پرش به محتوا

خوش‌خلقی در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۸۲: خط ۲۸۲:


[[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: {{متن حدیث|بِشْرٌ فِي‏ وَجْهِ‏ الْمُؤْمِنِ‏ يُوجِبُ‏ لِصَاحِبِهِ‏ الْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ الْمُعَانِدِ الْمُعَادِي يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«خوش‌رویی با مؤمن بهشت را برای صاحبش به ارمغان می‌آورد و خوش‌رویی با دشمن ستیزه‌جو صاحبش را از عذاب جهنم حفظ می‌کند. جالب توجه آنکه خوش‌رویی با دشمنان هم در این حدیث شریف ستوده شده است». تفسیر امام حسن عسکری{{ع}}، ص۳۴۵؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۰۱.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۲-۲۰۷.</ref>.
[[فاطمه زهرا]]{{س}} فرمود: {{متن حدیث|بِشْرٌ فِي‏ وَجْهِ‏ الْمُؤْمِنِ‏ يُوجِبُ‏ لِصَاحِبِهِ‏ الْجَنَّةَ وَ بِشْرٌ فِي وَجْهِ الْمُعَانِدِ الْمُعَادِي يَقِي صَاحِبَهُ عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«خوش‌رویی با مؤمن بهشت را برای صاحبش به ارمغان می‌آورد و خوش‌رویی با دشمن ستیزه‌جو صاحبش را از عذاب جهنم حفظ می‌کند. جالب توجه آنکه خوش‌رویی با دشمنان هم در این حدیث شریف ستوده شده است». تفسیر امام حسن عسکری{{ع}}، ص۳۴۵؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۴۰۱.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۲-۲۰۷.</ref>.
==راه‌های دست‌یابی به [[حسن خلق]]==
برای رسیدن به [[خوش اخلاقی]] دو گونه راه [[علمی]] و عملی پیشنهاد شده است.
===راه‌های علمی===
راهکار علمی رسیدن به حسن خلق، تنها [[اندیشه]] و [[تأمل]] است. با اندیشه در زمینه‌های مختلف است که [[انسان]] به [[معرفت]] مجهز می‌شود و خود را به حسن خلق [[نیازمند]] می‌بیند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. راهکار علمی در [[حقیقت]] زمینه‌ساز [[جهاد عملی]] است؛ بنابراین [[تفکر]] در دو حوزه پیشنهاد شده است.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===تفکر در آثار حسن خلق===
کسی که آثار مادی و [[معنوی]] حسن خلق را در نظر داشته باشد به خود اجازه نمی‌دهد با [[بدخلقی]] آن همه را به باد دهد، طبق پاره‌ای از [[روایات]] حضرات [[معصومین]] [[ناملایمات]] را با توجه به [[عاقبت]] [[نیک]] [[خوش‌خلقی]] [[تحمل]] می‌کردند.
در روایتی است که زنی [[خدمت]] [[فاطمه زهرا]]{{س}} آمده، عرض کرد: [[مادر]] پیر و ضعیفی دارم که درباره [[نماز]] پرسش‌هایی دارد، مرا فرستاده است تا از شما بپرسم و پاسخش را برای او بازگویم و آنگاه به طرح سؤالات پی در پی پرداخته تا ده سؤال مطرح کرد و [[حضرت فاطمه زهرا]]{{س}} یکی‌یکی پاسخ داد. آن [[زن]] چون از این همه [[پرسش]] شرمنده شده بود، گفت: بیش از این شما را [[زحمت]] نمی‌دهم. [[حضرت فاطمه]]{{س}} فرمود: اگر کسی در ازای یک‌صد هزار [[دینار]] بار سنگینی را به پشت‌بام ببرد، آیا سنگینی آن بار را [[احساس]] می‌کند؟ آن زن پاسخ داد: خیر. فرمود من در برابر هر پاسخی که به تو می‌دهم بیش از پر فاصله [[زمین]] تا [[عرش خدا]] مروارید عوض می‌گیرم، بنابراین، سؤالات تو مرا خسته نمی‌کند، پس هر چه می‌خواهی بپرس<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ح۳.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====تفکر در پیامدهای [[بداخلاقی]]====
کسی که می‌داند بدخلقی انسان را به چه عواقبی گرفتار می‌کند، اگر لحظه‌ای خود را در چنان شرایطی فرض کند در مقابله با انگیزه‌های بداخلاقی [[مقاومت]] می‌کند و به [[آسانی]] مهار خویش را به دست [[خشم]] [[سرکش]] نفس نمی‌دهد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===راه‌های عملی===
راه‌های عملی برای رسیدن به حسن خلق، همه به [[مراقبت]] و تمرین منتهی می‌شود. کسی که در پی کسب [[اخلاق]] خوش است باید در سه زمینه تمرین و از خویش مراقبت کند. [[رفتار]]، گفتار و نهادهای [[نفسانی]]. از آنجا که تمرین در گفتار و رفتار خود [[مظهر]] و مصداق [[اخلاق نیک]] است و به ایجاد و تثبیت نهادهای نفسانی کمک می‌کند، این دو حوزه را پیش‌تر مطرح می‌کنیم.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===تمرین [[رفتاری]]===
در این حوزه لازم است [[انسان]]، چهار [[خصلت]] را به طور مداوم تمرین کند:
[[خوش‌رویی]]، [[احترام به دیگران]]، [[تواضع]] و [[حلم]].
====خوش‌رویی====
پیش از این درباره خوش‌رویی و فواید آن سخن گفتیم، بدون [[شک]] [[گشاده‌رویی]] برای کسی که به [[حسن خلق]] آراسته نشده، بسیار مشکل است؛ ولی در صورتی که آثار و نتایج خوش‌رویی را در نظر داشته باشد و به هنگام [[ملاقات]] با دیگران از خویش مراقبت کند، می‌تواند با چهره گشاده با همه روبه‌رو شود.
برای نمونه [[رسول خدا]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|حُسْنُ‏ الْبِشْرِ يَذْهَبُ‏ بِالسَّخِيمَةِ}}<ref>«خوش‌رویی کینه را از دل‌ها می‌برد». محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۱۰۴.</ref>؛
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|حُسْنُ‏ الْبِشْرِ أَوَّلُ‏ الْعَطَاءِ وَ أَسْهَلُ السَّخَاءِ}}<ref>«خوش‌صورتی اولین بخشش و آسان‌ترین سخاوت است». علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۳۲۸.</ref>؛
معنی این سخن ارزنده این است که وقتی به کسی چیزی می‌بخشی، پیش از آن باید او را با گشاده‌رویی بپذیری؛ بنابراین، خوش‌رویی با او پیش از [[بخشش مال]] اتفاق می‌افتد؛ پس اولین [[هدیه]] انسان به اوست و چون [[سخاوت]] با بخشش مال محقق می‌شود، همیشه آسان نیست، ولی خوش‌رویی با آنکه به اندازه سخاوت در شخص مقابل اثر می‌گذارد و او را جلب می‌کند، بسیار آسان و بی‌هزینه است.
باز آن [[حضرت]] می‌فرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَحْسَنَ‏ مَا يَأْلَفُ‏ بِهِ‏ النَّاسُ‏ قُلُوبَ‏ أَوِدَّائِهِمْ وَ نَفَوْا بِهِ الضِّغْنَ عَنْ قُلُوبِ أَعْدَائِهِمْ حُسْنُ الْبِشْرِ عِنْدَ لِقَائِهِمْ وَ التَّفَقُّدُ فِي غَيْبَتِهِمْ وَ الْبَشَاشَةُ بِهِمْ عِنْدَ حُضُورِهِمْ}}<ref>«بهترین چیزی که انسان‌ها می‌توانند به وسیله آن دل دوستانشان را به دست آورند و کینه را از دل دشمنانشان بزدایند این است که در برخورد با آنها خوش‌رویی کنند، در غیابشان حال آنها را بپرسند و در حضورشان گشاده‌رو باشند». حسن بن علی بن شعبه حرانی، تحف‌العقول عن آل الرسول، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====[[احترام به دیگران]]====
یکی از نمادهای [[حسن خلق]] احترام به دیگران است. احترام به دیگران [[هنری]] است که باید آن را آموخت و با [[مراقبت]]، تمرین و تکرار به [[ملکه نفسانی]] تبدیل کرد. برای [[مبارزه]] با موانع [[نفسانی]] این [[فضیلت]] باید سفارش‌های اکید [[شرع]] [[شریف]] در این مورد را همیشه به خاطر داشت و فواید و ثمرات آن را در حیطه توجه قرار داد.
[[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|من اکرم مؤمنا اکرمه الله و من عظم مؤمنا عظمه الله}}<ref>«هر کس مؤمنی را احترام کند، خدا احترامش می‌کند و هر کسی مؤمنی را بزرگ بدارد، خدا بزرگش می‌دارد». سلیمان بن احمد طبرانی، مسند الشامیین، ج۳، ص۲۲۲.</ref>؛
و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ أَكْرَمَ‏ مُؤْمِناً فَإِنَّمَا يُكْرِمُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ}}<ref>«هرکس مؤمنی را احترام کند در حقیقت خدا را احترام کرده است». حسین بن سعید کوفی، کتاب المؤمن، ص۵۴.</ref>؛
[[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ أَكْرَمَ أَخَاهُ يُرِيدُ بِذَلِكَ الْأَخْلَاقَ الْحَسَنَةَ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنْ‏ كِسْوَةِ الْجَنَّةِ عَدَدَ مَا فِي‏ الدُّنْيَا مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى آخِرِهَا وَ لَمْ يُشْبِهْ مِنْ أَهْلِ الرِّئَاءِ وَ أَشْبَهَ مِنْ أَهْلِ الْكَرَمِ}}<ref>«هرکس برای مراعات خوش‌خویی، برادر (دینی) خویش را گرامی بدارد، خداوند به تعداد هرچه از اول تا آخر دنیا در دنیا وجود داشته برای او لباس بهشتی می‌نویسد و و با ریاکاران شباهت پیدا نمی‌کند و شبیه اهل کرم می‌شود». صدوق، مصادقة الاخوان، ص۷۸.</ref>؛
رسول خدا{{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ وَقَّرَ ذَا شَيْبَةٍ فِي‏ الْإِسْلَامِ‏ آمَنَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}<ref>«هرکس پیر مرد مسلمانی را احترام کند، خدا از گرفتاری روز قیامت امانش می‌دهد». محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج۲، ص۶۵۸.</ref>؛
[[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ‏ وَقَّرَ عَالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ‏}}<ref>«هرکس دانشمندی را احترام کند، پروردگارش را احترام کرده است». علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم والمواعظ، ص۴۳۹.</ref>؛
کسی که این همه آثار را به یاد داشته باشد، برای [[احترام به دیگران]] کمر [[همت]] می‌بندد و با تمرین، آن را به یک [[طبیعت]] ثانوی تبدیل می‌کند.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====[[تواضع]] و [[فروتنی]]====
یکی از رفتارهایی که بر [[خوش‌اخلاقی]] [[انسان]] دلالت می‌کند، فروتنی با [[مردمان]] است. فروتنی در برابر دیگران به ویژه کسانی که در رتبه [[اجتماعی]] فروتری قرار دارند بر نفس گران می‌آید؛ بنابراین، نیاز به توجه و تمرین دارد. کسی می‌تواند تواضع را بر نفس خویش هموار کند که هم آثار و فواید تواضع را در نظر داشته باشد و هم عواقب و پیامدهای [[تکبر]] را، نه تنها بداند، بلکه به یاد داشته باشد که تواضع موجب [[خشنودی خدا]] و منشأ [[عزت]] و [[سربلندی]] است و تکبر کلید همه بدی‌هاست؛ چون [[توفیق]] [[تهذیب نفس]] را از انسان سلب می‌کند و او را از کسب [[فضایل]] باز می‌دارد<ref>میرزا محمدتقی اصفهانی، مکیال المکارم، ج۱، ص۴۱۲.</ref>. وقتی که نفسش او را به تکبر می‌خواند در نظر داشته باشد که [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|التَّوَاضُعُ‏ أَصْلُ‏ كُلِّ‏ خَيْرٍ نَفِيسٍ‏ وَ مَرْتَبَةٍ رَفِيعَةٍ}}<ref>«فروتنی ریشه همه خیرات کم‌یاب و مراتب بلند است». محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۳۱.</ref>؛
و فرمود: {{متن حدیث|مَنْ‏ تَوَاضَعَ‏ لِلَّهِ‏ شَرَّفَهُ اللَّهُ عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ}}<ref>«هرکس برای خدا تواضع کند، خدا او را بر بسیاری از بندگانش برتری می‌بخشد» محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲، ص۱۳۱.</ref>؛
به یاد آورد که [[خداوند متعال]] حتی به پیامبرانش که [[برترین]] انسان‌های روی زمین‌اند [[رخصت]] تکبر نداده است. [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|فَلَوْ رَخَّصَ اللَّهُ فِي الْكِبْرِ لِأَحَدٍ مِنْ‏ عِبَادِهِ‏ لَرَخَّصَ‏ فِيهِ‏ لِخَاصَّةِ أَنْبِيَائِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ كَرَّهَ إِلَيْهِمُ التَّكَابُرَ وَ رَضِيَ لَهُمُ التَّوَاضُعَ}}<ref>«اگر خداوند می‌خواست به یکی از بندگانش رخصت تکبر دهد به پیامبران و اولیای برگزیده‌اش رخصت می‌داد، ولی تکبر را در نظر ایشان زشت کرد و تواضع را برایشان پسندید». شریف رضی، نهج البلاغه، ۲/۱۴۴.</ref>؛
تنها در این صورت است که نفس به تواضع [[رضایت]] می‌دهد، ولی باید به یاد داشت که این [[رضایت]] همیشگی نیست؛ بنابراین در هر مورد باید با یاد داشت این آثار و عواقب، با عوامل [[تکبر]] جنگید و [[تواضع]] را تمرین کرد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====[[حلم]] و [[بردباری]]====
[[رفتار]] دیگری که بدون [[شک]] [[نشانه]] [[حسن خلق]] است، ولی بدون تمرین و [[تهذیب]] دست‌یافتنی نیست، حلم و بردباری است. [[فروبردن خشم]]، بخشیدن بی‌مهری‌های دیگران و بالاتر از همه مقابله به [[نیکی]]. [[قرآن کریم]] در [[وصف]] [[بندگان خاص]] [[خدا]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا}}<ref>«و هرگاه نادانان با آنان سخن سر کنند پاسخی نرم گویند» سوره فرقان، آیه ۶۳.</ref>.
 برای دستیابی به [[فضیلت]] حلم تمرین لازم است و برای واداشتن نفس به تمرین، [[انگیزه]] می‌باید؛ چرا که [[مهار نفس]] به هنگام اشتعال [[غضب]] بسیار مشکل است؛ بنابراین باید فواید حلم و عواقب [[اعمال]] [[خشم]] را در نظر داشت؛ باید به یاد داشت که طبق صریح [[قرآن]]، حلم، مصداق [[احسان]] و تقواست و [[حلیم]]، [[محسن]] و [[متقی]]، که خدا دوستش دارد<ref>رک: مرعشی، شرح احقاق الحق، ج۱۲، ص۷۱ و ج۱۹، ص۴۳۵ و ج۲۸، ص۶۳؛ ابن شهر آشوب، مناقب، ج۳، ص۱۸۴؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۴۳، ص۳۴۴.</ref>. علاوه بر این، باید به یاد داشت که [[پیشوایان معصوم]] در [[بی‌مهری]]، [[درشتی]] و حدشکنی [[مردمان]]، لبخند می‌زدند، [[مهربانی]] می‌کردند، [[هدیه]] می‌دادند، [[طلب رحمت]] و [[آمرزش]] می‌کردند و به [[تفقد]] و رسیدگی بر می‌خاستند؛ برای نمونه، رفتار [[رسول خدا]]{{صل}} را با نُعَیمان نقل می‌کنیم. [[نعیمان]] از [[اصحاب]] [[رسول]] خداست؛ [[مسلمانی]] [[سست‌عنصر]] که به‌رغم حضور در همه [[غزوات]]، بارها مشروبات مست‌کننده خورده و رسول خدا{{صل}} بر او حد جاری کرده است<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۴۹۲؛ تستری، قاموس الرجال، ج۱۰، ص۳۹۹.</ref>. از [[روایات]] بر می‌آید که کاری جز [[شوخی]] و مسخرگی نداشته است. روزی [[عرب]] صحرانشینی را می‌بیند که مشکی عسل برای فروش به [[مدینه]] آورده است. به عنوان مشتری دست او را می‌گیرد و به دنبال خود می‌آورد. با خبر است که رسول خدا{{صل}} در [[خانه]] [[عایشه]] است. عسل را از [[اعرابی]] گرفته به [[عایشه]] می‌دهد و خود از آنجا می‌رود. [[رسول خدا]] با خود [[فکر]] می‌کند که [[نعیمان]] عسل را به [[هدیه]] آورده است، بی‌خبر از آنکه اعرابی بر در نشسته تا قیمت عسلش را بگیرد. [[زمان]] به دراز می‌کشد. اعرابی فریاد بر می‌آورد: ای [[اهل]] [[خانه]]! اگر نمی‌توانید قیمتش را بپردازید عسل را به من بازگردانید. در این هنگام رسول خدا متوجه می‌شود که نعیمان با او [[شوخی]] کرده است. قیمت عسل را به اعرابی می‌پردازد و چون نعیمان را می‌بیند، باز می‌پرسد چرا چنین کردی؟ و [[مرد]] [[شوخ طبع]] می‌گوید: عسل را با او دیدم و می‌دانستم که شما عسل [[دوست]] می‌دارید. رسول خدا لبخند می‌زند و قضیه را فراموش می‌کند<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۱۲۹؛ در باب حلم، روایات بیشتری در این باره نقل خواهیم کرد.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====تمرین گفتاری====
یکی از نمادهای [[حسن خلق]]، گفتار پیراسته از [[درشتی]] و رکاکت است؛ بنابراین برای دستیابی به [[فضیلت]] حسن خلق، لازم است در حوزه گفتار از همه شیوه‌های [[ناپسند]] گفتاری [[پرهیز]] کرد؛ از جمله:
#پُرحرفی و [[بیهوده‌گویی]]؛
# فریاد و صدای [[ناهنجار]]؛
#[[فحش]] و [[ناسزا]].
برای نمونه به روایتی از شیوه [[سخن گفتن]] [[امام صادق]]{{ع}} توجه کنید.
مفضّل می‌گوید روزی بعد از [[نماز عصر]] در [[روضه]] [[پیامبر]]{{صل}} نشسته بودم و درباره [[عظمت]] آن [[حضرت]] و مواهبی که [[خدا]] به او داده است، [[اندیشه]] می‌کردم. ناگهان چشمم به [[ابن ابی العوجاء]] (یکی از [[ملحدان]] معروف آن زمان) افتاد که در میان جمعی از یارانش نشسته و برای آنها سخن می‌گوید؛ به طوری که من سخنانش را می‌شنیدم. می‌گفت: صاحب این [[قبر]] به [[کمالات]] زیادی نائل شد. یکی از یارانش گفت: او مرد فیلسوفی بود که ادّعای [[نبوّت]] عظیمی کرد، و معجزاتی برای [[مردم]] آورد، [[عقل‌ها]] را متحیر ساخت، هنگامی که مردم گروه گروه در [[دین]] او وارد شدند، او نام خود را در کنار [[نام خدا]] قرار داد تا آنکه در شبانه [[روز]] پنج بار در [[اذان]] و اقامه نام او را همراه [[نام خدا]] می‌برند. ابن ابی‌العوجا گفت: سخن درباره [[محمد]]{{صل}} را بگذار که [[عقل]] من درباره او حیران شده، سخن از اساس [[آفرینش]] بگو که [[فکر]] می‌کنم [[جهان]] [[ابدی]] و [[ازلی]] است و [[خالق]] و پروردگاری ندارد. مفضّل می‌گوید: [[خشم]] و [[غضب]]، تمام وجودم را فرا گرفت. به او گفتم: ای [[دشمن خدا]]، تو راه [[الحاد]] و [[انکار]] در پیش گرفتی و خالق [[متعال]] را انکار می‌کنی، خدایی که آثار [[قدرت]] و عظمتش در تمام وجود تو نمایان است.
ابن ابی‌العوجاء گفت: چرا این‌گونه سخن می‌گویی؟ اگر از علمای [[کلام]] و عقایدی، [[استدلال]] کن! اگر دلیل قانع‌کننده‌ای داشتی ما می‌پذیریم، و اگر از [[دانشمندان]] نیستی، ما را با تو سخنی نیست، و اگر از [[یاران]] [[جعفر بن محمد صادق]] هستی، او هرگز با ما این چنین سخن نمی‌گوید، او سخنانی از ما شنیده که بسیار از آنچه تو شنیدی تندتر و شدیدتر است، ولی هرگز با [[درشتی]] با ما سخن نگفته است. او [[آدم]] [[عاقل]] و فهمیده و [[خویشتن‌داری]] است که هرگز با کسی برخورد تند نمی‌کند و به درشتی سخن نمی‌گوید، او با حوصله به سخنان ما گوش فرا می‌دهد، هنگامی که سخن ما به پایان رسید و پنداشتیم او را قانع کرده‌ایم، با [[منطق]] [[قوی]] و [[دلایل]] محکم به ما پاسخ می‌گوید و راه را بر ما می‌بندد، اگر تو از یاران او هستی، این گونه با ما سخن بگو<ref>محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۳، ص۵۷-۵۸ (با تلخیص و نقل به معنی).</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===تمرین [[نفسانی]]===
برای رسیدن به [[حسن خلق]]، همزمان با تمرین شیوه‌های [[رفتاری]] و گفتاری لازم است که [[انسان]] نهادهای نفسانی حسن خلق را نیز فراهم کند. تنها در این صورت است که تمرین و [[مراقبت]] از [[رفتار]] و گفتار نتیجه می‌دهد؛ بنابراین، لازم است که قوای تحریکی مثل غضب و [[شهوت]] در حد [[اعتدال]] [[حفظ]] شده، تحت [[فرماندهی]] عقل قرار گیرند. در این صورت [[حسن خلق]] [[نفسانی]] فراهم می‌شود و همه رفتارهایی که پیش از آن تنها با تمرین و [[مراقبت]] برای [[انسان]] میسور می‌شد به صورت [[طبیعت]] ثانوی از نفس صادر می‌شود.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====[[مبارزه]] با ریشه‌ها و مظاهر [[بداخلاقی]]====
کسب [[فضایل]] همیشه همراه و دوشادوش درمان [[رذایل]] رخ می‌دهد. بدون درمان یک [[خصلت]] [[ناشایست]] نمی‌توان محیط نفس را به [[ضد]] آن آراست؛ بنابراین کسب حسن خلق باید همزمان و مقارن با درمان بداخلاقی صورت گیرد. برای درمان بداخلاقی نیز دو راه بیشتر وجود ندارد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====مبارزه با ریشه‌های بداخلاقی====
منظور از ریشه‌های بداخلاقی، [[سجایا]] و صفاتی است که انسان را به [[رفتارهای ناشایست]] و گفتارهای [[ناهنجار]] چون [[ترش‌رویی]]، اخم‌کردن، فریادزدن، [[فحاشی]]، [[کتک زدن]] و زیان‌رسانی وادار می‌کند. صفاتی مثل [[کبر]] و [[حسد]] که در مرور [[زمان]] به نهاد [[پایدار]] نفسانی تبدیل شده، بدون [[فکر]] و [[اندیشه]] آثار خود را بروز می‌دهند؛ بنابراین، برای درمان کج‌خلقی باید با این نهادها مبارزه کرد.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
====مبارزه با مظاهر بداخلاقی====
نهادهای نفسانی در [[مَثَل]] به ریشه درخت شباهت دارند و [[رفتارها]] و [[گفتارها]] به منزله شاخ و برگ و میوه آنهاست. ریشه درخت بدون شاخ و برگ [[ظهور]] و بروزی ندارد و به اندک زمانی در [[خاک]] می‌پوسد، چنان که گویی هیچ وقت نبوده است. صفات و سجایای نفسانی با گفتار و کرداری که از آنها ناشی می‌شود، تقویت می‌شوند؛ بنابراین، در صورتی که انسان بتواند از بروز این آثار جلوگیری کند صفات [[زشت]] درونی خود به خود از [[صحن]] وجود رخت بر می‌بندند، پس یکی از راه‌های درمان کج‌خلقی مبارزه با رفتارها و گفتارهایی است که از [[صفات رذیله]] ناشی می‌شود.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===[[تقویت ایمان]]===
[[ایمان]] با حسن خلق رابطه مستقیم دارد. هر چه ایمان قوی‌تر باشد، [[اخلاق]] نیکوتر و صفات نفسانی زیباتر است و هر چه ایمان [[ضعیف]] شود، اخلاق زشت‌تر و [[رفتار]] ناشی از آن ناهنجارتر می‌شود. درباره تقویت ایمان در فصل‌های پیشین این کتاب به اختصار سخن گفتیم.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===[[پرهیز]] از [[همنشین]] بداخلاق===
در بخش شیوه [[تهذیب نفس]] دانستیم که [[همنشین]]، بیشترین تأثیر را بر [[انسان]] می‌گذارد؛ بنابراین کسی که در صدد کسب فضیلتی است، باید با کسانی [[معاشرت]] کند که به آن [[فضیلت]] آراسته و از [[ضد]] آن پیراسته‌اند. [[هم‌نشینی]] با انسان‌های کج‌خلق همه تلاش انسان را در راه کسب [[خوش‌اخلاقی]] به هدر می‌دهد، پس باید از [[دوستان]] بداخلاق دوری کرد و با معاشران خوش‌اخلاق درآمیخت.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.
===[[دعا]] و درخواست از [[خدا]]===
بدون [[شک]] تلاش انسان در تهذیب نفس و [[مبارزه]] با [[رذایل اخلاقی]]، مؤثرترین عامل در کسب [[فضایل]] و پیراستن [[رذایل]] است، ولی نباید فراموش کرد که تأثیر سعی و تلاش انسان در همه عرصه‌های [[زندگی]] به [[اراده]] [[حضرت]] [[پروردگار]]، مربی [[جهان آفرینش]] منوط است؛ به ویژه در زمینه [[تهذیب]] که طبق صریح [[قرآن]] رشحه‌ای از [[رحمت]] الاهی است که فرمود:
{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>.
بنابراین یکی از راه‌ها و بلکه مؤثرترین راه برای دستیابی به فضیلت [[حسن خلق]]، دعا و درخواست کمک از [[ذات اقدس الاهی]] است.
تکیه بر [[تقوا]] و [[دانش]] در [[طریقت]] کافری است راهرو گر صد [[هنر]] دارد [[توکل]] بایدش<ref>حافظ، دیوان اشعار.</ref>.<ref>[[مجتبی تهرانی|تهرانی، مجتبی]]، [[اخلاق الاهی ج۱۴ (کتاب)|اخلاق الاهی، ج۱۴]]، ص ۲۰۹-۲۱۸.</ref>.


==منابع==
==منابع==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش