پرش به محتوا

آیا نفس زکیه همان سید حسنی است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'فرزندان عباس' به 'فرزندان عباس'
جز (جایگزینی متن - 'رده:اتمام لینک داخلی' به '')
جز (جایگزینی متن - 'فرزندان عباس' به 'فرزندان عباس')
خط ۳۳: خط ۳۳:


===دلیل روایی===
===دلیل روایی===
*اکثر کسانی که می‌گویند [[نفس زکیه]] همان [[سید حسنی]] است به یک [[روایت]] [[استدلال]] می‌کنند<ref>ر.ک. [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ ـ ۸۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۳۱ ـ ۲۳۴</ref> که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: <ref>روضه کافی، ص ۲۲۴ـ ۲۲۵، حدیث ۲۸۵؛ غیبت نعمانی، ص ۲۷۰، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹: {{متن حدیث|"إِذَا اخْتَلَفَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُمْ‏ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ فِيهِمْ وَ خَلَعَتِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ رَفَعَ كُلُّ ذِي صِيصِيَةٍ صِيصِيَتَهُ‏ ... ِ وَ يَسْتَأْذِنَ اللَّهَ فِي ظُهُورِهِ فَيَطَّلِعُ عَلَى ذَلِكَ بَعْضُ مَوَالِيهِ فَيَأْتِي الْحَسَنِيَّ فَيُخْبِرُهُ الْخَبَرَ فَيَبْتَدِرُ الْحَسَنِيُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيْهِ أَهْلُ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَ يَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِيِّ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِكَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَيُبَايِعُهُ النَّاسُ ..."}}</ref> «وقتی [[فرزندان]] [[عباس]] با هم [[اختلاف]] کنند و [[سلطنت]] آنان سست شود، شامی و [[یمانی]] [[ظهور]] می‌کنند و [[حسنی]] به حرکت درمی‌آید و [[امام مهدی]] {{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] می‌آید و از [[خداوند]] اجازه [[ظهور]] می‌طلبد. آنگاه برخی از موالی او این خبر را برای [[حسنی]] می‌برند و او بر [[خروج]]، پیش دستی می‌کند؛ اما [[اهل مکه]]، او را می‌کشند و سرش را برای شامی می‌فرستند. در این زمان، [[امام مهدی]] {{ع}} [[آشکار]] می‌شود و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند.»<ref>ر.ک. [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ ـ ۸۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۳۱ – ۲۳۴؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اصحاب و یاران مهدی (مقاله)|اصحاب و یاران مهدی]]، صفحه؟؟؟؛ [[سید مسعود پورسیدآقایی|پورسیدآقایی، سید مسعود]]، [[ادیان مذاهب و عرفان (مقاله)|ادیان، مذاهب و عرفان]]، مشرق موعود، زمستان ۱۳۸۶، ش۴، ۷ـ ۲۸.</ref>
*اکثر کسانی که می‌گویند [[نفس زکیه]] همان [[سید حسنی]] است به یک [[روایت]] [[استدلال]] می‌کنند<ref>ر.ک. [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ ـ ۸۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۳۱ ـ ۲۳۴</ref> که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: <ref>روضه کافی، ص ۲۲۴ـ ۲۲۵، حدیث ۲۸۵؛ غیبت نعمانی، ص ۲۷۰، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳؛ بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹: {{متن حدیث|"إِذَا اخْتَلَفَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُمْ‏ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ فِيهِمْ وَ خَلَعَتِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ رَفَعَ كُلُّ ذِي صِيصِيَةٍ صِيصِيَتَهُ‏ ... ِ وَ يَسْتَأْذِنَ اللَّهَ فِي ظُهُورِهِ فَيَطَّلِعُ عَلَى ذَلِكَ بَعْضُ مَوَالِيهِ فَيَأْتِي الْحَسَنِيَّ فَيُخْبِرُهُ الْخَبَرَ فَيَبْتَدِرُ الْحَسَنِيُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيْهِ أَهْلُ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَ يَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِيِّ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِكَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَيُبَايِعُهُ النَّاسُ ..."}}</ref> «وقتی [[فرزندان عباس]] با هم [[اختلاف]] کنند و [[سلطنت]] آنان سست شود، شامی و [[یمانی]] [[ظهور]] می‌کنند و [[حسنی]] به حرکت درمی‌آید و [[امام مهدی]] {{ع}} از [[مدینه]] به [[مکه]] می‌آید و از [[خداوند]] اجازه [[ظهور]] می‌طلبد. آنگاه برخی از موالی او این خبر را برای [[حسنی]] می‌برند و او بر [[خروج]]، پیش دستی می‌کند؛ اما [[اهل مکه]]، او را می‌کشند و سرش را برای شامی می‌فرستند. در این زمان، [[امام مهدی]] {{ع}} [[آشکار]] می‌شود و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند.»<ref>ر.ک. [[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ [[سید اسدالله هاشمی شهیدی|، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ ـ ۸۱؛ [[نصرت الله آیتی|آیتی، نصرت‌الله]]، [[تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور (کتاب)|تأملی در نشانه‌های حتمی ظهور]]، ص۲۳۱ – ۲۳۴؛ [[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[اصحاب و یاران مهدی (مقاله)|اصحاب و یاران مهدی]]، صفحه؟؟؟؛ [[سید مسعود پورسیدآقایی|پورسیدآقایی، سید مسعود]]، [[ادیان مذاهب و عرفان (مقاله)|ادیان، مذاهب و عرفان]]، مشرق موعود، زمستان ۱۳۸۶، ش۴، ۷ـ ۲۸.</ref>


===اشکالات بر روایت===
===اشکالات بر روایت===
خط ۴۷: خط ۴۷:
[[پرونده:11046759983.jpg||بندانگشتی|90px|right|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
[[پرونده:11046759983.jpg||بندانگشتی|90px|right|[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]]]
::::::آیت‌الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آیت‌الله '''[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌]]'''، در کتاب ''«[[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[خروج]] و [[قیام]] فردی به نام [[حسنی]]، یکی دیگر از نشانه‌های مشهور درباره [[ظهور]] به شمار می‌رود؛ اما احادیثی که درباره آن وجود دارد، از نظر [[سند]] یا منبع، اشکال دارند و تنها [[روایت]] صحیح آن در روضه کافی است که آن هم از نظر محتوا قابل قبول نیست. در این [[حدیث]]، از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[فرج]] سؤال شد و ایشان فرمود: وقتی [[فرزندان]] [[عباس]] با هم [[اختلاف]] کنند و [[سلطنت]] آنان سست شود، شامی و [[یمانی]] [[ظهور]] می‌کنند و [[حسنی]] به حرکت درمی‌آید و [[صاحب]] الأمر از [[مدینه]] به [[مکه]] می‌آید ... و از [[خداوند]] اجازه [[ظهور]] می‌طلبد. آن گاه برخی از موالی او این خبر را برای [[حسنی]] می‌برند و او بر [[خروج]]، پیشدستی می‌کند؛ اما اهل [[مکه]]، او را می‌کشند و سرش را برای شامی می‌فرستند. در این زمان، [[صاحب]] الأمر [[آشکار]] می‌شود و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند<ref>روضة الکافی، ص ۲۲۵.</ref>. اگر چه ممکن است که از نظر [[سند]]، بر این [[حدیث]]، اشکالی وارد نباشد، ولی در آن از [[اختلاف]] [[بنی عباس]] سخن گفته شده که مجموع [[حدیث]] را با مشکل رو به رو می‌کند و عبارت هم به گونه‌ای نیست که بتوان گفت مقصود [[امام]]، فاصله‌ای طولانی بین [[اختلاف]] [[بنی عباس]] و [[ظهور]] [[حسنی]] است. از طرفی، تصور برگشت [[حکومت]] [[عباسیان]] یا تشکیل حکومتی به نام آنان در [[آخر الزمان]] بر هیچ [[دلیل]] و قرینه درستی استوار نیست. اشکال دوم، ابهاماتی است که در این [[حدیث]] به چشم می‌خورد. این که [[مهدی]] پس از آمدن از [[مدینه]] به [[مکه]]، تازه اجازه [[ظهور]] بخواهد و این که [[حسنی]] در برابر [[مهدی]] برای [[قیام]]، پیشدستی کند، مطالبی قابل تأمل است. کشته شدن [[حسنی]] به دست [[اهل مکه]] و فرستادن سر او برای شامی هم مطلبی است که در [[احادیث]] دیگر وجود ندارد. ضمن این که به نظر می‌رسد که فرستادن سر مقتول، مربوط به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] است، نه [[آخر الزمان]] که ارتباطات به گونه دیگری تصویر شده است. [[احادیث]] دیگری نیز درباره [[سید حسنی]] و [[قیام]] او وجود دارند که آنها نیز معمولًا با اشکالات محتوایی مواجه‌اند. این پیشینه درباره [[احادیث]] مربوط به [[حسنی]] و مهمتر از این، ضعف منبع و [[سند]] و متن این [[احادیث]]، چنین نتیجه می‌دهد که [[قیام]] [[حسنی]] قبل از [[ظهور]]، چیزی نیست که بتوان به شیوه علمی، آن را اثبات کرد. بنا بر این، شاید بتوان گفت که مقصود از [[سید حسنی]]- در تنها [[روایت]] معتبری که بدان اشاره شد-، همان [[نفس زکیه]] است»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱.</ref>.
::::::«[[خروج]] و [[قیام]] فردی به نام [[حسنی]]، یکی دیگر از نشانه‌های مشهور درباره [[ظهور]] به شمار می‌رود؛ اما احادیثی که درباره آن وجود دارد، از نظر [[سند]] یا منبع، اشکال دارند و تنها [[روایت]] صحیح آن در روضه کافی است که آن هم از نظر محتوا قابل قبول نیست. در این [[حدیث]]، از [[امام صادق]]{{ع}} درباره [[فرج]] سؤال شد و ایشان فرمود: وقتی [[فرزندان عباس]] با هم [[اختلاف]] کنند و [[سلطنت]] آنان سست شود، شامی و [[یمانی]] [[ظهور]] می‌کنند و [[حسنی]] به حرکت درمی‌آید و [[صاحب]] الأمر از [[مدینه]] به [[مکه]] می‌آید ... و از [[خداوند]] اجازه [[ظهور]] می‌طلبد. آن گاه برخی از موالی او این خبر را برای [[حسنی]] می‌برند و او بر [[خروج]]، پیشدستی می‌کند؛ اما اهل [[مکه]]، او را می‌کشند و سرش را برای شامی می‌فرستند. در این زمان، [[صاحب]] الأمر [[آشکار]] می‌شود و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند<ref>روضة الکافی، ص ۲۲۵.</ref>. اگر چه ممکن است که از نظر [[سند]]، بر این [[حدیث]]، اشکالی وارد نباشد، ولی در آن از [[اختلاف]] [[بنی عباس]] سخن گفته شده که مجموع [[حدیث]] را با مشکل رو به رو می‌کند و عبارت هم به گونه‌ای نیست که بتوان گفت مقصود [[امام]]، فاصله‌ای طولانی بین [[اختلاف]] [[بنی عباس]] و [[ظهور]] [[حسنی]] است. از طرفی، تصور برگشت [[حکومت]] [[عباسیان]] یا تشکیل حکومتی به نام آنان در [[آخر الزمان]] بر هیچ [[دلیل]] و قرینه درستی استوار نیست. اشکال دوم، ابهاماتی است که در این [[حدیث]] به چشم می‌خورد. این که [[مهدی]] پس از آمدن از [[مدینه]] به [[مکه]]، تازه اجازه [[ظهور]] بخواهد و این که [[حسنی]] در برابر [[مهدی]] برای [[قیام]]، پیشدستی کند، مطالبی قابل تأمل است. کشته شدن [[حسنی]] به دست [[اهل مکه]] و فرستادن سر او برای شامی هم مطلبی است که در [[احادیث]] دیگر وجود ندارد. ضمن این که به نظر می‌رسد که فرستادن سر مقتول، مربوط به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] است، نه [[آخر الزمان]] که ارتباطات به گونه دیگری تصویر شده است. [[احادیث]] دیگری نیز درباره [[سید حسنی]] و [[قیام]] او وجود دارند که آنها نیز معمولًا با اشکالات محتوایی مواجه‌اند. این پیشینه درباره [[احادیث]] مربوط به [[حسنی]] و مهمتر از این، ضعف منبع و [[سند]] و متن این [[احادیث]]، چنین نتیجه می‌دهد که [[قیام]] [[حسنی]] قبل از [[ظهور]]، چیزی نیست که بتوان به شیوه علمی، آن را اثبات کرد. بنا بر این، شاید بتوان گفت که مقصود از [[سید حسنی]]- در تنها [[روایت]] معتبری که بدان اشاره شد-، همان [[نفس زکیه]] است»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛}}
{{جمع شدن|۲. حجت الاسلام و المسلمین هاشمی شهیدی؛}}
[[پرونده:151937.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]]]
[[پرونده:151937.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]]]
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[سید اسدالله هاشمی شهیدی]]'''، در کتاب  ''«[[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]»'' در این‌باره گفته است:
:::::«نحوه کشته شدن [[سید حسنی]] مطابق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: [[یعقوب سراج]] می‌گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[فرج]] [[شیعیان]] شما چه وقت خواهد رسید؟ فرمود: موقعی که میان [[فرزندان]] [[عباس]] [[اختلاف]] افتد و پایه‌های [[سلطنت]] آنها سست گردد، و در [[سلطنت]] آنان کسی که طمع نداشت طمع بندد، و [[عرب]] زنجیرهای [[اسارت]] خود را پاره کند و از زیر بار [[سلطه]] [[سلاطین]] بیرون رود، و هر [[صاحب]] قدرتی [[قدرت]] خود را [[آشکار]] سازد، و آن "شامی" (که مقصود [[سفیانی]] مشهور است) ظاهر شود و "[[یمانی]]" پیدا شود و "[[حسنی]]" جنبش کند، و [[صاحب الامر]]{{ع}} آنچه را که از [[رسول خدا]]{{صل}} به او به [[ارث]] رسیده بر دارد و به [[مکه]] رود. عرض کردم: آنچه از [[رسول خدا]] به او [[ارث]] رسیده چیست؟ فرمود: [[شمشیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} و زره، و [[عمامه]] و برد، و چوبدستی، و [[پرچم]]، و [[سلاح]]، و زین مخصوص اوست. آنها را بر می‌دارد و به [[مکه]] می‌آید، پس [[شمشیر]] را از غلاف بیرون می‌کشد و زره را می‌پوشد، و [[پرچم]] را باز می‌کند و [[عمامه]] را بر سر می‌گذارد و چوب دستی را به دست می‌گیرد و از [[خداوند]] برای [[ظهور]] خویش اجازه می‌طلبد. این جریان را وقتی یکی از نزدیکان [[حضرت]] با خبر شد نزد [[حسنی]] می‌رود و او را مطلع می‌سازد، پس [[حسنی]] پیش دستی کرده [[قیام]] می‌کند و اهل [[مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را برای شامی (یعنی: [[سفیانی]]) می‌فرستند. در این وقت است که [[صاحب الامر]]{{ع}} ظاهر می‌شود، و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند و از او [[پیروی]] می‌نمایند<ref>روضه کافی، ص ۲۲۴- ۲۲۵-، حدیث ۲۸۵ و غیبت نعمانی، ص ۲۷۰ ط- صدوق، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳ و بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹.</ref>.
:::::«نحوه کشته شدن [[سید حسنی]] مطابق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} چنین است: [[یعقوب سراج]] می‌گوید: به [[امام صادق]]{{ع}} عرض کردم: [[فرج]] [[شیعیان]] شما چه وقت خواهد رسید؟ فرمود: موقعی که میان [[فرزندان عباس]] [[اختلاف]] افتد و پایه‌های [[سلطنت]] آنها سست گردد، و در [[سلطنت]] آنان کسی که طمع نداشت طمع بندد، و [[عرب]] زنجیرهای [[اسارت]] خود را پاره کند و از زیر بار [[سلطه]] [[سلاطین]] بیرون رود، و هر [[صاحب]] قدرتی [[قدرت]] خود را [[آشکار]] سازد، و آن "شامی" (که مقصود [[سفیانی]] مشهور است) ظاهر شود و "[[یمانی]]" پیدا شود و "[[حسنی]]" جنبش کند، و [[صاحب الامر]]{{ع}} آنچه را که از [[رسول خدا]]{{صل}} به او به [[ارث]] رسیده بر دارد و به [[مکه]] رود. عرض کردم: آنچه از [[رسول خدا]] به او [[ارث]] رسیده چیست؟ فرمود: [[شمشیر]] [[رسول خدا]]{{صل}} و زره، و [[عمامه]] و برد، و چوبدستی، و [[پرچم]]، و [[سلاح]]، و زین مخصوص اوست. آنها را بر می‌دارد و به [[مکه]] می‌آید، پس [[شمشیر]] را از غلاف بیرون می‌کشد و زره را می‌پوشد، و [[پرچم]] را باز می‌کند و [[عمامه]] را بر سر می‌گذارد و چوب دستی را به دست می‌گیرد و از [[خداوند]] برای [[ظهور]] خویش اجازه می‌طلبد. این جریان را وقتی یکی از نزدیکان [[حضرت]] با خبر شد نزد [[حسنی]] می‌رود و او را مطلع می‌سازد، پس [[حسنی]] پیش دستی کرده [[قیام]] می‌کند و اهل [[مکه]] بر او یورش می‌برند و او را می‌کشند و سرش را برای شامی (یعنی: [[سفیانی]]) می‌فرستند. در این وقت است که [[صاحب الامر]]{{ع}} ظاهر می‌شود، و [[مردم]] با او [[بیعت]] می‌کنند و از او [[پیروی]] می‌نمایند<ref>روضه کافی، ص ۲۲۴- ۲۲۵-، حدیث ۲۸۵ و غیبت نعمانی، ص ۲۷۰ ط- صدوق، باب ۱۴، حدیث ۴۲ و ۴۳ و بشارة الاسلام، ص ۱۳۸، ۱۳۹.</ref>.
:::::چنانچه ملاحظه می‌کنید این جریان با جریان پیشین (یعنی: [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]) تفاوت اساسی دارد و نمی‌توان گفت این دو جریان یکی است بلکه اگر مقداری تأمل کنیم بخوبی متوجه خواهیم شد، که اول [[نفس زکیه]] کشته می‌شود و سپس "[[حسنی]]" به [[شهادت]] می‌رسد و بعد از این [[حسنی]] هم تا [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} فاصله زیادی نیست. و چنانچه از ظاهر این [[حدیث]] استفاده می‌شود کشتن این [[حسنی]] در بین [[رکن و مقام]] نیست بلکه چون او [[قیام]] می‌کند بخاطر قیامش کشته می‌شود و لذا امکان دارد که در خیابان و بازار کشته شود، نه در کنار [[خانه خدا]]»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ - ۸۱.</ref>.
:::::چنانچه ملاحظه می‌کنید این جریان با جریان پیشین (یعنی: [[قتل نفس زکیه|کشته شدن نفس زکیه]]) تفاوت اساسی دارد و نمی‌توان گفت این دو جریان یکی است بلکه اگر مقداری تأمل کنیم بخوبی متوجه خواهیم شد، که اول [[نفس زکیه]] کشته می‌شود و سپس "[[حسنی]]" به [[شهادت]] می‌رسد و بعد از این [[حسنی]] هم تا [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} فاصله زیادی نیست. و چنانچه از ظاهر این [[حدیث]] استفاده می‌شود کشتن این [[حسنی]] در بین [[رکن و مقام]] نیست بلکه چون او [[قیام]] می‌کند بخاطر قیامش کشته می‌شود و لذا امکان دارد که در خیابان و بازار کشته شود، نه در کنار [[خانه خدا]]»<ref>[[سید اسدالله هاشمی شهیدی|هاشمی شهیدی، سید اسدالله]]، [[زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (کتاب)|زمینه‌سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی]]، ص۸۰ - ۸۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
۲۱۸٬۹۸۰

ویرایش