جز
جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی'
جز (جایگزینی متن - 'ثابت' به 'ثابت') |
جز (جایگزینی متن - 'بزرگی' به 'بزرگی') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
# ولایت عام یا مطلقه فقیه: دیدگاه ولایت عام بر این [[عقیده]] است، همانگونه که [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان [[حاکم اسلامی]] و [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[حاکمان]] [[اسلامی]] از اختیاراتی در اداره و رهبری جامعه برخوردار بودند، فقیه نیز به عنوان حاکم اسلامی از چنین اختیاراتی برخوردار است. در نتیجه ولایت در دوران غیبت به طور مطلق به فقیه واگذار شده است. بدین معنا که بر اساس ادله و کلام معصومین در دوران غیبت، ولایت فقیه ادامه [[ولایت پیامبر]] و امامان معصوم{{ع}} است. چه اینکه با مراجعه به [[روایات]] روشن میشود پیامبر و امامان معصوم{{ع}}، خود ولایت را به شکل کلیاش به فقیه واگذار نمودهاند و نه [[مقید]] به اموری از قبیلِ: امور حسبیّه، [[فتوا]] و [[قضا]]. لذا فقیه همانند پیامبر و امامان معصوم{{ع}} از سه [[شأن]] و [[وظیفه]] [[تبلیغ دین]] و [[تبیین احکام الهی]] که از طریق فتوا صورت میپذیرد، [[اجرای حدود]] و قضا بر اساس [[احکام]] و [[قوانین الهی]] و نیز اداره [[امور سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] جامعه و از حقّ [[حاکمیت سیاسی]] برخوردار است<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۲۴۲ ـ ۲۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۲۵-۱۲۷.</ref> | # ولایت عام یا مطلقه فقیه: دیدگاه ولایت عام بر این [[عقیده]] است، همانگونه که [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان [[حاکم اسلامی]] و [[امامان معصوم]]{{ع}} به عنوان [[حاکمان]] [[اسلامی]] از اختیاراتی در اداره و رهبری جامعه برخوردار بودند، فقیه نیز به عنوان حاکم اسلامی از چنین اختیاراتی برخوردار است. در نتیجه ولایت در دوران غیبت به طور مطلق به فقیه واگذار شده است. بدین معنا که بر اساس ادله و کلام معصومین در دوران غیبت، ولایت فقیه ادامه [[ولایت پیامبر]] و امامان معصوم{{ع}} است. چه اینکه با مراجعه به [[روایات]] روشن میشود پیامبر و امامان معصوم{{ع}}، خود ولایت را به شکل کلیاش به فقیه واگذار نمودهاند و نه [[مقید]] به اموری از قبیلِ: امور حسبیّه، [[فتوا]] و [[قضا]]. لذا فقیه همانند پیامبر و امامان معصوم{{ع}} از سه [[شأن]] و [[وظیفه]] [[تبلیغ دین]] و [[تبیین احکام الهی]] که از طریق فتوا صورت میپذیرد، [[اجرای حدود]] و قضا بر اساس [[احکام]] و [[قوانین الهی]] و نیز اداره [[امور سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] جامعه و از حقّ [[حاکمیت سیاسی]] برخوردار است<ref>ر.ک: جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۲۴۲ ـ ۲۴۴.</ref>.<ref>ر.ک: اکبری و یوسفی، ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی، ص۱۲۵-۱۲۷.</ref> | ||
==[[شبهه]] ولایت فقیه و خطر [[دیکتاتوری]]== | ==[[شبهه]] ولایت فقیه و خطر [[دیکتاتوری]]== | ||
برخی بر این باورند که ولایت فقیه به ویژه از نوع مطلقه آن، که همان [[حاکمیت]] بی چون و چرای یک فقیه بر [[جامعه اسلامی]] است، فرقی با [[حکومت]] دیکتاتوری که در آن [[اداره جامعه]]، بی توجه به خواست و نظر دیگران است، ندارد. از منظر ایشان، مادام العمر بودن [[حکومت]] [[فقیه]] یکی از ملاکهای [[دیکتاتوری]] است و با این فرض، نه تنها ولایت فقیه، بلکه حکومت [[انبیا]] و [[ائمه]]{{ع}} نیز با علامت سوال | برخی بر این باورند که ولایت فقیه به ویژه از نوع مطلقه آن، که همان [[حاکمیت]] بی چون و چرای یک فقیه بر [[جامعه اسلامی]] است، فرقی با [[حکومت]] دیکتاتوری که در آن [[اداره جامعه]]، بی توجه به خواست و نظر دیگران است، ندارد. از منظر ایشان، مادام العمر بودن [[حکومت]] [[فقیه]] یکی از ملاکهای [[دیکتاتوری]] است و با این فرض، نه تنها ولایت فقیه، بلکه حکومت [[انبیا]] و [[ائمه]]{{ع}} نیز با علامت سوال بزرگی مواجه میشود. | ||
ولایت فقیه هرگز به دیکتاتوری نمیانجامد زیرا دیکتاتور بر اساس برداشتها و سلایق شخصی خود [[حکم]] میکند نه [[قوانین الهی]] و [[حرص]] او به [[مقام]] و حکومت، مانع از [[پرهیزکاری]] و رعایتِ مصالحِ [[مردم]] است در حالی که [[ولی فقیه]] پس از اِحراز سه ویژگی مهم و اساسی بر مردم [[ولایت]] پیدا کرده است: | ولایت فقیه هرگز به دیکتاتوری نمیانجامد زیرا دیکتاتور بر اساس برداشتها و سلایق شخصی خود [[حکم]] میکند نه [[قوانین الهی]] و [[حرص]] او به [[مقام]] و حکومت، مانع از [[پرهیزکاری]] و رعایتِ مصالحِ [[مردم]] است در حالی که [[ولی فقیه]] پس از اِحراز سه ویژگی مهم و اساسی بر مردم [[ولایت]] پیدا کرده است: | ||
اول: [[فقاهت]]، که فقیه به واسطه آن [[جامعۀ اسلامی]] را براساس [[احکام الهی]] اداره میکند و نه مطابق آراء شخصی یا گروهی. | اول: [[فقاهت]]، که فقیه به واسطه آن [[جامعۀ اسلامی]] را براساس [[احکام الهی]] اداره میکند و نه مطابق آراء شخصی یا گروهی. |