نفاق: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div> | : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">مدخلهای وابسته به این بحث:</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نفاق در قرآن]] | [[نفاق در حدیث]] | [[نفاق در نهج البلاغه]] | [[نفاق در معارف دعا و زیارات]] | [[نفاق در کلام اسلامی]] | [[نفاق در اخلاق اسلامی]]| [[نفاق در معارف مهدویت]]| [[نفاق در تاریخ اسلامی]]</div> | : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[نفاق در قرآن]] | [[نفاق در حدیث]] | [[نفاق در نهج البلاغه]] | [[نفاق در معارف دعا و زیارات]] | [[نفاق در کلام اسلامی]] | [[نفاق در اخلاق اسلامی]]| [[نفاق در معارف مهدویت]]| [[نفاق در تاریخ اسلامی]] | [[نفاق در فقه سیاسی]]</div> | ||
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;"> | ||
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نفاق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | : <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نفاق (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
==منشأ مساله نفاق== | ==منشأ مساله نفاق== | ||
اینکه نفاق به عنوان یک اصطلاح اسلامی چه هنگامی شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان نفاق در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام به تدریج اصطلاح نفاق نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با | اینکه نفاق به عنوان یک اصطلاح اسلامی چه هنگامی شکل گرفت، محل [[اختلاف]] است. نظریۀ مشهور آن است که جریان نفاق در [[مدینه]] پدید آمد و از آن هنگام به تدریج اصطلاح نفاق نمودار گشت. [[مسلمانان]] در [[مکه]] [[قوت]] و کثرت نداشتند و در آغاز راه بودند و از این رو [[مبارزه]] با اسلام [[نیازمند]] [[پنهان کاری]] نبود. عامل شکلگیری جریان نفاق، [[قدرت]] و هیبت [[حکومت حق]] بود که در مدینه پدید آمد. با ورود [[پیامبر]]{{صل}} به مدینه و [[حکومت]] یافتن اسلام، حرکتهای پنهانی منافقانه آغاز شدند و در جنگهای میان اسلام و [[کفر]] بروز و نمودی بیشتر یافتند. [[قرآن کریم]] نیز در آیاتی پرشمار از توطئهها و دسیسههای [[منافقان]] یاد کرده است<ref>{{متن قرآن|إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَؤُلَاءِ دِينُهُمْ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}«و (یاد کن) آنگاه را که منافقان و بیماردلان میگفتند: اینان را دینشان فریفته است در حالی که هر کس بر خداوند توکّل کند بیگمان خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷ و....</ref>. بنابراین ریشۀ نفاق، ستیزهجویی با [[حق]] و [[ترس]] و [[هراس]] از [[قدرت]] [[حکومت حق]] است یا عواملی همچون [[طمع]] رسیدن به قدرت و فرصتطلبی<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶ـ۴۴۷.</ref>. | ||
==انواع نفاق== | ==انواع نفاق== | ||
نفاق انواعی دارد مانند: ریاکاری و اظهار دروغین [[دوستی]]؛ [[نیکو]] جلوه دادن ظاهر اما [[صالح]] نبودن؛ نوع نخست ویژۀ روزگار [[صدر اسلام]] و نوع دوم ویژۀ روزگار متأخر و معاصر است. [[امام علی]]{{ع}} [[راویان حدیث از پیامبر]] اکرم{{صل}} را که به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] میبندند در دستۀ [[منافقان]] و [[منحرف]] کنندگان از [[دین]] برمیشمرد: "جز این نیست که آورندۀ [[حدیث]] از چهار صورت خارج نیست و پنجمی هم ندارد: نخست منافقی که به [[ایمان]] [[تظاهر]] کند و [[اسلام]] را به خود بندد و از هیچ [[جرم]] و گناهی [[پروا]] نکند و عمداً از قول [[رسول خدا]]{{صل}} | نفاق انواعی دارد مانند: ریاکاری و اظهار دروغین [[دوستی]]؛ [[نیکو]] جلوه دادن ظاهر اما [[صالح]] نبودن؛ نوع نخست ویژۀ روزگار [[صدر اسلام]] و نوع دوم ویژۀ روزگار متأخر و معاصر است. [[امام علی]]{{ع}} [[راویان حدیث از پیامبر]] اکرم{{صل}} را که به عمد بر [[پیامبر]] [[دروغ]] میبندند در دستۀ [[منافقان]] و [[منحرف]] کنندگان از [[دین]] برمیشمرد: "جز این نیست که آورندۀ [[حدیث]] از چهار صورت خارج نیست و پنجمی هم ندارد: نخست منافقی که به [[ایمان]] [[تظاهر]] کند و [[اسلام]] را به خود بندد و از هیچ [[جرم]] و گناهی [[پروا]] نکند و عمداً از قول [[رسول خدا]]{{صل}} دروغ گوید. پس اگر [[مردم]] بدانند که او [[دروغگو]] و [[منافق]] است از او نپذیرید و سخن او را [[تصدیق]] نکنند"<ref>{{متن حدیث|رَجُلٌ مُنَافِقٌ مُظْهِرٌ لِلْإِيمَانِ، مُتَصَنِّعٌ بِالْإِسْلَامِ، لَا يَتَأَثَّمُ وَ لَا يَتَحَرَّجُ، يَكْذِبُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مُتَعَمِّداً؛ فَلَوْ عَلِمَ النَّاسُ أَنَّهُ مُنَافِقٌ كَاذِبٌ لَمْ يَقْبَلُوا مِنْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقُوا قَوْلَهُ}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۲۰۱.</ref><ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۴۲.</ref> | ||
==نفاق در [[قرآن]] و [[روایات]]== | ==نفاق در [[قرآن]] و [[روایات]]== | ||
در یازده سوره از قرآن کریم به مسأله نفاق اشاره شده است. سوره منافقون نیز در خصوص منافقان نازل شده است. در روایات اهل بیت نیز به این مسئله به طور جدی پرداخته شده است که نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ اخلاقی در [[تخریب]] شخصیت فرد | در یازده سوره از قرآن کریم به مسأله نفاق اشاره شده است. سوره منافقون نیز در خصوص منافقان نازل شده است. در روایات اهل بیت نیز به این مسئله به طور جدی پرداخته شده است که نشان از نقش گستردۀ این رذیلۀ اخلاقی در [[تخریب]] شخصیت فرد منافق و انسانهای پیرامون او و [[جامعه]] دارد. امام علی{{ع}} از قول [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فرمود:"من بر امتم نه از [[مؤمن]] ترسم و نه از [[مشرک]]. اما [[مؤمن]] پس [[خداوند]] او را به [[برکت]] ایمانش نگه دارد و اما مشرک پس خداوند او را به سبب شرکش نابود سازد. ولی من بر شما از [[منافق]] ترسانم که زبانش برخلاف قلبش گوید. آنچه راشناسید بر زبان رانَد و به آنچه ناخوش دارید عمل کند"<ref>{{متن حدیث| إِنِّي لَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِي مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِكاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِيمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ وَ لَكِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ كُلَّ مُنَافِقِ الْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ يَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ مَا تُنْكِرُونَ}}؛ نهج البلاغه، نامۀ.۲۷</ref>. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در روایتی دیگر، شدیدترین خطری که [[امت]] را تهدید میکند، [[لغزش]] [[عالمان]] و [[استدلال]] [[منافقان]] به [[قرآن]] (برای توجیه منویات خویش) و مطامع [[دنیوی]] اعلام میکند. [[امام علی]]{{ع}} در تمثیلی زیبا مَثَل منافق را مَثَل هندوانۀ بوجهل میداند که ظاهرش سبز ولی مزهاش تلخ است<ref>{{متن حدیث| مَثَلُ الْمُنَافِقِ كَالْحَنْظَلَةِ الْخَضِرَةِ أَوْرَاقُهَا الْمُرِّ مَذَاقُهَا}}؛ غررالحکم، ۲.</ref><ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۴۱.</ref>. | ||
====معنای نفاق در | ====معنای نفاق در قرآن و [[سنت]]==== | ||
* | *قرآن و سنت نفاق را در سه معنا به کار بردهاند: | ||
# '''[[نفاق اعتقادی]]''': گاه نفاق در [[دین]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶.</ref>، بدین معنا که شخص | # '''[[نفاق اعتقادی]]''': گاه نفاق در [[دین]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶.</ref>، بدین معنا که شخص منافق در [[دل]] [[معتقد]] به موضوعی نباشد ولی در ظاهر خود را معتقد نشان دهد. بدترین نوع نفاق اظهار [[ایمان]] به خداوند در ظاهر و نبود ایمان در دل است که از [[اقسام کفر]] به حساب میآید؛ زیرا افزون بر [[کفر]] [[باطنی]]، شامل رذیلتهایی چون [[مکر]]، [[حیله]] و [[خدعه]] نیز میشود. خداوند در [[قرآن کریم]] میفرماید: {{متن قرآن|يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ}}<ref>«و تا آنان را (نیز) که دورویی کردند معلوم بدارد و (چون) به آنان گفته شد که بیایید در راه خداوند پیکار یا دفاع کنید گفتند: اگر میدانستیم پیکاری در کار است از شما پیروی میکردیم! اینان (در) همین روز به کفر نزدیکتر بودند تا به ایمان؛ چیزی به زبان میآورند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۷.</ref>. مراد [[قرآن]] در بیشتر کاربردها همین است. قرآن از این [[منافقان]] با عنوان "[[فاسقان]]" نیز یاد میکند: {{متن قرآن|إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَاسِقُونَ}}<ref>«بیگمان منافقانند که نافرمانند» سوره توبه، آیه ۶۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۳۹.</ref> | ||
#'''[[نفاق اخلاقی]]''': گاه نفاق در ملکات و [[فضایل اخلاقی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶.</ref>، بدین معنا که [[منافق]] در [[باطن]] متخلق به [[اخلاق]] [[ناپسند]] باشد ولی در ظاهر خود را دارای [[اخلاق پسندیده]] نشان دهد<ref>ر.ک: | #'''[[نفاق اخلاقی]]''': گاه نفاق در ملکات و [[فضایل اخلاقی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۴۶.</ref>، بدین معنا که [[منافق]] در [[باطن]] متخلق به [[اخلاق]] [[ناپسند]] باشد ولی در ظاهر خود را دارای [[اخلاق پسندیده]] نشان دهد<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۳۹.</ref>. روایاتی پرشمار از بزرگان [[معصوم]]{{ع}} بدین معنا نظر دارند و به [[سختی]] آن را نکوهیدهاند. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «از میان [[مردم]] کسی نفاقش آشکارتر است که دیگران را به [[طاعت]] [[خدا]] خوانَد و خود به آن تن ندهد و از [[گناه]] [[نهی]] کند و خود از آن دور نشود»<ref>{{متن حدیث|أَشَدُّ اَلنَّاسِ نِفَاقاً مَنْ أَمَرَ بِالطَّاعَةِ وَ لَمْ يَعْمَلْ بِهَا وَ نَهَى عَنِ اَلْمَعْصِيَةِ وَ لَمْ يَنْتَهِ عَنْهَا}}؛ غرر الحکم، ۳۲۱۴.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} فرمودند: «چون [[خشوع]] تن افزونتر از خشوع [[دل]] شود ما آن را نفاق خوانیم»<ref>{{متن حدیث|مَا زَادَ خُشُوعُ الْجَسَدِ عَلَی مَا فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنَا نِفَاقٌ}}؛ کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۲، ص۳۹۶.</ref>.<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref> | ||
#'''[[نفاق در اعمال]]''': گاه متعلق نفاق، [[اعمال]] صالحه و [[مناسک]] [[الهی]] و گاه امور متعارف و عادی است<ref>ر.ک: | #'''[[نفاق در اعمال]]''': گاه متعلق نفاق، [[اعمال]] صالحه و [[مناسک]] [[الهی]] و گاه امور متعارف و عادی است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۴۶.</ref>، به این معنا که [[رفتار]] منافق در خلوت و جلوت متفاوت باشد<ref>این مسئله با پنهان داشتن گناه متفاوت است؛ زیرا منافق در حالیکه از انجام گناه در خلوتگاه خویش لذت میبرد و هیچ قصدی برای ترک گناه ندارد اما در جَلوَت خود را فردی مهذب و پیراسته از گناه نشان میدهد.</ref>.<ref>ر.ک: دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۳۹. </ref> | ||
==ویژگیهای | ==ویژگیهای منافقان== | ||
===ویژگیهای [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] | ===ویژگیهای [[اعتقادی]] و [[سیاسی]] منافقان=== | ||
ویژگیهای | ویژگیهای منافق اعتقادی و سیاسی عبارتند از: | ||
# '''[[شک و تردید]]''': [[منافقان]] از آن رو که از نظر [[فکری]] و [[اعتقادی]] به [[یقین]] و [[علم]] نرسیدهاند، در وادی [[حیرت]] و دو دلی سرگرداناند و در پی [[فریب]] دیگراناند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲۹.</ref>. | # '''[[شک و تردید]]''': [[منافقان]] از آن رو که از نظر [[فکری]] و [[اعتقادی]] به [[یقین]] و [[علم]] نرسیدهاند، در وادی [[حیرت]] و دو دلی سرگرداناند و در پی [[فریب]] دیگراناند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲۹.</ref>. | ||
# '''[[علم بیعمل]]''': [[منافق]] میداند، اما عمل نمیکند و بار [[گناه]] خویش را سنگین میکند<ref>ر.ک: | # '''[[علم بیعمل]]''': [[منافق]] میداند، اما عمل نمیکند و بار [[گناه]] خویش را سنگین میکند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>. | ||
#'''[[زهدنمایی]]''': | #'''[[زهدنمایی]]''': منافق به ظاهر از [[دنیا]] روی میگرداند و در [[باطن]] سخت بدان مشتاق است<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۲۹.</ref>. و ویژگیهای دیگری مانند: وسیله ساختن [[دینداری]] برای دنیاداری و بیپروایی زبان<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۴۱.</ref>. | ||
===ویژگیهای [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] | ===ویژگیهای [[اخلاقی]] و [[اجتماعی]] منافقان=== | ||
ویژگیهای | ویژگیهای منافقان اخلاقی و اجتماعی عبارتند از: | ||
#'''[[پلیدی باطنی]] و [[پاکی ظاهری]]''': | #'''[[پلیدی باطنی]] و [[پاکی ظاهری]]''': منافق ظاهر را میآراید و از درون غلفت میورزد؛ خود را متخلق به [[[اخلاق نیک]] نشان میدهد و [[پلیدی]] درون را بدین طریق میپوشاند<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۴۱.</ref>. | ||
#'''[[چاپلوسی]]''': منافق برای رسیدن به [[قدرت]] و [[ثروت]]، [[قدر]] خویش را نیز نگاه نمیدارد و خود را پیش [[مردم]] [[خوار]] میسازد و به | #'''[[چاپلوسی]]''': منافق برای رسیدن به [[قدرت]] و [[ثروت]]، [[قدر]] خویش را نیز نگاه نمیدارد و خود را پیش [[مردم]] [[خوار]] میسازد و به چاپلوسی و [[تملق]] و خوش زبانی میآلاید<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۴۱.</ref>. | ||
#'''[[سختگیری بر دیگران]] و [[آسان گرفتن بر خویش]]''': | #'''[[سختگیری بر دیگران]] و [[آسان گرفتن بر خویش]]''': منافق [[زشتیها]] و عیبهای بزرگ خود را نمیبیند و تنها دیگران را زیر ذرهبین نقد میگیرد. بر مردم سخت میگیرد ولی خود را [[پاک]] میبیند و از پلیدیهای خویش درمیگذرد<ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۴۱.</ref>. و... <ref>ر.ک: فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه، ص ۴۳۰. دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه، ص ۸۴۰.</ref>. | ||
==[[عوامل نفاق]]== | ==[[عوامل نفاق]]== | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
# [[احساس]] [[حقارت]] و [[زبونی]]: براساس تصریح [[قرآن]] نفاق نوعی [[بیماری]] [[روحی]] است<ref>{{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}«به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «نفاق [[انسان]] از ذلتی است که در خویش مییابد»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص ۳۳۳۸. </ref> | # [[احساس]] [[حقارت]] و [[زبونی]]: براساس تصریح [[قرآن]] نفاق نوعی [[بیماری]] [[روحی]] است<ref>{{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}«به دل بیمارییی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که میگفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref>. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «نفاق [[انسان]] از ذلتی است که در خویش مییابد»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص ۳۳۳۸. </ref> | ||
# [[خشونت]]: زمانی که چالشهای [[فکری]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] اتفاق میافتد، برخی از گروهها را مجبور میکند تا چهرۀ واقعی خود را [[پنهان]] کنند؛ چنانکه [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «از [[کشمکش]] و [[دشمنی]] بپرهیزید که [[قلب]] [[برادران]] را بر یکدیگر تیره میسازد و [[دورویی]] میآفریند»<ref>کافی، ج ۲، ص ۳۰۰</ref>. | # [[خشونت]]: زمانی که چالشهای [[فکری]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] اتفاق میافتد، برخی از گروهها را مجبور میکند تا چهرۀ واقعی خود را [[پنهان]] کنند؛ چنانکه [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «از [[کشمکش]] و [[دشمنی]] بپرهیزید که [[قلب]] [[برادران]] را بر یکدیگر تیره میسازد و [[دورویی]] میآفریند»<ref>کافی، ج ۲، ص ۳۰۰</ref>. | ||
# [[ترس]]: | # [[ترس]]: ترس [[کافران]] و [[مشرکان]] و اهل [[گناه]] از [[مؤمنان]] در مواردی عامل نفاق میشود<ref>ر.ک: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۹۷.</ref>. | ||
# [[دروغ]]: براساس برخی [[روایات]] [[دروغگویی]] منجر به نفاق میشود و رفته رفته | # [[دروغ]]: براساس برخی [[روایات]] [[دروغگویی]] منجر به نفاق میشود و رفته رفته انسان را از [[ایمان]] جدا میسازد؛ چنانکه امام علی{{ع}} میفرماید: «دروغگویی به نفاق میرسد»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص ۳۳۲۸.</ref>. | ||
# [[رذایل اخلاقی]]: | # [[رذایل اخلاقی]]: امیرالمؤمنین در روایتی میفرماید: «نفاق بر چهار پایه [[استوار]] است: [[هوس]] و [[سهلانگاری]] و [[خشم]] و [[طمع]].»..<ref>{{متن حدیث|وَ النِّفَاقُ عَلَی أَرْبَعِ دَعَائِمَ عَلَی الْهَوَی وَ الْهُوَیْنَا وَ الْحَفِیظَةِ وَ الطَّمَع}}؛ کافی، ج ۱، ص ۳۹۳، باب صفة النفاق و المنافق.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۴۹.</ref> | ||
==نشانههای [[منافق]]== | ==نشانههای [[منافق]]== | ||
در برخی از | در برخی از روایات نشانههایی برای منافق بیان شده است مانند: | ||
# [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «نفاق چهار نشانه دارد: [[سنگ دلی]]، [[چشم خشکی]]، پافشاری بر | # [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «نفاق چهار نشانه دارد: [[سنگ دلی]]، [[چشم خشکی]]، پافشاری بر گناه و [[حرص]] به [[دنیا]]»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص۳۳۳۹. </ref>. | ||
#همچنین فرمودند: «سه چیز نشانۀ | #همچنین فرمودند: «سه چیز نشانۀ منافق است:[[زبان]] و درونش با هم مخالفاند و قلب و عملش همراه نیستند و ظاهر و باطنش دگرگوناند»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص۳۳۴۰.</ref>. | ||
# [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز سه نشانه برای نفاق بیان کرده اند: | # [[پیامبر اسلام]]{{صل}} نیز سه نشانه برای نفاق بیان کرده اند: «دروغ در [[سخن گفتن]]، [[وعده]] را شکستن و [[خیانت]] در [[امانت]]»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص۳۳۳۹. </ref>. | ||
#همچنین در روایتی دیگر چندین نشانه دیگر را مطرح کردهاند مانند: «[[لعنت]] فرستادن به جای [[سلام]] گفتن، [[پرخوری]] و [[شکمبارگی]]، [[غنائم]] را دزدیدن، از [[مساجد]] فرار کردن، [[نماز]] را به تأخیر انداختن، خود را از دیگران [[برتر]] دیدن، شبها مانند چوب خشک افتادن و روز را به جر و بحث گذراندن»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص۳۳۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۸-۳۹. </ref> | #همچنین در روایتی دیگر چندین نشانه دیگر را مطرح کردهاند مانند: «[[لعنت]] فرستادن به جای [[سلام]] گفتن، [[پرخوری]] و [[شکمبارگی]]، [[غنائم]] را دزدیدن، از [[مساجد]] فرار کردن، [[نماز]] را به تأخیر انداختن، خود را از دیگران [[برتر]] دیدن، شبها مانند چوب خشک افتادن و روز را به جر و بحث گذراندن»<ref>میزان الحکمة، ج ۴، ص۳۳۴۰. </ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۸-۳۹. </ref> | ||
== [[آثار نفاق]] == | == [[آثار نفاق]] == | ||
*نفاق از [[بیماریهای باطنی]] است که آثار زیانباری دارد مانند: | *نفاق از [[بیماریهای باطنی]] است که آثار زیانباری دارد مانند: | ||
# '''از بین رفتن [[ایمان]]''': نفاق | # '''از بین رفتن [[ایمان]]''': نفاق ایمان و ریشه های آن را از بین میبرد. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمودند: «نفاق، ایمان را تباه میکند»<ref>{{متن حدیث|النّفاق یفسد الإیمان}}؛ غرر الحکم، ج ۱، ص۱۹۲.</ref> | ||
# '''دور شدن از [[حکمت]]''': نفاق [[مانع]] [[نزول]] | # '''دور شدن از [[حکمت]]''': نفاق [[مانع]] [[نزول]] حکمت بر [[قلب]] [[انسان]] است.حکمت از [[نعمتهای ویژه الهی]] است که [[خداوند]] آن را "خیر کثیر" خوانده است<ref>يُؤْتىِ الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ وَ مَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتىَِ خَيرًْا كَثِيرًا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُواْ الْأَلْبَابِ»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۹. </ref>. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «حکمت بر قلب [[منافق]] نمینشیند مگر آنکه زود بر میخیزد». همچنین میفرماید: «حکمت، در جست و جوی [[جایگاه]] خویش، در سینه منافق بالا و پایین میرود تا سرانجام، بر زبان او بنشیند و بیرون رود و [[مؤمن]] آن را بشنود و برباید که به حکمت سزاوارتر است»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ الْکَلِمَةَ مِنَ الْحِکْمَةِ تَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ نُزُوعاً إِلَی مَظَانِّهَا حَتَّی یَلْفَظَ بِهَا، فَیَسْمَعَهَا الْمُؤْمِنُ، فَیَکُونَ أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها، فَیَلْقِفَهَا}}؛ امالی، طوسی، ص۶۲۵.</ref>. | ||
# '''[[بیآبرویی در قیامت]]''': در [[قیامت]] چهرههای | # '''[[بیآبرویی در قیامت]]''': در [[قیامت]] چهرههای منافق [[آشکار]] میگردد و آبروی او را میریزد. منافقِ چند چهره در آن روز با زبانهای شعلهور در [[آتش]] انداخته میشود و گفته میشود: «این همان است که در [[دنیا]] دو روی و دو زبان داشته است»<ref>غرر الحکم، ۵/ ۲۳۵</ref>. | ||
# '''[[بیاعتمادی مردم]]''': از [[آسیبهای اجتماعی]] نفاق این است که [[مردم]] به او [[اعتماد]] نمیکنند، | # '''[[بیاعتمادی مردم]]''': از [[آسیبهای اجتماعی]] نفاق این است که [[مردم]] به او [[اعتماد]] نمیکنند، امیرالمؤمنین{{ع}} فرمودند: «کسی که نفاقش بیشتر است، وفاقش معلوم نگردد»<ref>{{متن حدیث|مَنْ كَثُرَ نِفَاقُهُ لَمْ يُعْرَفْ وِفَاقُهُ}}؛ غرر الحکم، ۵/ ۲۳۵.</ref>. | ||
# '''[[زشت خویی]]''': نفاق [[اخلاق]] را [[زشت]] میکند و خوبیهای [[اخلاقی]] را از بین مییرد. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «نفاق، زشتترین [[خصلت اخلاقی]] است»<ref>{{متن حدیث|شَرُّ الاَخلاقِ اَلكِذبُ والنفاقُ}}؛ میزان الحکمة، ۴/ ۳۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷-۳۸.</ref> | # '''[[زشت خویی]]''': نفاق [[اخلاق]] را [[زشت]] میکند و خوبیهای [[اخلاقی]] را از بین مییرد. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: «نفاق، زشتترین [[خصلت اخلاقی]] است»<ref>{{متن حدیث|شَرُّ الاَخلاقِ اَلكِذبُ والنفاقُ}}؛ میزان الحکمة، ۴/ ۳۳۳۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۳۷-۳۸.</ref> | ||
==نحوۀ برخورد با [[منافقان]]== | ==نحوۀ برخورد با [[منافقان]]== | ||
*در نحوۀ برخورد با | *در نحوۀ برخورد با منافقان، [[خداوند سبحان]] میفرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا}}<ref>«آنانند که آنچه را در دل دارند خداوند میداند؛ از آنان دوری گزین و پندشان ده و به آنان سخنی رسا که در دلشان جایگیر شود، بگوی» سوره نساء، آیه ۶۳.</ref>. بنابراین در برابر منافقان روش اعراض و [[نصیحت]] را باید پیش گرفت. هرگز نباید با آنها گشادهرویی کرد اما باید با [[پند]] و [[اندرز]]، [[رفتار]] مشرکانه و منافقانه را یادآور شد و با [[انذار]] آنها، [[عاقبت]] خطیر و نافرجامی را که در انتظارشان است به یادشان آورد<ref>ر.ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۲ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۸۴۲.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||