ولی در منابع بعدی به تدریج این دو روایت به شکلی طرح شدهاند که بسیاری بر این باورند که سید حسنی همان نفس زکیه است. همان طور که گفته شد، نخستین بار خروج سید حسنی در کتاب الهدایة الکبری الخصیبی ضمن روایت مفصلی به عنوان نشانه ظهور مطرح شده است، ولی هیچ اشارهای به مسئله قتل نفس زکیه نشده است. و نمیتوان این مسئله را به عنوان علامت ظهور به شمار آورد، بلکه سخن از رجعت افراد مختلفی است که یکی از ایشان، سید حسنی است.
در مرحله بعد در نخستین منبعی که در دست است، شیخ مفید میگوید: "در آثار و اخبار علامتهایی برای ظهور آمده است، مثل قتل سید حسنی"[۳].
مسعودی (متوفی ۳۴۶) ابتدا در مروج الذهب درباره محمد بن عبدالله بن حسن، میگوید: "و کان یدعی بالنفس الزکیه" و میگوید: علت آن پاکینفس وی بوده است. سپس ابوالفرج اصفهانی که زیدی مذهب است، در مقاتل الطالبین، کتابی که به شرح حال فرزندانشهید از نسل امام علی (ع) اختصاص دارد، میگوید: "و کان علماء آل ابی طالب یرون فیه أنه النفس الزکیة و أنه مقتول بأحجار الزیت" این عبارت نشان میدهد در میان زیدیه که قائل به رجعتمحمد بن عبدالله بن حسن بودند، در این مقطع زمانی نفس زکیه گفته میشد، کسی که در منطقه احجار الزیت کشته میشود. این دیدگاه در متون روایی هنوز ورود پیدا نکرده و در حد یک باور فرقهای بوده است[۲۰]. در مرحله بعدی شیخ مفید (متوفی ۴۱۳) در کتاب مسائل جارودیه از محمد بن عبدالله بن حسن ملقب به نفس زکیه یاد میکند: "جارودیه فرقة زعمت أن محمد بن عبدالله النفس الزکیة، لم یمت و لا یموت"[۲۱].
بنابراین، به نظر میرسد، نخستین بار در علائم ظهور اگر چه شیخ مفید از قتل نفس زکیه و قتل سید حسنی به صورت جداگانه یاد میکند، و یا سید مرتضی با وجود یاد از محمد بن عبدالله بن الحسن از او با عنوان نفس زکیه یاد نمیکند[۲۲]، کلینی متوفی ۳۲۹ از روی سهو وصف معقول بودن را که درباره نفس زکیه در متون روایی وارد شده است، برای سید حسنی ذکر میکند، علت نادرستی این برداشت آن است که پیش از این حتی در کتاب الهدایة الکبری خصیبی سخنی از کشته شدن سید حسنی به میان نیامده بود، و این وصف در آثار شیخ مفید، شیخ طوسی و... در مورد نفس زکیه مطرح شده بود نه درباره سید حسنی[۲۳]. به همین جهت، نخستین بار ملاصالح مازندارانی در شرح اصول کافی گمان میکند؛ نفس زکیه و سید حسنی یک نفر هستند در حالی که این تصور اشتباه است زیرا هیچ کدام از محدثان نخستین این دو نفر را یکی ندانستهاند.
خروج و قیام فردی به نام حسنی، یکی دیگر از نشانههای مشهور درباره ظهور به شمار میرود.[۲۸] کلمه "زکیه" از ریشۀ "زکی" به معنای "رشد کرد" و "پاکیزه شد" است. نفس زکیه یعنی: نفس کامله یعنی پاک و پاکیزه است و بااخلاص، فداکار و دارای اراده آهنین و هدفمند است.[۲۹] همچنین نفس زکیه یک فرد مسلمان که در درجه بالای ایمان و اراده و فداکاری و از خودگذشتگی باشد است.
در مورد اینکه نفس زکیه کیست و به چه کسی اطلاق می شود نظرات مختلفی بیان شده است:[۳۰]
نفس زکیه همان محمد بن عبدالله محض ملقب به نفس زکیه است که در زمان بنی العباس به قتل رسید و از اولاد امام حسن مجتبی(علیه السلام) است.[۳۱] اشکالاتی به این دیدگاه وارد است از جمله: قتل نفس زکیه بین رکن و مقام است، در حالی که محمد بن عبدالله محض در نزدیکی مدینه و منطقه احجار الزیت به قتل رسیده است[۳۲] و یا نفس زکیه یعنی نفسی پاک و طاهر، اما این شخص را نمیتوان با چنین صفتی معرفی کرد و او را مورد تأیید اهل بیت دانست؛ چرا که او خود را مهدی میدانست و مردم را برابر اهل بیت، به خود دعوت میکرد[۳۳] و ... .[۳۴]
نفس زکیه فردی است که قبل از ظهور امام زمان(علیه السلام) قیام می کند و در کنار کعبه ما بین رکن و مقام کشته می شود. این رخداد عظیم، طبق بیان روایات بین رکن و مقام ـ در بهترین مکانهای زمین ـ اتفاق میافتد. فرد یادشده از اولاد امام حسن مجتبی(علیه السلام) است[۳۵].[۳۶] و نیز گفته شده حسینی نسب است. [۳۷]
نفس زکیه مجاهدی است از زمره بسترسازان ظهور که رهبری عدهای از عاشقان امام مهدی(علیه السلام) را بر عهده دارد و در راه حضرت در میان هفتاد تن از علمای زمانه در منطقهای پشت شهر کوفه یعنی نجف اشرف، به شهادت میرسد.[۳۸]
نفس زکیه شخصی است به نام محمد بن الحسن که میان رکن کعبه و مقام ابراهیم کشته خواهد شد. از فحوای این نظریه و تعابیر قائل آن چنین استنباط میشود که نفس زکیه، از سادات حسنی و در واقع همان سید حسنی است.[۳۹]
نفس زکیه سیدی والا تبار و حسینینسب است و هموست که مظلومانه در ۲۵ ذی الحجه سر مبارکش در حرم امن الهی مکه مکرمه از تن جدا میشود. طبق این نظریه، رجل هاشمی و سید حسنی یک تن هستند.[۴۰]
اما بر اساس روایات و نظر مشهور نفس زکیه بیشتر به مورد دوم اطلاق می شود که در زمان خود حضرت ما بین رکن و مقام او را به قتل می رسانند. نفس زکیه سفیری از سوی حضرت مهدی(علیه السلام) است که مردمان مکه را به ایشان دعوت می¬کند.[۴۱]
دلیل روایی
اکثر کسانی که می گویند نفس زکیه همان سید حسنی است به یک روایت استدلال می کنند[۴۲] که امام صادق(علیه السلام) فرمود: [۴۳] «وقتی فرزندان عباس با هم اختلاف کنند و سلطنت آنان سست شود، شامی و یمانی ظهور میکنند و حسنی به حرکت درمیآید و امام مهدی(علیه السلام) از مدینه به مکه میآید و از خداوند اجازه ظهور میطلبد. آنگاه برخی از موالی او این خبر را برای حسنی میبرند و او بر خروج، پیش دستی میکند؛ اما اهل مکه، او را میکشند و سرش را برای شامی میفرستند. در این زمان، امام مهدی(علیه السلام) آشکار میشود و مردم با او بیعت میکنند.»[۴۴].
اشکالات بر روایت
اشکالاتی در مورد این حدیث وجود دارد که عبارتند از:
تصور برگشت حکومت عباسیان یا تشکیل حکومتی به نام آنان در آخر الزمان بر هیچ دلیل و قرینه درستی استوار نیست.[۴۵]
ابهاماتی است که در این حدیث به چشم میخورد. این که مهدی(علیه السلام) پس از آمدن از مدینه به مکه، تازه اجازه ظهور بخواهد و این که حسنی در برابر مهدی(علیه السلام) برای قیام، پیش دستی کند.[۴۶]
کشته شدن حسنی به دست اهل مکه و فرستادن سر او برای شامی زیرا فرستادن سر مقتول، مربوط به تاریخ صدر اسلام است، نه آخر الزمان.[۴۷] همچنین برخی معتقداند که اول نفس زکیه کشته میشود و سپس حسنی به شهادت میرسد و بعد از این حسنی هم تا قیام حضرت ولی عصر(علیه السلام) فاصله زیادی نیست. و اینکه کشتن حسنی در بین رکن و مقام نیست بلکه چون او قیام میکند به خاطر قیامش کشته میشود و لذا امکان دارد که در خیابان و بازار کشته شود، نه در کنار خانه خدا.[۴۸] با اینکه روایاتی از کشته شدن حسنی، اندکی پیش از ظهور گزارش شده، اما از آنجا که دلیل قاطعانهای بر یکی بودن حسنی یاد شده با نفس زکیه وجود ندارد، نمیتوان آن را بر انتساب نفس زکیه به خاندان امام حسن مجتبی(علیه السلام) دلیل دانست، گرچه احتمال آن وجود دارد.[۴۹]
به هرحال آنچه قطعی است، این است که مراد از سید حسنی و خروج او در اخبار، غیر از آن سید حسنی معروف به نفس زکیه است که به عنوان پیک امام مهدی(علیه السلام) در مکه در هنگام ظهور امام کشته میشود و سر او را به شام میفرستند.[۵۰] بنابراین، شاید بتوان گفت مقصود از سید حسنی همان نفس زکیه است.[۵۱] ولی، این حرف ادعای بدون دلیل است.
نتیجه گیری
در مجموع دو نظریه در این رابطه وجود دارد گروهی نفس زکیه را همان سید حسنی می دانند[۵۲] و گروهی دیگر آن را انکار می کنند[۵۳] و البته گروه اول دلیل قانع کننده ایی ارائه نکرده اند.
پانویس
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑نعیم بن حماد، الفتن، ۳۳۰؛ ابن ابی شیبه، المصنف، ج ۷، ۵۱۴.
↑طوسی، الغیبه، محقق و مصحح: عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، ۴۶۴؛ اربلی، ۱۳۸۱ ق: ج ۲، ۵۳۵؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ۱۷۲ و ۱۷۳؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ۴۰۶.
↑مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج، ج ۲، ۳۶۸.
↑ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱
↑ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص۶۲۸، ۶۲۹؛ رجالی تهرانی،علی رضا، یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۱۸۷؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص۲۰۳-۲۰۶
↑ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانههای ظهور، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص ۵۲۳؛ چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶؛ چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج ۲، ص۲۱۴
↑ر.ک. صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبری، ص 630 ـ 635؛ علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه های انتظار، ص 34 ـ 35؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص۳۴۵ - ۳۴۶؛ پورسید آقایی، سیدمسعود، قاسمی، محمدعلی، ادیان، مذاهب و عرفان، مشرق موعود، زمستان ۱۳۸۶، ش۴، ۷ـ ۲۸.
↑ر.ک. پورسید آقایی، سیدمسعود، قاسمی، محمدعلی، ادیان، مذاهب و عرفان، مشرق موعود، زمستان ۱۳۸۶، ش۴، ۷ـ ۲۸؛ طبسی، نجم الدین، تأملی نو در نشانههای ظهور، ص۱۱ ـ ۱۲؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۳؛ چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۲۱۴.
↑ر.ک. طبسی، نجم الدین، تأملی نو در نشانههای ظهور، ص۱۱ ـ ۱۲؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۵۲۳؛ چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۲۱۴؛ پورسید آقایی، سیدمسعود، قاسمی، محمدعلی، ادیان، مذاهب و عرفان، مشرق موعود، زمستان ۱۳۸۶، ش۴، ۷ـ ۲۸
↑ر.ک. طبسی، نجم الدین، تاملی نو در نشانههای ظهور، ص۱۱، ۱۲؛ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات: ص۵۲۳؛ چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ الحسنی، سید نذیر، مصلح کل، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۶؛چشم به راه مهدی، ص ۲۸۱ ـ ۲۸۳؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ج۲، ص۲۱۴
↑ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۳۳۰، ح ۱۶
↑ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامۀ امام مهدی، ج 7، ص 438 ـ 439؛ سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص 226 ـ 229؛ علی پور، مهدی، ظهور، ص 252 ـ 262؛ پژوهشگران مؤسسۀ آیندۀ روشن، مهدویت پرسشها و پاسخها، ص 384؛ بالادستان، محمد امین، حائری پور، محمد مهدی، یوسفیان، مهدی، نگین آفرینش، ج 1، ص 173 ـ 177
↑ر.ک. علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه های انتظار، ص 34 ـ 35
↑ر.ک. هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص 80، 81، 269 و 270؛ علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه های انتظار، ص 34 ـ 35
↑ر.ک. محمدی ری شهری، محمد، دانشنامۀ امام مهدی، ج 7، ص 438 ـ 439؛ علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه های انتظار، ص 34 ـ 35
↑ر.ک. علی زاده، مهدی، نشانه های یار و چکامه های انتظار، ص 34 ـ 35
↑ر.ک. رمضانیان، علی رضا، شرایط و علائم حتمی ظهور، ص۵۶ ـ ۵۷
↑ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینهسازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۸۰ ـ ۸۱؛ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۲۳۱ ـ ۲۳۴
↑ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱
↑ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ سلیمیان، خدامراد، فرهنگنامه مهدویت، ص ۳۴۵ ـ ۳۴۶
↑ر.ک. محمدی ریشهری، محمد، دانشنامهٔ امام مهدی، ج۷، ص۴۳۹، ۴۴۱؛ هاشمی شهیدی، سید اسدالله، زمینهسازان انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص۸۰ – ۸۱؛ آیتی، نصرتالله، تأملی در نشانههای حتمی ظهور، ص۲۳۱ ـ ۲۳۴؛ صمدی، قنبر علی، اصحاب و یاران مهدی ص؟؟؟