیه ۱۳۲.</ref>. در همه این آیات، حضور [[فرزندان]] ابراهیم را می‌بینیم؛ بنابراین براساس [[سیاق آیات]] نامبرده، [[مقام امامت]] در زمانی به حضرت عطا شد که ایشان در دوره فرزندداری و کهنسالی بوده‌اند و به طور قطع [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} پیش از این دوره، [[مقام نبوت]] و [[رسالت]] را داشته‌اند.
۲. بررسی مقاطع [[زندگی]] حضرت ابراهیم{{ع}} در [[قرآن]]: [[قرآن کریم]] در چند مورد، حضرت ابراهیم{{ع}} را [[نبی]] و [[رسول]] نامیده است. با بررسی موقعیت این خطاب‌ها روشن می‌شود، حضرت ابراهیم{{ع}} پیش از احراز مقام امامت، این دو [[مقام]] را داشته‌اند و مقام امامت وی، فراتر از رسالت و [[نبوت]] اوست. از جمله، قرآن در [[سوره مریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا * إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ... *... قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي... وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا * قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي... * وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ... * فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از ابراهیم یاد کن که او پیامبری بسیار راستگو بود * هنگامی که به پدر خویش گفت: ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود و نه می‌بیند... * گفت: ای ابراهیم! آیا تو از خدایان من روی می‌گردانی؟... از من چند گاهی دور شو * گفت: درود بر تو، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست... * و از شما و آنچه به جای خداوند (به پرستش) می‌خوانید کناره می‌جویم... * پس چون از آنان و آنچه به جای خداوند می‌پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۱-۴۹.</ref>.
ظاهر این [[آیات]] و تصریح به لفظ «نبیاً» به خوبی دلالت دارد بر اینکه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در آغاز [[دعوت به توحید]] و [[مبارزه]] با [[شرک]] و [[بت‌پرستی]]، [[مقام نبوت]] داشته است.
[[قرآن کریم]] درباره [[رسالت]] حضرت ابراهیم در زمانی که [[قوم]] خود را به [[توحید]] [[دعوت]] کرده‌اند، چنین خبر می‌دهد: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ... أَتَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ}}<ref>«آیا خبر پیشینیان آنان: قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهیم و اصحاب مدین و سرزمین‌های زیرورو شده (ی قوم لوط) به آنها نرسیده است که پیامبرانشان برای آنها برهان‌ها آوردند؛ خداوند بر آن نبود که به آنان ستم کند ولی آنان خود به خویش ستم می‌ورزیدند» سوره توبه، آیه ۷۰.</ref>. بنابراین، [[مقام رسالت]] حضرت ابراهیم در [[زمان]] دعوت قوم خود به توحید پیش از زمانی است که ایشان از عموی خود - که در [[قرآن]] با تعبیر «أَبْ» از او یاد می‌شود – روی‌گردان شده و از [[قوم]] خود [[هجرت]] کنند و باز پیش از آن بوده که صاحب فرزند شوند.
تفصیل هر کدام از این موقعیت‌ها، کم و بیش در [[قرآن]] آمده است. به طور نمونه در آیاتی از [[سوره انبیاء]] شرایط زمانی هجرت ابراهیم{{ع}} از قوم خود با شرح بیشتری بدین صورت نقل شده است: حضرت، [[بت‌ها]] را می‌شکنند و قوم ایشان وی را در [[آتش]] می‌افکنند ولی آتش بر ابراهیم سرد و [[سلامت]] می‌شود. آن‌گاه سخن از هجرت و جدایی حضرت به میان می‌آید. قرآن پس از شرح این حوادث می‌فرماید: {{متن قرآن|وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ * وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً...}}<ref>«و او و لوط را رهاندیم، به سوی سرزمینی که در آن برای جهانیان خجستگی نهاده بودیم * و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم» سوره انبیاء، آیه ۷۱-۷۲.</ref>.
باز به طور مشخص‌تر در [[آیات]] [[سوره عنکبوت]] این تفصیل به چشم می‌خورد. [[خداوند]] در این آیات می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ... * فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ... * وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ...}}<ref>«و به راستی ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و هزار سال- جز پنجاه سال- میان آنان به سر برد آنگاه سیلاب آنان را فرو گرفت در حالی که ستمگر بودند * پس، او و سرنشینان کشتی را رهانیدیم و آن را نشانه‌ای برای جهانیان کردیم * و ابراهیم را (یاد کن) هنگامی که به قوم خود گفت: خداوند را بپرستید و از او پروا کنید» سوره عنکبوت، آیه ۱۴-۱۶.</ref>.
حرف «واو» در آغاز [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ...}} واو [[عاطفه]] است و لفظ ابراهیم را بر لفظ نوح در آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا...}} عطف می‌کند<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۳، ص۳۳۶؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۳۴؛ طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۱۵ و....</ref> و چنین معنا می‌شود: {{عربی|و لقد أرسلنا إبراهيم إذ قال لقومه...}} - همانند [[آیه]] ۲۸ و ۳۶ همین [[سوره]] که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ... وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا}} که باز عطف به همان آیه درباره نوح است - در این صورت ابراهیم{{ع}} [[قوم]] خود را به عنوان [[پیامبری]] از [[پیامبران خدا]] - و نه تنها به عنوان [[بنده صالح خداوند]]- به [[توحید]] [[دعوت]] می‌کنند. افزون بر آن، ظاهر گوینده این تعبیر در آیه بعد که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}}<ref>«و اگر دروغ‌انگاری کنید بی‌گمان امت‌های پیش از شما (نیز) دروغ‌انگاری کرده‌اند و بر پیامبر جز پیام‌رسانی آشکار، نیست» سوره عنکبوت، آیه ۱۸.</ref> [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و مخاطب آن قوم اوست. حضرت ابراهیم{{ع}} به آنان می‌فرماید: «اگر من را [[تکذیب]] می‌کنید جای [[تعجب]] نیست قطعاً امت‌های پیش از شما نیز پیامبرانشان را تکذیب کردند. در این معنا، عبارت {{متن قرآن|وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ}} در ادامه همین آیه، به طور صریح از [[مقام رسالت]] ابراهیم{{ع}} در این مقطع از [[زندگی]]، پرده برمی‌دارد. بلکه اگر ابراهیم{{ع}} [[رسول]] نمی‌بود، [[ایمان]] [[حضرت لوط]]{{ع}} به ایشان، بنا به آیه‌ای که در ادامه همان [[آیات]] آمده و می‌فرماید: {{متن قرآن|فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ...}}<ref>«آنگاه لوط به او گروید و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که اوست که پیروزمند فرزانه است» سوره عنکبوت، آیه ۲۶.</ref> توجیه مناسبی نمی‌یافت. هرچند برخی از [[مفسران]] مخاطب {{متن قرآن|وَإِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ...}}<ref>«و اگر دروغ‌انگاری کنید بی‌گمان امت‌های پیش از شما (نیز) دروغ‌انگاری کرده‌اند.».. سوره عنکبوت، آیه ۱۸.</ref> را [[قریش]] دانسته و گوینده آن را [[رسول خدا]]{{صل}} قلمداد کرده‌اند<ref>ر.ک: طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۴۳۵.</ref>. اما این نظریه در بین مشهور مفسران با تردید مواجه شده و تنها آن را به عنوان یک احتمال پذیرفته‌اند<ref>برای نمونه، ر.ک: زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۴۴۷؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ج۲، ص۲۰۶؛ آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۲۱۴ و ۲۱۵.</ref>. بلکه از نظر [[علامه طباطبایی]] چنین احتمالی بعید به نظر می‌رسد<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۱۱۵.</ref>. نکته دیگری که نباید از نظر دور داشت این است که [[آیات]] ۱۹ تا ۲۳ [[سوره عنکبوت]] به صورت جملات معترضه در میان داستان ابراهیم آمده است. علامه طباطبایی نیز بر همین نظرند<ref>ر.ک: طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref>. و [[آلوسی]] آن را قول [[محققان]] می‌داند<ref>آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۲۱۵.</ref>.
در [[قرآن کریم]]، شبیه به این نوع از جمله‌های معترضه به چشم می‌خورد. مانند آیات چهاردهم و پانزدهم [[سوره لقمان]]، که در اثنای [[مواعظ]] حضرت [[لقمان]] و آیات هفدهم تا بیست‌ونهم که در اثنای داستان [[حضرت داوود]] در [[سوره]] صقرار دارد.
به هر روی، از مجموع این آیات که به بخشی از [[زندگی]] ابراهیم{{ع}} پرداخته، می‌توان با [[اطمینان]] گفت: ابراهیم{{ع}} [[رسول]] [[الهی]] بوده است پیش از آنکه [[قوم]] خود و عموی خود را به [[توحید]] [[دعوت]] کند و پیش از آن بوده که وی را به [[آتش]] افکنند و از قوم خود [[هجرت]] کند و [[حضرت لوط]] به [[رسالت]] ایشان گردن [[نهد]] و باز پیش از زمانی است که ابراهیم{{ع}} صاحب فرزند شود. [[قرآن]] در ادامه همین بخش از آیات سوره عنکبوت، به بیان داستان [[قوم لوط]] می‌پردازد و سپس گزارش فرشتگانی که برای [[کیفر]] قوم لوط آمده‌اند را در ضمن مژده به [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} (برای فرزنددار شدن) بدین شرح بیان کند: {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ... * قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَنْ فِيهَا... *... إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ}}<ref>«و هنگامی که فرستادگان ما برای ابراهیم مژده (ی فرزند) آوردند گفتند: ما مردم این شهر را نابود خواهیم کرد... * (ابراهیم) گفت: لوط در آن است؛ گفتند: ما بهتر می‌دانیم چه کسی در آن است... *... ما بر مردم این شهر برای آن بزهکاری که می‌کردند عذابی از آسمان فرو می‌آوریم» سوره عنکبوت، آیه ۳۱-۳۴.</ref>. باز این گزارش در [[آیات]] دیگر [[قرآن]]، از جمله در [[سوره حجر]]، تفصیل بیشتری یافته که بخشی از آن بدین قرار است: جمعی از [[فرشتگان]] که برای [[هلاکت]] [[قوم لوط]] رهسپار شده‌اند، ابتدا به [[خانه]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} درمی‌آیند و به ایشان چنین [[بشارت]] می‌دهند: {{متن قرآن|... إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ}}<ref>«... ما تو را به پسری دانا نوید می‌دهیم» سوره حجر، آیه ۵۳.</ref>. آن‌گاه به خانه [[لوط]]{{ع}} می‌روند و از [[عذاب]] [[قطعی]] [[قوم]] او سخن می‌گویند: {{متن قرآن|جِئْنَاكَ بِمَا كَانُوا فِيهِ يَمْتَرُونَ... * أَنَّ دَابِرَ هَؤُلَاءِ مَقْطُوعٌ مُصْبِحِينَ}}<ref>«گفتند: (خیر) بلکه ما برای تو چیزی را آورده‌ایم که آنان در آن در گمان به سر می‌بردند * و او را از این امر آگاه کردیم که ریشه اینان پگاهان برکنده خواهد شد» سوره حجر، آیه ۶۳ و ۶۶.</ref>.
بنابراین، فاصله زمانی که حضرت، به [[رسالت]] [[مبعوث]] شده تا [[زمان]] فرزنددار شدن وی، بسیار زیاد است، به نحوی که تمام ابتلاها از [[دعوت]] قوم و [[محاجّه]] با آنان، افکندن در [[آتش]]، [[هجرت]] و... را دربر می‌گیرد و اگر ابتلاها به این امور باشد، حضرت آنها را پشت سر گذاشته است. افزون بر آن چون دوره [[امامت]] ایشان، بنا به [[ظاهر آیه]] مورد بحث (بقره، ۱۲۴) در زمان فرزندداری وی به وقوع پیوسته، این دوره (امامت) بسیار متأخر‌تر از زمان رسالت آن حضرت خواهد بود و امامت مقامی فراتر از رسالت است.
۳. [[تمسک]] به فرازهای [[آیه]] «إذ ابتلی»: در فراز آخر آیه مورد بحث (بقره، ۱۲۴) چنین آمده است: {{متن قرآن|... وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ «ابراهیم{{ع}} گفت: و از [[فرزندان]] من کسی به این [[مقام]] می‌رسد!؟ [[خداوند]] گفت: [[پیمان]] من به [[ستمکاران]] نمی‌رسد». [[مفهوم مخالف]] عبارت «پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» این است که این پیمان، که همان امامت است به غیر ستمکاران خواهد رسید و آنان شایسته دریافت چنین مقامی خواهند بود. چون درباره [[مقامات]] [[دودمان]] ابراهیم{{ع}} در [[قرآن]] جستجو کنیم در میان آنان تنها برخی از افرادی را می‌یابیم که این [[مقام]] برای آنان تصریح شده است و درواقع از [[اجابت]] درخواست ابراهیم{{ع}} برای رسیدن [[فرزندان]] خود به این مقام، پرده برداشته است. مانند [[حضرت اسحاق]] و [[یعقوب]]{{عم}} که قرآن درباره آنان می‌فرماید: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ * وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و اسحاق را و افزون بر آن (نوه‌اش) یعقوب را به او بخشیدیم و همه را (مردمی) شایسته کردیم * و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند.».. سوره انبیاء، آیه ۷۲-۷۳.</ref>. اسحاق و یعقوب به [[مقام امامت]] می‌رسند، با آنکه آن دو نفر، [[مقام نبوت]] را داشته‌اند. قرآن در این باره می‌فرماید: {{متن قرآن|وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا}}<ref>«اسحاق و (نوه‌اش) یعقوب را بدو بخشیدیم و همه را پیامبر کردیم» سوره مریم، آیه ۴۹.</ref>. باز قرآن در آیاتی از [[سوره صافات]] می‌فرماید: {{متن قرآن|سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ *... وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«درود بر ابراهیم *... و بدو اسحاق را نوید دادیم که پیامبری از شایستگان بود» سوره صافات، آیه ۱۰۹ و ۱۱۲.</ref>. ظاهر این [[آیه]] نشان می‌دهد [[بشارت]] به ابراهیم{{ع}} درباره مقام نبوت اسحاق{{ع}} و در همان زمانی است که [[فرشتگان]] به [[خانه]] ابراهیم{{ع}} آمده و مژده به اصل فرزنددار شدن را، به حضرت می‌دهند. بنابراین، [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} با این مژده، پیش از مقام امامت خودشان، می‌دانستند فرزندشان اسحاق، [[پیامبر خدا]] خواهد بود. پس مقام امامتی که ابراهیم{{ع}} در آیه ابتلی (بقره، ۱۲۴) از [[خداوند]] برای فرزندانشان از جمله اسحاق می‌خواهند، غیر از [[نبوت]] است.
۴. تفاوت معنا با تغایر لفظ: در این دلیل می‌توانیم بر اصل دلالت تغایر معنا با تغایر لفظ تأکید کنیم و بگوییم: لفظ نبوت و [[امامت]] متغایرند پس معنای آنها نیز متغایر خواهد بود (جز آنکه دلیلی بر اشتراک معنایی آنها اقامه شود). و چون بنا به [[آیات قرآن]]، چنان‌که ملاحظه شد، اسحاق و [[یعقوب]]{{عم}} هر دو [[نبی]] [[خدا]] و نیز [[امام]] هستند، دارای دو [[مقام]] خواهند بود. [[شاهد]] آن هم این است که [[قرآن]] برای همه [[انبیا]] تعبیر «أَئِمَّةً» را به کار نبرده و تنها برای برخی از آنان به این وصف، تصریح کرده است. مانند داستان پیامبرانی که در [[سوره انبیاء]] آمده و قرآن از [[حضرت ابراهیم]]{{ع}}، اسحاق و یعقوب افزون بر اوصاف دیگر از آنان با عنوان «أَئِمَّةً» یاد می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>، ولی از دیگر انبیا مانند [[حضرت لوط]]، نوح، داوود، سلیمان، ایوب، اسماعیل و... در کنار اوصاف دیگر، آنان را با تعبیر {{متن قرآن|إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ *... إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ}}<ref>«بی‌گمان آنها از شایستگان بودند * آنان به کارهای نیک می‌شتافتند» سوره انبیاء، آیه ۸۶ و ۹۰.</ref> می‌ستاید.
۵. [[تأمل]] در [[زمان]] [[دعاهای ابراهیم]] برای [[فرزندان]]: چون در [[آیات قرآن]] درباره [[دعاهای حضرت ابراهیم]]{{ع}} نسبت به فرزندانشان تأمل کنیم به این نتیجه می‌رسیم که همه این [[دعاها]] در مقطعی است که حضرت سالخورده بوده و فرزند داشته‌اند نه در مقطع [[جوانی]]، که به طور طبیعی [[امید]] به فرزنددار شدن داشته‌اند. مانند [[آیات]]: {{متن قرآن|وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنَامَ * رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ}}<ref>«و مرا و فرزندانم را از پرستیدن بت‌ها دور بدار *... پروردگارا! من برخی از فرزندانم را در درّه‌ای کشت‌ناپذیر نزدیک خانه محترم تو جای دادم... پس دل‌هایی از مردم را خواهان آنان گردان» سوره ابراهیم، آیه ۳۵ و ۳۷.</ref> و نیز این آیات: {{متن قرآن|الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ * رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ}}<ref>«سپاس خداوند را که با پیری، اسماعیل و اسحاق را به من بخشید به راستی پروردگارم شنوای دعاست * پروردگارا! مرا برپادارنده نماز گردان و از فرزندانم نیز و دعای مرا بپذیر!» سوره ابراهیم، آیه ۳۹-۴۰.</ref>. آیاتی که در ادامه [[آیه]] {{متن قرآن|إِذِ ابْتَلَى}} است نیز از [[دعاهای حضرت ابراهیم]] با اسماعیل{{عم}} درباره فرزندانشان حکایت می‌کند، مانند این آیه: {{متن قرآن|رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ}}<ref>«پروردگارا! و ما را فرمانبردار خود بگمار و از فرزندان ما خویشاوندانی را فرمانبردار خویش (برآور)» سوره بقره، آیه ۱۲۸.</ref>. این [[آیات]] [[شاهد]] بر این است که [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} همواره به [[ذریه]] خود در [[دعاها]] [[عنایت]] داشته‌اند و درخواست [[امامت]] حضرت و یا استفسار ایشان برای امامت [[فرزندان]] خود نیز، مانند دیگر دعاها برای فرزندانشان، پس از [[نبوت]] و [[رسالت]] در [[زمان]] [[کهنسالی]] و وجود فرزندان بالفعل بوده است. و حضرت می‌دانسته است که فرزندانش نیز پس از [[موفقیت]] در آزمون‌ها به این [[مقام]] نائل می‌شوند.
۶. تحلیل شرایط احراز [[امامت در قرآن]]: [[قرآن کریم]] از اوصاف پیشوایانی خبر می‌دهد که از میان [[بنی اسرائیل]] برگزیده شده‌اند و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref>. در این آیه، شرط [[جعل امامت]] از ناحیه [[حق‌تعالی]] برای [[انسان‌ها]]، دستیابی به [[مقام صبر]] و [[یقین]] است. هر چند امکان دارد این [[صبر]] و یقین اکتسابی و یا بنا به حکمت‌هایی که [[خدا]] می‌داند، اهدایی باشد<ref>مانند اینکه خداوند، مقام صبر و یقین را به اهل بیت{{عم}} با تطهیر ویژه و با اذهاب رجس اهدا کرد؛ امام حسن مجتبی{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ أَكْرَمَنَا اللَّهُ بِالْإِسْلَامِ، وَ اخْتَارَنَا وَ اصْطَفَانَا وَ اجْتَبَانَا، فَأَذْهَبَ عَنَّا الرِّجْسَ وَ طَهَّرَنَا تَطْهِيراً، وَ الرِّجْسُ هُوَ الشَّكُّ، فَلَا نَشُكُّ فِي اللَّهِ الْحَقِّ وَ دِينِهِ أَبَداً، وَ طَهَّرَنَا مِنْ كُلِّ أَفَنٍ وَ غَيَّةٍ}}؛ همانا ما اهل بیتی هستیم که خداوند ما را با اسلام گرامی داشت و ما را برگزید و انتخاب کرد. پس، رجس را از ما بُرد و ما را به طهارتی خاص تطهیر کرد؛ رجس شک است، ما هرگز درباره خداوندِ حق محض و آیین او شک نخواهیم داشت. خداوند ما را از هر کمبود و نقصان و گمراهی پاک ساخت» (ر.ک: طوسی، الامالی، ص۵۶۲، ح۱۱۷۴). اذهاب شک، مساوق یقین و تطهیر از نقصان بی‌تابی، مساوی با منش صبر و پایداری است.</ref>. آیا برای [[جعل]] [[مقام نبوت]] نیز این دو شرط لازم است؟ برای پاسخ به این [[پرسش]] باید در [[آیات]] و [[روایات]] [[تأمل]] کرد، اما در خصوص [[مقام]] [[امامت حضرت ابراهیم]]{{ع}}، لابد باید ابتلاهای متعددی صورت پذیرفته باشد تا وی با صبرش [[آزمون]] شده و مقام [[یقین]] او نیز آشکار گردد تا شایسته دریافت [[مقام امامت]] شود. چون در [[آیات قرآن]] تأمل کنیم چنین می‌یابیم: [[قرآن کریم]] از مقام یقین [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} در [[زمان]] [[نبوت]] ایشان در هنگام [[محاجّه]] با [[آزر]] و قومش خبر می‌دهد و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ * وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ * فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ... * إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«و یاد کن که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بت‌ها را به خدایی می‌گزینی؟ من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری می‌یابم * و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد * و چون شب بر او چادر افکند ستاره‌ای دید گفت: این پروردگار من است اما هنگامی که ناپدید شد گفت: ناپدیدشوندگان را دوست نمی‌دارم... * من با درستی آیین روی خویش به سوی کسی آورده‌ام که آسمان‌ها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم» سوره انعام، آیه ۷۴-۷۹.</ref>.
درباره [[مقام صبر]] [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز حتماً باید ابتلاهای متعددی صورت گرفته باشد تا در یک فرآیند زمانی نسبتاً طولانی [[صبر]] او نیز نمایان شود. در [[آیات قرآن]] دست‌کم بخشی از ابتلاها مانند، [[محاجّه]] با [[قوم]]، القای در [[آتش]]، [[هجرت]] و... را در [[زمان]] [[نبوت]] او می‌یابیم. بنابراین [[مقام امامت]] حضرت پس از احراز شرط [[یقین]] و صبر است این دو بر طبق آیات قرآن در زمان نبوت او پدید آمده است. پس [[مقام]] [[امامت حضرت ابراهیم]]{{ع}} پس از [[مقام نبوت]] وی خواهد بود. [[قرآن کریم]] در خصوص مقام امامت [[حضرت یعقوب]] نیز به احراز صبر و یقین ایشان اشاره کرده، از قول وی در آغاز فراق یوسف می‌فرماید: {{متن قرآن|... فَصَبْرٌ جَمِيلٌ...}}<ref>«... اکنون (کار من) شکیبی نیکوست.».. سوره یوسف، آیه ۱۸.</ref> و سالیانی دراز بر این [[شکیبایی]] [[پایداری]] می‌ورزد تا نزدیک وصال باز چنین می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ}}<ref>«گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.</ref>. درباره یقین ایشان نیز از این [[آیه]] می‌توان بهره گرفت که می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا أُغْنِي عَنْكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ}}<ref>«و (هر چند) من شما را از هیچ قضای خداوند باز نمی‌توانم داشت که فرمان، جز از آن خداوند نیست، بر او توکل دارم و باید توکّل کنندگان تنها بر او توکّل کنند» سوره یوسف، آیه ۶۷.</ref>. حضرت یعقوب براساس این آیه بر این [[باور]] یقین دارد که [[حکم]] تنها از آن خداست، اوست که به اسباب و علل، اثر می‌بخشد و رشته همه امور را به دست دارد. ظاهراً [[ابتلا]] به فراق یوسف با آن همه [[شیفتگی]] و شیدایی حضرت یعقوب به ایشان، از شرایط احراز مقام امامت حضرت یعقوب به شمار می‌آید.
۷. [[تأیید]] از [[روایات]]: در جنب [[ادله قرآنی]]، [[ادله روایی]] نیز این نظریه را [[تأیید]] می‌کند. پیش از این متن این [[روایات]] را ملاحظه کردید. در اینجا به ذکر چند نکته درباره این روایات اکتفا خواهم کرد.
#در مصادر [[شیعی]] [[حدیثی]] که با مفاد این [[احادیث]]، معارض باشد به چشم نمی‌خورد؛
#کمیت طرق در سند این احادیث به اندازه‌ای است که دست‌کم درباره آنها - همان‌گونه که برخی گفته‌اند<ref>ر.ک: بلاغی، آلاء الرحمن، ج۱، ص۱۲۳؛ طیب، اطیب البیان، ج۲، ص۱۸۳.</ref>- می‌توان ادعای [[استفاضه]] و حصول [[اطمینان به صدور]] مفاد آنها کرد؛
# [[برتری امامت]] از [[نبوت]] و [[رسالت]] در [[حدیث]] درازدامنی از [[امام رضا]]{{ع}} که آن را منشور [[امامت]] می‌نامیم، مطرح شده است. این حدیث همواره مورد توجه حدیث‌پژوهان بوده<ref>از جمله، ر.ک: کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۸؛ صدوق، الامالی، ص۶۷۴، مجلس ۹۷؛ صدوق، کمال الدین، ج۲، ص۶۷۵؛ صدوق، عیون اخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۱۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ص۹۶؛ نعمانی، کتاب الغیبه، ص۲۱۶؛ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۴۳۳.</ref> و مضمون‌های آن فارغ از سند، بهترین دلیل بر صدور آن از [[امام]] [[معصوم]] است؛ این حدیث که در [[مقام]] بیان مرتبه امام و [[شؤون]] و [[ابعاد امامت]] و... است، هماهنگ با [[سیاق]] خود از مقامِ [[امامت حضرت ابراهیم]]{{ع}} نیز خبر می‌دهد و بر قوت این معنا ([[برتری امامت بر نبوت]]) می‌افزاید.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین (کتاب)|بررسی تطبیقی معناشناسی امام و مقام امامت از دیدگاه مفسران فریقین]] ص ۹۴</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۴۶۹

ویرایش