پرش به محتوا

دانش اخلاق در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را '
جز (جایگزینی متن - 'علل' به 'علل')
جز (جایگزینی متن - ' آنرا ' به ' آن را ')
خط ۳۱: خط ۳۱:
#از خوبی و [[بدی]]، [[درستی]] و [[نادرستی]]، [[اخلاقی]] یا غیر [[اخلاقی]] بودن [[افعال]] خاص سخن می‌گوید (substative moral issues) و در آن پرسش‌هایی از این نوع مطرح می‌شود: آیا [[راستگویی]] خوب است؟ [[جنگ]] خوب است؟ سقط جنین درست است؟ و...<ref>صادق لاریجانی، فلسفه اخلاق، کلام اسلامی، ص۱۱؛ علی شیروانی، فرا اخلاق، ص۱۴-۱۵.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۰.</ref>
#از خوبی و [[بدی]]، [[درستی]] و [[نادرستی]]، [[اخلاقی]] یا غیر [[اخلاقی]] بودن [[افعال]] خاص سخن می‌گوید (substative moral issues) و در آن پرسش‌هایی از این نوع مطرح می‌شود: آیا [[راستگویی]] خوب است؟ [[جنگ]] خوب است؟ سقط جنین درست است؟ و...<ref>صادق لاریجانی، فلسفه اخلاق، کلام اسلامی، ص۱۱؛ علی شیروانی، فرا اخلاق، ص۱۴-۱۵.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۰.</ref>


تقسیم‌بندی دیگری در [[اخلاق]] هنجاری وجود دارد که در آن [[اخلاق]] هنجاری به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم شده است. [[اخلاق]] کاربردی اگرچه در گذشته مورد توجه قرار داشته، اما مدتی مورد بی‌توجهی بوده؛ اما امروزه توجه دوباره‌ای نسبت به آن صورت گرفته است<ref>برنارد ویلیامز، فلسفه اخلاق، ترجمه و تعلیقات [[زهرا]] جلالی، ص۱۵.</ref>. در حوزه [[اخلاق]] کاربردی تقسیم‌بندی دیگری نیز صورت پذیرفته که آنرا به [[اخلاق اجتماعی]] و فردی تقسیم کرده‌اند<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۱.</ref>.
تقسیم‌بندی دیگری در [[اخلاق]] هنجاری وجود دارد که در آن [[اخلاق]] هنجاری به دو بخش نظری و کاربردی تقسیم شده است. [[اخلاق]] کاربردی اگرچه در گذشته مورد توجه قرار داشته، اما مدتی مورد بی‌توجهی بوده؛ اما امروزه توجه دوباره‌ای نسبت به آن صورت گرفته است<ref>برنارد ویلیامز، فلسفه اخلاق، ترجمه و تعلیقات [[زهرا]] جلالی، ص۱۵.</ref>. در حوزه [[اخلاق]] کاربردی تقسیم‌بندی دیگری نیز صورت پذیرفته که آن را به [[اخلاق اجتماعی]] و فردی تقسیم کرده‌اند<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۱.</ref>.


===[[اخلاق نظری]] و [[اخلاق عملی]]===
===[[اخلاق نظری]] و [[اخلاق عملی]]===
خط ۴۵: خط ۴۵:
با [[سیر]] کامل در کتب مهم [[اخلاقی]] علمای [[اخلاق اسلامی]]، چنین به نظر می‌رسد که جنبه فردی [[اخلاق]] [[حاکم]] بر جنبه [[اجتماعی]] آن است. چنانچه گفته شده: [[محقق سبزواری]] [[معتقد]] به تقدم [[اخلاق فردی]] بر [[اخلاق]] جمعی بود، به‌خاطر همین مسئله تأثیر [[اخلاق]] [[پادشاه]] بر [[اخلاق]] سایر [[مردم]] را گوشزد می‌کرد... این مسئله (تقدم [[اخلاق فردی]] بر جمعی) مفروض بسیاری از [[علما]] و [[اندیشمندان مسلمان]] در گذشته و امروزه بوده است که [[اصلاح جامعه]] را در گرو مسئله [[اخلاق]] فرد می‌دانند<ref>مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۱۳.</ref>. اغلب مسائل [[اخلاقی]] بیان مطرح شده در کتاب [[معراج السعادة]] برای [[تزکیه اخلاق]] افراد [[جامعه]] به صورت فردی بیان شده است<ref>مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۴۰.</ref>.
با [[سیر]] کامل در کتب مهم [[اخلاقی]] علمای [[اخلاق اسلامی]]، چنین به نظر می‌رسد که جنبه فردی [[اخلاق]] [[حاکم]] بر جنبه [[اجتماعی]] آن است. چنانچه گفته شده: [[محقق سبزواری]] [[معتقد]] به تقدم [[اخلاق فردی]] بر [[اخلاق]] جمعی بود، به‌خاطر همین مسئله تأثیر [[اخلاق]] [[پادشاه]] بر [[اخلاق]] سایر [[مردم]] را گوشزد می‌کرد... این مسئله (تقدم [[اخلاق فردی]] بر جمعی) مفروض بسیاری از [[علما]] و [[اندیشمندان مسلمان]] در گذشته و امروزه بوده است که [[اصلاح جامعه]] را در گرو مسئله [[اخلاق]] فرد می‌دانند<ref>مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۱۳.</ref>. اغلب مسائل [[اخلاقی]] بیان مطرح شده در کتاب [[معراج السعادة]] برای [[تزکیه اخلاق]] افراد [[جامعه]] به صورت فردی بیان شده است<ref>مناسبات اخلاق و سیاست در اندیشه اسلامی، ص۱۴۰.</ref>.


از جهتی شاید همین نظریه درست باشد، که اگر افراد ساخته شوند، [[اجتماع]] خودبه‌خود ساخته خواهد شد. لکن این نکته را هم بایستی در نظر داشت که چنانچه محیط و [[اجتماع]]، [[اخلاقی]] باشد، مسلماً افراد تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. روانشناسان معتقدند: عوامل [[اجتماعی]] ـ [[اقتصادی]] از لحظه [[تولد]] بر فرد تأثیرگذار هستند و تأثیر آنها در همه ادوار [[زندگی]] او ادامه می‌یابد. بعضی از این عوامل، در سال‌های اولیه [[زندگی]] تأثیر بیشتری دارند و بعضی دیگر در مراحل بالاتر موثر واقع می‌شوند<ref>نرمان، ل. مان، اصول روانشناسی، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچی، ص۵۶۵.</ref>. [[عقل]]، [[زندگی اجتماعی]] را فقط وسیله‌ای برای آنکه فرد به کمال خویش دست یابد، نمی‌داند، بلکه آنرا مقدمه‌ای برای [[تکامل]] همه افراد می‌داند<ref>اخلاق اسلامی، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۲.</ref>
از جهتی شاید همین نظریه درست باشد، که اگر افراد ساخته شوند، [[اجتماع]] خودبه‌خود ساخته خواهد شد. لکن این نکته را هم بایستی در نظر داشت که چنانچه محیط و [[اجتماع]]، [[اخلاقی]] باشد، مسلماً افراد تحت تأثیر قرار خواهند گرفت. روانشناسان معتقدند: عوامل [[اجتماعی]] ـ [[اقتصادی]] از لحظه [[تولد]] بر فرد تأثیرگذار هستند و تأثیر آنها در همه ادوار [[زندگی]] او ادامه می‌یابد. بعضی از این عوامل، در سال‌های اولیه [[زندگی]] تأثیر بیشتری دارند و بعضی دیگر در مراحل بالاتر موثر واقع می‌شوند<ref>نرمان، ل. مان، اصول روانشناسی، ترجمه و اقتباس محمود ساعتچی، ص۵۶۵.</ref>. [[عقل]]، [[زندگی اجتماعی]] را فقط وسیله‌ای برای آنکه فرد به کمال خویش دست یابد، نمی‌داند، بلکه آن را مقدمه‌ای برای [[تکامل]] همه افراد می‌داند<ref>اخلاق اسلامی، ص۱۹۷.</ref>.<ref>[[فردین احمدوند|احمدوند، فردین]]، [[مکارم اخلاق در صحیفه (کتاب)|مکارم اخلاق در صحیفه]]، ص۳۲.</ref>


[[انسان]] با [[روحی]] حساس و قابل [[تغییر]] [[آفریده]] شده است؛ به همین جهت، [[صلاح]] و [[فساد]] بدون آنکه خود اشخاص متوجه باشند، از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند. به تعبیر [[حضرت علی]]{{ع}}: «بپرهیز از [[معاشرت]] و [[یار]] شدن با کسی که دارای [[رأی]] و [[اندیشه]] [[سست]] و [[کردار]] [[ناپسند]] است، زیرا شخص با یارش هم‌خو می‌شود (پس او را به یارش مانند می‌نمایند)»<ref>امام علی{{ع}}، نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح علی نقی فیض الاسلام، ج۵، ص۱۰۷۰.</ref>. از این روست که [[قرآن کریم]] به همان اندازه که به [[محبت]] کردن [[مردم]] به یکدیگر اهمیت می‌دهد، [[تبری]] جستن از برخی [[انسان‌ها]] را نیز مهم شمرده است، لذا برای [[حفظ]] یک [[زندگی اجتماعی]] مطلوب باید از برخی از اجتماعات برید"<ref>اخلاق اسلامی، ص۱۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای  نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>.
[[انسان]] با [[روحی]] حساس و قابل [[تغییر]] [[آفریده]] شده است؛ به همین جهت، [[صلاح]] و [[فساد]] بدون آنکه خود اشخاص متوجه باشند، از فردی به فرد دیگر سرایت می‌کند. به تعبیر [[حضرت علی]]{{ع}}: «بپرهیز از [[معاشرت]] و [[یار]] شدن با کسی که دارای [[رأی]] و [[اندیشه]] [[سست]] و [[کردار]] [[ناپسند]] است، زیرا شخص با یارش هم‌خو می‌شود (پس او را به یارش مانند می‌نمایند)»<ref>امام علی{{ع}}، نهج‌البلاغه، ترجمه و شرح علی نقی فیض الاسلام، ج۵، ص۱۰۷۰.</ref>. از این روست که [[قرآن کریم]] به همان اندازه که به [[محبت]] کردن [[مردم]] به یکدیگر اهمیت می‌دهد، [[تبری]] جستن از برخی [[انسان‌ها]] را نیز مهم شمرده است، لذا برای [[حفظ]] یک [[زندگی اجتماعی]] مطلوب باید از برخی از اجتماعات برید"<ref>اخلاق اسلامی، ص۱۹۶.</ref>. [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ}}<ref>«بی‌گمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونه‌ای  نیکویند آنگاه که به قوم خود گفتند: ما از شما و آنچه به جای خداوند می‌پرستید بیزاریم، شما را انکار می‌کنیم و میان ما و شما جاودانه دشمنی و کینه پدید آمده است تا زمانی که به خداوند یگانه ایمان آورید» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>.
خط ۸۶: خط ۸۶:


==[[علم اخلاق]] در منظومه [[دانش بشری]]==
==[[علم اخلاق]] در منظومه [[دانش بشری]]==
قدیمی‌ترین دسته‌بندی [[علوم]] از یونان قدیم به یادگار مانده است. [[یونانیان]]، همه [[معارف]] بشری را با عنوان [[حکمت]] می‌شناختند و آنرا در دو شاخه اصلی [[حکمت نظری]] و [[حکمت عملی]] دسته‌بندی می‌کردند. این تقسیم بر این [[باور]] مبتنی بود که موجودات بر دو گونه‌اند؛ موجوداتی که بود و نبودشان به علل واقعی وابسته است و [[قدرت]] و [[اختیار]] [[بشر]] در وجود و عدم آنها تأثیری ندارد؛ مثل کرات آسمانی، [[زمین]]، گیاهان و درختان، عناصر و معادن و هر چیز دیگری که در [[جهان]] وجود دارد؛ دیگر موجوداتی که هستی آنها در حوزه [[اختیار]] [[آدمیان]] قرار دارد؛ مثل [[قوانین]]، مقررات، قراردادها و اعتبارات. دانش‌هایی که به بحث و بررسی قسم اول موجودات می‌پردازند، [[حکمت نظری]] و علومی که درباره قسم دوم بحث می‌کنند، [[حکمت عملی]] نامیده شدند. [[حکمت نظری]] خود دارای سه شاخه طبیعیات، ریاضیات و [[فلسفه]] است و [[حکمت عملی]] نیز شامل سه شاخه [[اخلاق]]، [[تدبیر]] منزل و [[سیاست]] مدن است؛ بنابراین، [[اخلاق]] در مجموعه [[معارف]] بشری یکی از شاخه‌های [[حکمت عملی]] است<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، شرح منظومه، ج۲، ص۱۱؛ سید محمدرضا مدرسی، فلسفه اخلاق، ص۱۱-۱۲؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱، ص۳۷.</ref>.
قدیمی‌ترین دسته‌بندی [[علوم]] از یونان قدیم به یادگار مانده است. [[یونانیان]]، همه [[معارف]] بشری را با عنوان [[حکمت]] می‌شناختند و آن را در دو شاخه اصلی [[حکمت نظری]] و [[حکمت عملی]] دسته‌بندی می‌کردند. این تقسیم بر این [[باور]] مبتنی بود که موجودات بر دو گونه‌اند؛ موجوداتی که بود و نبودشان به علل واقعی وابسته است و [[قدرت]] و [[اختیار]] [[بشر]] در وجود و عدم آنها تأثیری ندارد؛ مثل کرات آسمانی، [[زمین]]، گیاهان و درختان، عناصر و معادن و هر چیز دیگری که در [[جهان]] وجود دارد؛ دیگر موجوداتی که هستی آنها در حوزه [[اختیار]] [[آدمیان]] قرار دارد؛ مثل [[قوانین]]، مقررات، قراردادها و اعتبارات. دانش‌هایی که به بحث و بررسی قسم اول موجودات می‌پردازند، [[حکمت نظری]] و علومی که درباره قسم دوم بحث می‌کنند، [[حکمت عملی]] نامیده شدند. [[حکمت نظری]] خود دارای سه شاخه طبیعیات، ریاضیات و [[فلسفه]] است و [[حکمت عملی]] نیز شامل سه شاخه [[اخلاق]]، [[تدبیر]] منزل و [[سیاست]] مدن است؛ بنابراین، [[اخلاق]] در مجموعه [[معارف]] بشری یکی از شاخه‌های [[حکمت عملی]] است<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، شرح منظومه، ج۲، ص۱۱؛ سید محمدرضا مدرسی، فلسفه اخلاق، ص۱۱-۱۲؛ محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج۱، ص۳۰.</ref><ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱ (کتاب)|اخلاق الاهی]]، ج۱، ص۳۷.</ref>.


==[[ارزش]] کاربردی [[علم اخلاق]]==
==[[ارزش]] کاربردی [[علم اخلاق]]==
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش