آیا علم معصوم شأنی است یا فعلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا علم معصوم شأنی است یا فعلی؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۴۴
، ۸ ژوئیهٔ ۲۰۱۹جایگزینی متن - 'عربی|" ' به 'عربی|"'
جز (جایگزینی متن - 'منشاء' به 'منشأ') |
جز (جایگزینی متن - 'عربی|" ' به 'عربی|"') |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
::::::«بالفعل بودن یکی از ویژگیهای برجسته [[علم امام]]{{ع}} است که اختلافات فراوانی حول آن وجود دارد. و معنی آن این است که [[امام]]{{ع}} به همه اشیا به حسب مقام نورانیت خود آگاه است. | ::::::«بالفعل بودن یکی از ویژگیهای برجسته [[علم امام]]{{ع}} است که اختلافات فراوانی حول آن وجود دارد. و معنی آن این است که [[امام]]{{ع}} به همه اشیا به حسب مقام نورانیت خود آگاه است. | ||
::::::بالفعل بودن در اینجا به معنی حاضر بودن است و این حاضر بودن در قبال حصولی بودن نیست بلکه در قبال شأنی بودن [[علم امام]]{{ع}} است. یعنی علم به اشیا یا به تعبیر صحیحتر اشیا و حقایق در پیش [[امام]] حاضر هستند و از او پنهان نیستند. شهید [[قاضی طباطبایی]] بالفعل بودن را در قبال شانی بودن تلقی کردهاند و عقیده دارند منظور از شانی بودن یعنی اینکه [[امام]] شان این را دارد که خداوند به او علومی از [[غیب]] عطا کند. شهید [[قاضی طباطبایی]] در مقدمهای بر کتاب [[علم امام]] [[مرحوم مظفر]] در این باره میگویند: " تمامی اوصاف [[امام]]{{ع}} و کمالات وی در مقام فعلیت است و در مرحله موجودیت است. یعنی [[امام]] عالم است فعلا و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شانیت نیست. به این معنی که اگر خداوند به [[امام]] علم آموخت میداند و اگر نیاموخت و یاد نداد نمیداند این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند زیرا این حرف نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است. در مرحله شأنیت اگر خدا به شخصی و به موجودی چیزی یاد داد و علم داد میداند و اگر نداد نمیداند" | ::::::بالفعل بودن در اینجا به معنی حاضر بودن است و این حاضر بودن در قبال حصولی بودن نیست بلکه در قبال شأنی بودن [[علم امام]]{{ع}} است. یعنی علم به اشیا یا به تعبیر صحیحتر اشیا و حقایق در پیش [[امام]] حاضر هستند و از او پنهان نیستند. شهید [[قاضی طباطبایی]] بالفعل بودن را در قبال شانی بودن تلقی کردهاند و عقیده دارند منظور از شانی بودن یعنی اینکه [[امام]] شان این را دارد که خداوند به او علومی از [[غیب]] عطا کند. شهید [[قاضی طباطبایی]] در مقدمهای بر کتاب [[علم امام]] [[مرحوم مظفر]] در این باره میگویند: " تمامی اوصاف [[امام]]{{ع}} و کمالات وی در مقام فعلیت است و در مرحله موجودیت است. یعنی [[امام]] عالم است فعلا و دارای مقام علم فعلی است و اوصافش از علم و غیر آن در مرحله شانیت نیست. به این معنی که اگر خداوند به [[امام]] علم آموخت میداند و اگر نیاموخت و یاد نداد نمیداند این حرف ناشی از جهالت پارهای از اشخاص است که به فکر قاصر خودشان تصور کردهاند زیرا این حرف نسبت به تمامی موجودات و سایر اشخاص یکسان است. در مرحله شأنیت اگر خدا به شخصی و به موجودی چیزی یاد داد و علم داد میداند و اگر نداد نمیداند" | ||
::::::[[مرحوم صالحی]] از جمله قائلين به شانی بودن [[علم امام]] هستند. ایشان وجود تناقض را در روایاتی که [[علم امام]] را بالفعل میدانند را دلیل بر سقوط اعتبار این قبیل روایات میدانند. یک دسته از روایات دلالت دارند بر اینکه [[امام]] علم {{عربی|" مَا كَانَ وَ مَا يَكُون وَ مَا هُوَ كَائِنٌ"}} را دارا میباشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۰۹.</ref>. از طرفی دیگر روایاتی داریم که دلالت دارند بر اینکه [[امام]] هر گاه بخواهد بر چیزی اطلاع حاصل کند اراده میکند و میفهمد: {{عربی|" الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ "}}<ref> کلینی، کافی، ص ۲۰۸.</ref>. منکران بالفعل بودن و همچنین عمومیت [[علم امام]] در اینجا میگویند، اگر [[امام]] بالفعل به همه چیز آگاه است، دیگر چه نیازی به این است که اراده کند تا علم حاصل کند؟ این دو مطلب باهم نمیسازد. به عبارت دیگر بالفعل بودن [[علم امام]] با ارادی بودن آن نمیسازد زیرا اراده کردن امری دلالت بر فقدان بالفعل آن امر دارد. | ::::::[[مرحوم صالحی]] از جمله قائلين به شانی بودن [[علم امام]] هستند. ایشان وجود تناقض را در روایاتی که [[علم امام]] را بالفعل میدانند را دلیل بر سقوط اعتبار این قبیل روایات میدانند. یک دسته از روایات دلالت دارند بر اینکه [[امام]] علم {{عربی|"مَا كَانَ وَ مَا يَكُون وَ مَا هُوَ كَائِنٌ"}} را دارا میباشد<ref>محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۰۹.</ref>. از طرفی دیگر روایاتی داریم که دلالت دارند بر اینکه [[امام]] هر گاه بخواهد بر چیزی اطلاع حاصل کند اراده میکند و میفهمد: {{عربی|"الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ "}}<ref> کلینی، کافی، ص ۲۰۸.</ref>. منکران بالفعل بودن و همچنین عمومیت [[علم امام]] در اینجا میگویند، اگر [[امام]] بالفعل به همه چیز آگاه است، دیگر چه نیازی به این است که اراده کند تا علم حاصل کند؟ این دو مطلب باهم نمیسازد. به عبارت دیگر بالفعل بودن [[علم امام]] با ارادی بودن آن نمیسازد زیرا اراده کردن امری دلالت بر فقدان بالفعل آن امر دارد. | ||
::::::در نقد و پاسخهایی که بین [[علامه طباطبایی]] و [[صالحی نجف آبادی]] رد و بدل شده عمده اشکال [[مرحوم صالحی]] بر این نکته است. ایشان در نقد سخن علامه که گفتهاند: [[امام]] هر چه را بخواهد به اذن خدا به ادنی توجهی می داند و همچنین گفته ایشان که [[امام]] بالفعل به همه چیز و به هر واقعه شخصی آشناست. میگویند: بین این دو عبارت تناقض وجود دارد زیرا معنای اینکه هر چه را بخواهد به ادنی توجهی میداند این است که بالفعل نمیداند ولی وقتی توجه کند میداند و معنای اینکه [[امام]] بالفعل به همه چیز عالم است این است که علم فعلی برای [[امام]] موجود است و احتیاجی به توجه کردن ندارد و این تناقضی روشن است. | ::::::در نقد و پاسخهایی که بین [[علامه طباطبایی]] و [[صالحی نجف آبادی]] رد و بدل شده عمده اشکال [[مرحوم صالحی]] بر این نکته است. ایشان در نقد سخن علامه که گفتهاند: [[امام]] هر چه را بخواهد به اذن خدا به ادنی توجهی می داند و همچنین گفته ایشان که [[امام]] بالفعل به همه چیز و به هر واقعه شخصی آشناست. میگویند: بین این دو عبارت تناقض وجود دارد زیرا معنای اینکه هر چه را بخواهد به ادنی توجهی میداند این است که بالفعل نمیداند ولی وقتی توجه کند میداند و معنای اینکه [[امام]] بالفعل به همه چیز عالم است این است که علم فعلی برای [[امام]] موجود است و احتیاجی به توجه کردن ندارد و این تناقضی روشن است. | ||
::::::[[علامه طباطبایی]] در جواب این نقد گفتهاند: هیچ گونه تناقضی میان دو مطلب نیست. اینکه گفته میشود [[امام]] به همه چیز بالفعل واقف و عالم است مربوط به مقام نورانیت میباشد، چنانکه ادله نقلی و عقلی دلالت دارند و اینکه گفته میشود [[امام]] آنچه را بخواهد به ادنی توجهی به اذن خدا میداند مربوط به مقام عنصری و بشری است. | ::::::[[علامه طباطبایی]] در جواب این نقد گفتهاند: هیچ گونه تناقضی میان دو مطلب نیست. اینکه گفته میشود [[امام]] به همه چیز بالفعل واقف و عالم است مربوط به مقام نورانیت میباشد، چنانکه ادله نقلی و عقلی دلالت دارند و اینکه گفته میشود [[امام]] آنچه را بخواهد به ادنی توجهی به اذن خدا میداند مربوط به مقام عنصری و بشری است. | ||
::::::بنا بر نظر [[علامه طباطبایی]] ارادی بودن [[علم امام]] که در روایت معروف: {{عربی|" الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ "}}<ref> کلینی، کافی، ص ۲۰۸.</ref>، آمده، به حسب مقام بشری و عنصری است. و بالفعل بودن و عالم به {{عربی|" مَا كَانَ وَ مَا يَكُون"}} بودن [[امام]] به حسب مقام فرا بشری و نورانیت اوست. | ::::::بنا بر نظر [[علامه طباطبایی]] ارادی بودن [[علم امام]] که در روایت معروف: {{عربی|"الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عَلِمَ "}}<ref> کلینی، کافی، ص ۲۰۸.</ref>، آمده، به حسب مقام بشری و عنصری است. و بالفعل بودن و عالم به {{عربی|"مَا كَانَ وَ مَا يَكُون"}} بودن [[امام]] به حسب مقام فرا بشری و نورانیت اوست. | ||
::::::به بیان دیگر: تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و در معرض دید آنهاست و چیزی به نام زمان گذشته، حال و آینده برای آنان معنا ندارد. لکن به مرحله ماده و عالم طبیعت که میرسند، یعنی مرحله ناقص، مانند دیگران هستند بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از سیطره علم کنونی آنها خارج باشد. بنابراین ایشان نیز مانند علامه درک کمیت و کیفیت [[علم امام]] را مبتنی بر درک مقام ولایت کلیه [[امام]] میدانند. | ::::::به بیان دیگر: تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسانها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و در معرض دید آنهاست و چیزی به نام زمان گذشته، حال و آینده برای آنان معنا ندارد. لکن به مرحله ماده و عالم طبیعت که میرسند، یعنی مرحله ناقص، مانند دیگران هستند بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از سیطره علم کنونی آنها خارج باشد. بنابراین ایشان نیز مانند علامه درک کمیت و کیفیت [[علم امام]] را مبتنی بر درک مقام ولایت کلیه [[امام]] میدانند. | ||
::::::پس نتیجه این شد که [[علم امام]] هم بالفعل است و هم ارادی و توجیه آن به حسب مراتب وجود [[امام]] است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۲ - ۶۵.</ref>. | ::::::پس نتیجه این شد که [[علم امام]] هم بالفعل است و هم ارادی و توجیه آن به حسب مراتب وجود [[امام]] است»<ref>[[آگاهی امامان از غیب (کتاب)|آگاهی امامان از غیب]]، ص۶۲ - ۶۵.</ref>. |