حکومت در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۰: خط ۱۰:


==[[حکومت]] در اصطلاح [[علوم سیاسی]]==
==[[حکومت]] در اصطلاح [[علوم سیاسی]]==
*در اصطلاح [[علوم سیاسی]]، واژۀ [[حکومت]] به معنای قوۀ اجرایی نهاد [[دولت]] به کار می‌رود و نهاد [[دولت]]، به معنای [[قدرت سیاسی]] برخوردار از ارادۀ [[برتر]] و برقرار کنندۀ [[نظم اجتماعی]] و حامی [[مصالح]] و [[منافع]] عمومی [[کشور]] و [[ملّت]] است. بر این اساس، نهاد [[دولت]]، شامل چهار رکن اصلی است که عبارت‌اند از: [[حکومت]]، [[حاکمیت]]، [[ملّت]] و [[سرزمین]].
در اصطلاح [[علوم سیاسی]]، واژۀ [[حکومت]] به معنای قوۀ اجرایی نهاد [[دولت]] به کار می‌رود و نهاد [[دولت]]، به معنای [[قدرت سیاسی]] برخوردار از ارادۀ [[برتر]] و برقرار کنندۀ [[نظم اجتماعی]] و حامی [[مصالح]] و [[منافع]] عمومی [[کشور]] و [[ملّت]] است. بر این اساس، نهاد [[دولت]]، شامل چهار رکن اصلی است که عبارت‌اند از: [[حکومت]]، [[حاکمیت]]، [[ملّت]] و [[سرزمین]].
*در دانشنامۀ [[سیاسی]]، در تعریف مفهوم [[دولت]] چنین آمده است: "دولت، ساختِ قدرتی است که در [[سرزمین]] معین، بر مردمانی معین، تسلّط پایدار دارد و از نظر داخلی، نگهبان [[نظم]] به شمار می‌آید و از نظر خارجی پاسدار تمامیت [[زمین]] و [[منافع]] [[ملّت]] و یکایک [[شهروندان]] خویش. این ساخت [[قدرت]] به صورت نهادها و سازمان‌های [[اداری]]، [[سیاسی]]، [[قضایی]] و نظامی فعلیت می‌یابد. در [[نظام]] مبتنی بر [[تفکیک قوا]]، [[حکومت]]، قوۀ اجرایی [[دولت]] را تشکیل می‌دهد"<ref>داریوش آشوری، دانشنامۀ سیاسی، ص۱۶۲.</ref>.
 
*در کتاب القاموس السیاسی در تعریف [[حکومت]] و [[دولت]]، نظیر آنچه را در متن بالا آمده است می‌خوانیم:[[حکومت]]، هیئت حاکمه‌ای است که تنظیم امور [[دولت]] را در داخل [[کشور]] و در حدود و چهارچوب [[قانون]] [[دولت]] به عهده می‌گیرد، این [[دولت]] در خارج از [[کشور]]، نمایندۀ [[کشور]] شناخته می‌شود و [[حکومت]] یکی از عناصر سه‌گانه‌ای است که [[دولت]] بر آنها [[استوار]] است، یعنی: "ملت، [[کشور]] و [[قدرت]] حاکم".<ref>{{عربی|الحكومة هي الهيئة الحاكمة التي تتولّی تنظيم شؤون الدولة في داخل إقليمها و في حدود القانون الوطني لهذه الدولة و هي التي تمثلها في خارج الإقليم، و تعتبر الحكومة أحد العناصر الثلاثة التي تقوم عليها الدولة، و هي: "الشعب، و الإقليم، و السلطة الحاكمة"}}؛ احمد عطیة الله، القاموس السیاسی، ص۴۷۴.</ref>.
در دانشنامۀ [[سیاسی]]، در تعریف مفهوم [[دولت]] چنین آمده است: "دولت، ساختِ قدرتی است که در [[سرزمین]] معین، بر مردمانی معین، تسلّط پایدار دارد و از نظر داخلی، نگهبان [[نظم]] به شمار می‌آید و از نظر خارجی پاسدار تمامیت [[زمین]] و [[منافع]] [[ملّت]] و یکایک [[شهروندان]] خویش. این ساخت [[قدرت]] به صورت نهادها و سازمان‌های [[اداری]]، [[سیاسی]]، [[قضایی]] و نظامی فعلیت می‌یابد. در [[نظام]] مبتنی بر [[تفکیک قوا]]، [[حکومت]]، قوۀ اجرایی [[دولت]] را تشکیل می‌دهد"<ref>داریوش آشوری، دانشنامۀ سیاسی، ص۱۶۲.</ref>.
*در [[تفسیری]] که دکتر [[محمد عبدالمعز نصر]]، دانشمند سیاست‌شناس [[مصری]] از مفهوم [[دولت]] ارائه می‌کند، برای [[دولت]] چهار رکن یا عنصر بیان می‌کند: "عناصر اساسی [[دولت]] عبارتند از: [[ملت]]، [[کشور]]، [[حاکمیت]]، [[حکومت]]"<ref>{{عربی|ان العناصر الأساسية للدولة هي: السّكان، و الإقليم، و السيادة، و الحكومة}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۱۳.</ref>.
 
*در این [[تفسیر]] همانگونه که ملاحظه می‌شود افزون بر سه عنصری که در متن پیش برای [[دولت]] آمده بود، عنصر "السیاده" نیز که به معنای "[[حاکمیت]]" است، افزوده شده است که در متن القاموس السیاسی، با ادغام این عنصر در عنصر "[[حکومت]]"، از این دو عنصر به واژۀ "السلطۀ الحاکمه" تعبیر شده است.
در کتاب القاموس السیاسی در تعریف [[حکومت]] و [[دولت]]، نظیر آنچه را در متن بالا آمده است می‌خوانیم:[[حکومت]]، هیئت حاکمه‌ای است که تنظیم امور [[دولت]] را در داخل [[کشور]] و در حدود و چهارچوب [[قانون]] [[دولت]] به عهده می‌گیرد، این [[دولت]] در خارج از [[کشور]]، نمایندۀ [[کشور]] شناخته می‌شود و [[حکومت]] یکی از عناصر سه‌گانه‌ای است که [[دولت]] بر آنها [[استوار]] است، یعنی: "ملت، [[کشور]] و [[قدرت]] حاکم".<ref>{{عربی|الحكومة هي الهيئة الحاكمة التي تتولّی تنظيم شؤون الدولة في داخل إقليمها و في حدود القانون الوطني لهذه الدولة و هي التي تمثلها في خارج الإقليم، و تعتبر الحكومة أحد العناصر الثلاثة التي تقوم عليها الدولة، و هي: "الشعب، و الإقليم، و السلطة الحاكمة"}}؛ احمد عطیة الله، القاموس السیاسی، ص۴۷۴.</ref>.
*بنابر تعریفی که در بالا از "[[حکومت]]" و نیز "[[دولت]]" آمده است، [[دولت]]، نهاد فراگیر [[قدرت سیاسی]] است که تمامیت [[قدرت سیاسی]] و اختیارات [[امر و نهی]] و تصمیمگیری دربارۀ [[ملت]] و [[کشور]] در دست اوست؛ در حالی که [[حکومت]]، بخشی از [[دولت]] و به طور خاص قوۀ اجرایی [[دولت]] است. از همین جا فرق بین مفهوم "[[دولت]]" و مفهوم "[[حکومت]]" به‌دست می‌آید.
 
*دکتر [[محمد عبدالمعز نصر]] در [[تبیین]] فرق بین "دولت" و "حکومت" می‌گوید: "ما در گفت‌وگوهای معمولی دو واژۀ [[دولت]] و [[حکومت]] را یکی به جای دیگری به کار می‌بریم؛ لکن اندکی [[تأمل]] کافی است که بدانیم این دو واژه به یک معنا نیستند، [[حکومت]] ابزار [[دولت]] است<ref>{{عربی|إننا في حديثنا العادي نستعمل مصطلحي الدولة و الحكومة كلاً مكان الآخر، و لكن تأمّل لحظة تكفي لبيان أنّهما ليسا شيئاً واحداً، فالحكومة أداة للدولة...}}</ref> - تا آنجا که می‌گوید: - [[حکومت]] بنا به گفتۀ روسو تنها یک "ابزار زنده" است. [[حکومت]] [[سازماندهی]] اجرایی [[دولت]] است که به وسیلۀ آن ادارۀ دولتی تحقق می‌یابد، و نماد [[دولت]] به شمار می‌آید و اهداف و مقاصد [[دولت]] به وسیلۀ آن تحقق می‌یابد<ref>{{عربی|فالحكومة علی حدّ تعبير روسو، ما هي إلّا “أداة حية” و هي: التنظيم العملي للدّولة الذي تشكل عن طريقة إدارة الدولة و يعبّر عنها و تتحقق، و إنّ أهداف الدّولة و أغراضها تنفّذ عن طريق الأداة الحكومية}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۱۳.</ref>.
در [[تفسیری]] که دکتر [[محمد عبدالمعز نصر]]، دانشمند سیاست‌شناس [[مصری]] از مفهوم [[دولت]] ارائه می‌کند، برای [[دولت]] چهار رکن یا عنصر بیان می‌کند: "عناصر اساسی [[دولت]] عبارتند از: [[ملت]]، [[کشور]]، [[حاکمیت]]، [[حکومت]]"<ref>{{عربی|ان العناصر الأساسية للدولة هي: السّكان، و الإقليم، و السيادة، و الحكومة}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۱۳.</ref>.
*در تبیینی روشن، فرق بین "دولت" و "حکومت" در القاموس السیاسی، چنین آمده است: "فرق میان [[دولت]] و [[حکومت]] در تفاوتی که میان [[رییس]] [[دولت]] و [[رییس]] [[حکومت]] وجود دارد و [[آشکار]] می‌گردد. مثال [[رییس]] [[دولت]] [[پادشاه]] است یا امپراطور و یا [[رییس]] جمهور، مثال [[رییس]] [[حکومت]]، نخست‌وزیر یا صدراعظم است"<ref>{{عربی|والتفريق بين الدّولة والحكومة يتضح في التفريق بين رئيس الدولة و رئيس الحكومة ومثال الأول: الملك والإمبراطور و رئيس الجمهورية ومثال الثاني: رئيس الوزراء، أو المستشار}}؛ احمد عطیة الله، القاموس السیاسی، ص۴۷۴.</ref>.
 
*افزون بر فرقی که در بالا بین مفهوم [[حکومت]] و مفهوم [[دولت]] بیان شد، فرق دیگری بین مفهوم این دو واژه، به لحاظ کارکرد [[عینی]] وجود دارد که عبارت از [[پایداری]] "دولت" و ناپایداری "حکومت" است.
در این [[تفسیر]] همانگونه که ملاحظه می‌شود افزون بر سه عنصری که در متن پیش برای [[دولت]] آمده بود، عنصر "السیاده" نیز که به معنای "[[حاکمیت]]" است، افزوده شده است که در متن القاموس السیاسی، با ادغام این عنصر در عنصر "[[حکومت]]"، از این دو عنصر به واژۀ "السلطۀ الحاکمه" تعبیر شده است.
*بنابر آنچه در [[دانشنامه]] [[سیاسی]] آمده است:"دولت عبارت است از ساخت قدرتی که [[ملّت]] برای [[دفاع]] از خود و [[سرزمین]] خود و [[برقراری نظم]] و [[قانون]] در میان خود و نگهبانی [[نظام]] خود پدید می‌آورد و [[حکومت]] به‌عنوان دستگاهی دگرگونپذیر در درون این ساخت کما بیش پایدار، انجام کارکردهای آن را به عهده دارد"<ref>داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص۱۶۳.</ref>.
 
*باتوجه به مفهوم "حکومت" و "دولت" چنان‌که [[تبیین]] شد مفهوم "حاکمیت" را نیز می‌توان دانست. در بالا اشاره شد که "حاکمیت"، یکی از عناصر [[دولت]]، بلکه بنیادی‌ترین عناصر شکل دهندۀ [[دولت]] است. مفهوم "حاکمیت"، نزدیکی بسیاری با معنای لغوی "حکومت یا حکم" دارد؛ زیرا در [[تبیین]] معنای لغوی "حکم و حکومت" گفته شد که در مفهوم این دو واژه، معنای فیصله دادن، [[رأی]] و نظر نهایی و پایان‌بخش [[اختلاف]] و تردید، نهفته است. در مفهوم "حاکمیت" نیز به نحوی همین [[قاطع]] بودن [[رأی]] و نهایی بودن [[قدرت]] تصمیم‌گیری ملاحظه می‌شود.
بنابر تعریفی که در بالا از "[[حکومت]]" و نیز "[[دولت]]" آمده است، [[دولت]]، نهاد فراگیر [[قدرت سیاسی]] است که تمامیت [[قدرت سیاسی]] و اختیارات [[امر و نهی]] و تصمیمگیری دربارۀ [[ملت]] و [[کشور]] در دست اوست؛ در حالی که [[حکومت]]، بخشی از [[دولت]] و به طور خاص قوۀ اجرایی [[دولت]] است. از همین جا فرق بین مفهوم "[[دولت]]" و مفهوم "[[حکومت]]" به‌دست می‌آید.
*در تعریف [[حاکمیت]]، چنین آمده است: "حاکمیت یا [[فرمانروایی]]: [[قدرت]] عالی [[دولت]] که قانون‌گذار و اجراکنندۀ [[قانون]] است و بالاتر از آن، قدرتی نیست"<ref>داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص۱۲۸.</ref>.
 
*نزدیک به همین معنا نیز در تعریف "السیاده" که واژۀ [[عربی]] "حاکمیت" است، آمده است: "مقصود از "السیاده" [[قدرت]] [[برترین]] است که نمی‌توان در برابر [[تصمیم]] آن به تجدید نظرخواهی [[پناه]] آورد"<ref>{{عربی|و يقصد بالسيادة، السلطة النهائية التي لا يمكن اللجوء إلی استئناف منها}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۲۳.</ref>.
دکتر [[محمد عبدالمعز نصر]] در [[تبیین]] فرق بین "دولت" و "حکومت" می‌گوید: "ما در گفت‌وگوهای معمولی دو واژۀ [[دولت]] و [[حکومت]] را یکی به جای دیگری به کار می‌بریم؛ لکن اندکی [[تأمل]] کافی است که بدانیم این دو واژه به یک معنا نیستند، [[حکومت]] ابزار [[دولت]] است<ref>{{عربی|إننا في حديثنا العادي نستعمل مصطلحي الدولة و الحكومة كلاً مكان الآخر، و لكن تأمّل لحظة تكفي لبيان أنّهما ليسا شيئاً واحداً، فالحكومة أداة للدولة...}}</ref> - تا آنجا که می‌گوید: - [[حکومت]] بنا به گفتۀ روسو تنها یک "ابزار زنده" است. [[حکومت]] [[سازماندهی]] اجرایی [[دولت]] است که به وسیلۀ آن ادارۀ دولتی تحقق می‌یابد، و نماد [[دولت]] به شمار می‌آید و اهداف و مقاصد [[دولت]] به وسیلۀ آن تحقق می‌یابد<ref>{{عربی|فالحكومة علی حدّ تعبير روسو، ما هي إلّا “أداة حية” و هي: التنظيم العملي للدّولة الذي تشكل عن طريقة إدارة الدولة و يعبّر عنها و تتحقق، و إنّ أهداف الدّولة و أغراضها تنفّذ عن طريق الأداة الحكومية}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۱۳.</ref>.
*بنابر آنچه گفته شد، [[دولت]]، نهاد [[قدرت سیاسی]] است که برخوردار از [[حاکمیت]] است و بدین ترتیب، [[قدرت]] عالی و بالاترین [[قدرت]] تصمیم‌گیری و اجرایی یک [[ملت]] و [[کشور]] است و [[حکومت]]، بازوی اجرایی [[دولت]] و نهادی است درون [[دولت]] که اجرای تصمیمات و [[قوانین]] [[دولت]] را بر عهده دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۶۳-۶۸.</ref>.
 
در تبیینی روشن، فرق بین "دولت" و "حکومت" در القاموس السیاسی، چنین آمده است: "فرق میان [[دولت]] و [[حکومت]] در تفاوتی که میان [[رییس]] [[دولت]] و [[رییس]] [[حکومت]] وجود دارد و [[آشکار]] می‌گردد. مثال [[رییس]] [[دولت]] [[پادشاه]] است یا امپراطور و یا [[رییس]] جمهور، مثال [[رییس]] [[حکومت]]، نخست‌وزیر یا صدراعظم است"<ref>{{عربی|والتفريق بين الدّولة والحكومة يتضح في التفريق بين رئيس الدولة و رئيس الحكومة ومثال الأول: الملك والإمبراطور و رئيس الجمهورية ومثال الثاني: رئيس الوزراء، أو المستشار}}؛ احمد عطیة الله، القاموس السیاسی، ص۴۷۴.</ref>.
 
افزون بر فرقی که در بالا بین مفهوم [[حکومت]] و مفهوم [[دولت]] بیان شد، فرق دیگری بین مفهوم این دو واژه، به لحاظ کارکرد [[عینی]] وجود دارد که عبارت از [[پایداری]] "دولت" و ناپایداری "حکومت" است.
 
بنابر آنچه در [[دانشنامه]] [[سیاسی]] آمده است:"دولت عبارت است از ساخت قدرتی که [[ملّت]] برای [[دفاع]] از خود و [[سرزمین]] خود و [[برقراری نظم]] و [[قانون]] در میان خود و نگهبانی [[نظام]] خود پدید می‌آورد و [[حکومت]] به‌عنوان دستگاهی دگرگونپذیر در درون این ساخت کما بیش پایدار، انجام کارکردهای آن را به عهده دارد"<ref>داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص۱۶۳.</ref>.
 
باتوجه به مفهوم "حکومت" و "دولت" چنان‌که [[تبیین]] شد مفهوم "حاکمیت" را نیز می‌توان دانست. در بالا اشاره شد که "حاکمیت"، یکی از عناصر [[دولت]]، بلکه بنیادی‌ترین عناصر شکل دهندۀ [[دولت]] است. مفهوم "حاکمیت"، نزدیکی بسیاری با معنای لغوی "حکومت یا حکم" دارد؛ زیرا در [[تبیین]] معنای لغوی "حکم و حکومت" گفته شد که در مفهوم این دو واژه، معنای فیصله دادن، [[رأی]] و نظر نهایی و پایان‌بخش [[اختلاف]] و تردید، نهفته است. در مفهوم "حاکمیت" نیز به نحوی همین [[قاطع]] بودن [[رأی]] و نهایی بودن [[قدرت]] تصمیم‌گیری ملاحظه می‌شود.
 
در تعریف [[حاکمیت]]، چنین آمده است: "حاکمیت یا [[فرمانروایی]]: [[قدرت]] عالی [[دولت]] که قانون‌گذار و اجراکنندۀ [[قانون]] است و بالاتر از آن، قدرتی نیست"<ref>داریوش آشوری، دانشنامه سیاسی، ص۱۲۸.</ref>.
 
نزدیک به همین معنا نیز در تعریف "السیاده" که واژۀ [[عربی]] "حاکمیت" است، آمده است: "مقصود از "السیاده" [[قدرت]] [[برترین]] است که نمی‌توان در برابر [[تصمیم]] آن به تجدید نظرخواهی [[پناه]] آورد"<ref>{{عربی|و يقصد بالسيادة، السلطة النهائية التي لا يمكن اللجوء إلی استئناف منها}}؛ محمد عبدالمعز نصر، فی النظریات و النظم السیاسیه، ص۲۳.</ref>.
 
بنابر آنچه گفته شد، [[دولت]]، نهاد [[قدرت سیاسی]] است که برخوردار از [[حاکمیت]] است و بدین ترتیب، [[قدرت]] عالی و بالاترین [[قدرت]] تصمیم‌گیری و اجرایی یک [[ملت]] و [[کشور]] است و [[حکومت]]، بازوی اجرایی [[دولت]] و نهادی است درون [[دولت]] که اجرای تصمیمات و [[قوانین]] [[دولت]] را بر عهده دارد<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۶۳-۶۸.</ref>.


==حکومت در واژه‌نامه فقه سیاسی==
==حکومت در واژه‌نامه فقه سیاسی==
۱۱۵٬۲۱۳

ویرایش