آیا علم معصوم شأنی است یا فعلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - '{{عربی|«' به '{{عربی|اندازه=150%|«'
جز (حذف <br/> از صفحه توسط ربات) |
جز (جایگزینی متن - '{{عربی|«' به '{{عربی|اندازه=150%|«') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
[[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | [[پرونده:11196.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]]] | ||
آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در اینباره گفته است: | آیتالله '''[[محمد تقی مصباح یزدی|مصباح یزدی]]'''، در ''«[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره [[علم امام]]{{ع}} آمده که عنوان آن این است: [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} هر گاه بخواهند بدانند میدانند {{عربی|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]]{{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>. | ::::::«در اصول کافی، کتاب حجت، فصلی درباره [[علم امام]]{{ع}} آمده که عنوان آن این است: [[ائمه|ائمه اطهار]] {{عم}} هر گاه بخواهند بدانند میدانند {{عربی|اندازه=150%|«إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا علِمُوا»}}<ref> الکافی، ج۱ ص۲۵۸.</ref> معنای این روایات آن است که [[ائمه]]{{عم}} مقامی دارند که علم به هر چه که بخواهند در دسترس ایشان است، اما اگر مصلحت در ندانستن چیزی باشد کاری نمیکنند که آن را بدانند»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5632 شرح دعای ۴۵ صحیفه سجادیه، وبگاه پدیدآورنده]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
[[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی]]]] | [[پرونده:141194.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[ناصر رفیعی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی|رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[ناصر رفیعی|رفیعی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مرحوم کلینی در کافی چهار روایت آورده مبنی بر اینکه هرگاه [[امام]]{{ع}} بخواهد و اراده کند از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند او را آگاه میسازد. این آگاهی حتی اموری که در پارهای روایات نفی شده مانند فی الارحام، خبر از زمان و مکان مرگ افراد و نزول باران را نیز شامل میشود. اگر آنها میخواستند به اذن الهی به همه این امور آگاه میشدند و از آن خبر میدادند گر چه در محورهایی مانند علم به وقوع قیامت هرگز وارد نشدند. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: {{عربی|«إِذَا أَراد الْإِمام أَن یعلَم شَیئاً علَّمه اللَّه ذَلك»<ref>اگر امام اراده کند چیزی را بداند خدا او را آگاه میگرداند؛ کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۲.</ref>}}<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.»</ref>. | ::::::«مرحوم کلینی در کافی چهار روایت آورده مبنی بر اینکه هرگاه [[امام]]{{ع}} بخواهد و اراده کند از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند او را آگاه میسازد. این آگاهی حتی اموری که در پارهای روایات نفی شده مانند فی الارحام، خبر از زمان و مکان مرگ افراد و نزول باران را نیز شامل میشود. اگر آنها میخواستند به اذن الهی به همه این امور آگاه میشدند و از آن خبر میدادند گر چه در محورهایی مانند علم به وقوع قیامت هرگز وارد نشدند. [[امام صادق]]{{ع}} میفرمایند: {{عربی|اندازه=150%|«إِذَا أَراد الْإِمام أَن یعلَم شَیئاً علَّمه اللَّه ذَلك»<ref>اگر امام اراده کند چیزی را بداند خدا او را آگاه میگرداند؛ کلینى، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، ج۱، ص ۲.</ref>}}<ref>[[علم غیب ائمه (مقاله)|علم غیب ائمه]] {{عم}}، دوفصلنامه مطالعات اهل بیتشناسی، ص ۱۷ و ۱۸.»</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | [[پرونده:11355.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی]]'''، در کتاب ''«[[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«از بعضی روایات استنتاج میشود که [[ائمه اطهار]]{{عم}} بالفعل همه علوم را نمیدانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا میکند، [[عمار ساباطی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[علم غیب]] پرسید، حضرت فرمود: {{عربی|«لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ»}} <ref>نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>» <ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.</ref>. | ::::::«از بعضی روایات استنتاج میشود که [[ائمه اطهار]]{{عم}} بالفعل همه علوم را نمیدانند، بلکه وقتی بخواهند، خداوند آن را اعطا میکند، [[عمار ساباطی]] از [[امام صادق]] {{ع}} درباره [[علم غیب]] پرسید، حضرت فرمود: {{عربی|اندازه=150%|«لاَ وَلَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِكَ»}} <ref>نه، ولی هرگاه بخواهد چیزی را بداند خدا آن را باو بیاموزد؛ کافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>» <ref>پاسخ به شبهات کلامی: امامت، ص ۴۶۲.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' و کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' و کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
:::::*«چنانکه از تعریف [[علم فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علم فعلی]] پیداست، حضور یک علم نزد [[امام]]، به معنای فعلیت آن است. بنابراین حتی [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علوم شأنی]]، وقتی برای [[امام]] محقق شد، [[علم فعلی]] است. بنابراین در اینکه بخشی از علوم آنان بالفعل است، تردید نیست. چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً: نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث و اختلاف در مورد شأنی یا فعلی بودن [[علم امام]]، در این است که "آیا همه علوم امام بالفعل است یا بخشی از آن بالفعل و بخشی دیگر شأنی است؟" به عبارت دیگر بحث در "محدوده علوم بالفعل امام" است که "آیا تمام علوم امام را شامل میشود یا تنها بخشی از آن را؟"».<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | :::::*«چنانکه از تعریف [[علم فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علم فعلی]] پیداست، حضور یک علم نزد [[امام]]، به معنای فعلیت آن است. بنابراین حتی [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علوم شأنی]]، وقتی برای [[امام]] محقق شد، [[علم فعلی]] است. بنابراین در اینکه بخشی از علوم آنان بالفعل است، تردید نیست. چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً: نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث و اختلاف در مورد شأنی یا فعلی بودن [[علم امام]]، در این است که "آیا همه علوم امام بالفعل است یا بخشی از آن بالفعل و بخشی دیگر شأنی است؟" به عبارت دیگر بحث در "محدوده علوم بالفعل امام" است که "آیا تمام علوم امام را شامل میشود یا تنها بخشی از آن را؟"».<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | ||
:::::*«باید توجه داشت که علم پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، فعلی نبوده است؛ یعنی اینگونه نیست که علم، به طور کامل نزد [[معصوم]]{{ع}} ([[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}}) بوده باشد تا بلافاصله از آن استفاده کنند. در مواقعی اگر آنها اراده میکردند و خداوند نیز صلاح میدانست، علمی در اختیار آنها قرار میگرفت؛ هرچند [[معصومین]]{{عم}} علوم بالفعل زیادی داشتند؛ برای مثال علم [[ائمه]]{{عم}} در امور دینی علمی بالفعل بوده است. بنابر روایات، علم [[معصومین]]{{عم}} غالباً شأنی بوده است و در مواقع نیاز از آن استفاده میکردند؛ همچنین از آنجایی که اراده [[معصوم]]{{ع}} مطابق با اراده خداوند است، اگر خداوند اراده میکرده علمی را در اختیار [[معصومین]]{{عم}} قرار دهد، آنان آن علم را دارا میشدند. در حقیقت باید گفت: [[معصومین]]{{عم}} در امور بشری و عادی خودشان قصد استفاده از علم غیبشان را به طور کامل نداشتهاند؛ افزون بر این، علمشان به همه این موارد فعلی نبوده است. در روایتی - تقریباً به این مضمون - بیان شده است: {{عربی|« لَيْسَ كُلُ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref> هرچیزی که طلب شود در دسترس قرار نمیگیرد.</ref>؛ مثلاً در شهادت بعضی از [[معصومین]]{{عم}} آمده است که خداوند مانع استفاده [[معصوم]]{{ع}} از [[علم غیب]] شد؛ زیرا صلاح خداوند در این نبود؛ بنابراین، اراده خداوند حاکم بر همه چیز است؛ پس اگر [[معصومین]]{{عم}} اراده علم به چیزی را داشته باشند و خداوند آن را مصلحت بداند، به آن دست پیدا خواهند کرد؛ اما ممکن است از خیلی اموری عادی آگاهی نداشته باشند»<ref>مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | :::::*«باید توجه داشت که علم پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، فعلی نبوده است؛ یعنی اینگونه نیست که علم، به طور کامل نزد [[معصوم]]{{ع}} ([[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}}) بوده باشد تا بلافاصله از آن استفاده کنند. در مواقعی اگر آنها اراده میکردند و خداوند نیز صلاح میدانست، علمی در اختیار آنها قرار میگرفت؛ هرچند [[معصومین]]{{عم}} علوم بالفعل زیادی داشتند؛ برای مثال علم [[ائمه]]{{عم}} در امور دینی علمی بالفعل بوده است. بنابر روایات، علم [[معصومین]]{{عم}} غالباً شأنی بوده است و در مواقع نیاز از آن استفاده میکردند؛ همچنین از آنجایی که اراده [[معصوم]]{{ع}} مطابق با اراده خداوند است، اگر خداوند اراده میکرده علمی را در اختیار [[معصومین]]{{عم}} قرار دهد، آنان آن علم را دارا میشدند. در حقیقت باید گفت: [[معصومین]]{{عم}} در امور بشری و عادی خودشان قصد استفاده از علم غیبشان را به طور کامل نداشتهاند؛ افزون بر این، علمشان به همه این موارد فعلی نبوده است. در روایتی - تقریباً به این مضمون - بیان شده است: {{عربی|اندازه=150%|« لَيْسَ كُلُ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref> هرچیزی که طلب شود در دسترس قرار نمیگیرد.</ref>؛ مثلاً در شهادت بعضی از [[معصومین]]{{عم}} آمده است که خداوند مانع استفاده [[معصوم]]{{ع}} از [[علم غیب]] شد؛ زیرا صلاح خداوند در این نبود؛ بنابراین، اراده خداوند حاکم بر همه چیز است؛ پس اگر [[معصومین]]{{عم}} اراده علم به چیزی را داشته باشند و خداوند آن را مصلحت بداند، به آن دست پیدا خواهند کرد؛ اما ممکن است از خیلی اموری عادی آگاهی نداشته باشند»<ref>مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
:::::*«مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند یا آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوههای مختلف مانند الهام، دریافت از [[روح القدس]] و تعقل، این علوم را کسب کنند؟ توجه داریم که تعبیر [[علم شأنی]]، با نوعی تسامح همراه است و درواقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه یا دانشمندی که پس از سالها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونهای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، میتواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوختههای پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند یا استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخگوی آن پرسشها باشند. | :::::*«مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند یا آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوههای مختلف مانند الهام، دریافت از [[روح القدس]] و تعقل، این علوم را کسب کنند؟ توجه داریم که تعبیر [[علم شأنی]]، با نوعی تسامح همراه است و درواقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه یا دانشمندی که پس از سالها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونهای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، میتواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوختههای پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند یا استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخگوی آن پرسشها باشند. | ||
::::::با توجه به این نکته، تفاوت مردم عادی و دانشمندان در علوم شأنی آن است که شأنی و بالقوه بودن دانش آنان، برخلاف دیگر مردم -که آنان نیز توان فراگیری آن دانش را دارند- به فعلیت بسیار نزدیک است؛ اما در افراد عادی، با آنکه استعداد تخصص در یک رشته و علم به مباحث پیچیده آن وجود دارد، این توان از فعلیت آن فاصله زیادی دارد. از همین روی است که در عرف، به متخصصی که بهآسانی میتواند پاسخ پرسشی را از اندوختههای ذهنی خود یا از کتابها و منابع آن موضوع، استنباط و استخراج کند، عالم به آن دانش گفته میشود. جای تردید نیست که [[پیامبران]] علوم بسیاری را از طریق [[وحی]] و دیگر شیوههای یادشده دریافت کردهاند و این علوم بالفعل نزد آنان وجود داشته است. بنابراین در بالفعل بودن بخشی از علوم آنان تردید نیست؛ چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث در این است که آیا همه علوم آنان بالفعل بودهاند یا بخشی از آن نیز شأنی بوده است؛ بدینمعنا که آنان بالفعل به این امور آگاهی نداشتند، اما به دلیل ارتباط وحیانی با خداوند و بهرهمندی از دیگر شیوههای مخصوص دریافت علم، هر مسئله تازهای که برای آنان رخ میداد، دانش آن را بهزودی دریافت میکردند. چنین دانشی را [[علم شأنی]] مینامیم. | ::::::با توجه به این نکته، تفاوت مردم عادی و دانشمندان در علوم شأنی آن است که شأنی و بالقوه بودن دانش آنان، برخلاف دیگر مردم -که آنان نیز توان فراگیری آن دانش را دارند- به فعلیت بسیار نزدیک است؛ اما در افراد عادی، با آنکه استعداد تخصص در یک رشته و علم به مباحث پیچیده آن وجود دارد، این توان از فعلیت آن فاصله زیادی دارد. از همین روی است که در عرف، به متخصصی که بهآسانی میتواند پاسخ پرسشی را از اندوختههای ذهنی خود یا از کتابها و منابع آن موضوع، استنباط و استخراج کند، عالم به آن دانش گفته میشود. جای تردید نیست که [[پیامبران]] علوم بسیاری را از طریق [[وحی]] و دیگر شیوههای یادشده دریافت کردهاند و این علوم بالفعل نزد آنان وجود داشته است. بنابراین در بالفعل بودن بخشی از علوم آنان تردید نیست؛ چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث در این است که آیا همه علوم آنان بالفعل بودهاند یا بخشی از آن نیز شأنی بوده است؛ بدینمعنا که آنان بالفعل به این امور آگاهی نداشتند، اما به دلیل ارتباط وحیانی با خداوند و بهرهمندی از دیگر شیوههای مخصوص دریافت علم، هر مسئله تازهای که برای آنان رخ میداد، دانش آن را بهزودی دریافت میکردند. چنین دانشی را [[علم شأنی]] مینامیم. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[پرونده:020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | [[پرونده:020120223262.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر [[سید محمد جعفر سبحانی|سبحانی]] در کتاب ''«[[منابع علم امامان شیعه (کتاب)|منابع علم امامان شیعه]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«خداوند به همه چیز آگاه است علم فعلى و هیچ چیز از او پنهان نمىماند. ولى [[انبیا]] و اولیا ممکن است بالفعل بسیارى از [[اسرار غیب]] را ندانند. اما اگر اراده کنند، خداوند آنان را آگاه مىنماید "علم شأنى و استعدادى". ازاینرو "[[شیخ کلینى|کلینی]]" در کتاب کافى، بابى را با این عنوان نوشته است: {{عربی|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»}}<ref>«امامان هرگاه بخواهند چیزى را بدانند به آنها تعلیم داده مىشود»؛ کافى، ج١، ص٢۵٨.</ref> در حدیثى از [[امام صادق]]{{ع}} مىخوانیم: {{عربی|«عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ المَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله {{ع}} قَالَ إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ الله ذَلِك»}}<ref>«هنگامى که امام اراده مىکند چیزى را بداند، خدا او را از آن چیز آگاه مىکند»؛ کافى، ج ١، ص ٢۵٨.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۰].</ref>. | ::::::«خداوند به همه چیز آگاه است علم فعلى و هیچ چیز از او پنهان نمىماند. ولى [[انبیا]] و اولیا ممکن است بالفعل بسیارى از [[اسرار غیب]] را ندانند. اما اگر اراده کنند، خداوند آنان را آگاه مىنماید "علم شأنى و استعدادى". ازاینرو "[[شیخ کلینى|کلینی]]" در کتاب کافى، بابى را با این عنوان نوشته است: {{عربی|اندازه=150%|«بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا»}}<ref>«امامان هرگاه بخواهند چیزى را بدانند به آنها تعلیم داده مىشود»؛ کافى، ج١، ص٢۵٨.</ref> در حدیثى از [[امام صادق]]{{ع}} مىخوانیم: {{عربی|اندازه=150%|«عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ المَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ الله {{ع}} قَالَ إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ الله ذَلِك»}}<ref>«هنگامى که امام اراده مىکند چیزى را بداند، خدا او را از آن چیز آگاه مىکند»؛ کافى، ج ١، ص ٢۵٨.</ref>»<ref>[http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1380 منابع علم امامان شیعه، ص ۸۰].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
{{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛}} | {{جمع شدن|۶. حجت الاسلام و المسلمین مهدیفر؛}} | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
[[پرونده:11213.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[رحیم لطیفی]]]] | [[پرونده:11213.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[رحیم لطیفی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در کتاب اصول کافی و بصائر حدود چهار روایت آمده است که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را از نوع علم ارادی اشائی معرفی میکند؛ یعنی [[علم غیب]] آنها حضوری مطلق نیست، بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|هر گاه امام بخواهد و اراده کند که از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند آنان را آگاه میسازد]]. اینگونه روایات نیز به نوعی [[قلمرو علم غیب معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)|برای علم غیب پیامبر و امام تعیین محدوده میکند]]. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref> و {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ »}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> از اینگونه روایات هم پاسخ داده شده و در نتیجه وسعت [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} ثابت شده است. [[علم غیب]] به این معنا که، اگر [[امام]]{{ع}} اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه میسازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی [[علم غیب]] یعنی [[امام]] بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است هر گاه [[علم غیب]] گفته شود همین معنا متبادر میشود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم [[علم غیب]] اطلاق نمیشود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5650/55093/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-3-(%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C)/?SearchText=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8%20%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85&LPhrase= علم غیب معصوم، ماهنامه معرفت شماره ۴۸].</ref>. | ::::::«در کتاب اصول کافی و بصائر حدود چهار روایت آمده است که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را از نوع علم ارادی اشائی معرفی میکند؛ یعنی [[علم غیب]] آنها حضوری مطلق نیست، بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|هر گاه امام بخواهد و اراده کند که از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند آنان را آگاه میسازد]]. اینگونه روایات نیز به نوعی [[قلمرو علم غیب معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)|برای علم غیب پیامبر و امام تعیین محدوده میکند]]. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ »}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> از اینگونه روایات هم پاسخ داده شده و در نتیجه وسعت [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} ثابت شده است. [[علم غیب]] به این معنا که، اگر [[امام]]{{ع}} اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه میسازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی [[علم غیب]] یعنی [[امام]] بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است هر گاه [[علم غیب]] گفته شود همین معنا متبادر میشود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم [[علم غیب]] اطلاق نمیشود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5650/55093/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-3-(%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C)/?SearchText=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8%20%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85&LPhrase= علم غیب معصوم، ماهنامه معرفت شماره ۴۸].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسن وکیلی|وکیلی]]''' در مقاله ''«[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84)#_bref10 علم غیب امام]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«یکی از سؤالات در باب [[علم امام]]{{ع}} این است که آیا [[علم امام]]{{ع}} متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد: | ::::::«یکی از سؤالات در باب [[علم امام]]{{ع}} این است که آیا [[علم امام]]{{ع}} متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد: | ||
:::::# مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref> و {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ »}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> | :::::# مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ {{عربی|اندازه=150%|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref> و {{عربی|اندازه=150%|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ »}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> | ||
:::::# گاهی علومی برای پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: [[امام علی]] {{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»}}<ref>در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم {{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا.</ref> و [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً»}}<ref>در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت رسول{{صل}} فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است.</ref> تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | :::::# گاهی علومی برای پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: [[امام علی]] {{ع}} فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»}}<ref>در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم {{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا.</ref> و [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: {{عربی|اندازه=150%|«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً»}}<ref>در حالیکه من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالیکه من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت رسول{{صل}} فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است.</ref> تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | ||
:::::# همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن میشود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمیشود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود. | :::::# همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن میشود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمیشود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود. | ||
::::::نتیجه: حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل میشود، ولی التفات به هر عالمی فقط علت تامه برای انکشاف همان مرتبه است و انکشاف دیگر مراتب متوقف بر التفات به خود آن مراتب است. پس در حقیقت شرط حصول علم التفات خاص به آن شیء در مرتبه خاصش است و اگر گاهی از اراده سخن به میان میآید به عنوان ملزوم التفات و راه اختیاری علم مطرح میشود»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref> | ::::::نتیجه: حصول علم برای انسان کامل متوقف بر التفات و توجّه است که بدون اراده نیز حاصل میشود، ولی التفات به هر عالمی فقط علت تامه برای انکشاف همان مرتبه است و انکشاف دیگر مراتب متوقف بر التفات به خود آن مراتب است. پس در حقیقت شرط حصول علم التفات خاص به آن شیء در مرتبه خاصش است و اگر گاهی از اراده سخن به میان میآید به عنوان ملزوم التفات و راه اختیاری علم مطرح میشود»<ref>[http://erfanvahekmat.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%B9%D9%84%D9%85_%D8%BA%DB%8C%D8%A8_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_(%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D9%88_%D8%A7%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%84) علم غیب امام (تاریخچه و اقوال)، فصلنامه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام]</ref> | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری|نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری|نصیری]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«مراد از علم اشائی یا ارادی آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه او هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. | ::::::«مراد از علم اشائی یا ارادی آن است که علم به صورت فعلی و آنی نزد امام حاضر نیست، بلکه او هر وقت اراده کند از علوم و امور غیبی آگاه میشود. | ||
::::::شیخ [[محمد حسین مظفر]] در تعریف علم اشائی چنین آورده است: {{عربی|«إن المراد من العلم الحضوری أو الإرادی والإشائی هو : ما کان موهوبا من العلام سبحانه ومستفاضا منه بطریق الالهام أو النقر فی الأسماع أو التعلیم من الرسول أو غیر ذلک من الأسباب . وهذا العلم اختص به الإمام دون غیره من الأنام . ولیس المراد من العلم ها هنا ما حصل بالکسب من الأمارات والحواس الظاهریة والصنایع الاکتسابیة ، لاشتراک الناس مع الإمام فی هذا العلم لأنه تابع لأسبابه الاعتیادیة وهذا لا یختص بأحد . وهو بخلاف الأول إذ لا یمنحه علام الغیوب إلا لمن أراد واصطفی»}}<ref>مقصود از علم حضوری یا ارادی و انشائی؛ آن علمی است که از مسیر [[الهام]] یا قرار دادن در شنوایی [[معصوم]]{{ع}} یا آموزش رسول یا مسیرهای دیگر از سوی خداوند متعال عطا شده باشد. و این علم مختص و ویژه امام{{ع}} می باشد. منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که به صورت اکتسابی و از طریق نشانه ها و حواس ظاهری و مصنوعات اکتسابی به دست آید. مردم با امام در این نوع از علم مشترک هستند چرا که این علم تابع اسباب عادی است و این علم مختص به کسی نیست. این نوع از علم به خلاف نوع اول است، چرا که علم نوع اول را خداوند متعال تنها به آنان که بخواهد و انتخاب نماید عطا می نماید</ref>. | ::::::شیخ [[محمد حسین مظفر]] در تعریف علم اشائی چنین آورده است: {{عربی|اندازه=150%|«إن المراد من العلم الحضوری أو الإرادی والإشائی هو : ما کان موهوبا من العلام سبحانه ومستفاضا منه بطریق الالهام أو النقر فی الأسماع أو التعلیم من الرسول أو غیر ذلک من الأسباب . وهذا العلم اختص به الإمام دون غیره من الأنام . ولیس المراد من العلم ها هنا ما حصل بالکسب من الأمارات والحواس الظاهریة والصنایع الاکتسابیة ، لاشتراک الناس مع الإمام فی هذا العلم لأنه تابع لأسبابه الاعتیادیة وهذا لا یختص بأحد . وهو بخلاف الأول إذ لا یمنحه علام الغیوب إلا لمن أراد واصطفی»}}<ref>مقصود از علم حضوری یا ارادی و انشائی؛ آن علمی است که از مسیر [[الهام]] یا قرار دادن در شنوایی [[معصوم]]{{ع}} یا آموزش رسول یا مسیرهای دیگر از سوی خداوند متعال عطا شده باشد. و این علم مختص و ویژه امام{{ع}} می باشد. منظور از علم در اینجا آن علمی نیست که به صورت اکتسابی و از طریق نشانه ها و حواس ظاهری و مصنوعات اکتسابی به دست آید. مردم با امام در این نوع از علم مشترک هستند چرا که این علم تابع اسباب عادی است و این علم مختص به کسی نیست. این نوع از علم به خلاف نوع اول است، چرا که علم نوع اول را خداوند متعال تنها به آنان که بخواهد و انتخاب نماید عطا می نماید</ref>. | ||
::::::روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در کافی در بابی با عنوان {{عربی|«أن الأئمة {{عم}} إذا شاؤوا أن یعلموا علموا»}} سه روایت از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که مضمون آنها آن است که [[اهل بیت]]{{عم}} هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد. | ::::::روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در کافی در بابی با عنوان {{عربی|اندازه=150%|«أن الأئمة {{عم}} إذا شاؤوا أن یعلموا علموا»}} سه روایت از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که مضمون آنها آن است که [[اهل بیت]]{{عم}} هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد. | ||
::::::روایت اول چنین است: {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref>. | ::::::روایت اول چنین است: {{عربی|اندازه=150%|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref>. | ||
::::::روایت دوم چنین است: {{عربی|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref>. | ::::::روایت دوم چنین است: {{عربی|اندازه=150%|« إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده می شود.</ref>. | ||
::::::در روایت سوم چنین آمده است: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. | ::::::در روایت سوم چنین آمده است: {{عربی|اندازه=150%|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. | ||
::::::چنان که پیداست در تمام این سه روایت بر اشائی و منوط بودن علم امام به تعلیم الهی تأکید شده است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ::::::چنان که پیداست در تمام این سه روایت بر اشائی و منوط بودن علم امام به تعلیم الهی تأکید شده است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایاننامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} |