پرش به محتوا

بحث:جنگ جمل در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۳: خط ۲۳:
== گفتگوهایی میان [[امام]] {{ع}} و عایشه‌ ==
== گفتگوهایی میان [[امام]] {{ع}} و عایشه‌ ==
بعد از بیعت مردم [[علی]] {{ع}} نزد [[عایشه]] آمد که در [[خانه]] [[عبد الله بن خلف خزاعی]] بود؛ همو که پسرش به "طلحة الطلحات" معروف بود. [[امام]] {{ع}}‌ فرمود: "ای حُمَیرا! از این حرکتْ دست برنمی‌داری؟". [[عایشه]] گفت: ای پسر [[ابی طالب]]! [[قدرت]] یافتی، پس [[نرمی]] به [[خرج]] ده! فرمود: "به سوی [[مدینه]] حرکت کن و به همان خانه‌ات بازگرد که [[پیامبر خدا]] تو را [[دستور]] داد در آن بنشینی". گفت: چنین می‌کنم<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref>
بعد از بیعت مردم [[علی]] {{ع}} نزد [[عایشه]] آمد که در [[خانه]] [[عبد الله بن خلف خزاعی]] بود؛ همو که پسرش به "طلحة الطلحات" معروف بود. [[امام]] {{ع}}‌ فرمود: "ای حُمَیرا! از این حرکتْ دست برنمی‌داری؟". [[عایشه]] گفت: ای پسر [[ابی طالب]]! [[قدرت]] یافتی، پس [[نرمی]] به [[خرج]] ده! فرمود: "به سوی [[مدینه]] حرکت کن و به همان خانه‌ات بازگرد که [[پیامبر خدا]] تو را [[دستور]] داد در آن بنشینی". گفت: چنین می‌کنم<ref>[[تاریخ الیعقوبی (کتاب)|تاریخ الیعقوبی]]، ج ۲، ص ۱۸۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۳۷۵.</ref>
== حرکت [[حضرت علی]]{{ع}} به سمت بصره ==
حضرت علی{{ع}} در آخر ماه [[ربیع‌الاول]] [[سال ۳۶ هجری]]، به همراه یارانش از [[مدینه]] خارج شد. حضرت قصد داشت تا قبل از آن‌که طلحه و زبیر به بصره برسند، با آنان [[ملاقات]] کند؛ زیرا حضرت می‌دانست هنگامی که به بصره برسند، بسیاری از [[مردم بصره]] به آنان می‌پیوندند. اما در [[ربذه]] خبر رسید که آنان زودتر به بصره رسیدند و بسیاری از [[شیعیان]] حضرت را کشته‌اند و عثمان بن حنیف را از [[شهر]] بیرون کرده‌اند. حضرت به همراه [[سپاه]] مدینه به سمت [[ذی‌قار]]<ref>نام جایی نزدیک بصره است و آنجا جنگی میان خسروپرویز و بنی‌شیبان درگرفت و اعراب بر سپاه ایران پیروز شدند. احتمالاً ذی‌قار به محلی گفته می‌شده است که دارای قیر بوده است.</ref> حرکت کرد. در آن موضع برای [[مردم کوفه]]، [[نامه]] نوشت و آنان را به [[یاری]] خود خواند و نامه را توسط [[امام حسن]]{{ع}} و [[عمار]] برای [[کوفیان]] فرستاد. هنگامی که امام حسن{{ع}} و عمار به [[کوفه]] رسیدند، به [[مسجد جامع کوفه]] رفتند و نامه را برای [[مردم]] خواندند و کوفیان را به یاری‌طلبیدند؛ اما [[ابوموسی اشعری]] مردم را از این کار برحذر داشت. [[ابوموسی]] به مردم کوفه گفت: «به [[خدا]] [[بیعت]] [[عثمان]] بر گردن من و شماست. [[جنگ]] نخواهیم کرد تا همه [[قاتلان عثمان]] در هر کجا که باشند، کشته شوند». در این حال بین عمار و ابوموسی درگیری و [[مشاجره]] رخ داد. امام حسن{{ع}} به [[تحریض]] مردم پرداخت. پس مردم کوفه [[امام]] را [[اجابت]] کردند و قریب به ۹ هزار و ۲۰۰ مرد برای [[یاری امام علی]]{{ع}} به طرف ذی‌قار حرکت کردند<ref>در مورد اعزام رسول و نامه از طرف امام{{ع}} به سوی کوفه روایات و اقوال مختلفی است: به نظر دینوری، علی{{ع}} هشام [هاشم] بن عتبة بن ابی وقاص را به کوفه فرستاد و فرزندش حسن{{ع}} و عمار یاسر را نیز همراه او کرد. ابن‌اثیر گوید: [...] و حضرت علی{{ع}} اول‌بار نامه‌ای (نامه شماره ۱) توسط محمد بن ابی‌بکر و محمد بن جعفر سوی ابوموسی اشعری فرستاد و بعد از آن مالک اشتر و ابن‌عباس را جهت متقاعد کردن ابوموسی و آماده کردن اهل کوفه فرستاد و آخر سر فرزند خویش حسن{{ع}} و عمار را سوی کوفه فرستاد. ولی به‌طوری‌که از «شرح ابن ابی‌الحدید» برمی‌آید، امام نخست از ربذه نامه‌ای (نامه شماره ۱) را توسط هاشم بن عتبه به اهل کوفه ارسال داشته است، ابوموسی هاشم را تهدید به مرگ و حبس کرده است، پس امام نامه تهدیدآمیزی به ابوموسی نوشته است و توسط عبدالله بن عباس و محمد بن ابی‌بکر برایش فرستاده است و او را از امارت کوفه خلع کرده است، پس از آن از ذی‌قار نامه‌ای دیگر (نامه شماره ۵۷) را توسط امام حسن، عمار یاسر، زید بن صوحان و قیس بن سعد بن عباد به سوی کوفیان فرستاده است و فرموده است: «[...] من از جای قبیله خود بیرون آمدم، درحالی‌که یا ظالمم یا مظلوم، یا گردن‌کش یا رنج‌برده است و من خدا را به یاد کسی که این نامه‌ام به او می‌رسد، می‌آورم تا زود نزدم آید. اگر روشم درست بود و کمکم نماید و اگر کردارم را درست ندانست.».. ولی باز ابوموسی مانع بسیج کوفیان شده است و امام آخرسر مالک اشتر را برای خاتمه دادن به کارها و بسیج مردم برای جهاد به کوفه فرستاده است.</ref>. بنا به گفته ابن‌اعثم در [[الفتوح]]، سپاهی که از [[مدینه]] و [[مصر]] و نواحی [[حجاز]] به همراه [[امام علی]]{{ع}} آمده بودند، ۶ هزار نفر بودند و ۹ هزار نفر نیز [[کوفیان]] بودند و از [[قبایل]] مختلف هم در راه به [[امام]]{{ع}} پیوستند که حضرت با سپاهی ۱۹ هزار نفری به سمت [[بصره]] به راه افتادند<ref>فتوح، ص۴۱۵.</ref>. البته این تعداد نیرو در [[سپاه امام]]{{ع}} دور از [[ذهن]] می‌نماید و بر اساس برآورد، تعداد [[سپاهیان]] حدود ۱۲ هزار نفر بوده است؛ زیرا به نقل از [[محمد بن حنفیه]]، تعداد نیروهای [[مدنی]] هفت‌صد نفر و ۷ هزار نفر از [[مردم کوفه]] و حدود ۲ هزار نفر نیز از [[مردم بصره]] به امام{{ع}} ملحق شدند<ref>تاریخ طبری، ج۶، ص۲۴۳۱.</ref>.
با نزدیک شدن [[امام علی]]{{ع}} به بصره، [[طلحه]] و [[زبیر]] به همراه سپاهیان به خریبه وارد شدند و به [[آرایش]] [[سپاه]] خود پرداختند. حضرت ابتدا از [[جنگ]] [[نهی]] فرمودند، و چون [[پند]] و [[اندرز]] در [[سپاه جمل]] کارگر نیفتاد، به آرایش سپاه خود پرداختند و آماده [[نبرد]] شدند. به گفته [[مسعودی]] در [[تنبیه]] و الاشراف، [[جنگ جمل]] پنج ماه و ۲۱ [[روز]] پس از [[بیعت]] با حضرت روی داد؛ یعنی، در پنجم جمادی‌الآخر [[سال ۳۶ هجری]]<ref>تنبیه‌الاشراف، ص۲۷۲.</ref>؛ اما [[یعقوبی]] در تاریخش آن را جمادی‌الاول ذکر می‌کند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۲.</ref>. [[طبری]] نیز آن را در روز [[پنجشنبه]] نیمه جمادی‌الآخر می‌داند<ref>تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۵۰۱.</ref>.
جنگ با کشته شدن [[جوانی]] از [[قبیله عبدالقیس]] که با [[قرآنی]] به دست به میدان رفت تا [[اصحاب جمل]] را به [[قرآن]] بخواند و از [[تفرقه]] بازدارد، آغاز شد و درنهایت با [[پیروزی امام]] علی{{ع}} و کشته شدن تعداد زیادی از [[یاران]] [[عایشه]] پایان گرفت. حضرت پس از اتمام جنگ به سپاه خود فرمودند: فراریان را تعقیب نکنید. زخمی‌ها را نکشید. [[اسیران]] را به [[قتل]] نرسانید. هرکس درِ خانه‌اش را ببندد، در [[امان]] است. هرکس سلاحش را بر روی [[زمین]] قرار داد در امان است و هیچ اموالی را از او به [[غنیمت]] نگیرید. پس یکی از یاران آن حضرت گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]، چگونه کشتن [[اهل بصره]] بر ما [[حلال]] است، ولی [[اموال]] و [[اسیر]] کردنشان [[حرام]] است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: [[مسلمانان]] را نمی‌توان به [[اسارت]] گرفت و اموال آنها را به [[غنیمت]] برد، جز آنچه را در [[جنگ]] به کار برده‌اند<ref>الاخبار الطوال، ص۱۸۸.</ref>. به روایتی برخی از [[سپاهیان علی]]{{ع}} در اسیر گرفتن [[زنان]] [[اصرار]] داشتند تا جایی که حضرت فرمود: بگویید [[عایشه]] نصیب کدام یک از شما می‌شود؟ آنگاه ساکت شدند<ref>کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، ص۱۸۶.</ref>.
حال که به اختصار درباره وقایع [[جنگ جمل]] سخن گفتیم، به بررسی موضع [[مردم بصره]] و [[قبایل]] مختلف در قبال دو گروه شرکت‌کننده در جنگ، یعنی [[اصحاب جمل]] و [[سپاه امیرالمؤمنین]] می‌پردازیم. همان‌گونه که پیشتر آوردیم، بعد از [[کشته شدن عثمان]]، مردم بصره به سه گروه تقسیم شدند؛ یک گروه به [[خون‌خواهی عثمان]] پرداختند و خواهان کشته شدن [[قاتلان]] [[خلیفه]] و با [[خلافت امام علی]]{{ع}} به [[مخالفت]] پرداختند. گروه دیگر از طرفداران [[امام علی]]{{ع}} بودند و [[خلافت]] ایشان را برحق می‌دانستند و گروه سوم که خود را کنار کشیدند و از هیچ گروهی طرفداری نکردند و در جنگ هم شرکت نکردند<ref>[[سید امیر حسینی|حسینی، سید امیر]]، [[بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری (کتاب)|بصره و نقش آن در تحولات قرن اول هجری]]، ص ۱۳۹.</ref>.


== [[کوفیان]] و [[جنگ جمل]] ==
== [[کوفیان]] و [[جنگ جمل]] ==
۱۱۵٬۶۳۵

ویرایش